اورژانس 115 جلوی در اورژانس بیمارستانی دولتی توقف کرده و بیماری را با برانکارد به اورژانس انتقال میدهند. بیمار بوی بدی میدهد. روی بدنش جای تزریقات فراوانی دیده میشود.همراهی نداشته و پرسنل 115 عنوان میکنند که در کنار خیابان و پس از تماس مردمی شناسایی شده است. بیمار در اورژانس بستری شده و پس از بررسی توسط جراح باید عمل جراحی عروق شده که نیازمند بستری در بیمارستانی تخصصی با امکانات لازم جهت جراحی تخصصی است.بیمارستان فاقد آمبولانس برای انتقال بیمار است و لازم است که از آمبولانسهای مراکز خصوصی استفاده کرد. پس از انتقال بیمار به مرکز درمانی نیاز به داشتن همراه برای تأمین مایحتاج بیمار جهت عمل است، چرا که بسیاری از وسایل در بیمارستانها نیست و برای تأمین آنها باید به مراکز خصوصی وسایل پزشکی سری زد.سوالی که اینجا مطرح میشود این است که با وجود استقلال مالی بیمارستانهای دولتی و طرح خودگردانی بیمارستانها که باعث شده درآمدزایی بیمارستان تأمین کننده خرجهای آن باشد، مسوولیت بار مالی این بیماران با کیست؟ بیمارانی که خانوادهای نداشته و اغلب به دلیل بیماریهای مزمن و مایحتاج بهداشتی و سلامتی اولیه از جمله مکانی برای خواب و تغذیه بشدت در تنگنا باشند، چگونه میتوانند هزینه درمانی خود را پرداخت کنند؟ قبول چنین بیمارانی در بیمارستانها با مشکلات مالی همراه است. از زمان بستری و تشکیل پرونده تا تأمین داروهای لازم، بستری در بخش، ترخیص و پیگیری، به دلیل مشکل مالی، نداشتن بیمه و همراه، درمان آنها با کندی صورت گرفته و در انتها با گذاشتن بار مالی بالا توسط سیستم مددکاری بیمارستان ترخیص میشوند. بیمارانی که امکان ادامه درمان برایشان مقدور نیست.این بیماران از مراحل اولیه تشکیل پرونده در اورژانس مشکل دارند. هیچ همراهی برای پیگیری کار آنها نیست. به دلیل مشکلات بهداشتی بسیار بد بو بوده و هیچکدام از پرسنل درمانی دوست ندارند به آنها نزدیک شوند. شپش در لباسهای آنها وول میخورد! تعداد زیادی از آنها به دلیل اعتیاد به شکل تزریق منبعی از انواع بیماریهای قابل انتقال از جمله ایدز و هپاتیت C هستند که انجام اقدامات اولیهای چون رگ گیری و دیگر درمانهای پزشکی را با خطر بالا برای پرسنل همراه میکند. اگر نیازی به دیالیز پیدا کنند باید از دستگاهی جداگانه برای آنها استفاده کرد. اعتیاد باعث شده تا نتوان باور کرد که آیا واقعاً درد میکشند یا در جستجوی مرفین خود را بیمار وانمود میکنند.اگر بتوان آنها را در بخش بستری کرد به دلیل نداشتن همراه برای هر کاری نیازمند کمک هستند که باعث شده تا وقت عمده پرستاران و کمکیهای مستقر در بخشها به این بیماران معطوف شده و نتوانند خدمات را در زمان مناسب به دیگر بیماران برسانند.اگر این افراد نیازی به دارویی داشته باشند که در داروخانه بیمارستان یافت نشود به دلیل نداشتن همراه و مشکلات مالی امکان تأمین دارو برایشان نیست و در اغلب موارد پزشکان مجبور به تغییر رژیم دارویی آنها هستند.بیماری مزمن آنها باعث میشود تا سیر درمان طولانی شده و با توجه به مناسب بودن شرایط در بیمارستان، تمایل مددجو برای ماندن در بیمارستان بیشتر شود. شرایط آب و هوایی و داشتن سقفی بالای سر، آنقدر برای این درماندگان مهم است که تنها برای دور بودن از این مشکلات تن به هر کاری میدهند.اگر شرایط درمانی در حد لازم برایشان انجام شود باز مرخص کردن آنها با دیگر بیماران متفاوت است. همراهی برای انتقال آنها نیست. پیگیری مخارج بیمارستان حتی از طریق سیستم مددکاری سیر طولانی دارد. اگر هم تمامی این مراحل به خوبی انجام شود، کسی را ندارند تا آنها را در ادامه درمان یا پیگیری همراهی کند.شهرداری، کمیته امداد و سازمان بهزیستی کمکهایی به این بیماران میکنند اما هیچکدام قادر به همراهی این بیماران در زمان بستری نبوده و نمیتوانند پیگیری مناسب از روند درمان را انجام دهند. هیچ سازمان بیمهگری آنها را پوشش نمیدهد چرا که اعتیاد آنها را از جامعه گسسته است. تأمین سرپناه و غذا توسط واحد آسیبهای اجتماعی شهرداری انجام میشود، اما معلولیت و بیماریهای مزمن آنها چیزی نیست که به راحتی قابل جبران باشد. زمانی که این افراد را به عنوان نیازمندان واقعی این جامعه نگاه میکنیم، به نظرمیرسد که آنها باید با معضل واقعی بی کسی خود به تنهایی زندگی کنند.بیتردید اخراج آنها از بیمارستان کاری انسانی نیست، اما باید توجه داشت بیمارستانی که خودگردان است، نمیتواند هزینه درمان این دسته از بیماران را بپردازد، سازمانهای بیمهگر و نهادهای حمایتی هم که حمایت نمیکنند، پس چه کسی مسوول درمان این گروه از شهروندان است که کسی را ندارند و با انواع بیماریها دست و پنجه نرم میکنند؟!دکتر بهروز هاشمی متخصص طب اورژانس
واقعا که خجالت آور است.یک پزشک با آوردن بهانه های کودکانه و ابلهانه سعی می کند رها کردن بیماران درمانده را در بیابان توجیه کند.برو مدرک پزشکیت را در سطل آشغال بینداز.
خداوند. اگر مردم بی خانمان و در بدر به جای رو آوردن و باور این حکومت کثیف مافیایی به خداوند توکل و امید داشتند سر و کارشان و سرو کارمان به این حکومت نمی افتاد. از بی ایمانی ماست و در نظر نگرفتن قدرت خداوند که چنین آشغالهایی بر سرمان مسلط شده اند. اگر امیدمان به خدا بود نه خلق رسوا و متقلب ریاکارش حال و وضعمان از این بهتر بود و بدان ما یا جامعه بر ما مسلط نمیشدند. تا زمانیکه حمله و هجوم برای چند غاز پول یارانه ها که آخر رذالت و حقه بازی برای ساکت شدن مردم است باشد همین است. پولی که یک هزارم سهم ما از شهروندی و سرزمین با برکت و ثروتهای خدا دادیمان نیست. افسوس و صد افسوس که ایرانی یکتا پرست به بت پرستی رو آورده آنهم بتی از لجن و کثافت که هر روز باعث آزردن شامه اوست و بیماریش اما باز هم او را ستایش می کند و به او امید دارد.
iranazadiran - ایران - تهران. اینقدر خدا خداوند نکن نفرین هم نکن و مزاحم خدا هم نشو...خدا کاره های واجب تری داره از اون که روش برگردونه و اون جماعت حالی به حالی آواره قرن بیست ویکم رو تو ایران تماشا کنه و بهشون برسه !! این جماعته تو ایران که بیش پنچاه میلیونش میگن به "مسلم ان" خودشون اعتقاد دارن و خدا پرست هستند و روزی هم 17 رکعت نماز " 17 بار کدومالی خدا رو می کنند " و یا شماره تلفن خدا را میگیرند بعد از گذشت سی و چند سال و میلیاردها بار شماره تلفن گرفتن خدا هنوز خدا گوشی تلفن رو براشون بر نداشته و بر نخواهد داشت زیراکه با امریکائی و اروپائی ها و ژاپنی ها و مردمان مدرن و مترقی تر انتخابیش در حال صحبت کردن و خوش و بش کردنه و میگه این پشه های موذی ازم چی می خوان روزی هفده بار هی تلفن می کنن و بلاخره دارن عصبانیم می کنن که یه حشره کش بزنم بهشون !! مریضی پول نداری خودت برو یه بیابانی با دست خودت خودت رو بکش مزاحم خدا هم نشو !!
واقعا اسم تورم میشه گذاشت دکتر؟کسایی که برای نجات جون یک نفر جون خودشون رو کف دستشون میذارن آدم نیستن؟مگه یه پرستاری مثل فلورانس نایتینگل از کسی حقوق میگرفت؟عوض اینکه این حرکت غیر انسانی رو محکوم کنی اراجیف بهم میبافی؟خاک بر سر تو و دکتر نماهایی مثل تو.مثل اینکه تو این مملکت دیگه سوگند بقراط هم مثل بقیه سوگندها دروغ شده.یا امام زمان از ته چاه درا که مملکتت به....رفت.شیخ شاب خراسانی ... به مملکتت
آشغال های بی شرافت ومروت.روی پول مردم خوابیدید وهرچه دارید از مال مردم ودزدی ها وکارهای خلاف است وزبانتان هم 12 متر دراز است.روز میرسد که مردم با دست های خودشان شما ها را ترور کنند.صبر کنید.
نمی دونم کی خرخش را میدهد.عوایدی نفت وگاز ومالیات وقاچاق مواد مخدر وتمام امکاناتی که رژیم پربرکت اسلامی به جیب میزنه....اما یک چیز روشنه دولت مسئول است.ودرست نیست اونجوری در بیابان رهایشان کرد.مشورت کنید.حتما" یک راه حل یافت خواهد شد.