نگاه دیگر: جنگ نرم؛ روش آمریکایی، روش جمهوری اسلامی
ارباب سیار به همدستی با نیروی قدس سپاه متهم شده است
مجتبی واحدی
روزنامه نگار
بی بی سی : از دو روز قبل، موج خبری بی سابقه ای در ایالات متحده به راه افتاده تا افکار عمومی در داخل آمریکا و سایر کشورها را نسبت به آنچه که "دخالت مستقیم ایران در یک عملیات تروریستی در خاک آمریکا" نامیده شده است حساس کند.
البته این خبر هنوز در مرحله ادعا است، اما رفتار دولتمردان آمریکایی و رسانه های این کشور در این مورد و مقایسه آن با "اصول حاکم بر سیاست های رسانه ای و قضایی ایران" بسیار قابل تأمل است و احتمالا نتایج متفاوتی را برای آمریکاییان به ارمغان خواهد آورد.
مطالب مرتبطتاکید آمریکا و عربستان بر واکنش بینالمللی علیه ایرانواکنش سپاه پاسداران به ادعای دخالت در طرح ترور دیپلمات سعودیایران به اتهام آمریکا در مورد ارتباط با ترور سفیر سعودی اعتراض کردلینکهای مرتبط
موضوعات مرتبطروابط ایران-آمریکا شبکه خبری "سی ان ان" که به نظر می رسد خبر را قطعی تلقی کرده، تلاش گسترده ای صورت داده و می دهد تا خود را در این موضوع ، بی طرف معرفی کند. این شبکه آمریکایی، بارها اظهارات علی اکبر جوانفکر سخنگوی محمود احمدی نژاد را پخش کرد که خلاصه آن، "ارتباط دادن ادعای اخیر آمریکایی ها با مشکلات داخلی ایالات متحده" بود.
آنچه آقای جوانفکر گفت برای ایرانیان بسیار آشناست زیرا در تمام سال های گذشته، هرگاه بحرانی جدی در عرصه های گوناگون مدیریتی در ایران به وجود آمده، بلافاصله مقامات حکومتی و بازوهای رسانه ای ایشان، از وجود یک دشمن غدار خارجی سخن گفته و تلاش کرده اند اذهان مردم را از مسائل داخلی، به خطراتی جلب کنند که از ناحیه دشمن خارجی یا عوامل داخلی آن، متوجه کشور و انقلاب است.
علاوه بر اظهارات علی اکبر جوانفکر، شبکه سی ان ان گفتگویی با یک خبرنگار ایرانی الاصل - رضا سیاح- انجام داد تا او هم برخی سناریوهای احتمالی در مورد علت به راه افتادن موج اخیر خبری را مطرح کند.
سؤالات و احتمالاتی که این خبرنگار مطرح کرد به تنهایی کافی بود تا بی طرفی شبکه خبری آمریکایی را به مخاطبان القا کند، از جمله اینکه اگر ایران قصد ضربه زدن به مقامات و سیاستهای عربستان و آمریکا را داشته باشد در همسایگی خود ودر کشورهایی مانند عراق و بحرین به راحتی می تواند به هدف خود دست یابد.
این فرضیه، ظاهرا به نفع دولت ایران است لذا طرح آن در اوج هیاهوی اخیر خبری آن هم در مهمترین رسانه خبری آمریکایی، تفاوت شیوه خبر رسانی در ایران و آمریکا را به نمایش می گذارد تا مشخص شود در آنچه رهبر جمهوری اسلامی آن را "جنگ نرم" می خواند، هر کدام از دو کشور، به چه روشهایی متوسل می شوند و کدام روشها، احتمال موفقیت بیشتری دارد؟
شبکه سی ان ان بارها اظهارات علی اکبر جوانفکر سخنگوی محمود احمدی نژاد را پخش کرد که خلاصه آن، 'ارتباط دادن ادعای اخیر آمریکایی ها با مشکلات داخلی ایالات متحده' بود.
متأسفانه امروزه در ایران، نه تنها دولت های خارجی که دشمن تلقی می شوند، بلکه زندانیان سیاسی که تا چندی قبل از ارکان نظام حکومتی بوده اند ـ و برخی از آنها هنوز بر حفظ نظام پافشاری می کنند ـ هیچ امکان رسانه ای ندارند تا به رد اتهاماتی بپردازند که بارها در رسانه های حکومتی علیه آنها مطرح می شود.
شرایط حاکم بر ایران به گونه ای است که رسانه های وابسته به بخش خصوصی هم اجازه انتشار توضیحاتی را که توسط افراد مورد غضب حکومت ارائه می شود، ندارند.
همین تفاوت در روشهای خبررسانی است که در اغلب موارد - به خصوص در مواجهه با دشمنان واقعی یا فرضی خارجی - افکار عمومی در داخل آمریکا را با سیاست های رسمی هماهنگ می سازد و در ایران، مردم را تشویق می کند به دنبال خبرگیری از رسانههایی باشند که از نگاه مسئولان جمهوری اسلامی همت ایشان صرف مخالفت با سیاست های رسمی و حکومتی می شود.
علاوه بر روشهای غلط رسانه ای که حکومت ایران را در همراه ساختن ایرانیان با سیاستها و تلقیهای رسمی از حوادث داخلی و خارجی ناکام می گذارد، روشهای امنیتی و قضایی در ایران نیز به گونه ای است که بر خلاف کشورهای پیشرفته، نمی تواند اعتماد عمومی را نسبت به سیاستهای رسمی و اقدامات پُر سر وصدای قضایی جلب کند.
در ایران، متهمی دستگیر می شود و در حالی که تا مدتها وکیل او حق ملاقات با موکل یا دسترسی به محتوای پرونده را ندارد، افراد و تریبونهایی که هیچ گونه مسئولیت قضایی ندارند، خبرهایی از اتهامات متهم و روند محاکمه او منتشر می کنند و همین خبرها گاه مبنای تحلیل و اظهارنظر عالی ترین مقامات کشوری قرار می گیرد.
در مواردی هم پس از مدتی، همان متهم در برابر دوربین رسانه های حکومتی، به بدگویی علیه خویش و افراد دیگری مشغول می شود که همه آنها از مخالفان یا منتقدان حکومت هستند. این در حالی است که قریب به اتفاق اعتراف کنندگان تلویزیونی، در اولین فرصت که آزادی واقعی به دست می آورند به تکذیب اعترافاتی می پردازند که بدون حضور وکیل و در شرایط سخت زندان از آنها گرفته شده است .
اما در کشورهای پیشرفته، تفاهمی نانوشته میان مقامات رسمی و رسانه های پرمخاطب وجود دارد که خبررسانی ها قبل از هر چیز بتواند خیال مخاطبان را از عادلانه بودن روند محاکمات آسوده سازد.
به همین دلیل، علی رغم وجود اختلافات گسترده میان احزاب و سیاستمداران در این کشورها، اقدامات قضایی و خبررسانی ها پیرامون آن اقدامات، معمولا کمتر با تردید مردم مواجه می شود. به عبارت دیگر، غیر سیاسی بودن اغلب محاکمات و خبرهای منتشره از آنها، در حال حاضر مورد پذیرش اکثریت قاطعی از مردم در آن کشورها است.
به صورت خاص، در موضوع اخیر- طرح ترور سفیر عربستان سعودی در واشنگتن- رسانه های آمریکایی علی رغم آنکه احتمالا انگیزه زیادی برای اثبات گناهکار بودن دولت ایران دارند، در عین حال رفتاری از خود بروز می دهند تا حتی بسیاری از مخاطبان در داخل ایران هم روند پیگیری قضایی این پرونده و خبرهای منتشره در مورد آن را "عادلانه و غیر سیاسی" بدانند.
در نتیجه، اگر روزی متهم ایرانیِ پرونده به نقش خود و دولت متبوعش در نقشه ترور اعتراف کرد، کمتر کسی در صحت آن اعتراف تردید خواهد کرد.
اکنون وجود این روند هوشمندانه در این طرف ماجرا، سوابق اثبات شده ازبخشهایی از حاکمیت در برخی عملیات تروریستی در خارج از مرزهای ایران ـ از جمله ترور شاپور بختیار، عبدالرحمن قاسملو و صادق شرفکندی ـ وافزایش بدنامی بین المللی حکومت ایران به خاطر نقض گسترده حقوق بشر در سالهای اخیر، دست به دست هم داده است.
بنابراین، حتی اگر داستان ترور سفیر عربستان آن گونه که حکومت ایران می گوید یک سناریو برای افزایش فشار بر جمهوری اسلامی یا کاهش فشار بر دولت امریکا باشد، از هم اکنون پیش بینی این موضوع، سخت نیست که سناریو نویسان تا حدود زیادی به اهداف سیاسی و تبلیغاتی خود خواهند رسید.
البته در موضوع اخیر، تنها سوابق تروریستی برخی نهادهای وابسته به حکومت ایران و خردمندی خبرسازان و خبررسانان غربی نیست که شرایط را به زیان جمهوری اسلامی به پیش خواهد برد، بلکه برخی تحولات داخلی و اقدامات انفعالی حاکمیت ـ که برای کسب رضایت افراطیون انجام می شود ـ نیز به کمک کسانی خواهد آمد که به دنبال اثبات گناهکاری دولت ایران در طرح ترو سفیر عربستان هستند.
پس از انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۸، حکومت ایران که حتی بسیاری از همراهان اصولگرای خود را از دست داده بود، ناچار به تقویت افراطیونی شد که مهار و سرکوب اعتراضات انتخاباتی جزبا کمک آنها مقدور نبود.
اما پس از مدتی این امر بر حکومت ایران آشکار گشت که افراطیون، کسانی نیستند که تنها وظیفه سرکوب را انجام بدهند و سپس به خانه های خود برگردند. آنها که نیاز مستمر حکومت به نقش آفرینی خود را به درستی درک کرده بودند از این وضعیت حداکثر بهره را بردند به طوری که هم اکنون، حضورشان در همه عرصه های سیاسی، نظامی، قضایی واقتصادی محسوس است.
علاوه براین حضور، نقش آفرینی افراطیون در تنظیم سیاست خارجی ایران یا تحمیل برخی اقدامات واظهارات به دستگاه دیپلماسی ایران غیر قابل انکار است.
حتی اگر داستان ترور سفیر عربستان آن گونه که حکومت ایران می گوید یک سناریو برای افزایش فشار بر جمهوری اسلامی یا کاهش فشار بر دولت امریکا باشد، از هم اکنون پیش بینی این موضوع، سخت نیست که سناریو نویسان تا حدود زیادی به اهداف سیاسی و تبلیغاتی خود خواهند رسید
آنها هم اکنون این شانس را دارند که از صدها تریبون و رسانه که برای سرکوب اعتراضات انتخاباتی و تبلیغات پیرامون آن در اختیارشان قرار گرفته بود استفاده کنند و دیدگاههای خویش در همه عرصه ها از جمله عرصه حساس دیپلماسی خارجی را منتشر کنند.
تهدید سران عربستان و برخی کشورهای دیگر در تریبون های رسمی یا نیمه رسمی، از پیامدهای همین وضعیت است که توسط افراطی ترین بخش های حکومت ایران انجام می شود وبخش های معتدلترـ به فرض وجود ـ امکان مقابله با آن را ندارند.
برخی اظهارات احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان، را که در خارج از کشور به عنوان یکی از مؤثرترین عناصر حکومتی ایران شناخته می شود، می توان در این چارچوب مورد بررسی قرار داد.
او چندی قبل اظهار داشت:"بحرین باید به دست اسلام و مسلمین فتح و بر نیروهای آمریکایی که در لباس نیروهای عربستان هستند پیروز شود."
آقای جنتی سال گذشته نیز اظهار داشته بود:"در سفری که اخیرا داشتم سندی به دست آوردم که آمریکایی ها یک میلیارد دلار هزینه کردند که به وسیله سعودی ها به نظام جمهوری اسلامی صدمه بزنند."
در یکی از جدید ترین اظهارنظرها که می توان آن را در خواست صریح و علنی برای سرنگونی حکومت عربستان دانست، آقای جنتی در خطبه های نماز جمعه بیستم خرداد ۱۳۹۰ که بارها از رسانه های رسمی ایران پخش شد، گفت:"دو سه دیکتاتور در عربستان جمع شده اند که بعد هم به خواست خدا در آنجا هم حرکتی بشود، لابد سه دیکتاتور باید راهی آمریکا شوند."
مرکز اسناد انقلاب اسلامی هم در مرداد سال ۸۹، ادعای کمک یک میلیارد دلاری عربستان به محمد خاتمی برای براندازی در ایران را مطرح کرد.
دهها نمونه دیگر نیز قابل عرضه است که همگی آنها نشان می دهد سردمداران حکومت ایران، دولت عربستان را دشمن خود تلقی می کنند. مقامات جمهوری اسلامی از یکسو معتقدند خاندان آل سعود در حال طراحی برای سرنگونی نظام جمهوری اسلامی است و از سوی دیگر منتظر فرصتی برای سرنگونی حکومت عربستان هستند.
از دو روز قبل، موج خبری بی سابقه ای در ایالات متحده به راه افتاده تا افکار عمومی در داخل آمریکا و سایر کشورها را نسبت به آنچه که "دخالت مستقیم ایران در یک عملیات تروریستی در خاک آمریکا" نامیده شده است حساس کند.
صریح ترین اظهار نظری که این تلقی و فرصت جویی را آشکار ساخت، توسط روح الله حسینیان رئیس کمیسیون امور داخلی مجلس و عضو سرشناس جبهه پایداری ـ جبهه وابسته به آقای مصباح یزدی ـ بیان گردید. او در تاریخ بیست و یکم فروردین ماه ۹۰ در گفتگویی با سایت خبرآنلاین، صراحتا پیشنهاد دخالت نظامی ایران در بحرین را مطرح کرد و هنگامی که خبرنگار به او یاد آوری کرد که "استفاده از نیروی نظامی، هیچ گاه در طول جمهوری اسلامی سابقه نداشته"، او پاسخ داد:"اکنون یک فرصت استثنایی پیش آمده و نباید از این فرصت به خاطر محافظه کاری کنار بکشیم و اجازه دهیم دشمنان ما در منطقه، به اشغال نظامی بپردازند."
اظهارات، رئیس کمیسیون امور داخلی مجلس هشتم که متضمن پیشنهاد ورود ایران به درگیری نظامی با عربستان در بحرین بود، ثابت می کرد که بخش بانفوذی از حاکمیت ایران، عربستان را دشمن قطعی ایران تلقی می کند .
به صورت خلاصه، سابقه نه چندان مطلوب دولت ایران در عرصه جهانی، ناتوانی حکومت و رسانههای ایران در رقابت با رسانههایی که در کشورهای پیشرفته به خبررسانی مشغول هستند ـ به ویژه رسانههای آمریکایی ـ و نهایتا وجود نمونههای اثبات شده از دخالت جمهوری اسلامی در ترورهای خارجی، شرایطی فراهم کرده که بر خلاف اصل عقلانی و اخلاقی "برائت"، در اغلب موارد ادعاهای مربوط به "دخالت دولت ایران در عملیات تروریستی علیه مخالفان ایرانی یا مقامات دولت های ناهماهنگ با حکومت ایران" حتی قبل از ارائه اسناد و شواهد، با اقبال و پذیرش افکار عمومی در بسیاری از کشورها و در میان اصحاب رسانهها مواجه می شود که البته این غیر خوشنامی دولت ایران وعدم پایبندی جمهوری اسلامی به اصل برائت نباید به تضعیف پایبندی سایر دولتها و رسانهها به اصل برائت شود.
به این ترتیب، علاوه بر پیامدهای ناشی از نقض گسترده حقوق بشر در داخل و زیر سؤال بودن حکومت ایران در عرصه جهانی، در موضوع اخیر، تبلیغات گسترده علیه دولت عربستان در تریبونهای رسمی و توسط عناصر با نفوذ حکومت ایران، ادعای دخالت جمهوری اسلامی در نقشه ترور سفیر عربستان را پذیرفتنیتر کرده است.
به همین دلیل، بعید است دولت ایران با ایجاد پیوند میان اتهام اخیرعلیه خود با تحولات "وال استریت" در نیویورک بتواند تبلیغات علیه خود را خنثی کند، زیرا مخاطبان موج خبری در مورد نقشه ترور سفیر عربستان و نقش جمهوری اسلامی درآن ـ صدها میلیون انسان در سراسر دنیا هستند که از شبکههای خبری غربی ـ عموما آمریکایی ـ تاثیر می گیرند و روشهای شکست خوردهای که دولت ایران برای اتهام افکنی متقابل یا رفع اتهام از خود درپیش گرفته، حتی بر بسیاری از مخاطبان ایرانی نیز تاثیر چندانی ندارد چه رسد به مخاطبان خارجی.
اگر واقعا جنگ نرمی در آمریکا علیه ایران وجود داشته باشد، جریان خبری اخیر مصداق بارز آن است. در مقابل، جمهوری اسلامی هم سعی کرده با تمرکز و جریان سازی پیرامون حوادث "وال استریت" با آمریکاییها مقابله به مثل کند وبرای آنکه مشخص شود در این جنگ نرم دوطرفه، روش کدام طرف درگیری موفق تر خواهد بود، زمان زیادی لازم نیست.
|
|
|