دیوار برلین؛ تقسیم اروپا برای سی سال
دیوار برلین؛ تقسیم اروپا برای سی سال
سطح زندگی مردم در دو سوی دیوار برلین بسیار متفاوت بود
پنجاه سال پیش، در سحرگاه شنبه ۱۳ اوت ۱۹۶۱، بنای دیوار برلین شروع شد. دیواری که نزدیک ۳۰ سال نماد "جنگ سرد" بود، یک شهر، یک کشور و سپس یک قاره را دوپاره کرد.
دیوار، سراسر برلین غربی را در محاصره گرفت تا "اردوی سوسیالیسم" از گزند "دنیای سرمایهداری" در امان بماند. این دیوار به طول ۱۵۵ کیلومتر درازترین دیواری بود که در دنیای معاصر ساخته شد. حدود ۴۵ کیلومتر آن از دل شهر برلین میگذشت، محلات شهر را با تمام اهالی آنها از هم جدا میکرد.
احدی اجازه نداشت از "کشور کارگران و دهقانان" خارج شود. مرزبانان دستور داشتند که پس از اخطار "ایست"، به طرف هر کسی که از مرز عبور کند، شلیک کنند.
شمار کسانی که به این خطر دست زدند اندک نبود. در طول سالیان خون صدها نفر پای دیوار برلین ریخته شد، که ۱۲۵ نفر از آنها جان باختند. گفته میشود که ۸۰ درصد قربانیان زیر ۳۰ ساله بودند.
با وجود ترس و وحشت نظام حاکم در آلمان شرقی، صدها نفر در اشتیاق آزادی با توسل به عجیبترین شگردها از این زندان عظیم گریختند، از شنا در رودخانه تا مخفی شدن در خودروها.
دیوار برلین بیش از ۲۸ سال بعد، در ۹ نوامبر ۱۹۸۹ فرو ریخت.
دیواری میان دو نظام
با شکست آلمان در جنگ جهانی دوم و سقوط رژیم نازی در ماه مه ۱۹۴۵، نیروهای پیروزمند متفقین قلمرو رایش سوم را اشغال کردند.
در غرب آلمان، با پشتیبانی آمریکا و متحدان آن، جمهوری فدرال آلمان با نظام دموکراسی پارلمانی شکل گرفت.
شمار زیادی از مردم آلمان شرقی حین عبور از دیوار دستگیر یا کشته شدند
نیروهای ارتش سرخ (اتحاد شوروی سابق) که بر شرق آلمان مسلط بودند، در سال ۱۹۴۹ زمام امور را به "حزب متحد کارگری" سپردند، که "جمهوری دموکراتیک آلمان" را پایه گذاشت. نظام کمونیستی تازه به رهبری والتر اولبریشت هدف خود را ایجاد جامعه سوسیالیستی اعلام کرد.
برلین، پایتخت پرشکوه اما ویران "رایش سوم"، به چهار بخش تقسیم شده بود که چهار قدرت پیروزمند بر آن مسلط بودند: اتحاد شوروی در شرق، آمریکا و بریتانیا و فرانسه در غرب.
با شروع جنگ سرد، "مسئله برلین" به محور اختلافات دو اردوگاه شرق و غرب بدل شد. آلمان شرقی که برلین را پایتخت خود اعلام کرده بود، خواهان کنترل کامل آن بود، اما قدرتهای غربی به این خواست تن ندادند.
با شدت گرفتن رقابت دو اردوگاه جهانی، در سال ۱۹۵۵ جمهوری فدرال آلمان به پیمان ناتو پیوست، و در برابر "جمهوری دموکراتیک آلمان" به پیمان ورشو وارد شد. دو بخش آلمان، در جبهه مقدم "جنگ سرد" دو اردوگاه سرمایهداری و سوسیالیستی قرار گرفتند.
فرار از "بهشت سوسیالیسم"
در دهه ۱۹۵۰ آلمان غربی با شتاب به سوی پیشرفت اقتصادی گام برداشت که رفاه و وضع اقتصادی بهتر را برای عموم به همراه داشت. در شرق نه تنها از این رفاه خبری نبود، مردم زیر فشار نظامی تمامیتخواه، از ابتداییترین حقوق خود محروم بودند. آنها از هر فرصتی برای ترک کشور استفاده میکردند.
از سپتامبر ۱۹۴۹ تا اوت ۱۹۶۱ بیش از دو و نیم میلیون نفر از شهروندان آلمان شرقی به غرب گریختند. تنها در روزهای پیش از احداث دیوار، از اول تا ۱۳ اوت ۱۹۶۱ حدود ۴۷ هزار نفر قلمرو آلمان شرقی را ترک کردند.
در نیمه شب ۱۳ اوت مأموران رژیم کمونیستی تمام مرزهای برلین شرقی را بستند و بی درنگ به کاری شروع کردند که والتر اولبریشت سه ماه قبل با قاطعیت انکار کرده بود. رهبر رژیم روز ۱۵ ژوئن ۱۹۶۱ در یک کنفرانس مطبوعاتی گفت: "در دولت ما هیچکس قصد ندارد دیوار برپا کند."
تقسیم یک ملت
آلمان شرقی در تبلیغات خود، بنای دیوار را راه حلی موقت مطرح کرد که بر رژیم تحمیل شده است.
بقایای دیوار برلین در برخی موزه های دنیا نیز به نمایش گذاشته شده است
رهبران حزب کمونیست وعده میدادند که به زودی با شکوفایی نظام سوسیالیستی، روندی معکوس شروع خواهد شد واین بار موج مهاجرت از غرب به سوی شرق خواهد بود.
اولبریشت، رهبر رژیم، در نطقی گفت: "کار سازنده، سرنوشت رقابت دو نظام را تعیین خواهد کرد. در نهایت این سوسیالیسم است که به خاطر راندمان کاری بالاتر، بر سرمایهداری غلبه خواهد کرد."
طبق آمار رسمی، بهرهدهی کار در آلمان شرقی ۲۵ درصد از غرب پایینتر بود. این وضعیت روز به روز بدتر شد تا سرانجام چرخ اقتصادی کشور از کار افتاد.
بیش از محرومیتهای اقتصادی، که در تبلیغات دولتی همیشه به خرابکاریهای "دشمن امپریالیستی" نسبت داده میشد، مردم از فشار سیاسی و نقض حقوق بشر، در رنج بودند.
در سال ۱۹۸۷ به دنبال اصلاحات میخائیل گورباچف در اتحاد شوروی، اعتراض به اختناق سیاسی و نقض اصول حقوق بشر در سراسر اروپای شرقی بالا گرفت و به زودی به آلمان شرقی سرایت کرد.
در زمستان ۱۹۸۸ راهپیماییهای گسترده در شهرهای برلین و لایپزیگ و درسدن به راه افتاد. بسیاری از فعالان جنبش توسط پلیس امنیتی (اشتازی) بازداشت شدند.
با وجود نارضایتی روزافزون، در اوایل سال ۱۹۸۹ حزب حاکم مدعی شد که در انتخابات محلی ۹۹ درصد آرا را به دست آورده است. این خبر به خشم مردم دامن زد. راهپیماییهای ضدحکومتی بیشتری، با شعارهای هرچه تندتر به راه افتاد.
فروپاشی "دیوار وحشت"
در اکتبر ۱۹۸۹ رژیم جشنهای چهلمین سالگرد تأسیس "آلمان دموکراتیک" را برگزار کرد، در اردوی مقابل مردم ناراضی به راهپیماییهای اعتراضآمیز گسترده دست زدند.
روز ۱۸ اکتبر زیر فشار فزاینده مردم که با شعار "ما خلق هستیم"، به خیابانها آمده بودند، اریش هونکر، رئیس دولت و رهبر حزب استعفا داد.
شامگاه ۹ نوامبر رادیو اعلام کرد که بنا به تصمیم دولت مرز میان دو آلمان برداشته میشود. بیشتر مردم این خبر را باور نکردند، تا این که خود با تیشه و تبر به سوی آن شتافتند.
دیوار عظیم بتونی که سی سال در دل مردم رعب و وحشت افکنده بود، به آوار سنگ و کلوخ بدل شد؛ و تا امروز بسیاری از توریستها تکهای از آن را به رسم یادبود، به کشورهای خود میبرند.
|
|
|
|
|
|