موسیقی عامیانه شهری اصیل، همچون موسیقی روستایی واقعی، سازنده و سراینده خود را نمیشناسد و خود را دستاورد خود جوش مردمی معرفی میکند. ولی در جریان تحول، از سالهای دهه سی به بعد کسانی به ساخت و پرداخت آن روی آوردهاند، نهایت کوشش و دقت را به کار زدهاند که ساختههایشان شبیه به اصل باشد.به هر حال همین موسیقی شبیه به اصل اگر چه از نظر هنری نیز فاقد ارزش جلوه میکند، ولی نفوذ و تاثیر بسیار در قشرهای بزرگی از جامعه ایران نهاده و گاه آنها را مجذوب خود ساخته است. از سالهای دهه سی، هر سال بر شمار خوانندگانی افزوده شده که به این موسیقی شبه عامیانه شهری که به موسیقی کوچه و بازار معروف شده میپرداختند و به سرعت بر شهرت و محبوبیت خود میافزودند."کوچه و بازاری"ها به فرستندههای رسمی رادیویی راه نداشتند. از سوی دیگر بنگاههای ضبط صفحه نیز در آغاز رغبتی به کار آنها نشان نمیدادند. در نتیجه برای عرضه برنامههای خود از کافه رستورانها و بارهای شبانه استفاده میکردند. صاحبان کافه رستورانها نیز در ازای کمکی که به آنها میکردند، رونقی هم به کار و کاسبی خود میبخشیدند، تا آن جا که با سرمایه به دست آمده، رنگ و لعابی تازه و فریبنده به کار خود زدند و کافه رستورانها را به "کاباره" تبدیل کردند.این کابارههای بومی اگر چه به پای "ماکسیم" و "مولن روژ" فرنگی نمیرسیدند، ولی به هر حال شهرت و ثروتی برای صاحبان خود و برای مجریان موسیقی شبه عامیانه شهری فراهم میآوردند.در این میان دست غیب دیگری نیز به کمک دست اندکاران این نوع موسیقی آمد. دو فرستنده رادیوی نیمه دولتی و نظامی که تازه بنیاد شده بود، جای اجرایی به آنها داد و وسیله تبلیغ و ترویج موسیقی آنها شد.با آن که ارتش، برنامه ویژهای در رادیو ایران داشت و در بخشهای هنری خود از خوانندگان سنتی بهره میگرفت، معلوم نیست چرا نیروی هوایی، یعنی وابسته به همان ارتش و ژاندارمری هر یک برای خود فرستندهای رادیویی به راه انداختند و پیش از هر چیز، به پرورش و تبلیغ موسیقی کوچه و بازار، پرداختند.رادیوی نیروی هوایی را به ویژه باید از مروجان و مبلغان اصلی این نوع موسیقی به شمار آورد. تبلیغ روزانه رادیویی، سبب رونق شبانه کافه رستورانها و کابارهها میشد و روز به روز بر شهرت و محبوبیت خوانندگان کوچه و بازار میافزود. تورج نگهبان، ترانهسرای قدیمی، کاباره را شکل غیر اصیل آن موسیقی عامیانهای میداند که بنگاههای شادمانی در خیابان سیروس عرضه میکردند.'کاباره؛ موجود حرامزاده'نگهبان می گوید: "کاباره به نظر من یک موجود حرامزادهای است. در کاباره اجرایی را میبینیم که فقط در خدمت داد و ستد مادی است. خوانندگان سنتی هم که به کاباره میرفتند، موسیقی خود را جور دیگری اجرا میکردند... موسیقی کاباره به دلیل حرامزاده بودن نتوانست ریشه بگیرد و دوام پیدا کند..."به نظر میرسد در میان کسانی که از راه پرداختن به موسیقی کوچه و بازار از نوع کابارهای آن به شهرت رسیدهاند، زنان پیشی داشته باشند و در فهرست زنانی که در آغاز به این کار پرداختهاند، نام "مهوش" در صدر قرار گرفته است. در واقع شاید بشود گفت او سرآمد همه زنانی بود که موسیقی کوچه و بازار را در جامعه فراگیر ساختند.مهوش اهل لرستان بود و از شهر بروجرد میآمد. مادرش که مرد، یازده سال داشت. با یک راننده کامیون به تهران آمد و به دست قضا و قدر سپرده شد. ابتدا از ناحیههای بدنام سر برآورد و بعد، آشنایی با یک گروه موسیقی کوچه و بازاری پایش را به کافه رستورانهای خیابان لالهزار باز کرد.در کافه جمشید، کافه کریستال و بعدها، در کاباره شکوفه نو به خواندن پرداخت. موسیقی او همان بود که قشر فرودست جامعه معروف به "کلاه مخملی"ها میخواستند. نغمههای تحریک کننده هوس برانگیز با متنهایی اروتیک و گاه عبور کرده از مرزهای اخلاقی، هم وسیلهای برای تسکین آرزوهای سرکوفته بود و هم نوعی دهن کجی به اخلاق مسلط بر جامعه.کار مهوش تا آن جا بالا گرفت که در چند فیلم سینمایی نیز ظاهر شد و از این راه نیز به گسترش ترانههای کوچه و بازاری در سطح جامعه یاری رسانید. از این راه البته، رونقی نیز به فیلمفارسیهای آن زمانه بخشید.صدرالدین الهی، نویسنده و روزنامهنگار، نقش مهوش را از نظر تاثیر اجتماعی بسیار پر توان ارزیابی میکند و می گوید: "مهوش از جمله خوانندگان کوچه و بازاری بود. او توانسته بود بر اعصاب گروه عظیمی از مردم که دنبال موسیقی جدی نبودند، مسلط شود. این هم از ویژگی جامعهای است که میخواهد درهایش را به روی بورژوازی باز کند. زن زیرکی بود و نبض جامعه در دستش بود."محمد عاصمی، مدیر فصلنامه کاوه که در سالهای چهل مجله "امید ایران" را سردبیری میکرده، میگوید که بر خلاف میل همکاران روشنفکر خود یک بار ناپرهیزی کرده و عکس مهوش را در میان مجله گذاشته و بر تیراژ آن افزوده است.او مهوش را زن با شخصیتی ارزیابی میکند و تشییع جنازه پر جمعیت او را نتیجه تاثیر اجتماعیاش میداند: "به نظر من زن با کاراکتری بود و کارش را هم خیلی خوب انجام میداد و مورد پسند مردم بود. تشییع جنازه او هم بیسابقه بود. عکسهایی که خبرنگاران ما آوردند، ما دیدیم که مردم از صادق هدایت و بهار هم این جور تشییع نکردند."مهوش، سرانجام در سال ۱۳۴۰ در یک تصادف رانندگی در تهران درگذشت. ولی راهش رهروان دیگری پیدا کرد. موسیقی کوچه و بازاری از نوعی که مهوش عرضه میکرد، در کافه رستورانها و کابارهها ماندگار شد. رادیوهای جانبی به ویژه رادیو نیروی هوایی جای بیشتری به پخش آن اختصاص دادند و از اینها گذشته صفحهسازان و فیلمسازان نیز رغبت بیشتری به ضبط و ثبت آن نشان دادند.در میان خیل خوانندگان کوچه و بازاری که پس از مهوش به روی صحنه آمدند، دو نام از دیگران برجستهتر مانده است. آفت و سوسن.پرداختن به سوسن را به خاطر ویژگیهائی که دارد میگذاریم برای فصلی مستقل. آفت ولی با آن که زمان درازی روی صحنه نبود توانست تا حدودی جای خالی مهوش را برای علاقمندان به موسیقی کوچه و بازاری پر کند. آفت بر خلاف مهوش از زیبایی چهره نیز برخوردار بود و همین بر جاذبه او در میان علاقمندان به موسیقی کوچه و بازار میافزود.غم یارم منو دیوونه کردهمنو اون دربدر از خونه کردهنمک پاشید روی زخم دل منمنو دیوونه میخونه کردهعزیزم دورت بگردم/ نمیخوای برمیگردم/میرم تو شهر میگردم/ پی دلبر میگردم/
تاریخ, تجربه, نبشته ها و متون بجا مانده از صاحبان نظر و کار آزموده ها تأثیر و مؤثر واقع شدن هنر آواز, خوانندگی و توانائی هنروری را در بطن جامعه و مردم به نمایش گذارده . قمرالملوک وزیری (ام کلثوم ایران)نخستین بانوی ایرانی که در دوران تاریخ معاصر ایران با شجاعت چشمگیرش و با توجه به اینکه مادر بزرگش روضه خوان حرم ناصر الدین شاه بود, او مصمم و با اراده, مهارت و هنر خود رابه نمایش گذارد. گفته میشود که او عواید کنسرتهایش را به امور خیریه اختصاص میداد. بانو دلکش که عاشق نیکو کاری و احسان به همنوعانش بود . زنده یاد مهوش که از کارهای خیریه و نیکو کرداریش بسیار نقل میکنند . هنر آوازه خوانی بانوان از دیدگاه نابینای آقایان اسلامی "حرام" شمرده میشود چرا که نه تنها درک و شعور هنروری و آوازه خوانی را ندارند بلکه آن را عامل انحراف فکری میدانند امّا تعدد زوجات و ترفیع نیاز جنسی با نوزاد شیرخواره را جایز دانسته !! لازم به ذکر است که در متن مراسم تشییع جنازه مهوش را تشییع جنازه صادق هدایت مقایسه کرده اند در صورتی که زنده یاد صادق هدایت مراسم خاکسپاریاش در پاریس انجام شد.
اگه موزیک کاباره ای حرامزاده است و به این علت نتونست دوام بیاره پس چرا هنوزم که هنوزه نسل جوان با رقص جاهلی و باباکرمش حال می کنه؟ واقعیت اینه که از نظر اعراب و سیدهای عربالاصل ، همه ایرانی ها مشرک و حرامزاده اند چه برسه به کاباره هاش
مرحوم تورج نگهبان اشتباه فرمودند .موزیک کوچه بازار شاید از لحاظ متن ترانه بسیار ضعیف بود .ولی به علت داشتن موسیقی دینامیک و ریتالیته خواهان بسیار دارد .وبهترین نوازندگان ایران و بطور کلی هنرمندان از لاله زار پرورش پیدا کردن .این موسیقی سنتی است که با این همه حمایت های گوناگون روبه زوال است .
لطفا برای موزیک مرز نگذارید کسی می تواند عاشق موسیقی کلاسیک شرق و غرب باشد نت و ردیف را بداند و در زمانهای بخصوصی از موسیقی عامیانه نیز لذت ببرد مهوش.افت.اغاسی و و هم علاقمندان خود را داشتند و هیچ اشکالی هم در ان نیست.
خوش باور جان یه لطفی بکن به همه ی ما این تکه کلامت واقعا رو اعصابه دیگه خیلی لوس و بی مزه شده میشه خواهش کنم دیگه از جمله ی شادو صمیمی باشیم شادو کوفت باشیم شادو مرگ باشیم استفاده نکنی؟؟؟آفرین.شادباشیم اما مسخره نباشیم....
متاسفانه باورهای رادیکالی و یا ایدئولوژیهایی که با تفاسیر اقشار مختلف مردم صورت می گیرد زندگی جوامع بشری را دچار جدایی و تفکیکی غیر قابل جوش خوردن و همبستگی اقشار یک جامعه می کند. در یک جامعه که انواع و اقسام اقشار در کنار هم مجبور به زندگی هستند و هر یک به نوعی به هم وابسته و محتاج چه دلیلی دارد که علائق و دیدگاه خصوصی یا سلیقه ایشان مانند هم باشد. یک راننده تاکسی ( در قدیم الان که هر چه ارتشی تصفیه شده و چه بسا تحصیل کرده های بیکار به این حرفه رو آورده اند که کار ننگ و عار نیست اما بهتر این است که هر کس در جایگاهی باشد که متعلق به آن است و مفید در آن) دوست دارد جواد یساری مهوش گیتا گوش دهد یک هنرمند دوست دارد آثار موتزارت را بشنود یک جوان آهنگ پاپ و رپ و یک اهل دل موسیقی سنتی با حال و هوای خاصش را. چه اجباری باید باشد که همه یک مدل بپسندند یک مدل دوست داشته باشند و یک مدل بپوشند. کمونیست در عصر حاضر منسوخ شده به همین علت هم حکومت کمونیستی توده ای ضحاک منسوخ است.....
....به عقاید و علائق هم تا جایی که به یکدیگر لطمه نمی زند و در حیطه مسائل شخصیمان است احترام بگذاریم و فرهنگ خود را رشد دهیم و درگیر فرهنگ عامیانه و یا سیاست مدارانه دوره کنونی نشویم که به راستی هیچ یک از این دو در شان انسانها نیست. فرهنگ تعامل جمعی و گروهی را بیاموزیم و تنها عقاید خود را محترم ندانسته و به آن بها ندهیم لحظه ای از خود بیرون آمده و خودرا جای دیگران قرار دهیم و به حقیقت هستی و تفاوتها و تنوعش بیندیشیم.
mehrnush-iran - : لطفا به این تاپیک رجوع بفرماید : https://iranianuk.com/article.php?id=61940 و https://iranianuk.com/article.php?id=61940 . دوست گرامی, سعی کنیم همدیگر را تحمل کنیم که اگر من از این ارزوی بسیار مثبتم که سرشار از انرژی هست, دست بر دارم, فردا نوبت شما و دیگران میباشد, که کسی خواهان تحمیل عقیده خود بر دیگران است که مثلا پیشنهاد کند, اول وضو گرفته شود و بعد شروع به نوشتن کامنت کنیم و کسی خواهان اسم کاربری فرنگی در این سایت نیست و کسی هم از ترش تره خوشش نمیاد و نباید غذای شمالی در این سایت باشد و و و ! شادی, چه در این سایت و چه در محیط حقیقی ما مشهود نیست و چون اخوند ضد شادی است, با تمام وجودم بر علیه غم مبارزه کردم و میکنم و قسمت دوم ارزویم به مطلب تاپیک و فرمایشاتم ! ربط دارد که با یک جمله " چکیده " فرمایشاتم ! را بیان میکنم . شاد و tolerant باشیم .
feminism عزیز و PARVANE1 دوست داشتنی, مرسی از این همه خلوص نیت پاکتان که باور کنید که اگر پشتیبانی شما دوستان عزیز و بقیه کاربرهای محترم نبود, من این نبودم که هستم و رشد خود را مدیون شما دوستان پاکدلم میدانم . شاد و حامی هم باشیم .
feminest ام کلثوم کجا .قمرمولوک وزیری کجا .اصلا موسیقی ایرانی با مصری قابل قیاس نیست .موسیقی ایرانی حتی درون مرزهای کشور فراگیر نشده.ولی موسیقی مصر بین المللی است .واقع بین باشید .
دوستان من قصد جسارت نداشتم فقط گفتم دیگه زیادی تکراری شده و میتونه از تکه کلامهای جدید استفاده کنه ک تنوع بشه و خوش باور عزیز من هیچ وقت نخواستم نظرمو ب کسی تحمیل کنم اگه شما میگی همراهی کنیم تحمل کنیم فقط واسه خودت در نظر نگیر در ضمن میتونی فرمایشاتتو ! طور دیگه ای بیان کنی و از روشهای دیگه ای هم واسه آرزوهای بسیار مثبتت استفاده کنی.در هر حال هر طور راحتی
mehrnush-iran - : مهرنوش عزیز, همشهری , میدانم که شما اینطور نیستید که باعث تحمیل افکارتون بر من بشوید, زیرا لحن درخواست شما از صداقت و پاکی داد میزد ولی میترسم دشمن ما از این صداقت و پاکیمان سواستفاده کند و در اینده دستوراتی تعیین کند ! و من از جواب دادن به شما استفاده کرده و صدای منطقم را بگوششان رساندم و اگر مینویسم " باشیم " , دالی بر " نیستی مان " است, بعنوان مثال : مصمم / سکولار / مهربان / خوش باور / feminism / ایرانی / کاوه زمان و و و باشیم, دالی بر تاکید کردن بر این صفات و یا دالی بر نیستیم این صفات هست ! در ضمن, من در پرنیان خیلی پیام دریافت میکنم که به این راهم ادامه بدهم ! شاد و دوست باشیم .
khosh bavar ایران- یزد چطوری رفیق از ان شیرینی های با حال یزدی جای ما بخور یاد سربازی بخیر یکی از بچه های یزد هم دوره خدمتیم بود مثل خودت با حال بود زرتشتی بود
oghab - فنلاند - جناب من موسیقی ایران و مصر را مقایسه نکردم اگر شما اطلاع ندارید که قمرالملوک وزیری را به عنوان ام کلثوم ایران میشناختند اون بحثی جداست ولی شما اگر فرصتی یافتید همان عینک واقع بینی را روی بینی خود قرار دهید و تحقیق کنید که ایشون لقب ام کلثوم ایران را داشتند. در ضمن نام کاربری من feminism میباشد. موفق باشید .
feminismاصولا ایرانی ها در چاپلوسی سکوی اول را دارند .چه سیاستمداران وچه هنرمندان .عوام هم که خدا بده برکت .بععععع .میگفتن عکس خمینی تو ماه .?????شما میتوانید در یوتوب کنسرت های کوکب شرق ام کلثوم را ببیند و خود مطابقت کنید .
شنبه 20 فروردین 1390
رأی دهید
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.