التماس‌های پسر نوجوان برای رهایی از چوبه دار


شرق: پسر نوجوان که در یک دعوای کودکانه نوجوان دیگری را به قتل رسانده در جلسه محاکمه‌اش درحالی‌که اشک می‌ریخت با التماس از اولیای‌دم خواست او را ببخشند.به گزارش خبرنگار ما، این نوجوان که مرتضی نام دارد یک سال قبل در یک درگیری جوانی به نام امیرحسین را به قتل رسانده ‌است. او که در تمام مدت دادگاه گریه می‌کرد، گفت هنگام درگیری از هیکل درشت مقتول ترسید و او را با چاقو زد.


در ابتدای جلسه محاکمه که صبح دیروز برگزار شد شفیعی نماینده دادستان پشت تریبون شعبه 74 دادگاه کیفری‌استان تهران ایستاد و گفت: ماموران پلیس

 16 خرداد سال گذشته باخبر شدند جوانی به نام امیرحسین با ضربه چاقو به قتل رسیده ‌است. کسانی که امیرحسین را به بیمارستان رسانده بودند به پلیس گفتند ضارب جوانی به نام مرتضی است. نماینده دادستان تهران ادامه‌ داد: پلیس مرتضی را شناسایی و بازداشت و این جوان به قتل اعتراف کرد. بنابراین با توجه به مدارک موجود در پرونده و درخواست اولیای‌دم خواستار صدور حکم قانونی هستم. در ادامه اولیای دم مقتول در جایگاه حاضر شدند و برای متهم درخواست قصاص کردند.
سپس مرتضی- متهم 17ساله- به دفاع از خودش پرداخت. او که با شنیدن درخواست اولیای‌دم به شدت به گریه افتاده بود، گفت: اتهام قتل را قبول دارم و از کرده‌ام پشیمانم. مرتضی در توضیح آنچه اتفاق افتاده ‌بود، گفت: روز حادثه طبق معمول هر روز با دوستم حسن از خانه خارج شدیم تا با هم گشتی بزنیم. ساعت حدود 9 بود که با دوستم به سمت هیات عزاداری راه افتادیم. حسن می‌خواست در راه از یک مغازه الکتریکی چیزی بخرد. او وارد مغازه شد و من بیرون ایستادم. چند جوان داشتند به سمت من می‌آمدند. یکی از آنها را با دوستی اشتباه گرفتم و داشتم نگاهش می‌کردم. همین که نزدیک شدند، فهمیدم اشتباه گرفته‌ام و نگاهم را برگرداندم اما آنها اعتراض کردند. من به فردی که نگاه کرده بودم گفتم تو را اشتباه گرفته‌ام و از آنها عذرخواهی هم کردم اما امیرحسین فحاشی می‌کرد و داد می‌زد. باهم درگیر شدیم. دوستم حسن از مغازه بیرون آمد تا به من کمک کند و دعوا بالا گرفت. دوستان امیرحسین یکدفعه رفتند. اصلا نفهمیدم کجا رفتند. حسن و امیرحسین درگیر بودند. حسن او را زده ‌بود.
متهم ادامه‌ داد: امیرحسین در یک لحظه حسن را رها کرد و به سمت من آمد. صورتش خونی بود. وقتی به سمتم آمد، ترسیدم. هیکلش بزرگ بود برای همین چاقو درآوردم تا بترسانمش. می‌خواستم با این کارم وادارش کنم عقب بکشد اما نترسید. اصلا قصد زدن نداشتم. یکدفعه به سمتم آمد. چاقو به پهلویش برخورد. ترسیدم و دویدم. چند نفر از بچه‌ها که من را می‌شناختند، پرسیدند چه شده است. گفتم دعوا کرده‌ام. آنها من را به خانه بردند تا دست و رویم را بشویم بعد با برادرم تماس گرفتم و ماجرا را توضیح دادم و سراغ او رفتم. در راه چاقو را هم دور انداختم.
مرتضی در مورد اینکه چاقو را چه زمانی خریده بود، گفت: دوهفته‌ای می‌شد که چاقو را خریده بودم نه برای اینکه کسی را بزنم همین‌طوری خوشم آمد و خریدم.
سپس یکی از شاهدان در جایگاه ایستاد. او گفت: من درگیری را ندیدم. در مغازه بودم که متهم و دوستش آمدند و بعد هم زود بیرون رفتند. البته صدا شنیدم اما نفهمیدم چه اتفاقی افتاده است. یکدفعه چند نفر که دوستان مقتول بودند به مغازه من حمله کردند و همه شیشه‌ها را شکستند. خسارت سنگینی به من زدند. با اینکه اصلا این موضوع به من ربطی نداشت اما چون آنها از مغازه من بیرون آمدند دوستان مقتول فکر کردند من هم طرف مرتضی و دوستش هستم. بعد از اینکه شاهدان شهادت دادند و وکیل متهم دفاعیات خود را مطرح کرد، مرتضی دوباره در جایگاه حاضر شد و یک‌بار دیگر اتهامش را پذیرفت. او گفت: من دانش‌آموز سال دوم دبیرستان و زمان قتل مشغول تحصیل بودم، قسم می‌خورم نمی‌خواستم کسی را بکشم و زمان حادثه اصلا متوجه هم نشدم چه اتفاقی افتاد فقط ترسیده بودم چون مقتول هیکل درشتی داشت. از کارم خیلی پشیمانم و از اولیای‌دم درخواست دارم من را ببخشند.
بنا بر این گزارش بعد از پایان جلسه محاکمه هیات قضات (اصغر عبداللهی، اروین، قاسمی، رسولی و رستمی) برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند.

رأی دهید
omide por jalal - لس‌انجلس - آمریکا
اینها که از عدالتِ اسلامی!! حرف میزند ، جالب است که یک قاتلِ روانی‌ را که باعثِ مرگِ هزاران ایرانی‌ شده " خادمِ مردم " و رهبر می‌نامند!!!!!!
‌پنجشنبه 31 فروردين 1391 - 10:27
*Fanoos* - ايران - ايران
چه جالب ! چاقو میخره یکی روبه راحتی میکشه بعدشم میگه عذر میخواهم ! عزیزم تو و امثال تو باید یفهمید که لات بازی و چاقو کشی و کشتن یک نفر آخرش مرگه وگرنه واسه غرورتون کلی آدم میکشید
‌پنجشنبه 31 فروردين 1391 - 11:04
Z A G R O S S - منچستر - انگلیس
آه ‌ای مرد ! چه دشواری‌ها و حوادثی در پیچ و خمّ‌های زندگی‌ پیش رویت در کمین نشسته و تو هیچ نمی‌دانی با شور و جنون جوانی چگونه همه ی امیدها و آرزوهای زندگیت را در یک لحظه نادانی، بر لبه ی پرتگاه نیستی‌ هدایت میکنی‌.
‌پنجشنبه 31 فروردين 1391 - 11:20
a.ahooraei - دوسلدورف - آلمان
فرصت بدید توی زندان درسش را ادمه بده شاید رضایت گرفت و درسی شد واسه جوانهای دیگر. والدین این بچه هم زحمت کشیدند و بچه بزرگ کردند و شاید انتظار همچین بچه ای با این خصوصیات را نداشتند. بهش فرصت بدید.
‌پنجشنبه 31 فروردين 1391 - 13:23
perser68 - فلوریدا - امریکا
پرورده خامنه‌ای نکبت،این از جمهوری نکبت اسلامی،بچه‌های ما یکی‌ یکی‌ پرپر میشن،ننگ به تو خامنه‌ای فاشیست.فقط مرگ جمهوری فاسد اسلامی میتونه به این تراژدی ۳۳ ساله تمومی بده.برای هر دو طرف متاسفم و بخصوص برای خانواده‌های دو طرف
‌پنجشنبه 31 فروردين 1391 - 13:31
نیایش - تهران - ایران
چه جالب که اصلا کسی توجه نکرد که دعوا رو مقتول شروع کرد و معلوم نیست چی شد که زدن شیشه مغازه مردم رو هم شکوندن . بنابراین طرف اهل دعوا بوده وگرنه لزومی نداشت به این حمله کنه . اما اینها هیچ کدوم در نظر گرفته نمی شه امیدوارم این طفلک نجات پیدا کنه . هنوز یادمون نرفته که چطور اون بچه قاتل داداشی رو به چوبه دار کشوندن به خاطر اینکه پارتی داشت و داداشی دوست داشت قاتل برادرش پیش از چهلم داداشش اعدام بشه .
‌پنجشنبه 31 فروردين 1391 - 14:41
Banooye Irani - هیوستن - آمریکا
برادر من دانشگاه میره. یک روز تو مجتمع تجاری اکباتان رفته چند تا CD بخره 3 نفر از دور میان و یکیشون برادره منو خیره خیره نگاه میکنه. برادرم ( اصلا اهل دعوا نیست ) فکر میکنه طرف اشناست ولی یادش نمی یاد کی و کجا بیمنظور میگه میشناسیم همدیگرو ؟؟؟ یک دقیقه بعد کف زمین بی هوش ولو شده و دماغ شکسته خونین و مالین . مردم می رسوننش بیمارستان. می خوا بگم برادر من جون شالم بدر برد. اما این لات بازیها و چشم تو چشم شدنهای منجر به دعوا چیه که تو ایران باب شده ؟؟؟ ما هیچ وفت نفهمیدیم طرف کی بود و چرا اینکار و کرد برادر من 3 هفته برای هیچ تو بیماریستان بود و عمل جراحی هم شد. پلیس هم خیلی راحت گفت برو دستشو بگیر بیا تحویل ما بده ؟؟؟؟ برادرم تو عمرش طرف و ندیده بود ؟؟؟ اینم از امنیت.. خدا به هممون رحم کنه..
‌پنجشنبه 31 فروردين 1391 - 16:06
elpaso - تهران - ایران
اعدامش کنن بهتره اگه اعدام نکنن شاید 100 نفر دیگه هم سره این داستان کشته شن..همه شدن چاقو کش !‌ از اینجور دعواها تو ایران مده !‌ فقط کافیه دو نفرتو چشم هم خیره شن :))
‌پنجشنبه 31 فروردين 1391 - 16:07
بهدین - نشویل - آمریکا
آدم رو یاد بیگانه آلبر کا مو میندازه
‌پنجشنبه 31 فروردين 1391 - 17:40
nima abdolmohammadi - برلین - آلمان
خداوند هم در قرآن و هم در کتاب مقدس میگوید ببخش که بخشش خوب است تا من هم اشتباه تو را ببخشم اگر متن منو میخونید به جوانیش رحم کنید و از تصمیم خود منصرف شوید خواهشاً.
‌پنجشنبه 31 فروردين 1391 - 19:45
nima abdolmohammadi - برلین - آلمان
خداوند هم در قرآن و هم در کتاب مقدس میگوید ببخش که بخشش خوب است تا من هم اشتباه تو را ببخشم اگر متن منو میخونید به جوانیش رحم کنید و از تصمیم خود منصرف شوید خواهشاً.
‌پنجشنبه 31 فروردين 1391 - 19:47
کوروش_ساروی - هانوفر - المان
fanoos از ایران _وقتی‌ رهبرت خامنه‌ای به دنیا میگه که شما هیچ غلطی نمیتوانید بکنید و ریس جمهور مموتیت میاد و میگه که باید غربیها رو گوشمالی بدهیم و جنّتی میاد و میگه که این غربیها الاغ و نفهم هستن و دولتمردان جمهوری جنون اسلامی ادبیات لمپنی رو در مملکت رواج دادن و فرماندهٔ بسیج کسی‌ می‌شه که ۲ تا پروندهٔ قتل داره تو زندگیش و طرف با بزهکار بودنش می‌شه نمایندهٔ مجلس اونوقت چه انتظاری از مردم داری؟fanoos خوب مچتو گرفتم تو هم ذوب در ولایت هستی‌؟اگه نیستی‌ یه بار تو کامنتهات از خامنه‌ای و نظامش انتقاد کن تا ما هم بدونیم که ساندیس خور نیستی‌ ؟
‌پنجشنبه 31 فروردين 1391 - 20:40
henna - ونکوور - کانادا
کار از ریشه خراب ،،جوانها بیکار و بدون سر گرمی‌ بی‌ خود با هم در گیر میشوند،،چرا تشویق به edamمیکنید ،،باید به قانون edamاون هم زیر ۱۸ سال اعتراض کنیم ،،
‌پنجشنبه 31 فروردين 1391 - 20:56
kiarash2020 - تهران - ایران
هر کس در ایران جرمی مرتکب بشه حکومت ایران هم شریک جرمشه چون شرایط جامعه رو آنقدر سخت کرده و آستانه تحمل مردم آنقدر پایین آمده که الکی الکی مردم به جون هم افتادن
‌پنجشنبه 31 فروردين 1391 - 21:43
ghafas - مشهد - ایران
دیگه با این قانون جدید که می گه قتل قبل از 18 ال اعدام نمی گیره زنده می مونه مگه نه ؟
‌پنجشنبه 31 فروردين 1391 - 21:49
poriyaye_vali - دوحه - قطر
چند سال پیش یه لات بی سر پایی میگفت من فقط منتظرم ببینم که جرات داره تو چشام نگاه کنه دعوا راه بیندازم!!!
‌پنجشنبه 31 فروردين 1391 - 22:56
Geelongcat - سیدنی - استرالیا
متهم زیر هجده ساله. با اعدامش مخالفم. ولی‌ متهم باید سالها در زندان بماند. ای کاش یک مقدار آموزش در مدارس انجام میشد که نوجوانان پسر مواظب غرور بیش از حد خود باشند.
جمعه 1 ارديبهشت 1391 - 00:41
میگ میگ - مزدجرس - ایران
کوروش_ساروی - هانوفر - المان - احساس میکنم دچار جنون سیاسی شدی و زیادی دوست داری همه چیز رو سیاسی کنی و همه رو ساندیس خور میبینی . وضعت خیلی خرابه جدی میگم
جمعه 1 ارديبهشت 1391 - 11:22
*Fanoos* - ايران - ايران
Geelongcat -. با کامنت شما موافقم خوب گفتید .
جمعه 1 ارديبهشت 1391 - 11:36
میگ میگ - مزدجرس - ایران
کوروش_ساروی - هانوفر - المان - ادامه ) تو خودت تو اون لینک هرکول ایران داری میگی دیکتاتوری دیگه هه هه الان بازم داری طرف رو مجبور میکنی حرف تو رو بزنه آقا به تو چه ربطی داره طرف میخواد چه کامنتی بده مگه تو صاحب سایتی . به قول فانوس خدا فقط به اطرافیانت رحم کنه . تو با دیکتاتورهای توی ایران هیچ فرقی نداری چون اونا مردم رو مجبور میکنن تو هم میخوای مردم رو مجبور کنی حرف تو رو بزنن پس هر دو دیکتاتور هستین و خطرناک . فکر میکنم تو یه نموره خطرناکتری چون توی اینترنت هم میخوای مردم رو مجبور کنی حرف تو رو بزنن
جمعه 1 ارديبهشت 1391 - 11:37
*Fanoos* - ايران - ايران
کوروش_ساروی خدا شفات بده و امیدوارم روزی سلامت روانی خودت رو به دست بیاری
جمعه 1 ارديبهشت 1391 - 19:57
javvan - تهران بزرگ - ایران
بابا الان مد شده یه مشت بچه قرتی رفتند بدن ساری کار کردن هیکل مثل بوفالو . چپ چپ نگاه میکنند فقط دنبال دعوا و درگیری هستند که خودی نشون بدن. تا نگاهشون کنی چشم وا میکنی تو بیمارستانی حالا یه وقتائی مثل این دفعه قضیه برعکس میشه "بهرام که همه عمر گور میگرفت آخر دیدی که چطور گور بهرام گرفت"
جمعه 1 ارديبهشت 1391 - 22:58
کوروش_ساروی - هانوفر - المان
میگ میگ_مزدجرس _من تو اون کامنت گفتم دیکتاتور هستم ولی‌ برای شخص خودم و انقده هم تو زندگی‌ یاد گرفتم که به دید و نگاه دیگران ارزش بدهم ولی‌ خوب تو و fanoos و آدمهایی مانند شما که فقط میگید شخص مقصر هست و باید اعدام بشه به شما میگم بابا تو اون مملکت همهٔ این جرمها و جنایتها از گور این دولت و نظام بلند می‌شه دزدی و مواد و تجاوز و درگیری و ادم ربایی _چون این نظام به این روش اومده سر کار و مردم رو درگیر اقتصاد بد و زندگی و شرایط بد کردند،،،fanoos بپا خاموش نشی_ببین تو دیگه کی هستی که میگی خدا شفات بده واقعا مشکل داری _خدا کی هست و چیه و کجاست ؟یه جوری میگی خدا که انگار باهاش ناهار و شام میزنی تو رگ،،،میگ میگ _مزدجرس _بچه من میخواستم فضول رو بشناسم که شناختم
شنبه 2 ارديبهشت 1391 - 02:18
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.