کشور مستقل فلسطینی؛ موقعیت دشوار ایران
کشور مستقل فلسطینی؛ موقعیت دشوار ایران
حبیب حسینی فردکارشناس مسائل بین الملل
درخواست محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطینی از سازمان ملل برای به رسمیتشناختن کشور مستقل فلسطین به گونهای شگفتانگیز سیاست خاورمیانهای ایران را در برابر آزمونی سخت قرار داده است. هر تصمیم ایران در برابر این درخواست احتمالاً بدون پیامد نخواهد بود.
روز ۲۳ سپتامبر، وقتی که سخنرانی محمود عباس در مجمع عمومی سازمان ملل با درخواست به رسمیتشناختن کشور مستقل فلسطین از سوی این سازمان به پایان رسید، اکثر هیاتهای نمایندگی به پا خواستند و بیوقفه برای او دست زدند.
با توجه به سیاست سی ساله جمهوری اسلامی در قبال مناقشه اسرائیل و فلسطینیها که "اضمحلال اسرائیل" شاکله اصلی آن را تشکیل میدهد، انتظار نمیرفت که نمایندگان ایران در این سخنرانی حضور یابند و شاهد استقبال وسیع بینالمللی از درخواستی باشند که ایجاد کشور مستقل فلسطین را در کنار اسرائیل و در مرزهای ۱۹۶۷ مطرح میکند.
اما آنها آمدند و پای صحبتهای محمود عباس نشستند، ولی در انتها با شور و احساسات بسیاری دیگر از هیاتهای نمایندگی همراه نشدند و صرفاً در حالت نشسته برای عباس کف زدند. این مجموعه رفتار در نوع خود میتواند نشانهای از دشواری موقعیتی باشد که اقدام جدید فلسطینیها برای جمهوری اسلامی ایران رقم زده است.
علی اکبر صالحی پای صحبت محمود عباس نشست
یکی از کسانی که در هیات نمایندگی ایران به هنگام سخنرانی عباس در مجمع عمومی سازمان ملل حضور داشت، علی اکبر صالحی، رئیس دستگاه دیپلماسی ایران بود. او یک هفته پیش از حضور در سخنرانی عباس، در مصاحبهای در حاشیه کنفرانس "بیداری اسلامی" در تهران، بار دیگر بر "نامشروعبودن رژیم صهیونیستی" پافشرده بود و با بیان این که "کل فلسطین به فلسطینیها تعلق دارد و ایران به هیچ عنوان تجزیه آن را نمیپذیرد" به طرح محمود عباس نه گفته بود.
شمار زیادی از کشورهای جهان از طرح محمود عباس استقبال کرده و قول دادهاند که در مجمع عمومی سازمان ملل از آن حمایت کنند. گروه رادیکالی مانند حماس نیز گرچه در بیانیههایش در مورد طرح عباس موضعی مشابه جمهوری اسلامی ایران دارد، ولی این را هم مسکوت نگذاشته که اگر مردم فلسطین در یک همهپرسی با ایجاد دو کشور مستقل در خاک فلسطین موافقت داشته باشند، آنها نیز مخالفت نخواهند کرد.
چالشها و نگرانیهای مضاعف
مخالفت آشکار و عیان با طرح محمود عباس، عملاً جمهوری اسلامی را بیش از همه در کنار اسرائیل و آمریکا قرار میدهد، یعنی همان کشورهایی که رهبران تهران سیاست خاورمیانهای خود را در تقابل ۱۸۰ درجهای با آنها تعریف میکنند.
دشواریهای ناشی از اقدام فلسطینیها برای سیاست خاورمیانهای ایران در حالی بروز کرده که رهبران این کشور در ماههای اخیر به دلیل ایستادن تام و تمام در کنار رژیم سوریه زیر فشارها و انتقادهای منطقهای و بینالمللی زیادی بودهاند. با این همه، هماوایی نسبی مسکو و پکن با ایران تا حدودی از این که همه فشارها در ارتباط با حمایت از دولت اسد متوجه رهبران تهران شود، جلوگیری کرده است.
اما در مورد مساله تشکیل کشور مستقل فلسطینی قضیه متفاوت است، چون سیاست جمهوری اسلامی منحصر به فرد است و شعار "نابودی اسرائیل" یا "فلسطین فقط مال فلسطینیهاست" را حتی متحد استراتژیک ایران در جهان عرب، یعنی سوریه هم، قبول ندارد.
زمامداران ایران ظرف ماههای اخیر همچنین شاهد این واقعیت بودهاند که ترکیه صرفاً در ارتباط با تحولات و جنبشهای منطقه رویکرد و سیاست فعالی نداشته، بلکه بدون آن که مناسبات خود را با اسرائیل قطع کند و یا شعار نابودی آن را بدهد از در حمایت از فلسطینیها و طرح عباس درآمده است.
با این گونه همراهی و حمایت از منافع و مصالح فلسطینیها، ترکیه جایگاهی ویژه در منطقه پیدا کرده و اینجا و آنجا سیاستها و رویکردهای جمهوری اسلامی ایران را در سایه قرار داده است.
این واقعیات بررویکردها و تصمیمگیریهای دستاندرکاران سیاست خارجی ایران بیتاثیر نمانده و حدی از انفعال و سردرگمی و اظهارات و کنشهای متناقض در میان نمایندگان ارشد جمهوری اسلامی میتواند بازتاب تاثیرات متفاوت همین واقعیات تلقی شود.
ناخشنودی فلسطینیها بیش از اسرائیلیها
به غیر از کنشها و اظهارات متفاوت صالحی، عمدهترین واکنش ایران به طرح عباس در اظهارات جنجالبرانگیز محمود احمدینژاد رئیس جمهور این کشور بروز پیدا کرده است. هنگامی که او اولین بار در مراسم روز قدس امسال (۶ شهریور) به این طرح اشاره کرد، آن را "گام نخست برای آزادی کامل فلسطین" خواند.
محمود احمدی نژاد، تشکیل کشور مستقل فلسطینی را "گام نخست برای آزادی کامل فلسطین" خوانده است
به گفته آقای احمدینژاد "به رسمیت شناختن دولت مستقل فلسطین نقطه نهایی و هدف نیست، بلکه گام اول و سکوی رو به جلو در جهت آزادسازی همه سرزمین فلسطین است". او ابراز "نگرانی" کرد که فلسطینیها "به دولت ضعیف، کم اقتدار و کم اختیار، آن هم در یک بخش ناچیز از سرزمین فلسطین، بسنده کنند".
سخنان محمود احمدینژاد بیش از آن که مورد اعتراض اسرائیلیها قرار گیرد با خشم و مخالفت آشکار فلسطینیها روبرو شد. نبیل ابوردینه، سخنگوی محمود عباس حرفهای رئیس جمهور ایران را عاملی برای بروز تردید نسبت به پایبندی فلسطینیها به وجود دو کشور مستقل اسرائیل و فلسطین توصیف کرد. او گفت که این اظهارات چیزی نیست جز "کمک به راستگرایان اسراییل" و "زدن ضربه به هدف دیرینه فلسطینیها برای رسیدن به کشوری مستقل در کنار اسرائیل".
با این همه، موضع "کمی بله، بیشتر نه" رئیس جمهور ایران در قبال درخواست محمود عباس از سازمان ملل که ظاهراً به سیاست رسمی جمهوری اسلامی بدل شده همچنان ادامه یافته است و آقای احمدینژاد آن را در نیویورک در مصاحبه با شبکه الجزیره تکرار کرد. این موضع اما شاید در کوتاه مدت فضایی برای مانور ایجاد کند و تناقض میان تداوم سیاستهای سی سال گذشته ایران در قبال مناقشه خاورمیانه با واقعیتهای متحول و سخت کنونی را تا حدودی بپوشاند، ولی با پیشرفت مباحث در باره درخواست فلسطینیان با دشواری و دستانداز روبرو خواهد شد.
وقتی که دشواری به اوج برسد
با ادامه امتناع اسرائیل از قبول شرط فلسطینیان برای ادامه مذاکرات، یعنی توقف خانهسازی در اراضی اشغالی، گفتوگو میان دو طرف احتمالاً در تعلیق خواهد ماند و سازمان ملل لاجرم رسیدگی به درخواست عباس را جدیتر در دستور کار قرار خواهد داد.
برگی که عباس در حال بازیکردن با آن است، به گونهای شگفت دو قطب متضاد خاورمیانه یعنی ایران و اسرائیل را به دردسر انداخته است
در چنین صورتی دشواری جمهوری اسلامی ایران نیز در تداوم موضع کنونیاش دو چندان خواهد شد. زیرا درخواست یادشده چه با رای مثبت شورای امنیت و چه با رای منفی آن، نهایتاً برای رایگیری به مجمع عمومی ارائه خواهد شد. رای منفی جمهوری اسلامی در این حالت جز مخالفت با تشکیل کشور مستقل فلسطینی تلقی نخواهد شد و انزوای بیشتر ایران در منطقه و جهان از پیامدهای آن خواهد بود. رای ممتنع یا عدم حضور در جلسه رایگیری نیز معنای متفاوتتری از رای منفی نخواهد داشت.
اگر ایران هم مثل اکثریت قریب به اتفاق کشورهای جهان با رای مثبت به استقبال درخواست محمود عباس برود و در عمل کشور مستقل فلسطینی را در مرزهای ۱۹۶۷ به رسمیت بشناسد، تکانهای بزرگ را متوجه ارکان سیاست سی ساله خود در مناقشه خاورمیانه خواهد کرد.
برگی که عباس در حال بازیکردن با آن است، به گونهای شگفت دو قطب متضاد خاورمیانه یعنی ایران و اسرائیل را به دردسر انداخته است. برای اسرائیل شاید شکلگیری افکار عمومی مدافع صلح با فلسطینیها یا روی کارآمدن دولتی با ترکیبی دیگر مفری برای خروج از این دشواری ایجاد کند. در مورد ایران اما، دسترسی به چنین مفری دشوارتر خواهد بود و هر گونه تصمیمی، پیامدهای دامنهداری در سیاست خارجی و داخلی این کشور خواهد داشت.
|
|
|
|
|