بررسی روزنامه های صبح تهران؛ سه شنبه ۲۶ مهر
رأی دهید
بررسی روزنامه های صبح تهران؛ سه شنبه ۲۶ مهر
انتخابات، تقلب در آن و حذف ریاست جمهوری
"رد احتمال تقلب در انتخابات"، تیتر اول شرق است، "تغییر کار احزاب در دستور کار مجلس" در صدر اخبار اعتماد آمده و مردم سالاری از قول رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام نوشته "مردم می خواهند رایشان تزئینی نباشد".
عباس عبدی در مقاله ای در اعتماد نوشته در نظامهای ریاستی دو مقام اجرایی و تقنینی مستقیما با رای مردم انتخاب میشوند، در مواردی پیش میآید که این دو مرجع انتخابی از جانب مردم در تقابل یا عدم تفاهم با هم هستند، و چنین وضعی موجب اختلال جدی در روند امور میشود. در نظامهای دموکراتیک که شیوههای حل اختلاف را به صورت سنتی تجربه کردهاند، هنگام اختلاف به نحوی با یکدیگر کنار میآیند، مثلا در فرانسه رییسجمهور وقتی که اکثریت مجلس با او نیست، نخست وزیر را از حزب مخالف انتخاب میکند، ولی اداره وزارت دفاع و خارجه را وزرای منسوب به رییسجمهور عهدهدار میشوند. اما در کشورهای در حال توسعه حل این اختلافات به درازا کشیده میشود و حتی بنیان دموکراسی را بهخطر میاندازد.
به نوشته این مقاله اختلافات موجود در ایران، بیش از آنکه ناشی از نارسایی در ساختارهای حقوقی باشد، به عوامل دیگری مربوط میشود که حتی اگر نظام پارلمانی هم بود، این اختلافات کماکان وجود میداشت. بعلاوه برای رسیدن به نظام پارلمانی کارآمد، باید مقدمات آن از جمله احزاب قوی و منضبط و مطبوعات حزبی آزاد فراهم شود که اگر این شرایط نباشد، نظام شبه پارلمانی ایجاد میشود که تمام مضار نظام پارلمانی را خواهد داشت بدون اینکه هیچ یک از محاسن آن را داشته باشد.
نویسنده مقاله اعتماد تاکید کرده به نظر من نظام پارلمانی در ایران هم میتواند بهترین باشد و هم بدترین. بویژه آنکه با تنوع قومی و زبان و گستردگی کشور نظام پارلمانی در شرایط مناسب، بهترین گزینه است و البته در این صورت نظام انتخابات نمایندگان مجلس باید از حالت انتخاب اکثریتی خارج و سهمیهیی شود، ولی در سوی مقابل در غیاب نهادهای مدنی قوی از جمله احزاب و مطبوعات نظام پارلمانی بدترین گزینه نیز خواهد بود، و نه تنها سطح مشارکت سیاسی را بیشتر نمیکند، بلکه آن را کاهش داده و در حد بند و بستهای فردی و باندی تنزل میدهد و چیزی بسیار بدتر از اوضاع کنونی پاکستان را شاهد خواهیم بود.
ابتکار در سرمقاله خود نوشته هفت سال پیش، احمدینژاد در همان اولین روز پس از قطعیشدن ریاستجمهوریاش در ۴تیرماه سال۱۳۸۴ آب پاکی را روی دست جناح سیاسی حامی خود و احزاب مختلف گردآمده زیر چتر اصولگرایی ریخت.
به نوشته این مقاله او در این شش سالی که از آن روز میگذرد، با وجود برخی همراهیهای موردی و ناگزیر، در اکثر مواقع و مراحل هیچوقت احزاب و گروههای سیاسی مرسوم و شناختهشده را در کشور جدی نگرفته و به چهرههای بانفوذ حزبی کشور روی خوش نشان نداده است. احمدی نژاد این مشی سیاسی را تاکنون حفظ کرده و حال که اولین ماههای سال هفتم ریاستجمهوریاش را پشت سر میگذارد، پیش و بیش از اینکه بهعنوان مجری قانون به فعالیت سیاسی در قالب حزب و تشکلهای سیاسی بها داده و مشی حزبی را قبول کرده باشد، به شبهحزبهایی مانند حلقه یاران و حامیان و جبهههایی متشکل از جمعی از افراد دارای یک وجه مشترک میدان داده است.
ابتکار نوشته این روند تا آنجا ادامه یافت که در دو ساله اخیر، دولتی که زمانی قرار بود کابینهای هفتاد میلیونی را جایگزین حضور احزاب در قدرت کند، آنقدر آب رفت و کوچک شد که صرفاً در اختیار یک محفل و حلقه بسته افراد نزدیک به رئیس دولت و رئیسدفتر رئیسدولت قرار گرفت. بهطور منطقی و طبیعی، محفل و حلقهای که هیچ شناسنامه و اساسنامه و سابقهای ندارد، مرام و ریشه و آیندهنگری قابل اتکایی نیز ندارد که بتوان به پشتوانه آن، همه امور اجرایی کشور را یکجا در اختیار آن قرار داد.
توطئه اتهام تروریستی علیه جمهوری اسلامی
"عقب نشینی نمی کنیم حتی یک قدم" از زبان رهبر جمهوری اسلامی تیتر اول کیهان است، قدس، جمهوری اسلامی و رسالت همین گزارش را با تیتر "وحدت شیعه و سنی مشت محکم بر دهان یاوه گویان است" منعکس کرده اند.
کرم محمدی در سرمقاله مردم سالاری نوشته سناریو نویسان عجب شاهکاری کرده اند; کاشف و شاکی و شاهد از یک سنخ و جنس انتخاب شده اند. نتیجه: وقتی که پای آمریکا به عنوان سردمدار استکبار جهانی، عربستان سعودی به عنوان رهبر ارتجاع منطقه، قاچاقچیان مواد مخدر به عنوان سوداگران مرگ که از هیچ وجدان و انصافی بهره نبرده اند و اسرائیلی ها به عنوان نماد عینی تروریسم هدفمند در میان باشد; طبیعتا متهم این پرونده هم از پیش مشخص و معلوم خواهد بود. متهم پرونده: طبیعتا جمهوری اسلا می ایران است!
به نظر این مقاله هدف اصلی نوشتن و اجرای این سناریو تلاش برای انزوای جمهوری اسلامی و پیشبرد سیاست ناجوانمردانه ایران هراسی در جهان و به ویژه در میان کشورهای منطقه است. آنچه دراین میان جای تامل دارد سکوت اسرائیل است. رژیمی که همواره از سلاحی کارآمد به نام مظلوم نمایی بیشترین بهره ها را برده و جنایت ها مرتکب شده است.
مردم سالاری ابراز نظر کرده در این که با پیروزی انقلاب اسلامی جنبش های مقاومت در سرزمین های اشغالی و لبنان جان تازه ای گرفته و به کابوس رژیم اشغالگر قدس درآمده و پایه های این رژیم را به لرزه در آورده اند باز هم نباید شک کرد. در این که تاکنون صدها توطئه علیه نظام جمهوری اسلا می ایران توسط همین کانون شکل گرفته و از این پس هم شکل خواهد گرفت; باز هم نباید ذره ای تردید به خود راه دهیم.
چپردار طنزنویس شرق در انشای امروز خود نوشته ما سر حرف هفته پیش خود میمانیم و بهجای موضوعاتهایی مانند مردمسالادی و فواید قتل، انشای خود را درباره موضوعاتهای جهانی مانند روز جهانی شستن دست مینویسیم؛ چون که حالا که مشکلات های کشور ما حل شده، ما باید مشکلاتهای کشورهای دیگر را هم حل بگردانیم. ولی پیدا کردن این موضوعاتهای جهانی کار سختی میباشد؛ چراکه این نوع موضوعاتها که مردم بیچاره کشورهای امپرسیالیست و کاپیتانیست گرفتارش میباشند، به عقل جن هم نمیگرداند.
نویسنده این طنز ادعا کرده که با جست و جو در سایت گوگولی فهمیده که روز ۲۳ مهر روز جهانی شستوشور دست میباشد. پس ما هم انشای این هفته خود را درباره فواید شستوشور دست میگردانیم؛ چون که لابد دست خارجیها خیلی کثیف میباشد که سالی یک روز را به شستن دست خود میپردازند. و صدالبته مبرهن میباشد که روز جهانی شستشور دست از روز جهانی تخممرغ نیز مهمتر میباشد؛ چون امروز شستوشور دست مقدم بر خوردن تخممرغ اعم از یکزرده و دوزرده میباشد.
در آخر نوشته شرق به طنز آمده: شستوشور نکردن دست سبب مشکلات حمیدهای میگردد. مثلا ما در اینترنت پاک خواندیم که هر سال در کشورهای امپرسیالیست یک میلیارد فقره از مردمهای آنجا که فمینیسک و جهانخوار میباشند، بر اثر عفونت میمیرند؛ چون که خارجیها حتی از اکبرزاده هم کمتر خود را میشورند و دانشمنگان فهمیدهاند که روی دست آنها موجوداتهایی بهنام میکروب زندگی مینمایند. مثلا ویروسی بهنام آمبولانسها که سبب سرماخوردگی میباشد از راه دست منتقل میگرداند. همچنین خارجیها همه ایدز دارند، چون به هم زیاد دست میزنند. بنابراین بهقول یکی از آدمهای مودب و تمیز، خیلی هم خوب شد که خانم آنجلینا جولینگ برای بازی کردن فیلم به کشور ما نیامد؛ چون او خیلی فقره میکروب دارد و چیزهایی هست که ما رویمان نمیشود بنویسیم.
صحنه دلخراش کودکان و رجائی نماها
جهان صنعت از قول وزیر خارجه نوشته "در بدترین شرایط تحریم هستیم"، ابتکار همین گزارش را با تیتر "جهان گفتوگوی خصوصی در دیدار عمومی" منعکس کرده و تهران امروز از قول رییس سازمان بازرسی نوشته "حلقه فاطمی احضار می شود".
احمد مسجدجامعی در سرمقاله شرق نوشته کمتر روزی است که شاهد خبری دلخراش درباره کودکان نباشیم و اینها گوشهای است از آنچه در سطح گستردهتری زیر پوست شهر میگذرد؛ شهری که در برنامههای توسعه نقش دیگری برای آن ترسیم شده است. هرچند تهران از چنان ظرفیتی برخوردار بوده است که در سال ۸۷ به عنوان دبیرخانه منطقهای شهر دوستدار کودک معرفی شد، اما مروری بر وضعیت عمومی نشان میدهد در شاخصهایی از امور، شرایط موجود زیر استانداردهای پذیرفته شده و معمول جهانی است.
در ادامه مقاله آمده کمتر میدان، چهارراه، گذر، پل عابر پیاده و... میتوان یافت که محل رفتوآمد کودکان نباشد. کودکانی تکیده و افسرده که در میانه انبوه ماشینها، موتورها و سایر وسایل نقلیه به تکدیگری و فروش برخی اقلام یا دستمال کشیدن به شیشه ماشینها مشغول هستند. کودکانی که با چهرههایی درهم و قد و قوارهای کوتاه در کوچه و پسکوچهها و پیادهروها در کنار انبوه زبالهها به جمعآوری برخی اشیای دورریخته شده میپردازند و آن را در کیسههای بزرگی که بر دوش یا روی چرخ دارند جابهجا میکنند. هرچند درباره این مشکلات و سایر مسایل بغرنج کودکان آمارهای رسمی چندانی در دست نیست، اما با همه اینها میتوان کم و بیش روند شاخصهای وضعیت کودکان را ارزیابی کرد.
در پایان مقاله شرق آمده بنا بر برخی گزارشها، ۴۰۰هزار نفر از کودکان در کشور ما، هویت شناسنامهای ندارند و کمترین ضایعه چنین کمبودی این است که عملا امکان تحصیل برای آنها فراهم نیست. بنابر آمارهای منتشرشده در سال ۸۵، سهمیلیون و ۶۰۰هزار نفر از شهروندان در سنین تحصیل، در مدارس ثبتنام نکردهاند و ۹۱۵هزار نفر با عنوان کودک خانهدار ثبت شدهاند که اکثر آنها دختر هستند. در همان سال حدود ۱۱درصد همین گروه سنی به جای درس، بحث و مدرسه رسما درگیر کار بودهاند.
محمد حسین روانبخش در مردم سالاری نوشته بعضی اوقات بعضی از ما حرفهایی می زنیم که خیلی خوب و درست و دقیق است، خیلی نکته مهم و شایان توجهی است، خیلی با اهمیت است و گفتنش حیاتی است، خیلی جالب است... اما مال چند سال قبل است و آنقدر توسط دیگران گفته شده که بوی کهنگی می دهد و تاریخ مصرفش گذشته است! در این گونه مواقع باید گفت: نوشدارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی!
به عنوان مثال از قول اسدالله بادامچیان از اعضای حزب موتلفه نقل شده که "از رجایی نما ها باید پرهیز نمود، رجایی کسی بود که برای اسلام در مقابل بنی صدر ایستاد و نخست وزیری را تکلیف شرعی خود می دانست. همین رفتار است که ما هنوز در حسرت رجایی هستیم. خیلی ها آمدند و شعار خوب دادند ولی رجایی نشدند. باید کسانی انتخاب شوند که از لحاظ اخلاقی سرآمد باشند".
نویسنده مردم سالاری به طعنه به آقای بادامچیان و دوستان ایشان توصیه کرده نباید خیلی مته به خشخاش گذاشت و از شش هفت سال دیر مطرح شدن این حرف گذشت و گفت که دیر گفتی ولی خوب گفتی! اما بد هم نیست به جای این حرفهای دیرهنگام، کمی حرف های به هنگام بزنیم.
ابراهیم رها هم در ستون طنز اعتماد نوشته ما با فعالیت، آن هم در حد صفر دقیقه اعلام موافقت و از ادامه این اوضاع اعلام حمایت می کنیم، چرا که گفته شده «میانگین فعالیت زنان در ایران صفر دقیقه است». هورا هورا هورا! بفرمایید این هم دستاوردی دیگر. معنای واقعی این حرف این است که در سایه کوشش دولت دیگر نیاز نیست خانمها فعالیت و ورزش داشته باشند.
به نظر این طنزنویس کافی است یکی، دو سخنرانی احمدینژاد را در تلویزیون تماشا کنند و این بحث بیهوده سلامت کلا خاتمه پیدا کند. هرچند که شما هفتهیی یک بار استخر را حتما به سفارش ما، برو، اما این مساله نافی کوششهای دولت در راستای بینیازی زنان از ورزش و فعالیت نیست. این هم شدیداللحن دیگری توی دهن یاوهگویان سیاهنما!