من یک آدم احساساتی ام
رأی دهید
من یک آدم احساساتیام
بدترین مکان برای شما
آدمهایی احساساتی و واکنشی در محیطی که نظارت و کنترل دقیقی روی آنها وجود دارد و به قول معروف «کسی بالای سرشان میایستد» نمیتوانند کارشان را به بهترین صورت انجام دهند اما اگر این افراد به تنهایی روی کاری تمرکز داشته باشند، میتوانند خلاقیت خود را به بهترین صورت نشان دهند و حتی شاهکارهای بزرگی بیافرینند. روانشناسان به این دسته از افراد مشاغلی را پیشنهاد میکنند که به تنهایی و تحت مدیریت خود فرد انجام شود و از همه مهمتر، تماس با افراد به حداقل برسد. مشاغلی مانند: مشاور خانواده، نقاشی، نوازندگی، طراح، ویراستار، فیلمنامه نویس، کتابدار، مترجم، نویسندگی، کار کردن با حیوانات و گل و گیاه، برنامه ریز و مربی پرورش اندام میتواند شغلهای مناسبی برای افراد احساساتی باشند چون در این مشاغل ارتباط با افراد به صورت همزمان وجود ندارد و به راحتی میتوان روی ایدهها و پیشنهادات خلاقانه تمرکز کرد.
نقطه قوت احساساتیها
اما حساس بودن این دسته از افراد به هیچوجه نشانه ضعف آنها نیست و حتی میشود از این ویژگی بهعنوان یک نقطه قوت استفاده کرد. از آنجا که قدرت تجزیه و تحلیل افراد حساس بسیار بالاست آنها میتوانند تحلیلگران بسیار عالی شوند. تحلیلگر بورس یاتفسیرگر اقتصادی، سیاسی و ورزشی یا حتی منتقد ادبی جزو شغلهایی هستند که آنها میتوانند در آن بدرخشند اما تمامی این تحلیلها باید با آرامش و زمان کافی انجام شود. چون عجله و سرعت در کار باعث به هم خوردن آرامش و در نتیجه وارد شدن استرس زیاد به این دسته از افراد میشود و دیگر نمیتوان روی پیشگوییها و تفسیرهای آنها اطمینان کرد.
آدم های احساساتی 15 تا 20 درصد جامعه را تشکیل میدهند. این دسته از افراد نسبت به تمام جزئیات اطرافشان حساس هستند و بهتر از افراد دیگر میتوانند تشخیص دهند نگاه چپ همسایه و بیمحلی بقال سر خیابان، دنیایی از دلایل مشخص و البته قابل تحلیل برای آنها دارد. آنها درک بالایی دارند و خیلی زود به وسیله هر چیزی تحریک میشوند
ماندن به چه قیمتی؟
اگر جزو آن دسته از افراد حساسی هستید که به راحتی از دیگران عصبانی میشوید و در عین حال فرد نکته سنجی هستید، این اصل مهم را نیز از یاد نبرید که هیچ چیزی به اندازه سلامت و آرامش شما نباید اهمیت داشته باشد. بین کار با درآمد بالا و آرامش روحتان، خودتان را در اولویت قرار دهید. اگر فضای کار شما اصلا خوب نیست و با رعایت همه تکنیکهای روان شناسی روز هم نتوانستید با افراد و محیط جدید کارتان سازگار شوید پس شغلتان را رها کنید و نگران از دست دادن کارتان نباشید و مطمئن باشید با رها کردن این ترس، موقعیت جدید شغلی را برای خودتان به وجود خواهید آورد اما اگر واقعا به کارتان علاقهمند هستید و مشکلات را از حساس بودن خودتان میدانید راههایی وجود دارد که با انجام آن ها میتوانید از این زندان آزاد شوید. برای قدم اول یادتان باشد، در محیط کار با چه کسی نزدیک شدهاید و چه مدتی را در روز به گوش کردن به حرفهای همکار و دوستانتان اختصاص دادهاید. مردم دوست دارند که از مشکلاتشان حرف بزنند مانند خود شما اما این موضوع میتواند شما را عصبانی و گاه متاثر کند. اگر همکار شما آدم خیلی منفی یا خیلی مثبتی است با روحیه شما سازگار نیست، سعی کنید در بحثها و گفتوگوهایش شرکت نکنید چون این گفتوگو میتواند، روی شما تاثیر زیادی بگذارد.
این کلمه را نگو
مشکل افراد حساس و احساساتی در مورد شغلی که انتخاب کردهاند نیست بلکه بیشتر نوع تفکر آنهاست که باعث آزارشان میشود. 80 تا 85 درصد از افراد احساساتی میخواهند همه نزدیکان و اطرافیان خود را راضی نگه دارند؛ این موضوع مثل این است که شما از یک فرد سفید پوست بخواهید سیاه پوست شود. خیلی احمقانه بهنظر میرسد درست است؟ اما سیاه کردن یک فرد سفید پوست مضحکتر از این نیست که شما بخواهید خود و نیازهای واقعیتان را سرکوب کنید و آن چیزی باشید که دیگران میخواهند. دست از همیشه «بله» گفتن بردارید و «نه» گفتن را تمرین کنید. به این بازی یکطرفه پایان دهید و برای خودتان زندگی کنید.
وقتی اعصابتخرد میشود
وقتی در محیط کارتان با اتفاقی روبهرو شدید که اعصابتان را به هم ریخت، سعی کنید برای چند دقیقه از آن محیط فاصله بگیرید، به اتاق استراحت یا به حیاط خلوت محل کارتان بروید. یک نفس عمیق بکشید تا کنترلتان را به دست آورید. برای بهتر کردن فضای کار میتوانید حین کار به موزیکی نرم و آرام گوش دهید. روی میز یک چراغ کم نور بگذارید تا نور، آن محیط را کمی آرامتر کند. قاب عکسی از افراد و نزدیکان مورد علاقهتان را روی میز بگذارید تا با دیدنشان آرام شوید و روی کارتان تمرکز کنید. اگر هنوز هم محیط کار برایتان مثل یک زندان است دست به کار شوید .
|
|
|
|