مرگ نخبهآیتیایران درآوارشبانه
روزنامه ایران : یکی از نخبگان آیتی ایران و از فارغالتحصیلان ممتاز دانشگاه امیرکبیر و خواهر تحصیلکردهاش در آوار مرگ ساختمان سهطبقهای در خاوران از پای درآمدند.
پدر خانواده و 4 عضو سیاهپوش با گذشت روزهای زیادی هنوز آواره خانه بستگانشان هستند و به گره کوری برخوردهاند.
بازپرس جنایی پایتخت دستور داده است تا تیمهای کارشناسی به بررسی چگونگی گودبرداری در ساختمان مجاور بپردازند و مقصران را شناسایی کنند.
ساعت 2 بامداد چهارشنبه نهم اسفندماه سال جاری 7 عضو یک خانواده تهران در خواب بودند که با صدای مهیب و تکانهای شدید ناشی از ریزش سقف و دیوارهای خانهشان از خواب پریدند و سراسیمه به کوچه دویدند.
همه تصور میکردند زلزله شده است. در برابر دیدگان آنان ساختمانشان که 3 طبقه بود به دو نیم شد و ساکنان آن با چشمانی نگران و گریان به آوار جان پناهشان چشم دوختند.
پدری که با یک زیرپوش و شلوارک با دختر بزرگش از این آوار نجات یافته بود وقتی دید که 2 دختر، 2 پسر و همسرش زیر آوار گرفتار شدهاند در حالی که شوکه شده بود با داد و فریاد از همسایهها کمک خواست. دقایقی بعد، در پی تماس ساکنان 35 متری حسینی خیابان میثم در خاوران با آتشنشانی، ماموران بلافاصله تیمهای عملیاتی خود را به محل آوار رساندند و در بررسیهای خود پی بردند 5 عضو خانوادهای زیر آوار زندانی شدهاند. عملیات نجات به صورت ویژهای کلید خورد و آتشنشانان توانستند ابتدا
مادر خانواده و دختر و یکی از پسران را که بشدت زخمی شده بودند از زیر آوار بیرون بکشند و تحویل امدادگران اورژانس بدهند.
مرگ یک نابغه
در عملیات آواربرداری، آتشنشانان پسر 32 ساله خانواده به نام محمد مهدی که مهندس آیتی و از نوابغ صنعت آی تی ایران به همراه خواهر 22 سالهاش به نام محبوبه که دانشجوی سال چهارم مدیریت بود را از زیر خروارها خاک بیرون کشیدند و خود را در برابر سرنوشت مرگبار این خواهر و برادر دیدند. با توجه به مرگ محمدمهدی و محبوبه، ماموران پلیس ماجرای آوار وحشتناک را به بازپرس رسولی از دادسرای امور جنایی تهران مخابره کردند و با دستور وی تحقیقات پلیسی و کارشناسی همزمان با انتقال اجساد به
پزشکی قانونی تهران صورت گرفت.
درد دلهای پدر داغدار
محمد زارع، پدر خانواده دل پردردی دارد. وی به خبرنگار شوک گفت: شب حادثه وقتی خواب بودم احساس کردم که تگرگ به شیشهها میخورد، از خواب پریدم همزمان با شنیدن صدای مهیب و احساس تکانهای شدید در دیوار خانه از جا بلند شدم و دخترم را که کنارم داخل پذیرایی خوابیده بود، صدا زدم وی نیز بیدار شد در این میان بقیه خانوادهام که در اتاقهای خواب بودند را صدا زدم و سراسیمه با دختر بزرگم به کوچه دویدیم.
ابتدا گمان میکردم که زلزله آمده است. وقتی به کوچه رفتم و به خانه اجارهایام نگاه انداختم دیدم که زلزلهای در کار نیست و به خاطر گودبرداری غیراصولی همسایه، خانه 3طبقه بر سر ما فرو ریخته است.
در حالی که دستپاچه شده بودم، نمیدانستم چکار کنم با سر و صدا از همسایهها کمک خواستم چرا که 4 بچهام با همسرم زیر آوار گرفتار شده بودند.
نیم ساعت بعد با کمک آتشنشانان همسرم مرضیه و دخترم و پسرم که بشدت مجروح شده بودند از زیر آوار بیرون کشیده شدند و توسط ماموران اورژانس به بیمارستانهای بعثت و سینا انتقال یافتند. متاسفانه یک پسر و دختر دیگرم در زیر آوار تسلیم سرنوشت مرگ شدند.
این مرد که خیلی از مرگ بچههایش متأثر بود، ادامه داد: خانه 3 طبقهای که در آن زندگی میکردیم، اجارهای بود و الآن همه اثاثیهمان زیر خروارها خاک مانده است و خودم، همسرم و دو بچه دیگرم آواره خانههای بستگان هستیم و حتی خرج کفن و دفن 2بچهام را آشنایانم دادهاند چرا که همه دار و ندارم زیر آوار مانده و هیچ ارگانی نیز در این رابطه حاضر نیست به من و خانوادهام کمک کند. تنها بازپرس رسولی از شعبه 5 دادسرای امورجنایی تهران نامهای به شهرداری منطقه 14 ارسال کرد و دستورداد که وسایلمان را از زیر آوار بیرون بکشند.
پدر سیاهپوش گفت: متاسفانه شهرداری و آتشنشانی همکاری نمیکنند و میگویند ما جان نیروهایمان را به خطر نمیاندازیم، چرا که احتمال دارد بقیه ساختمان نیز ریزش کند. شب حادثه وقتی بچههایم را به بیمارستان بعثت و سینا منتقل کردند، خودم با لباسهای خوابی که به تن داشتم همراه دخترم محبوبه به بیمارستان سینا رفتم در آنجا پزشک معالج برای دخترم نسخه نوشت. این در حالی بود که هیچ پولی همراه نداشتم و در شوک بودم. پرستاران بیمارستان به من نسخه را دادند که بروم از بیرون داروها را تهیه کنم. وقتی به آنان گفتم که هیچ پولی به همراه ندارم، نپذیرفتند و نسخه را جلویم پرت کردند. خلاصه بیمارانی که آنجا حضور داشتند 18 هزار تومان پول برایم جمع کردند و رفتم داروی دخترم را گرفتم. وی گفت: من از مسئولان بیمارستان گلهمندم که چرا در آن شرایط بد روحی و روانی حاضر نبودند که از بیمارستان هزینه کنند. این مرد ادامه داد: پسرم محمدفاضل آن شب به بیمارستان بعثت منتقل شده بود، چون حالش خیلی بد بود وی را به بیمارستان 15 خرداد منتقل کردند، اما مسئولان این بیمارستان از پذیرش پسرم امتناع میکنند. بالاخره پسرم به بیمارستان پارسا منتقل و دست راستش که بشدت له شده بود چندین بار جراحی شد. اما عملها موفقیتآمیز نبوده و قرار است که چهارشنبه این هفته مچ راست پسرم قطع شود در حالیکه اگر زودتر تحت درمان قرار میگرفت شاید دستش را قطع نمیکردند. محمدفاضل که در خانه یکی از بستگانش بستری است در این باره به خبرنگار شوک گفت: ای کـــــــــاش شهرداریها نظارتی هم بر این ساخت و سازهای غیرمجاز و گودبرداریهای غیراصولی میکردند. چرا که این گودبرداریهای غیراصولی نخستین بار و آخرین باری نیست که در تهران یا شهرهای دیگر قربانی میگیرد.
بنا به این گزارش؛ پدر سیاهپوش این خانواده که روز دوشنبه برای پیگیری پروندهاش به شعبه پنجم دادسرای امور جنایی تهران مراجعه کرده بود، وقتی پیش روی بازپرس رسولی ایستاد از شهرداری منطقه 14 به خاطر عدم نظارت بر گودبرداری غیراصولی و همچنین صاحب اصلی ساختمان که محسن نام دارد و پیمانکار و مهندس ناظر شکایت داشته و تقاضای رسیدگی دارد.