جفا به رمالان، دعانویسان و کف بینان؟
معاون مبارزه با جعل و کلاهبرداری پلیس آگاهی ایران می گوید "در سال ۱۳۹۰ و سه ماه نخست سال ۱۳۹۰ ، ۱۹۱ رمال دستگیر شدهاند و برای ۱۱۲ نفر از این افراد قرار بازداشت صادر شده است که ۹۰ تن مرد و ۲۲ تن زن بوده اند. در سال ۱۳۹۰ حدود ۱۸۹ پرونده در مورد رمالی، کف بینی و دعانویسی در آگاهی تشکیل شده است و آنها یک میلیارد و سیصد میلیون ریال ازین کارها درآمد داشتهاند." (سرهنگ مهرداد امیدی، خبر آنلاین، ۳ شهریور ۱۳۹۱)
با تقسیم ۱۳۰ میلیون تومان به ۱۹۱ نفر می رسیم به عدد ۶۸۰ هزار تومان برای ۱۵ ماه که می شود به طور متوسط ۴۵ هزار تومان یا حدود ۲۰ دلار در ماه برای هر یک از بازداشت شدگان. این رقم نشان می دهد که رمالان، دعا نویسان و کف بینان (اگر درآمد واقعی خود را پنهان نکرده باشند) در مقایسه با دیگر حرفههایی که با عالم غیب سروکار دارند درآمد چندانی ندارند.
در کشوری که افراد به اتهام دعا نویسی و کف بینی بازداشت می شوند منابع عمومی و قدرت و منزلت و ثروت کشور در اختیار کسانی است که آنها نیز دعا کردن و پیشگویی در باب سرنوشت آدمیان و سخن گفتن از امور غیبیه را پیشه کردهاند (روحانیون) یا به این صنف وابستگی دارند.
آیا بازداشت و محاکمه و جریمه کردن گروه فوق در ایران منصفانه است؟ آیا تفاوت ماهوی میان کارکرد رمال و کف بین و دعا نویس با روحانی و مداح و مبلغ دین وجود دارد؟ آیا می توان مرز روشنی میان اینها یافت تا یکی را مشروع و دیگری را نامشروع بدانیم؟ ملاک مشروعیت هر یک از این حِرف و مشاغل چیست؟
حرفه غیبگویان
رمال، کف بین و دعا نویس با چهار ویژگی شناخته می شود:
۱) ادعای ارتباط با عالم غیب از طریق درک فرا حسی،
۲) سخن گفتن از گذشته و آینده بدون وجود علم تجربی از آنها (غیبگویی) و عدم امکان تحقیق پذیری یا ابطال پذیری این سخنان در باب آینده (پیشگویی)،
۳) ادعای در اختیار داشتن روش ها و ابزارهایی برای تغییر در سرنوشت آدمیان (از طریق دعا نویسی، علائم کف دست یا روشهای دیگر)، و
۴) توانایی صحنه گردانی، سرگرم سازی و نمایش.
هر چهار ویژگی در حرفه و پیشه روحانیون نیز مشاهده می شود. روحانیون چنان سخن می گویند که گویی خود پیامبر و امام از زبان آنها سخن می گوید. آنها با قاطعیت تمام از عالم غیب حرف می زنند گویی که خود با این عالم در ارتباط بودهاند. روحانیون در داستانهایی که از کتب دینی در باب گذشته روایت می کنند اصولا کاری به سندیت تاریخی این داستانها ندارند و داستان را صرفا برای نتیجه گیری خاص خود (ایجاد شور و هیجان و تقویت مبانی نهاهای دینی) دنبال می کنند. آنچه مرتضی مطهری در باب تحریفات عاشورا می گفت نه انحراف بلکه جزئی از پیشه روحانیون در برابر گذشته است. اما در باب آینده نیز آنها می دانند که هر فرد در آینده رو به سوی کدام مقصد دارد: دوزخ، برزخ یا بهشت و با هر کس در این سه دنیای جداگانه چگونه رفتار می شود.
روحانیون نیز به مراتب مختلف همانند دعا نویسان وسایل یا ابزارهایی برای تغییر سرنوشت آدمیان در این عالم و عالم غیب در اختیار مشتریان خود می گذارند، از دعا تا عبادت و از ذکر تا مراسم و شعائر خاص. و سرانجام روحانیون همانند رمالان، کف بینان و دعا نویسان توانایی بالایی در تحت تاثیر قرار دادن مخاطب خود دارند. اصولا صحنه ارتباط گیری میان اهل این حِرف با مشتری و مخاطب خود نوعی نمایش است که صحنه پردازی، طراحی و نوع لباس، لحن صدا و جلوه های ویژه صوتی و تصویری در آن نقش بازی می کند. به عنوان مثال اگر لباس خاص را از یک روحانی بگیرید، لباسی که آنها از آن با عنوان لباس پیامبر یاد می کنند، تاثیر وی در مخاطب عامه به شدت کاهش پیدا می کند چرا که از نگاه مخاطب او دیگر نمی تواند به خوبی نقشی شبیه به پیامبر را بازی کند.
دیگ و سه پایه
ادعاهایی که علیه رمالان و دعا نویسان و کف بینان می شود اغلب از این قرارند:
۱) توهم و خود بزرگ بینی و در پی آن ارائهی مدعاهای بی پایه،
۲) فقدان توجیه علمی و عدم اتکای مدعیات بر یافتههای علمی، و
۳) غلبه صورت و نمایش بر محتوی.
جالب است که در بیان این مشکلات یا نقادیها، دینداران و روحانیون همان نکاتی را می گویند که عرفگرایان، غیر دینداران، و دانشمندان علوم تجربی. بسیاری از نقادیهای دانشمندان علوم تجربی به مبانی این حِرف و مشاغل وارد است اما دینداران و ارباب دین خود از همان منشایی که رمالان و کف بینان و دعا نویسان روزی می خورند بهره می گیرند. همه مطالعات مربوط به تجربیات فرا روانشناختی نشان می دهند که همه تلاشها برای فراهم آوردن شواهد مقوم این تجربیات ناموفق بودهاند و نمی توانند وجود این گونه تواناییها را اثبات کنند، همچنان که علم تجربی نمی تواند اموری را که ادعا می شود فرا حسی هستند اثبات یا انکار کند.
غیب و ارتباط با عالم غیب را از روحانیون و دینداران بگیرید تا ببینید چه برای آنها می ماند. دینداران و رهبران دینی به مواضعی از سنگرهای رقبای خود حمله می کنند که از همان مواضع به انها انتقاد شده است.
تحول کیفی اما نه ماهوی
البته تفاوتهایی در رهیافت هر یک از این گروهها با غیب و ارتباط با غیب وجود دارد اما مبانی و بنیادها بسیار مشابه هستند. تفاوت غیب گویی و کف بینی و دعا نویسی با پیشه روحانیون در چهار قلمرو است:
۱) روحانیون باورها و عقاید خود را با استفاده از نظامهای فلسفی (و در واقع تهی کردن عقل از جریان یابی آزاد و بدون قید و شرط آن) به صورت مجموعههایی تدوین و عرضه کردهاند (الهیات یا کلام) در حالی که اهل حرفههای دیگر غیب کاری چنین اقدامی نکردهاند؛
۲) روحانیون برای نهادینه کردن نیاز به خود دستورالعملهایی را برای انجام همیشگی آنها و تسخیر زندگی فرد باورمند در اختیار پیروان خود می گذارند اما رمالان و کف بینان و دعا نویسان نمی خواهند فرد را برای همیشه در یک قالب خاص نگاه دارند. روحانیون با شکل دادن به فقه، فرد باورمند را در سراسر زندگی تحت تعالیم خود قرار می دهند اما اهل حرفههای دیگر اغلب رابطهای موردی و موقت و بر حسب موضوع و نیاز با مشتریان خود برقرار می کنند.
۳) روحانیون ادعا دارند که پیروان خود را به بهشت می برند و از دوزخ باز می دارند در حالی که اهل پیشههای دیگر کمتر چنین ادعایی دارند. و سرانجام
۴) رمالان و کف بینان و دعا نویسان ادعا ندارند که با انجام کار خود دارند نظامی اخلاقی به دست مشتری خود می دهند یا تجسم آن نظام اخلاقی هستند اما روحانیون چنین ادعایی دارند.
بدین ترتیب کاری که رمالان و دعا نویسان و کف بینان می کنند اشکال ابتدایی همان کاری است که روحانیون ادیان انجام می دهند.
بازار خدمات غیب گویی
بنا بر این اگر قرار است رمالان و کف بینان و دعا نویسان را بازداشت کنند و درآمدهای آنها را نامشروع دانسته و بستانند باید عینا همین کار را با تک تک روحانیون کشور کنند. نویسنده نه در مقام مدافعه و نه در مقام نفی کامل این صنوف است بلکه سخن آن است که اگر این مشاغل بر اساس عرضه و تقاضا شکل گیرند و افراد بر اساس رضایت قلبی خود به رمال و کف بین و دعا نویس و روحانی حق الزحمه بپردازند و این افراد نیز خدمات مورد انتظار را عرضه کنند حقی از کسی ضایع نشده است، گرچه ممکن است گروهی این گونه خدمات را قبول نداشته باشند یا بیهوده بدانند. آنچه موضوع را از عرضه و تقاضای عادی در بازار ایدهها و باورها و خدمات خارج می کند دخالت دولت در این موضوع است.
تعقیب و قتل رقبا
با توجه به نکاتی که گفته شد بازداشت و تعقیب رمالان، دعا نویسان و کف بینان اقدام یک صنف علیه صنف رقیب است، درست مثل آن که گروهی از فوتبالیستها یا نقاشان همکاران رقیب خود را با تمسک به قوای قهریه از فعالیت بازدارند و آنها را شیاد و کلاهبردار معرفی کنند. روحانیون در ایران نه تنها روشنفکران مذهبی، قضات غیر روحانی، قانونگزاران، هنرمندان و نویسندگان و اهالی رسانهها، معلمان و اساتید دانشگاهها، و دهها صاحبان مشاغل تخصصی دیگر را رقیب خود می دانند و در سه دهه گذشته تلاش کردهاند مشاغل آنها را به خود اختصاص دهند، بلکه درویشان، مداحان، نقالان، رمالان، دعا نویسان، کف بینان و روحانیون اهل ادیان و مذاهب دیگر را نیز رقیب خود به حساب می آورند و در صورت لزوم از سرکوب آنها ابایی ندارند.
مجید محمدی