پیروزی کدام نامزد انتخابات آمریکا به نفع ایران است؟
کیوان حسینی
پنجاه و هفتمین دوره انتخابات ریاست جمهوری آمریکا روز سهشنبه شانزدهم آبانماه برگزار میشود و از میان باراک اوباما رئیسجمهور کنونی و نامزد حزب دموکرات، و میت رامنی، نامزد حزب جمهوریخواه، یک نفر برای عالیترین مقام اجرایی کشور ایالات متحده آمریکا برای مدت چهار سال انتخاب خواهد شد.
برای گروه بزرگی از ایرانیان آنچه انتخابات آمریکا را جذاب میکند، مواضع دو نامزد در قبال ایران و تفاوت سیاستهایشان در جدال دامنهدار و کهنه دو کشور است. آیا به راستی برای ایرانیها فرق میکند که اوباما انتخاب شود یا رامنی؟
در میزگرد این هفته برنامه دیدگاهها تلاش میکنیم پاسخ این سئوالات را بیابیم؛ با حضور هوشنگ نعمتزاده، عضو ایرانیتبار حزب جمهوریخواه آمریکا و عضو انجمن شهر گریت نک و رئیس اتاق بازرگانی این شهر، کوروش همایونپور عضو ایرانیتبار حزب دموکرات آمریکا و رئیس یکی از مراکز مطالعاتی دانشگاه جورج واشنگتن و امید معماریان، روزنامهنگار ایرانی ساکن نیویورک و خبرنگار وبسایت معتبر دیلی بیست:
اولین سؤالی که در این میزگرد طبیعتاً باید به آن صریح پاسخ بدهیم مواضع دو نامزد انتخابات ریاست جمهوری این دوره انتخابات است. اول از باراک اوباما شروع کنیم. فکر میکنم راحت هم باشد به خاطر اینکه باراک اوباما نامزد حزب دموکرات چهار سال رئیسجمهور آمریکا بوده و تا اندازهای مواضعش را در قبال ایران میدانیم.
کوروش همایونپور: بله همینطور که اطلاع دارید شاید هیچ رئیسجمهوری از بدو تأسیس جمهوری اسلامی به اندازه آقای اوباما دستش را به طرف ایران دراز نکرده و سعی نکرده که با ایران مذاکره کند. از نطق قبولی ریاست جمهوریش گرفته تا آن نطق معروفش در قاهره و بعد نامههای خصوصی که حداقل دو نامهاش را ما خبر داریم برای آقای خامنهای فرستاده و غیره و غیره.
ولی به طور مشخص سیاست آقای اوباما در قبال ایران را می توانیم به سه گروه تقسیم کنیم که از همه مهمتر و شماره یک مسئله هستهای هست. در مورد مسئله هستهای آقای اوباما صریحاً اعلام کرده که آمریکا قبول نمیکند که ایران به سلاح اتمی دسترسی پیدا کند. ولی به غیر از این مسئله تقریبا همه چیز از دید ایشان قابل مذاکره است.
قسمت دوم مسایل آمریکا و ایران مربوط میشود به مسایل منطقهای و درگیریهای آنجا و به خصوص در سوریه و مسئله بحرین. که در این زمینه هم آمریکا فقط میخواهد ایران خیلی دخالت نکند و از نیروهای طرفدار بشار اسد و شیعیان بحرین به طور رسمی و عملی حمایت نکند.
قسمت سوم که به قول انگلیسیزبانها زیر رادار است یعنی خیلی آشکار نیست و حتی میشود گفت مخفیانه است امکان ایجاد بحران سیاسی در ایران است مه در پی بالا گرفتن اختلافات سیاسی که در ایران امکانش وجود دارد و افزایش نارضایی عمومی و تغییرات سیاسی که ممکن است پیش بیاید. آمریکا در این زمینه هم و آقای اوباما طبیعتاً ذینفع است و برنامههایی نه این که علنا ولی چنین امکاناتی...
منظورتان این است که آقای اوباما از تغییر رژیم در ایران به نوعی حمایت میکند، درست است؟
کوروش همایونپور: این حمایت قابل بحث است. این حمایت خیلی آشکار و عملی نیست. بیشتر از نظر عقیدهای است.
بیشتر گویا معنوی است. برویم سراغ نامزد جمهوریخواه که اتفاقاً فکر میکنم شنوندههای ما بیشتر دوست داشته باشند بدانند که این نامزد در قبال ایران چه مواضعی دارد. چون ایشان تاکنون رئیسجمهور آمریکا نبوده و باید ببینیم که اگر آقای رامنی، رئیسجمهور آمریکا شود و انتخاب شود چه اتفاقی برای ایران و ایرانیان میافتد. آقای نعمتزاده، میتوانید لطفاً مواضع میت رامنی را در قبال ایران برای ما تشریح کنید؟
هوشنگ نعمتزاده: به اصطلاح خودمان ایشان دارند کجدار و مریز رفتار میکنند. چون میخواهند تا یک اندازهای سیاستهای خودشان را یک وجه تمایز نشان بدهند با پرزیدنت بوش. میخواهند نشان دهند که اهل مصالحه هستند و اهل جنگ نیستند.
آقای رامنی در این چند مناظرهای که اتفاق افتاد، تمام سعیشان این بود که موضوعهای مناظره به مسائل اقتصادی را بکشد. در حال حاضر موضوع روابط خارجی در نظر مردم آمریکا، درجه اولویت موضوعهای اقتصادی را ندارد، و شانس انتخاب شدن میت رامنی بیشتر روی این است که وجه تمایز خودش را با برنامههای اقتصادی حزب دموکرات نشان دهد.
بنابراین موضعی که الان دارد از نظر ظاهری زیاد فرقی با موضع اوباما نشان نمیدهد. البته نمیگوید که مذاکره را تا چه حد ادامه میدهد٬ ولی آنچه که ما از سناتورهای حزب جمهوریخواه که با آنها آشنایی داریم شنیدهایم این است که احتمالا به هیچ وجه دنبال مذاکره نخواهد رفت. یعنی موقعیت و موضعش در مقابل ایران به مراتب سخت تر از موضع اوباما خواهد بود.
آقای معماریان٬ آیا تفاوتی بین مواضع دو نامزد میبینید؟ این طور که آقای نعمتزاده تا اینجا گفتند صرفاً امکان دارد که رامنی یک خورده سختگیرانهتر برخورد کند تا یک تفاوتی داشته باشد با نامزد حزب دموکرات. ولی خود ایشان هم اشاره کردند که چندان روشن نیست این تفاوت عمیقاً چیست. شما چه تفاوتی را میبینید در بین مواضع دو نامزد؟
امید معماریان: مسئله این است که در تمام دولتهای آمریکا همیشه مسئله چماق و هویج وجود داشته. از یک طرف میخواهند صحبت کنند و از طرف دیگر میخواهند فشار بیاورند برای اینکه به مقاصد و اهدافی که دارند برسند.
در دولت آقای اوباما همینطور بوده و برخلاف مسایلی که مطرح میشود که آقای اوباما میخواسته با اینها مذاکره کند میبینیم که در چهار سال دولت ایشان٬ سختترین فشارها به ایران آمده. در مساله حقوق بشر٬ تا امروز هیچ گاه طی سالهای پس از انقلاب٬ اساسا چنین اجماعی علیه ایران ندیدهایم که آمریکا ایجاد کرده.
ایران چندین بار در مجمع عمومی و شورای حقوق بشر محکوم شده و اگر واقعاً تلاش و کمپین آمریکا برای بسیج کشورهای دیگر نبود هیچ وقت اتفاق نمیافتاد. از این جهت به نظر من یک موقعیت ممتازی را در پیگیری موضوع دارد.
در خصوص مسئله هستهای ایران موضوع تحریمهایی که اوباما در پیش گرفت تحریمهای بسیار فشرده و بسیار سختگیرانه بوده که آن هم اساساً در بعد از انقلاب سابقه ندارد. ما در دولتهای جمهوریخواه و دموکرات و حتی در دولت آقای بوش چنین فشاری را بر دولت ایران هیچوقت شاهد نبودیم.
بنابراین سختگیری آقای اوباما بر دولت ایران پوشیده نیست. این چیزی است که حتی جمهوریخواهان و افرادی که در دولت آقای بوش هم صاحبنظر هستند و کار کردهاند روی این موضوع به آن اعتراف دارند که اوباما بسیار در مورد ایران سختگیر بوده. موضوع دیگری که...
آقای معماریان، تا این جای بحث مطرح شده که هر دو نامزد میگویند اگر دور بعد رئیسجمهور آمریکا شوند کماکان به این سختگیریها ادامه خواهند داد. سؤال اصلی من این است که شما تفاوتی الان بین دو نامزد در سیاستهایشان در قبال ایران میبینید؟
امید معماریان: در مورد آقای اوباما مشخص است که قرار است چه اتفاقی بیافتد. تحریمها وجود دارد و تا موقعی که به قول یکی از دیپلماتها٬ ایران با زانوی خونین سر میز مذاکرات نیاید این تحریمها ادامه خواهد یافت. موضع اوباما مشخص است.
ولی آقای رامنی مثل یک هدف در حال حرکت است. بارها از جمهوریخواهان خواستهاند مواضعش را مشخص کند. مهمترین مشکلی که در کمپین آقای رامنی وجود دارد این است که از اینکه در خصوص سیاستهایشان جزئیات ارائه کنند عاجز بودند و معلوم نیست که این کاندیدای ریاست جمهوری وقتی به ریاست جمهوری برسد عملاً چه سیاستی را میخواهد پیش ببرد.
کوروش همایونپور: این تفاوت عمده بین سیاستهای احتمالی آقای رامنی و سیاستهای آقای اوباما در قبال ایران و به خصوص مسئله هستهای است.
آنچه که مسلم است آقای رامنی چندین بار در مصاحبهها و برنامههایی که اجرا کرده گفته که خط قرمزش این است که ایران حتی قابلیت ساخت سلاح اتمی را نداشته باشد. در حالی که خط قرمز آقای اوباما این است که ایران سلاح اتمی نداشته باشد.
بین این دو مسئله تفاوت هست. به این معنا که سیاست آقای رامنی معنایش این است که ایران حتی حق غنی کردن اورانیوم را هم نخواهد داشت. در حالیکه از نظر آقای اوباما ایران چنانچه بتوانند در مذاکراتشان اگر مذاکراتی انجام شود، به نتیجه برسد ایران میتواند برنامه غنیسازیاش را ادامه دهد در چارچوب برنامه هستهای غیرنظامی.
بد نیست همینجا مسئله هستهای را از آقای نعمتزاده بپرسیم و بعد دوباره برگردیم به شما که اختلاف بعدی که شما میخواهید به آن اشاره کنید چیست؟ آقای نعمتزاده شما با این بخش از صحبتهای آقای همایونپور موافقید درباره اختلاف نظری که بین رامنی و اوباما هست؟
هوشنگ نعمتزاده: ایشان درست گفتند. کاملاً درست گفتند. بنده میخواستم بعد ادامه دهم. همین حرف است.
پس تا اینجا توافق نظر دارید در مورد مسئله هستهای. اختلاف بعدی که شما آقای همایونپور میخواستید به آن اشاره کنید چیست؟
کوروش همایونپور: این را آقای نعمتزاده هم اشاره کردند. اوباما اگر دوباره انتخاب شود این احتمال هست که مذاکرات جدی رو در رو، و فقط بین ایران و آمریکا انجام شود. آقای رامنی اصلاً مذاکره هم نمیخواهد بکند. بنابراین این هم میشود تفاوت دوم.
آقای همایونپور، میتوانید بگویید چه منافعی برای آمریکاییها دارد سیاست خارجی باراک اوباما؟
کوروش همایونپور: به نظر من بارزترین نشانه این است که سیاستهای خارجی آقای اوباما در سطح جهانی با سیاستهای آقای بوش خیلی متفاوت بوده و از این نظر وجهه و اعتبار آمریکا خیلی بالا رفته، در این هیچ تردیدی نیست.
وقتی نظرخواهی عمومی در کشورهای اروپایی شده بود و با اختلاف خیلی زیاد در همه این کشورها مردم سیاستهای اوباما را ترجیح میدادند به سیاستهای آقای بوش و سیاستهای احتمالاً رامنی، که اگر دقیقاً همان نباشد مشابه خواهد بود.
آقای نعمتزاده آیا شما این را قبول دارید؟ فکر میکنید که رامنی در سیاست خارجی شبیه بوش خواهد بود؟
هوشنگ نعمتزاده: نه، نه. به هیچ وجه. من فکر میکنم وجه تمایز خیلی زیادی بین دو طرف هست. از نظر اینکه رامنی خودش را نشان داده. در تمام مواقع. در پستهایی که تا حالا داشته. وقتی فرماندار ماساچوست بود. میدانید که ماساچوست اصلاً یک ایالت دموکرات است. آنجا خودش را نشان داد که چطور با دو طرف کار کرد. من فکر کنم مواضعش کاملاً با بوش فرق خواهد داشت.
ولی خب در راستای منافع ملی آمریکا خواهد بود. این طور که تا اینجا شنیدیم از آقای همایونپور ایشان اعتقاد داشتند که اوباما وجهه آمریکا را در سطح جهانی ارتقا بخشیده. این را قبول دارم. ایشان درست میگویند.
بحث بر سر این است که وجهه آمریکا در کشورهای خارجی اساساً مهم است یا نه. آن موقع وقتی بوش رئیسجمهور آمریکا بود، بحثش این بود که من منافع آمریکا برایم مهم است. من برایم افکار عمومی دنیا مهم نیست. البته بحث این نیست که آقای اوباما از نظر روابط بینالمللی صد در صد خیلی خیلی بهتر از بوش بوده. ولی این روابط و آیا اینکه مثلا دست چپیهای ایتالیا تأیید کنند و وقت یک رئیسجمهور آمریکا فقط صرف این شود که آن گروه قبول دارند و هم عقیده هستند با یک پرزیدنت آمریکا فکر نمیکنم اینقدر مهم باشد.
کوروش همایونپور: آقای اوباما جنگ عراق را تمام کرد. جنگ افغانستان را در سال ۲۰۱۴ تمام میکند. این موارد در سیاست خارجی به نفع آمریکا و تأیید افکار عمومی جهانی رسیده. بنابراین یک کمی غیرمنصفانه است که ما فقط بگوییم چپهای ایتالیایی از این مسئله استقبال کردند.
هوشنگ نعمتزاده: اجازه میدهید...
آقای نعمتزاده برمیگردیم به شما و فرصت خواهید داشت که پاسخ ایشان را بدهید. فقط خیلی کوتاه از آقای معماریان بپرسم که سیاست خارجی اوباما را چطور ارزیابی میکند که بعدش برسیم به نامزد جمهوریخواه و درباره سیاست خارجی ایشان هم صحبت کنیم.
امید معماریان: وقتی که آقای اوباما میخواستند سر کار بیایند، تامس فریدمن مقالهنویس روزنامه نیویورکتایمز مقالهای نوشت که در دوران آقای بوش اقتدار اخلاقی آمریکا در دنیا کاملاً نابود شده. درست است که آمریکا اقتدار زور دارد و میتواند در هرجا که خواست نیرو پیاده کند و بالاخره شروع به جنگ کند ولی اقتدار اخلاقی لازمه استیلاست. لازمه حضور بینالمللی آمریکا هست. آقای فریدمن اظهار امیدواری کرد که اوباما بتواند این اقتدار اخلاقی را با سیاست خودش زنده کند.
به نظر من در این زمینه آقای اوباما موفق بودند. نکتهای که مطرح شد که در مورد این که اوباما میخواهد مذاکره کند نفس مذاکره اساساً هیچوقت بد نیست حتی با دولت ایران. مذاکره وقتی که افراد و کشورها به کشوری فشار میآورند و میخواهند تغییر اعمال شود٬ وقتی دست بالا دارند وقتی هست که آدم مذاکره کند و امتیاز بگیرد.
برای منافع ملی آمریکا٬ یکی از مسایل مهم امنیت ملیشان است. نفس مذاکره چیز بدی نیست. آن مطالبی که در مذاکره مطرح میشود مهم است که اوباما به نظر من در چند حوزه خیلی سختگیر بوده حتی سختگیرتر از جمهوریخواهان در سالهای گذشته. چون تحریم اقتصاد ایران یک اراده جمعی میخواست. یک سازمان اداری بزرگی هست که درست کردنش کار بسیار دشواری است که البته هم جمهوریخواهان و هم دموکراتها در کنگره هر دو به آن اعتقاد داشتند.
در مجموع سیاست خارجی آقای اوباما سیاست خارجی موفقی میتوانیم قلمداد کنیم. با توجه به تغییرات عمده که در کشورهای دیگر اتفاق افتاده. مثلاً بهار عربی که اتفاق افتاد تحولات زیادی را به دنبال داشت که سیاست خارجی آمریکا را متاثر کرد. زوایای زیادی از آن هنوز پنهان است و نمیدانیم چطور این باز خواهد شد. ولی در مجموع به نظر من نمره خوبی میشود داد.
مردم آمریکا بر اساس سیاست خارجی تصمیم نمیگیرند. درست است که مردم آمریکا برایشان مهم است که رئیسجمهورشان چقدر قدرت رهبری دارد و چقدر باعث عزت و افتخارشان میشود. ولی در مجموع مسئله اقتصادی هست که مهم است. در مسئله اقتصادی باید به کارنامه نگاه کنیم و به این نگاه کنیم که وقتی اوباما کابینه را در دست گرفت وضعیت چگونه بود...
البته آقای معماریان ما الان نمیخواهیم درباره کارنامه آقای اوباما...
امید معماریان: فقط یک نکته عرض کنم که برای مردم آمریکا این مسئله مهم است. در زمانی که سال ۲۰۰۸ ایشان سر کار آمدند، کشور داشت ماهی ۸۰۰ هزار شغل از دست میداد.
آقای معماریان شما حسابی طرفدار آقای اوباما هستید!
امید معماریان: ... در مورد آقای رامنی حقیقتش مسئله این است که آقای رامنی مثل دفتر بسته است. شما به وبسایت ایشان بروید. به عنوان یک خبرنگار عرض میکنم... در مورد مسایل مختلف مثل سیاستهای داخلی، مالی، بهداشتی و سیاست خارجی اگر بخواهید جزئیات ببینید، هیچ جزئیاتی وجود ندارد. ظاهراً این طور هست که همه باید منتظر بمانیم تا آقای رامنی بعد از انتخابات دستش را باز کند و بگوید میخواهد چکار کند. این یک حقیقتی است که بوده...
بله. قضاوت واقعاً دشوار است. همانطور که خودتان اشاره کردید. من میتوانم توصیف دیکته نانوشته را استفاده کنم برای سیاستهای آقای رامنی. ولی همچنان تمرکزمان را بر روی سیاست خارجی نگاه داریم.
آقای نعمتزاده، شما به ما بگویید که سیاست خارجی میت رامنی دقیقاً چیست. اگر ایشان رئیسجمهور شود در چهار سال آینده ما چه آمریکایی را شاهد خواهیم بود در عرصه بینالمللی؟
هوشنگ نعمتزاده: اجازه بدهید برگردیم به صحبتی که شد و بعد ادامه دهیم. صحبت جنگ عراق شد و مسئله افغانستان. قبل از اینکه این را بگوییم جمهوریخواهان این کار را کردند و بوش این کار را کرد اجازه میخواهم فقط نظرتان را به این بیاورم که یک ائتلاف بینالمللی بود. یک ائتلاف بینالمللی کامل بود. کشورهایی از اروپا، استرالیا، کانادا جمعش به نظرم اگر به خاطر داشته باشم ۲۸ کشور با هم ائتلاف کردند. بنابراین در همان موقع سیاست یک حزب جمهوریخواه نبود.
قانون اساسی و آزادی برایش مهم است. وقتی یک دیکتاتوری در یک گوشه دنیا این طور به مردمش ظلم میکند آگر آمریکا آن آزادیخواهی را نخواهد که همان حالتی را که در جنگ جهانی دوم ایجاد کرد. آمریکا اصلاً از اول در جنگ جهانی دوم داخل نبود. این وظیفه یک کشور آزاد و یک کشور دموکراتیک است که اگر قابلیتش را دارد به افراد دیگر در دنیا کمک کند...
حالا برسیم به سیاست خارجی میت رامنی. اگر میت رامنی رئیسجمهور شود چهار سال آینده چطور خواهد بود؟ آمریکا در عرصه بینالمللی...
هوشنگ نعمتزاده: من فکر میکنم فرق اساسیاش در عمل خواهد بود. عمل میدانم الان میت رامنی همانطور که عرض کردم باید کجدار و مریز رفتار کند. باید به خودش ضرر نزند. باید خودش را الان یک حالتی دارد که سؤالش فقط در مورد انتخابات این است که تعداد کسانی که بیکار هستند آن هفت و هشت دهم درصد آمریکایی را جواب بدهد. این موضوع برایش مهم است. او میخواهد نشان دهد که مسئله، مسئله اقتصاد است.
ولی از نظر روابط خارجی به نظر من رابطههایی که ما داریم و آشناییهایی که داریم با سناتورهای آمریکایی، سنا و کنگره آمریکا و تماسهایی که داشتیم از جامعه ایرانی نیویورک٬ این طور که معلوم میشود که شبیه به ریگان خواهد بود. اگر به خاطر داشته باشیم ریگان در سیاست خارجیاش بیشتر در عمل، عمل میکرد. در آن زمان که پرزیدنت آمریکا بود دیدیم که با لیبی چه کار کرد، با خود ایران چه کار کرد.
من فکر نمیکنم این موضوع مذاکره ادامه پیدا کند. به خاطر اینکه نشان دهد با دولت دموکرات وجه تمایز دارد. آن مذاکره و آن پیشنهاد مذاکره که روی میز است و چهار سال است که منتظرش هستند، کنار گذاشته میشود. تقریباً میتوانم بگویم که به احتمال قوی در مقابل ایران بسیار مواضعش سختتر خواهد بود نسبت به مواضعی که حزب دموکرات و آقای اوباما دارند.
در ادامه، تا اینجای کار آن چیزی که هر سه مهمان برنامه بر سر آن اتفاق نظر دارید این است که مسئله انتخابات در آمریکا در این دوره مسئله سیاست خارجی نیست و مسئله اقتصاد است. ولی میدانید که گروه بزرگی از مخاطبان رادیو فردا ایرانیانی هستند که در داخل کشور زندگی میکنند و چه بسا ایرانیان خارج از کشور هم به منافع خودشان فکر میکنند وقتی که انتخابات آمریکا را نگاه میکنند.
از هر سه مهمان برنامه میخواهم بپرسم که فکر میکنید به نظر شما کدام یک از این دو نامزد به نفع ملت ایران خواهد بود که رئیسجمهور آمریکا شود در چهار سال آینده. آقای معماریان؟
امید معماریان: همانطور که عرض کردم در مورد آقای رامنی بسیار دشوار است که بتوانیم جزئیاتی داشته باشیم. ایشان کلیاتی را مطرح کردند که واقعاً نمیشود حدس زد به کدام سمت خواهند رفت. ایشان در دوره مقدماتی انتخابات بسیار تندرو بودند و خیلیها پیشبینی میکردند که اگر ایشان سر کار بیایند ممکن است با ایران جنگ شود. ولی از زمان مناظرههای انتخاباتی چهره جدیدی از خودشان به نمایش گذاشتند که چهره میانهروتری است و به سمت مرکز خودشان را سوق دادند. البته آقای رامنی در دو دهه گذشته انسان میانهرویی بوده. من خودم فکر میکنم که اگر ایشان سر کار بیایند، برخلاف آن چهرهای که در انتخابات مقدماتی از خودشان نشان دادند، جمهوریخواه میانهرویی خواهند بود.
ولی در مورد آقای اوباما خیلی راحتتر میشود قضاوت کرد. در دو موضوع به نظر من اوباما سختگیرانه عمل خواهد کرد. یکی مسئله حقوق بشر است، یکی مسئله هستهای. در مسئله حقوق بشر تیمی که آقای اوباما با خودش به کاخ سفید برد تیمی بسیار فنی است. کسانی هستند که در سال گذشته قهرمان حقوق بشر بودهاند، خانم سامانتا پاور را دارد. کسانی را دارد که از سازمان دیدهبان حقوق بشر رفتند آنجا. به نظر من این چیزی است که رامنی هم احتمالاً اگر بخواهد چهره میانهرو داشته باشد، حتماً تا یک حدی مد نظر خودش قرار خواهد داد.
آقای همایونپور شما چه فکر میکنید؟ شما فعال حزب دموکرات هستید. ولی اگر خودتان را بگذارید جای ملت ایران و از موضع منافع ملی ایرانیان به انتخابات آمریکا نگاه کنید فکر میکنید بهتر است که رامنی رئیسجمهور چهار سال آینده آمریکا باشد یا باراک اوباما؟
کوروش همایونپور: من درست است که دموکرات هستم ولی این مسئله روشنی است که اگر اوباما دوباره انتخاب شود، به نفع مردم ایران خواهد بود. این مسئله که نمیدانیم آقای رامنی چکار میکند در حالی که تقریباً میدانیم آقای اوباما چه کار خواهد کرد. این یک مسئله است.
مسئله دوم این است که از ۲۴ نفر از مشاوران سیاست خارجی رامنی که در وبسایت ایشان اسامیشان هست، ۱۷ نفر از نئوکانهایی هستند که در دوران آقای بوش برنامههای نظامی را در سیاست خارجی دنبال میکردند. از جمله آقای بولتون که بارها تأیید کرده که باید به ایران حمله کنیم. بنابراین این از این نظر امکان برخورد نظامی و حمله به ایران چه با شرکت اسرائیل و چه به تنهایی از طرف آمریکا در دوران ریاست جمهوری آقای رامنی محتملتر خواهد بود.
آقای نعمتزاده، نوبت شماست که به ما بگویید ارزیابی شما چیست از موضع منافع ملی ایرانیان چه کسی به نفع ایرانیان است؟
هوشنگ نعمتزاده: من منصفانه میگویم با وجود اینکه عضو حزب جمهوریخواه هستم، از نظر دولت ایران اوباما بهتر است. بحث ندارد. از نظر ملت ایران من فکر میکنم رامنی بهتر است. اوباما نشان داده که اهل مصالحه است. اهل مذاکره است. صبر و حوصله دارد. دولتش صبر و حوصله دارد.
از نظر ملت ایران بالاخره صلح برای ملت ایران مهمترین موضوع است. آن تحریمها ملت ایران را دارد از بین میبرد. تحریمی که میبینیم هیچ کشوری در تاریخ دنیا حتی در جنگ جهانی دوم این طور تحریمی را ندیده به خودش. بنابراین ملت ایران الان دارند زجر میکشند زیر فشار این تحریمها. هرچه زودتر این برنامه به یک نتیجه برسد چه از مذاکره راه حلی پیدا شود و موضوع زودتر خاتمه پیدا میکند.
فکر میکنید تحریمها برداشته خواهد شد، چه اتفاقی میافتد؟ مثلاً تحریمها برداشته میشود؟ ایران کوتاه میآید؟
هوشنگ نعمتزاده: من فکر میکنم اگر اوباما برنده شود دولت ایران میداند که وقت دارد و میتواند با آن مذاکره کند. به اصطلاح لغتی فوریتش را در خودش نمی بیند.
چه بسا مذاکره کند و به جایی برسد که تحریمها برداشته شود. این هم به نفع مردم خواهد بود دیگر؟
هوشنگ نعمتزاده: البته به نفع مردم خواهد بود. ولی از نظر اینکه اگر آقای رامنی روی کار بیاید و دولت ایران میبیند که این رامنی فرق فاحشی دارد با آقای اوباما و دولتش فرق دارد زودتر تن به مذاکره میدهد. زودتر به نتیجه میرسند. همان حالتی که فرق بین کارتر و ریگان بود.