آخرین بازماندگان نینجاها؛ قاتلان مخفی و مخوف ژاپنی
ابزارهای یک هنر رو به انقراض
دوره حکومت شوگونها و ساموراییها مدتهاست که در ژاپن بهسر آمده، اما این کشور هنوز یک یا شاید دو نینجای زنده دارد.
نینجاها متخصص جاسوسی و قتلهای بدون سر و صدا بودند و مهارتهایشان را سینه به سینه از پدر به پسر منتقل میکردند. اما نینجاهای امروزی میگویند که بعد از مرگشان دیگر نینجایی در کار نخواهد بود.
نینجاهای ژاپن در هالهای از رمز و ابهام زندگی میکردند. جنگجویان سامورایی که از طبقه اشراف بودند، آنها را برای جاسوسی، خرابکاری و قتل استخدام میکردند. لباسهای تیرهشان معمولا همه اعضای بدن به جز چشمها را میپوشاند و باعث میشد تا پیش از شروع حمله، نامرئی باشند.
آنها از "شوریکان" (نوعی پرتاپه ستارهشکل) و "فوکیا" (نوعی نی برای شلیک تیر) استفاده میکردند. این سلاحها با وجود مرگبار بودنشان، هیچ سروصدایی ایجاد نمیکنند.
نینجاها شمشیرزنان ماهری هم بودند و البته از شمشیر تنها برای کشتن استفاده نمیکردند. بلکه این سلاح برای بالارفتن از دیوارهای سنگی و ورود دزدکی به قلعهها برای رصد کردن دشمنان استفاده میشد.
بیشتر ماموریتهای نینجاها محرمانه و مخفی بود، به همین خاطر هم مدارک رسمی بسیار کمی درباره مشروح فعالیتهایشان وجود دارد و ابزارها و روشهایشان هم بهصورت شفاهی از نسلی به نسل دیگر منتقل میشد.
کاواکامی فنون نینجاها را نمایش میدهد
این موضوع به فیلمسازان و نویسندگان امکان داده است تا قوه تخیلشان را در توصیف نینجاها به کار گیرند. در فیلمهای هالیوودی، نظیر "نینجا وارد شود" و "نینجای آمریکایی" آنها بهشکل ابرانسانهایی تصویر میشوند که قادرند روی آب راه بروند یا در یک چشم به هم زدن ناپدید شوند.
جینیچی کاواکامی که به گفته موزه نینجاهای ایگا-ریو آخرین استاد بزرگ نینجای ژاپن است، با خنده میگوید: "چنین چیزی غیرممکن است، چون نینجاها هر چقدر هم که تمرین کنند، باز هم انسان هستند."
اما ظاهرا نینجاها ابزارهایی داشتهاند که آنها را قادر میساخت در حالت ایستاده روی آب حرکت کنند.
کاواکامی بیست و یکمین رئیس خانواده بن است. این خانواده یکی از ۵۳ خانوادهای است که خاندان نینجاهای کوکا را تشکیل میدهند.
او آموزش فنون نینجا (نینجاتسو) را از شش سالگی و نزد استادش، ماسازو ایشیدا شروع کرد. او میگوید: "خیال میکردم داریم بازی میکنیم و فکر نمیکردم در حال یاد گرفتن نینجاتسو هستم. حتی برایم سوال پیش آمده بود که شاید او دزدی کردن را به من آموزش میدهد، چون به من یاد میداد که چطور بیسروصدا راه بروم و بیاطلاع صاحبخانه وارد منزلش بشوم."
بهعلاوه، او در ساخت مواد منفجره و ترکیب داروها هم مهارت پیدا کرد.
او میگوید: "هنوز میتوانم از ترکیب برخی گیاهان، زهری درست کنم که لزوما انسان را نمیکشد، ولی میتواند کاری کند که فرد فکر کند به مرضی مسری مبتلا شده است."
کاواکامی وقتی ۱۸ سال داشت، شجرهنامه و اسناد خانوادگی را به ارث برد. معمولا رسم این بوده است که مهارتهای نینجاتسو از پدر به پسر منتقل شود، ولی خاندانهای نینجا بسیاری از مردان جوان را به فرزندی میپذیرفتند.
شمار خاندانهای دارنده این اسناد دستکم به ۴۹ مورد میرسد، اما خاندان کوکا (که آقای کاواکامی هم عضو آن است) و خاندان همسایه، یعنی ایگا، از معروفترین این خاندانها هستند. دلیل این معروفیت کارهایی است که آنها برای اربابان فئودالی مثل ییاسو توکوگاوا کردهاند.
توکوگاوا در حوالی سال ۱۶۰۰ میلادی با پیروزی در نبرد سکیگاهارا، ژاپن را بعد از قرنها جنگ داخلی متحد کرد. دوران حکومت توکوگاوا به دوران ادو معروف است. در این دوره در اسناد رسمی به کارهای نینجاها اشاره شده است.
آقای کاواکامی میگوید: "آنها مثل شخصیتهایی که در فیلمها میبینید، صرفا آدمکش نبودند." او با خنده ادامه میدهد: "شغل اصلی آنها چیز دیگری بود، چون با نینجا بودن زندگی آدم نمیچرخد."
درباره شغل نینجاها در طول روز نظریههای زیادی وجود دارد. گفته میشود که برخی نینجاها کشاورز بودهاند و برخی دیگر دستفروشانی که با بهرهگیری از موقعیت شغلیشان جاسوسی میکردهاند.
آقای کاواکامی میگوید: "معتقدیم که برخی نینجاها در دوران ادو سامورایی شدهاند. آنها باید در قالب سیستم طبقاتی دوران حکومت توکوگاوا، در یکی از طبقات جنگجویان، کشاورزان، پیشهوران و بازرگانان قرار میگرفتند."
اما آقای کاواکامی که یک نینجای قرن بیست و یکمی است، مهندسی تحصیلکرده است. او وقتی کت و شلوارش را میپوشد، با دیگر بازرگانان ژاپنی هیچ فرقی ندارد. اما شاید عنوان "آخرین نینجای ژاپن" تنها به او متعلق نباشد.
ماساکی هاتسومی که ۸۰ سال دارد، میگوید که رهبر یک خاندان نینجای دیگر به نام توگاکوره است.
آقای هاتسومی بنیانگذار یک سازمان بینالمللی ورزشهای رزمی به نام بوجینکان است. این سازمان در سراسر جهان به بیش از ۳۰۰ هزار نفر آموزش میدهد. او در یکی از سالنهای تمرینش که دوجو نامیده میشوند، به من گفت: "در میان کسانی که در خارج از کشور (ژاپن) به آموزشگاههای ما میآیند، افرادی از ارتش و پرسنل پلیس هم هستند."
یکی از آموزشگاههای او در شهر نودا در استان شیبا است. سالن آموزشی که برای ۴۸ تشک تاتامی جا دارد، پر از هنرجویانی است که به تکتک حرکات آقای هاتسومی خیره شدهاند. حرکات او چندان پیچیده و عجیب نیستند و عمدتا با دست خالی انجام میشوند. البته گاهی هم در آنها از برخی سلاحها استفاده میشود.
آقای هاتسومی به شاگردانش یاد میدهد که چطور با استفاده از حرکات کوچک، دشمن را مغلوب کنند.
پل هارپر بریتانیایی یکی از کسانی است که با علاقه و جدیت این فن را دنبال میکند. او یک ربع قرن است که هر سال برای چند هفته آموزش نزد آقای هاتسومی میآید.
هارپر میگوید: "در دهه ۱۹۸۰ مجلههای هنرهای رزمی متنوعی وجود داشتند. آن موقع من کاراته یاد میگرفتم تا اینکه به مقالهای درباره بوجینکان برخوردم. این رشته به نظرم خیلی پیچیدهتر و کاملتر آمد. در این هنر رزمی، به همه جنبهها پرداخته میشود و من هم تصمیم گرفتم آن را تجربه کنم."
هارپر میگوید که در ابتدا پیشینه نینجای استادش برایش جذاب بوده است، ولی "بعد از یاد گرفتن تمرینات و فنون بوجینکان، اهمیت پیشینه و میراث نینجایی کمرنگ میشود."
اعتبار و شهرت آقای هاتسومی به همینجا محدود نمیشود. او با عوامل فیلمهای بیشماری بهعنوان مشاور هنرهای رزمی همکاری کرده است، که یکی از معروفترینشان یکی از قسمتهای جیمز باند، به نام "تنها دو بار زندگی میکنیم" است.
او همچنان به تمرین و آموزش فنون نینجا ادامه میدهد. کاواکامی و هاتسومی در یک نکته اشتراک دارند و آن اینکه هیچ کدام کسی را به عنوان جانشین خود معرفی نخواهند کرد.
کاواکامی میگوید: "شاید در دوران جنگهای داخلی یا در دوران ادو، تواناییهای نینجاها در جاسوسی، قتل یا ترکیب داروها مفید بوده است. اما با بودن تفنگ، اینترنت و داروهایی با تاثیر بهمراتب بیشتر، هنر نینجاتسو در دوران مدرن جایگاهی ندارد."
در نتیجه او تصمیم گرفته است که جانشینی برای خود معرفی نکند. او تنها بهصورت پارهوقت در دانشگاه میه تاریخ نینجاها را تدریس میکند.
آقای هاتسومی هم با وجود داشتن شاگردان بسیار تصمیم گرفته است که جانشینی برای خود معرفی نکند.
آقای هاتسومی میگوید: "شاگردان من به تمرین برخی فنون نینجاها ادامه خواهند داد، ولی برای تعیین جانشین، باید فرد شایستهای وجود داشته باشد."
به گفته او، چنین کسی الان دیگر وجود ندارد. البته نینجاها فراموش نخواهند شد. اما این قاتلان مخفی و مخوف، از این پس بیشتر به واسطه شخصیتهای کارتونی و سینمایی، بازیهای کامپیوتری و یا جاذبههای گردشگری شناخته خواهند شد.
موزه شهر ایگا پذیرای بازدیدکنندگانی از سراسر جهان است. در این موزه، هر ساعت گروهی آموزشدیده به نام آشورا با اجرای فنون و ترفندهای نینجا، بازدیدکنندگان را سرگرم میکنند. اما برخلاف هنر نینجاتسو که در سکوت اجرا میشد، نمایشهای این روزها برای دانشآموزان مدارس و گردشگران خارجی با سروصدا و هیجان زیادی همراه است؛ میشود گفت که ماهیت اسرارآمیز نینجاها حتی پیش از مرگ آخرین آنها از بین رفته است.
پنج افسانه تقریبا درست درباره نینجاها
نینجاتسو یکی از هنرهای رزمی است: در حقیقت مبارزه آخرین گزینه نینجاها بود. آنها در فنون جاسوسی و شکست دادن دشمن با استفاده از اطلاعات، مهارت داشتند و شمشیر زدن را هنر نازلتری میدانستند
نینجاها میتوانستند ناپدید شوند: آنها قادر نبودند مثل آنچه در فیلمها اتفاق میافتد، ناپدید شوند. اما از آنجا که در کار با مواد منفجره تبحر داشتند، میتوانستندبمب دودزا بسازند و بهکمک آن برای لحظاتی توجه بقیه را از خود منحرف کرده و فرار کنند
آنها لباس سیاهرنگ میپوشیدند: لباس نینجا سبک بود و بهتر بود که دیدنش در تاریکی هم سخت باشد. اما لباسی که به رنگ شبق و سیاه باشد، در نور ماه جلب توجه میکند. برای همین هم معمولا از رنگ سرمهای تیره استفاده میشد
نینجاها میتوانستند پرواز کنند: آنها برای تنفس از تکنیکهایی استفاده میکردند که به آنها اجازه میداد در هر دم اکسیژن بیشتری بگیرند و با همین تکنیکها بدون سروصدا و با سرعت حرکت میکردند. اما پاهایشان از زمین جدا نمیشد.
آنها روی آب راه میرفتند: یافتههای سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) نشان میدهد که آنها از کفشهای مخصوص آب، مجهز به تختههای گرد چوبی و چوبدستی ساختهشده از خیزران (بامبو) استفاده میکردهاند. اما در مورد موثر بودن این ابزارها در راه رفتن روی آب تردیدهایی وجود دارد
منبع: موزه نینجاهای ایگا-ریو
مهملات غربی برگرفته از نینجاها
لاکپشتهای نینجا: این کتاب به سرگذشت چهار لاکپشت میپردازد که در فاضلاب بزرگ شدهاند و شبیه انسانها هستند. آنها حرف میزنند، پیتزا میخورند و نامهایشان برگرفته از نام هنرمندان ایتالیایی است. بعد از موفقیت این کتاب، اسباببازی، فیلم و بازی کامپیوتری آن هم به بازار آمد و با استقبال فوقالعادهای روبهرو شد
نینجای آمریکایی: این فیلم در سال ۱۹۸۵ ساخته شد و در آن مایکل دودیکوف نقش جو آرمسترانگ، سرباز ارتش آمریکا را بازی میکند که بقیه اعضای گروهانش در فیلیپین به دست نینجاها کشته میشوند. وقتی نینجاها دختر سرهنگی را به گروگان میگیرند، جو با استفاده از مهارتهای نینجاتسوی فوقالعادهاش او را نجات میدهد
نبرد مرگبار: بازی کامپیوتری معروفی که آنقدر خشن بود که آمریکا مجبور شد برای استفاده از آن محدودیت سنی تعیین کند. هریک از شخصیتهای این بازی حرکات و فنون خاص خود را داشتند. از جمله نینجایی به اسم "ساب زیرو" میتوانست روی حریفش یخ بپاشد و او را منجمد کند