2 مسافر که با انداختن طناب به گردن راننده یک خودروی مسافرکش، خودرویش را سرقت کرده و قصد کشتن وی را داشتند، تحت تعقیب قرار گرفته و یکی از آنها در تهران دستگیر شد. شامگاه سهشنبه این هفته مردی با مرکز فوریتهای پلیسی 110 تهران تماس گرفت و خبر داد سارقی که اموالش را چندی پیش دزدیده بود، در میدان آزادی مشاهده کرده است. ماموران بسرعت به محل اعزام شده و متهم فراری را دستگیر کردند. با انتقال متهم و مالباخته به مرکز پلیس، تحقیق از آنها آغاز شد.راننده در دام دزدهای خشنابتدا شاکی به پلیس گفت: یک ماه پیش در پایانه شرق تهران، 2 مرد جوان با کرایه دربست خودرویم، خواستند آنها را در ازای دریافت 15 هزار تومان به محل کارشان ـ باغی در مارلیک ـ ببرم. شاکی اضافه کرد: با نزدیک شدن به سهراهی مارلیک، یکی از آنها خواست تا خودرو را مقابل دکهای نگهدارم که سیگار بخرد. بعد از خرید در صندلی جلو نشست و به حرکت ادامه دادم. وقتی به انتهای جاده رسیدم، مسافر صندلی عقب طنابی را به دور گردنم انداخت و کشید.شاکی ادامه داد: همدستش نیز با چاقو ضربهای به پایم زد. آنها 30 دقیقه طناب را دور گردنم نگه داشتند تا این که بشدت بدحال شدم و سارقان به گمان این که مردهام، مرا از خودرو بیرون انداختند و با سرقت پول، گوشی تلفن همراه، مدارک و خودرو متواری شدند که توسط یک راننده عبوری نجات یافتم.دزدان فراری خودرو را در جاده رها کردندشاکی یادآور شد: چند روز بعد از طرح شکایت، ماموران انتظامی خودروی مسروقهام را که لاستیک آن ترکیده و در جاده منتهی به شهریار رها شده بود، بدون سرنشین پیدا کردند. در این مدت به دنبال سارقان بودم و کابوس شبانه و ترس از آنها لحظهای رهایم نمیکرد.شناسایی سارقوی درباره مشاهده یکی از سارقان گفت: امشب در حال مسافرکشی مردی را دیدم که به سارق فراری شباهت داشت. وقتی از خودرو پیاده شده و با او به گفتوگو پرداختم، مطمئن شدم همان سارقی است که با چاقو مرا مجروح کرده بود.در پی این اظهارات، متهم گفتههای شاکی را نپذیرفت و ادعا کرد به اشتباه دستگیر شده و تاکنون شاکی را ندیده است. بنابراین گزارش، در پی انکار سارق بازداشت شده، او با قرار قانونی از سوی بازپرس رنگآمیز، رئیس شعبه نهم دادسرای ناحیه 2 تهران روانه زندان شد.تحقیق از متهم برای شناسایی همدست فراریاش ادامه دارد.
دلم برای راننده سوخت.آدم تو این دوره زمونه به چشم خودش نمیتونه دیگه اعتماد کنن. بنده خدا برای یک لقمه نون و امرار معاش با دلخوشی میرن برای ادامه زندگی تلاش و کوشش کنن اینم جواب زحمتشون. آدم دیگه با چه امید و اعتمادی به زندگیش ادامه بده !!!. اون سارقی که میدونن این کارشون عواقب و آخر و عاقبت نداره چرا دست به چنین کارهای دور از انسانیت و خطرناک میزنن خوب کور شن برن زحمت بکشن سختی ببینن چه لقمه راحت و آسوده میخوان. یک ضرب المثلی ا ست که میگه بادآورده رو باد میبره. من موندم این پولها چطوری از گلوشون پایین میره اصلا میتونن بخورن؟؟. من که دیگه مخم داره سوت میکشه دیگه نمیدونم چطوری بیان کنم . عجب!!!
poriyaye_vali - قطر - دوحه سلام به شما. شعر بسیار زیبایی گذاشتی کاملا درسته . منم میگم باید یک فکری کرد ببینیم این همه فقر و قتل و دزدی ..از کجا رقم میخوره و یک فکری باید کنن. همیشه سلامت باشی مهربونم
جمعه 26 فروردین 1390
رأی دهید
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.