نوشته ای از یک وبلاگ : دست و پا زدن و فریاد زدن همیشه نشانه بیداری نیست
نوشته ای از یک وبلاگ : دست و پا زدن و فریاد زدن همیشه نشانه بیداری نیست
مقاله ای از وبلاگ خبرنما : https://ehghaghi.blogfa.com/post-100.aspx
دست و پا زدن و فریاد زدن همیشه نشانه بیداری نیست.
گاهی نشانه خواب بودن، کابوس دیدن و هذیان گفتن است.
ما ایرانی ها دیگه کاملا تبدیل شدیم به ملت زنده باد مرده باد !
ما وطن نداریم مگر اینکه کسی به کوروش توهین می کنه ، یا اسم خلیج فارس رو عوض کنه یا آثارباستانی در حال نابود شدن باشن یا فیلم 300 ساخته بشه....ما دین نداریم مگر اینکه یکی یه جایی کاریکاتور پیامبر رو بکشه ، یا بخوان قرآن بسوزونن ، یا تو حرم و اماکن مقدس بمب بذارن.
یه روز مهران مدیری میشه قهرمان ملی و همه برای قهوه تلخش سینه چاک میکنن ، فردا میشه مزدور حکومتی.
یه روز حیثیت افتخاری رو می بریم یه روز لیلا اوتادی میشه فاحشه
یه روز فوتبالیست ها دست بند سبز میبندن میشن افتخار ملی، یه روز میرن با احمدی نژاد فوتبال بازی می کنن فحش شون میدیم.
قبل از هر سری اخراجی ها میگیم ما فیلم این چماق به دست رو نمی خریم اما باز هم میشه پر فروش ترین فیلم سینما!!!!!
یه روز میگن می خوان موسوی و کروبی رو بگیرن همه فیس بوک و دنیای مجازی و حقیقی میشه لینک و مطلب ....
خیلی از حر ف ها رو نمیشه زد فقط سر بسته میگم، ما همه از ظلم وستمی که بر ما رفته و میره بیقرار و بی تابیم ، موج شدیم و عده ای هم از هر قشری، سیاستمدار و هنرمند و ورزشکار و... خوب بلدن از این موج ما سواری بگیرن پشتک وارو بزنن و حالشو ببرن.
یکی نیست داد بزنه :
گشت ارشاد از وقتی شروع شد که ما به خواهرامون گیر دادیم!
دیکتاتوری وقتی پا گرفت که به همسران مون و فرزندان مون زور گفتیم!
تقلب توی انتخابات از جایی آغاز شد که همه با برگه های توی جیب مون رفتیم سر جلسه امتحان!
دروغ از اونجا شروع شد هر کدوم توی هر شغل و هر جایی که هستیم واسه کوچکترین منفعت بزرگ ترین دروغ ها رو گفتیم !
پرونده سازی ازاونجا پا گرفت که هر دفعه سه نفر از ما دورهم جمع شد پشت سر سه نفر دیگه حرف زدیم و تهمت زدیم و غیبت کردیم.
سانسور از جایی شروع شد که توی فامیل و دوست و آشنا تحمل کسی که مثل خودمون نباشه رو نداشتیم
ما کمی متوهم شدیم.... همه هفتاد و چند میلیون این مملکت مثل ما نیستن که از صبح تا شب خبر و گزارش سیاسی می خونیم و می دونیم آخرین باری که فلان زندانی سیاسی با خانوادش حرف زده چه روزی بوده !
و دقیقه به دقیقه می دونیم تو این مملکت چه خبره ! کی چی میگه و کی کجا میره !
چند نفر از اطرافیانتون می شناسید که اصلا نمی دونن نوری زاد و توکلی و زید آبادی و ستوده و.. کی هستن؟! چند نفر رو می شناسین که به جای کسب آگاهی کردن نشستن "پای فارسی وان" و "من و تو" الیسا کجاست و بفرمایید شام می بینن ؟!
1 مهر ، 13 آبان ، 16 آذر ، عاشورا ، هدفمند کردن یارانه ها ...واسه هر کدوم از اینا هفته قبلش قرار بود این مملکت به هم بریزه اما کسی صداش درنیومد ! من هم میدونم که نمیشه !
اما اینقدر با تبلیغات ساده لوحانه خودمون رو مسخره و مضحکه نکنیم !
بیاین قبول کنیم اگه حتی30 میلیون از این جمعیت هم شور و شعور کافی رو داشت این وضعیت اینجوری نبود.
ملتی که بنزین لیتری 700 بخرن، لیتری 1000 تومن هم می خرن ! ملتی که قیمت خودشو ندونه هر چیزی رو با هر قیمتی میخره.
مگه این بولیوی نبود که یارانه سوخت رو برداشت بعد بااعتراض مردم دوباره برگردوند.
ملتی که سه روز نمی تونه جلو شکمش رو بگیره و نره در نونوایی بربری و لواش بخره رو چی به آزادی و دموکراسی؟! در عوض واسه زندانی هایی که توی زندان اعتصاب غذا می کنن کمپین راه میندازن و پتیشن امضا می کنن.
مگه اون بازار نبود که اعتصاب کرد و به خواسته اش رسید؟!
یه نگاه به مباحثه هایی که تو همین فیس بوک یا بقیه شبکه های اجتماعی و فضاهای مجازی اتفاق میفته بندازین ، ببینید ملت سر هر اختلاف عقیده ای چه جوری به هم توهین میکنن و تهمت می زنن ! فردا در یک فضای باز اینجوری می خوایم کنار هم زندگی کنیم؟!
من خسته ام از این همه شعار مرده باد زنده باد ، هر کی زنده باشه و هر کی مرده باشه
من می خوام تا زنده هستم زندگی کنم !
به جای بازی خوردن می خوام بازی کنم ، فقط هم نقش خودم رو ، زندگی خودم رو و نه چیز دیگه !
بزرگترین کاری هم که برای وطنم می تونم انجام بدم اینه که دروغ نگم، تهمت نزنم ، تقلب نکنم ، زور نگم ، تحمل مخالفم رو داشته باشم ،آگاه باشم و آگاهی بدم و اینا رو به هم نسل های خودم و نسل بعدی هم منتقل کنم.
من یقین دارم این اوضاع ، نمی تونه اوضاع مملکتی باشه که هفتاد میلیون انسانی که دروغ نمیگن ، تهمت نمیزنن ، تقلب نمی کنن و زور نمیگن ، توش زندگی کنن !
|
|
|
|
|
|
|
|