بازار ارز ایران: بانک مرکزی نمیداند چه میخواهد
رأی دهید
بازار ارز ایران: بانک مرکزی نمیداند چه میخواهد
محمود بهمنی، رئیس بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران
نوسانات شدید در بازار ارز ایران محافل اقتصادی جمهوری اسلامی را سر در گم کرده است. نگاهی به بازار ارز ایران و تحولات آن در چند ماه اخیر موضوع گفتوگوی اقتصادی امروز رادیوفردا با فریدون خاوند، کارشناس اقتصادی و استاد دانشگاه در پاریس، است.
فریدون خاوند: آقای بهمنی طی چند ماه گذشته بارها و بارها وعده داده است که جلو تکانهای بازار ارز را خواهد گرفت و اجازه نخواهد داد نرخ برابری پول ملی ایران در برابر ارزهای بینالمللی دچار نوسانهای شدید بشود.
رادیوفردا: به رغم وعدههای پیدرپی محمود بهمنی، رئیس کل بانک مرکزی جمهوری اسلامی، نوسانهای نرخ ارز در ایران همچنان ادامه دارد. از این نوسانها چه کسانی زیان میبینند و چه کسانی استفاده میبرند؟
فریدون خاوند: آقای بهمنی طی چند ماه گذشته بارها و بارها وعده داده است که جلو تکانهای بازار ارز را خواهد گرفت و اجازه نخواهد داد نرخ برابری پول ملی ایران در برابر ارزهای بینالمللی دچار نوسانهای شدید بشود.
اما این وعدهها تحقق پیدا نکرد و نرخ دلار طی چند روز گذشته از مرز ۱۳۰۰ تومان نیز گذشت، بعد تا ۱۲۰۵ تومان سقوط کرد و روز دوشنبه دوباره به محدوده ۱۲۵۰ تا ۱۲۶۰ تومان برگشت.نکته مهم دیگر این که بعد از سالها، نظام دونرخی ارز در جمهوری اسلامی (نرخ رسمی بانک مرکزی از یک طرف و نرخ بازار آزاد از طرف دیگر) عملا تثبیت شده است.و اما این که چه کسانی از این نوسانهای شدید ضرر میکنند، اقتصادهای نفتی، بیش از سایر اقتصادها، در گرو نوسانهای ارزی هستند. بخش بزرگی از فعالیتهای اقتصادی ایران بهشدت از نوسانات ارزی تاثیر میپذیرد، از صادرات و واردات کالا گرفته تا مبادله خدمات و سرمایه با خارج.از طرف دیگر ارز در ایران وسیله پسانداز است و کم نیستند خانوارهایی که برای حفاظت از پساندازهای خود به سراغ ارز میروند و تصمیمگیریهایشان در عرصه اقتصادی، به نوسانات نرخ دلار و یورو بستگی دارد.با توجه به نقش بسیار مهم ارز در فعالیتهای اقتصادی و زندگی روزمره ایرانیها، ابهام و سردرگمی در این زمینه قربانیهای زیادی دارد، بهخصوص صاحبان بنگاههای خصوصی که مجبورند بخش بزرگی از انرژی خودشان را به مدیریت نوسانهای ارزی اختصاص بدهند.در عوض کسانی هم هستند که مثل گذشته از دونرخی شدن ارز استفاده میکنند. صحبت بر سر دلالان خردهپایی نیست که در میدان فردوسی تهران از راه گمانهزنی درباره ارز و خرید و فروش آن زندگی خود را تامین میکنند. بحث بر سر گروههای مافیایی است که در بهرهبرداری از نظامهای دونرخی و چند نرخی ارز استادند. طی بیست سال نخست پس از انقلاب و بهخصوص در دوران جنگ، فساد بسیار پردامنهای پیرامون ارز شکل گرفت و بخشی از صاحبامتیازان نوظهور جمهوری اسلامی در رابطه با نوسانات ارزی به ثروتهای نجومی دست پیدا کردند. فساد ناشی از نظام دونرخی و چند نرخی گذشته، هنوز از یادها نرفته است.
در محافل کارشناسی و اقتصادی تهران، برای توضیح این نوسانها، دلایل مختلفی ارائه میشود. بعضی میگویند نرخ موجود ارز نیازهای بودجه دولت را تامین نمیکند، بهخصوص با توجه به هزینههای گزافی که برای پرداخت یارانههای نقدی بر خزانه کشور تحمیل شده. و به همین دلیل بانک مرکزی عملا راه را برای افزایش نرخ دلار باز گذاشته تا ارز را گرانتر بفروشد و درآمدهای بیشتری به دست بیاورد.بر پایه یک نظریه دیگر، بانک مرکزی برخلاف عقیدهای رایج از امکانات لازم برای کنترل بازار ارز برخوردار نیست، از جمله به این دلیل که بعضی از خریداران نفت مثل هند (و بر پایه بعضی شایعات چین) در پرداخت پول نفت ایران با مشکل روبهرو هستند. با توجه به این مشکل، بانک مرکزی نمیتواند از راه عرضه ارز به مقدار کافی، قیمت آن را تثبیت کند.و بالاخره کسانی هم هستند که میگویند رئیس کل بانک مرکزی، با قبول حرف بخش مهمی از کارشناسان ایرانی، اعتقاد دارد که دیگر نمیتوان قیمت ارز را به صورت مصنوعی در سطحی چنین پایین نگه داشت و به این نتیجه رسیده است که باید اجازه داد دلار تا حدود ۱۵۰۰ تومان بالا برود. ولی این افزایش، از دیدگاه او، باید به صورت تدریجی انجام بگیرد و، به همین سبب، بانک مرکزی از سیاست معروف به «شلکن، سفتکن» پیروی میکند.در این میان، محمود احمدینژاد، رئیس جمهوری اسلامی، هم نوسانهای دلار را به «توطئه دشمنان» نسبت میدهد. او چهارشنبه در شهر همدان گفت که دلار آمریکا ۹۰۰ تومان هم نمیارزد و هر چه بانک مرکزی ارز وارد بازار میکند بدخواهان آن را خریداری میکنند، چرا که، به گفته رئیس جمهور، میخواهند این آرامش را در فضای اقتصادی کشور بر هم بزنند.
به نظر من، هیچ یک. فکر میکنم که بانک مرکزی اصولا استراتژی مشخصی ندارد و روز به روز تصمیم میگیرد، و یا احتمالا گرایشها و عقاید مختلفی در بانک مرکزی وجود دارند که با هم درگیرند و به صورت متناوب به اجرا گذاشته میشوند.شاید همین درگیریها ریشه اصلی سرگردانی و بلاتکلیفی حاکم بر رفتار بانک مرکزی است. به هر حال استنباط بازار این است که بانک مرکزی نمیداند چه میخواهد.
نوسانهای بازار ارز، که طی چند ماه گذشته شاهد آن هستیم، اصولا از چه عواملی نشات گرفته است؟
در محافل کارشناسی و اقتصادی تهران، برای توضیح این نوسانها، دلایل مختلفی ارائه میشود. بعضی میگویند نرخ موجود ارز نیازهای بودجه دولت را تامین نمیکند، بهخصوص با توجه به هزینههای گزافی که برای پرداخت یارانههای نقدی بر خزانه کشور تحمیل شده. و به همین دلیل بانک مرکزی عملا راه را برای افزایش نرخ دلار باز گذاشته تا ارز را گرانتر بفروشد و درآمدهای بیشتری به دست بیاورد.بر پایه یک نظریه دیگر، بانک مرکزی برخلاف عقیدهای رایج از امکانات لازم برای کنترل بازار ارز برخوردار نیست، از جمله به این دلیل که بعضی از خریداران نفت مثل هند (و بر پایه بعضی شایعات چین) در پرداخت پول نفت ایران با مشکل روبهرو هستند. با توجه به این مشکل، بانک مرکزی نمیتواند از راه عرضه ارز به مقدار کافی، قیمت آن را تثبیت کند.و بالاخره کسانی هم هستند که میگویند رئیس کل بانک مرکزی، با قبول حرف بخش مهمی از کارشناسان ایرانی، اعتقاد دارد که دیگر نمیتوان قیمت ارز را به صورت مصنوعی در سطحی چنین پایین نگه داشت و به این نتیجه رسیده است که باید اجازه داد دلار تا حدود ۱۵۰۰ تومان بالا برود. ولی این افزایش، از دیدگاه او، باید به صورت تدریجی انجام بگیرد و، به همین سبب، بانک مرکزی از سیاست معروف به «شلکن، سفتکن» پیروی میکند.در این میان، محمود احمدینژاد، رئیس جمهوری اسلامی، هم نوسانهای دلار را به «توطئه دشمنان» نسبت میدهد. او چهارشنبه در شهر همدان گفت که دلار آمریکا ۹۰۰ تومان هم نمیارزد و هر چه بانک مرکزی ارز وارد بازار میکند بدخواهان آن را خریداری میکنند، چرا که، به گفته رئیس جمهور، میخواهند این آرامش را در فضای اقتصادی کشور بر هم بزنند.
از میان نظریات مختلف درباره دلایل نوسانهای نرخ ارز در ایران، کدام یک منطقیتر به نظر میرسد؟
به نظر من، هیچ یک. فکر میکنم که بانک مرکزی اصولا استراتژی مشخصی ندارد و روز به روز تصمیم میگیرد، و یا احتمالا گرایشها و عقاید مختلفی در بانک مرکزی وجود دارند که با هم درگیرند و به صورت متناوب به اجرا گذاشته میشوند.شاید همین درگیریها ریشه اصلی سرگردانی و بلاتکلیفی حاکم بر رفتار بانک مرکزی است. به هر حال استنباط بازار این است که بانک مرکزی نمیداند چه میخواهد.