چطور باید به فرزندم بگویم که او را به فرزندخواندگی گرفتهایم؟
رأی دهید
جمعه ۲۵ تیر ۱۳۸۹ - ۱۶ جولای ۲۰۱۰
چطور باید به فرزندم بگویم که او را به فرزندخواندگی گرفتهایم؟
ژاله می گوید:" ما پسرمان را به فرزندخواندگی گرفتهایم. " نمیدانم این مسئله را چه زمان یا چطور باید به او بگوییم؟ نمیدانم اصلاً باید اینکار را بکنیم یا نه؟! آیا سن خاصی وجود دارد که بتوانیم این مسئله مهم را با او در میان بگذاریم؟ آیا راهی هست که بتوانم طوری این مطلب را بگویم که این حقیقت تلخ آنقدرها هم برایش آزاردهنده نشود؟ براساس آکادمی اطفال ایالات متحده، باید به محض اینکه کودک به سن درک رسید این مسئله را با او در میان بگذارید—این یعنی بین 2 تا 4 سالگی. ممکن است مفهوم فرزندخواندگی برای او هنوز قابلدرک نباشد اما خیلی مهم است که این واژه را در حد فهم او بیان کنید. اجازه بدهید که فرزندتان از این مسئله باخبر شود تا بتواند هر سوالی که میخواهد از شما بپرسد. زود بیان کردن این موضوع به هر دو شما این امکان را میدهد برای حرف زدن درمورد این موضوع احساس راحتی بیشتری داشته باشید. برای اینکه بتوانید موضوع را راحتتر با فرزندتان مطرح کنید، میتوانید عکسها و وسائل مربوط به زمانی که او به دنیا آمده و زمانی که شما او را گرفتید را به او نشان دهید. چنین جزئیات و خاطراتی به ابراز خوشحالی شما از اینکه او وارد خانوادهتان شده است کمک میکند. وقتی به سن خواندن و نوشتن رسید میتوانید کتابهایی برای کنار آمدن با مسئله فرزندخواندگی به او معرفی کنید. از اینها مهمتر، سعی کنید فرزندخواندگی را طوری در خانواده مطرح کنید که به راحتی بتوان درمورد آن صحبت کرد نه یک سر خانوادگی که مفهوم منفی در خود دارد.پزشک کودکتان میتواند منبع بسیار خوبی برای حرف زدن در این مورد با فرزندتان باشد.
کو گوش شنوا. ما ایرانی ها دوست داریم همیشه به جای روبرو شدن با واقعیت ریسک های احمقانه بکنیم. من خودم چند خانواده را می شناسم که همگی فرزندخوانده داشتند و هیچکدام هم موضوع را به او نگفتند تا روزی که انسان بدخواه و حیوان صفتی موضوع را به او گفت و فرزند خوانده ها هم همگی به نابودی کشیده شدند.
یکی از فامیلهای خیلی نزدیک ما که چندین سال بچه دار نم شدن و خیلی هم دنبال دارو و دمان بودن و خلاصه بی نتیجه ماند حدود 20 سال پیش یک بچه که تازه به دنیا اومده بود و مادر این بچه که به قول معروف سر زا رفت و پدر این بچه بچه اش و ول کرد تو بیمارستان و رفت رو به فرزندی گرفتن و بعد از بیست سال مثه یه راز بین همه مونده...بیچاره خیلی می ترسن که یه روزی بفهمه که بچشون نیست منم همش میگم بهشون تا از این دیرتر و بدتر نشده باید بهش بگین اما کو گوش شنوااااااا