راز سربراهی جوانان آلمان
راز سربراهی جوانان آلمان
از مصر تا شیلی و اسپانیا؛ اکثر جوانان این کشورها در حال حاضر به نشانه اعتراض به خیابانها میروند و دست به تظاهرات میزنند. جوانان آلمان اما با وجودی که این کشور درگیر مشکلات اقتصادی است، خاموشند. دلیل این امر چیست؟
تظاهرات جوانان آلمان برای جلوگیری از راهپیمایی گروههای دست راستی در شهر دورتمند (سوم سپتامبر ۲۰۱۱)
پروفسور کلاوس هورلمن، یکی از جامعهشناسان برجستهی آلمان معتقد است که جوانان هر کشور، شرایط سیاسی آن جامعه را بهطور "غریزی" ارزیابی میکنند و بر حسب نتایج این ارزیابی نیز واکنش نشان میدهند.
از نظر او، جوانان مصر و شیلی و اسپانیا از اینرو دست به اعتراض زدهاند، که "به طور جمعی" به این نتیجه رسیدهاند که شرایط اقتصادی ـ سیاسی حاکم بر کشورشان، زمینهساز آیندهای مطمئن و پایدار برای آنان نیست. ۲۰ درصد از جوانان آلمان در نظرخواهی سال ۲۰۱۰، وضعیت خود را "ناپایدار" توصیف کردهاند، با این حال این جامعهشناس پژوهشگر، دلیلی برای اعتراض نسل جوان آلمان نمیبیند: «چون اکثر این جوانان به آیندهی خود امیدوارند.»
شورش، نتیجهی نارضایتی است
به نظر پروفسور هورلمن که سال پیش، پژوهشی در بارهی "وضعیت جوانان آلمان" تهیه و منتشر کرده است، اگر جوانان آلمان نیز زندگی و آیندهی خود را در خطر ببیند، به خیابانها خواهند رفت و اعتراض خود را به گوش مسئولان امر خواهند رساند.
او برای نمونه از تظاهرات گسترده و موفقیتآمیز جوانان آلمان در اعتراض به سیاست انرژی اتمی دولت این کشور یاد میکند و میگوید، از آنجا که این نسل نیروگاههای برق اتمی را خطری برای آینده خود و نسلهای دیگر دید، دولت را "مجبور کرد، سیاست خود را تغییر دهد." او اضافه میکند: «در این مورد، اکثر جوانان بهطور جمعی و با احساس همبستگی با یکدیگر به میدان رفتند و اعتراض کردند. انگیزهی آنان، ولی امری شخصی و ترس از خطر انفجار اتمی بود.»
نرخ پائین بیکاری در میان جوانان
یکی دیگر از دلایلی که جوانان آلمان را از نشاندادن واکنشهای اعتراضی باز میدارد، پائینبودن نرخ بیکاری است. پروفسور کلاوس هورلمن، علت این امر را سیستم آموزشی "دوگانه" و برنامههای موفقیتآمیز تولید کار این کشور میداند. در این سیستم، فارغالتحصیلان مدارس حرفهای مختلف، سالها برای ورود به بازار کار در دورههای آمادگی و کارآموزی، برای کسب "مهارت" تلاش میکنند.
به عبارت دیگر، این جوانان با آن که هنوز وارد بازار کار نشدهاند، بهنوعی مشغول کار و صاحب درآمدند. در حالی که همسن و سالهای این جوانان در پاریس و لندن، پس از فارغالتحصیلی به جستجوی کار میپردازند و از آنجا که در حال حاضر چنین امکانی در کشورشان وجود ندارد، به اعتراض دست میزنند.
پروفسور هورلمن در این رابطه میگوید: «در آخرین نظرسنجی ما در سال ۲۰۱۰، ۸۰ درصد جوانان آلمان با خوشبینی به آینده مینگریستند و احساس میکردند که دولت در صدد بهتر کردن شرایط آنانست. این جوانان هرچند، به وضعیت کلی اقتصادی انتقاد داشتند، ولی مطمئن بودند که با ابتکارات شخصی، بهویژه کسب مهارت و مدرک بیشتر، میتوانند احتمال بیکاری را برای خود منتفی سازند.»
جوانان "خودمرکزبین"
در گزارشی که بر اساس نتایج نظرسنجی گروه پروفسور هورلمن تهیه شده، آمده است که جوانان آلمان در ارزیابی اقدامات خود، بیشتر بر وضعیت و شرایط شخصی خود تکیه میکنند، یعنی بیشتر به "من" میاندیشند تا به "ما". این امر سبب شده که احساس "همبستگی" با دیگر اقشار جامعه در این نسل نسبت به نسلهای پیشین کمرنگ شده است.
هورلمن در این باره میگوید: «این نسلی است که به ارزیابی مجرد وضعیت شخصی خود، خیلی اهمیت میدهد. همه چیز در این پرسشها خلاصه میشود: این برای من چه فایده دارد؟ این به چه درد من میخورد؟» این امر که از "عدم امنیت اجتماعی" سرچشمه میگیرد، سبب شده که جوانان در رفتارهای اجتماعی خود بیشتر به منافع شخصی خود فکر کنند که از سوی دیگر سرآغاز قبول مسئولیتهای فردی است.
شیوههای متفاوت اعتراضی
بررسی رفتارهای اجتماعی جوانان در آلمان، همچنین نشان میدهد که شیوههای اعتراضی آنان نسبت به روشهای همنسلان خود در کشورهای دیگر نیز متفاوت است، ولی کم اهمیت از آنها نیست. به عنوان مثال، جوانان آلمان به جای دست زدن به تظاهرات، به احزاب دستراستی، از جمله NPD رأی میدهند یا اصولاً از شرکت در انتخابات خودداری میکنند.
یکی دیگر از اشکال اعتراضی نسل جوان آلمان، شرکت در "فعالیتهای ضدخارجی" است. پروفسور هورلمن، معتقد است که این واکنشها به خودی خود، "سیاسی" نیستند، هرچند که تأثیر سیاسی چشمگیری برجای میگذارند. از جمله این که سیاستمداران این و آن حزب را برآن میدارند که در سیاستهای خود تجدید نظر کنند.
کمبود درایت و کارآیی
از سوی دیگر، کارشناسان معتقدند که شکل بخشیدن به جنبشهای اعتراضی، به بینش اجتماعی و کارآیی نیاز دارد. به نظر پروفسور هورلمن، آن عده از جوانانی که در آلمان به آیندهی خود خوشبین نیستند و وضعیت اجتماعی و شغلی خود را "ناپایدار" توصیف میکنند، در شرایطی نیستند که بتوانند به عنوان "قربانیهای وضعیت ناعادلانهی اجتماعی"، همنسلان خود را به اعتراض فرابخوانند.
کلاوس هورلمن در این رابطه میگوید: «تاریخ و تجربهی اعتراضات جوانان در آلمان و در خارج نشان میدهد که چنین جنبشهایی در اصل از سوی تحصیلکردهها و افراد مرفه سازماندهی میشود.» این اقشار در حال حاضر، اکثریت ۸۰ درصدی جامعهی جوانان آلمان را تشکیل میدهد.
|
|
|
|