علی خامنهای از نگاه خواهرزادهاش
علی خامنهای از نگاه خواهرزادهاش
بزرگمهر شرف الدین
بی بی سی
به گفته آقای مرادخانی آقای خامنهای فردی بسیار اجتماعی و خوش برخورد بود
محمود مرادخانی، خواهرزاده علی خامنه ای سالهاست که از ایران خارج شده و در فرانسه به طبابت مشغول است. او همزمان به تحلیل مسایل سیاسی ایران نیز می پردازد. محمود مرداخانی، پسر علی تهرانی، روحانی سرشناس سالهای اول انقلاب است که در زمان جنگ به عراق رفت و به مخالفت علنی با جمهوری اسلامی ایران پرداخت. آقای مرادخانی را در پاریس ملاقات کردم و گفتگویی با او داشتم:
علی خامنهای در سالهای قبل از انقلاب چه نوع شخصیتی داشت؟
پیش از انقلاب او در مشهد سکونت داشت و ما، به خاطر وابستگی خانوادگی، تنها تماس و ارتباط خانوادگی داشتیم. علی خامنهای فرد بسیار اجتماعی ای بود و با خانواده و دوستان خوش برخورد بود. او در مشهد مسجد کرامت را اداره می کرد. امام جماعت بود، واعظ مراسم مذهبی بود و همچنین جلسه قرائت قرآن داشت. در خانه اش افرادی که رفت و آمد می کردند بیشتر جوان ها و دانشجویان بودند. آن روزها علی خامنهای جزو آخوندهای به اصطلاح متجدد بود و با افکار ضد ارتجاعی آشنایی داشت.
رابطه علی خامنهای با پدر شما، علی تهرانی چه بود؟
علی خامنهای مدتی پیـش پـدرم درس خوانده بـود. پـدر من قبل و بعد از انقلاب بیشـتر با روحانیون هم طـراز خود نظیـر آقای منتظری و یا امثال محمدتقی شریعتی (پدر دکتر علی شریعتـی) و آقای بازرگان و دیـگران در جامعه روشنفکری رفـت و آمد داشـت. رابطه پدرم با علی خامنهای، رابطه سطح پایینی بـود. پدر من الآن ۸۵ سال دارد و جزو شاگردان قدیمی و خصوصی خمینی بود و قبل از انقلاب هم چند بار، برای دیدن خمینی و آوردن پیـام از جانب او، به صورت قاچاق به عراق رفت و حتی اجازه سهم امام گرفتن علی خامنهای را نیز پدر من از شخص خمینی برای او گرفـت. درجه علمی روحانی و نقشی که پدر من در انقلاب داشت با امثـال علی خامنهای قـابل مقایسـه نیسـت.
از نظر سیاسی علی خامنهای چه نوع فعالیت هایی می کرد؟
در مسائل سـیاسی مثل خیـلی های دیگر حضور داشـت و مثلا در تجمعات و در تظاهرات در مشهد شرکت می کرد. اما از نظر تاثیرگذاری در راهبرد و پیروزی انقلاب، علی خامنهای نقش ویژه ای نداشـت. درجه ویژه ای نداشـت و فرد تصمیم گیرنده ای نبـود.
اما شش بار زندان و دو بار تبعید هزینه زیادی بود که علی خامنهای برای پیروزی انقلاب ایران داد.
متاسـفانه بعد از انقلاب معنـای خیـلی از واژگان عوض شـده و درباره خیلی چیزها اغراق شده اسـت. امیدوارم که پس از این رژیم روزی بتوانیـم تاریخ معاصر ایـران را آنـچنان که بوده بخوانیـم. اولا فقط متـفکرین و رهبران یک جریان مخالف نیستند که به زندان می افتنـد. هر معترضی که مثلا اعتراض نامه ای را خوانـده و یا از روی ایمان به شخصی و یا تفکری در تظاهراتی شرکت کرده را هم به زندان می اندازنـد. به عبارتی روشن تر هر که را به زندان انداختند، مغز متفکر و موثر نیست.
دوم اینکه در نـظام مـحمدرضا شـاه پـهلوی اکثر آخوندها زندانهای بسـیار کوتاه مدتی داشـتند. حتی پدر من هـم که چندیـن بار زنـدان رفـت، مـدت حبسـش هر بار کوتاه بــود و تـا آنجا که به خاطرم هسـت از پنجاه روز هم نمی گذشت. نظام شاه آخوندها را بیشتر تبعید می کرد. در تبعید هم وسایل و امکانات رفاه و آسایش کافی و تسهیلات بسیاری برای تبلیغ و تماس با مردم فراهم بود و تا جایی که من یادم می آید تبعید برای ما هم فال بود و هم تماشـا. من خاطره هـای نسـبتا شیرینی از آن دوران دارم. در مورد زندان رفتن علی خامنهای هم این موارد صدق می کند و البته لازم اسـت که بگویم در خانواده ما و خامنهای ها، بیشترین زندان را آن زمان دایی دیگر من هـادی خامنهای کشـید که پنج سـال در حـبس بـود.
به نظر شما چگونه آیت الله خامنهای به عنوان رهبر ایران انتخاب شد؟
همـانطور که اشاره کردم علی خامنهای در سالهای قبل و بعد از انقلاب مغز متفکری نبـود و بیشـتر نقـش مـرید دیگران را بازی می کـرد. کسانی همـچون رفسـنجانی هم که در پشت صحنه کـشور را اداره می کـردنـد، سـعی کردند کسی را رهبر کنند که مطیع باشد و سـیاست های خمینی و آنها را ادامـه دهد و اجرا کـند. مـن فــکر می کنم دلیل انتخاب علی خامنهای به عنوان رهبر ضعف فکریـش بـود، و نه قـدرتـش.
اما آیا امروز آیت الله خامنهای قدرتمندترین مرد ایران نیست؟
اینـچنین وانمود می کنـنـد. شـاید علی خامنهای هم خودش فکر کنـد که کنترل امور را در دست دارد و قدرتمندترین فرد ایران اسـت. اما رژیم های اینچنینی که بر پایه منطق حق و باطل و با استفاده از زور و تزویر بنا شده اند افرادی همچون احمدی نژاد را به وجود می آورند که نهایتـا خود را بر بنیان گذاران رژیم تحمیل می کننـد. اینچنین فرزندان نـاخلفی از استادانـشان می خواهند پیـشی بگیرند و در سـفره تقسـیم جاه و مقام بیشترین سهم را می خواهنـد.
همه تعریف و تملق هایی که این روزها از رهبر می شـود نشـان می دهـد که او چـقدر ضـعیف بوده یا چقدر ضـعیف شـده. خمینی نیـازی به این مـجیزگویی ها نداشـت. بسـیار شنیده ایم که امثال مصباح یزدی دم از ولایت فقیه می زنند و می گویند که اطاعت از ولایت فقیه اطاعت از خداسـت، مردم حق رای ندارند، اگر هم کسی را انتـخاب می کنند باید به تاییـد رهبـری بـرسـد. اینها به این معنا نیسـت که علی خامنهای همه کاره اسـت و باقی، چه روحانی و چه پاسدار، مطیع او هسـتند. بـلکه برعکس اینـها تلاشـهایی برای پنـهان کردن نقـش پاییـن علی خامنهای هسـتند.
یعنی شما معتقدید که آقای احمدی نژاد و تیمش خود را به رهبر تحمیل کرده اند؟
احمدی نژاد فرقه یا جناحی رادیـکالتـری از مذهب و مرام سـیاسی اینهاسـت. احمدی نژادها نمی خواهنـد که انقلاب در نیمه راه رها شـود. اگر هم با غرب می خواهند مذاکره کنند، مقصودشان رخنه بیـشتر در جامعه غرب و صدور تدریجی انقلاب است. تعدادی از نسل اولی های انقلاب بر این باور بودند که حفظ روحانیت از برخی شعارهای انقلابی مهم ترست ولی شاگردان تشنه مال و مقام آنها همچون احمدی نژاد ادامه داستان را به گونه ای دیگر می دیدند و این را قبول نکردند. آنها علی خامنهای را هم داسـتان خـود کردنـد و دیـدیـم که چگونه او هم حامی آنها شد و هم بازیـچه شان. در دوران احمدی نژاد، جمهوری اسلامی چهره واقعی خودش را نشان داد: مسـتبد و ناقض حقوق بشـر در داخل، متـهاجم و سـلطه گر در خارج.
|
|
|
|
|
|
|
|
|