ریحانه به منزل ما رفت و آمد داشت و از همان لحظه اول که او را دیدم، متوجه نگاه شیطانی و حرکات و رفتار غیرعادی اش شدم. من موضوع را به همسرم اطلاع دادم و گفتم: بهتر است با دوستش قطع ارتباط کند. اما ملیحه این موضوع را جدی نگرفت و گفت: خوب نیست دل ریحانه را بشکنم و می توانم با او دوست بشوم. شنیدن این حرف از زبان زنی که بارها و بارها از من خواسته بود طلاقش بدهم، دور از انتظار نبود. او همیشه می گفت: به خاطر پدرش تن به این ازدواج داده است و به سختی مرا تحمل می کند.مرد جوان در دایره اجتماعی کلانتری جهاد مشهد افزود: اگرچه من هم به اصرار خانواده ام با ملیحه ازدواج کردم و دل خوشی از زندگی ام نداشتم، اما به همسرم گفتم تو می دانی که پدر من و پدر تو شریک هستند و در صورتی که حرفی از طلاق بزنی، هم رابطه آن ها به هم می خورد و هم پشتوانه مالی مان را از دست خواهیم داد. پس به ناچار باید فعلا بسوزیم و بسازیم و خودمان را به دست سرنوشت بسپاریم.در این شرایط من با اطلاع ملیحه تن به رابطه ای کثیف دادم و اسیر هواهای نفسانی شدم. دوست همسرم در حضور او به خانه ما می آمد و همدیگر را می دیدیم مدتی گذشت و ملیحه همچنان اصرار داشت که طلاقش بدهم. ولی خانواده هایمان تهدید می کردند که اگر حرفی از جدایی و طلاق بزنیم از ارث محروم خواهیم شد و خون به پا خواهند کرد.واقعا مانده بودیم چه کار کنیم تا این که ملیحه از طریق دوستش زمینه ارتباط من با چند زن دیگر را نیز فراهم کرد و حسابی در لجنزار گناه و معصیت گرفتار شدم. متاسفانه در این مدت به دام موادمخدر نیز افتاده بودم. ملیحه پس از آن که نقشه شوم خود را برای جدایی از من عملی کرد، تقاضای طلاق داد و گفت: دیگر حاضر نیست به زندگی با مردی معتاد که دارای فساد اخلاقی است، ادامه بدهد. او با مدارکی که در دست داشت به اطرافیان ثابت کرد که به کریستال اعتیاد دارم و حتی تصاویری را که از رابطه غیراخلاقی من با زنان غریبه تهیه کرده بود، در اختیار پدر و برادرم گذاشت.با این وضعیت دیگر هیچ دلیلی برای ادامه زندگی مشترکمان وجود ندارد و من بدبخت با ندانم کاری، بازیگر این فیلم سیاه شدم و قربانی تصمیمات خودسرانه و غرور بزرگ ترهایم هستم. پدر و برادرم تصاویر مربوط به فساد اخلاقی مرا دیده اند و برایم خط و نشان کشیده اند اما هیچ کس نمی داند ملیحه خودش این دام را برایم پهن کرد تا بتواند به راحتی طلاق بگیرد و با پسر مورد علاقه اش ازدواج کند.
داستان کثیفیه ولی من چند تا سایت ایرانی میشناسم که شدیدا داره رو اشکال نداشتن این نوع رابطه ها تبلیغ میکنه و کاربران همون سایتا من رو که اونجا ضد مطالب سایت کامنت میزاشتم به ساندیس خوری متهم کردن و سایت هم بعد یه مدت کامنتام رو دیگه نمیزاشت .
چرا باید طلاق سخت باشه ? چرا موقع ازدواج انقدر زجیرهای پیوند رامحکم میکنند ? طلاق تنها گسستن شراکت و پایان رفاقت گذشته است میتواند مقدمه و اغاز رفاقت جدیدی باشد
ای خاک دو عالم بر سرت که 1)با کسی ازدواج کردی که دوستش نداشتی حتی اگه پدر و مادرت گفته باشند2) به خاطر لحظه ای حال کردن خودتو به گوه کشیدی3) گول کسی رو خوردی که میدونستی چی تو سرشه3) حقته الاغ الاغ الاغ.به قولی شاد و قوی باشید
ای ول دستش درد نکنه. ببخشید ولی بعضی از مردها فکر می کنند چون مرد هستند در اسلام هر کثافتکاری م توانند انجام بدهند بگذار این یک درسیبرای سایرین باشه. اب
شوپنهاور میگه: نادان ترین مردم کسانی هستند که به مصلحت دیگران ازدواج می کنند......فرانسوا موریاک میگه: ازدواج قله ایست که اوج ان سعادت است و همه هم به ان قله نمیرسند. شاد و سعادتمند باشیم. امین.
به نظر من ملیحه زنی باهوش و واقعگرا به نظر میرسد. دمش گرم با زرنگی و بدون استفاده از اعمال خشن از دست تو خلاص شد. اگر ترتیبت را به وسیله دوستش میداد بهتر میبود.
الهی بمیرم برات مادر که چه زجری کشیدی از این تن در دادن.اخی ببین جوون مردمو به چه کارهای بد بد و کثیفی وادار میکنن. اخه ما ازدست شما مردهای اینهمه تن به کار ده کجا باید پناه ببریم. والله بخدا
واقعا که عجب مرد مزخرفی بوده . البته با استناد به نظر این آقا خیلی ها نمی خواستند گناه کنند ولی زن و بچه و جامعه و شیطان و رفیق و ذغال خوب و کلا همه نگذاشتند
من بهت به خاطر این روحیه پاکت افتخار می کنم ...دلم برات سوخت واقعا از زن شانس نیاوردی هر روز بهت شکنجه میداده ..تو چقدرم خوب تونستی این شکنجه ها رو تحمل کنی ایول ...تو یه قهرمانی سرتو بالا بگیر
عجیب است خداوند چه تفاوت یا به عبارتی حق کشی در مورد زنان انجام داده احتمالا آفریده خود را بهتر می شناسد و می داند چه سنگ صبوری و ایثار گری درست کرده. حداقل در 80درصد ازدواجهایی که در جوامع سنتی صورت میگیرد زن بعنوان انتخاب شونده که نه انتخاب کننده اصلی ایقای نفش میکند و بعد از ازدواج اکثریت راه سازگاری و ایثار را تا جائیکه جان و توان در تن دارند در پیش میگیرند و تمام هم و غمشان در جمع کردن و گرم کردن کانون خانواده است و خوشحال کردن شوهر هر چند بی لیاقت باشد و ارزش ذره ای توجه را نداشته باشد. اما چند درصد از زنان در حین زندگی از فشار و سختی های آن مانند این مرد و یا دیگر مردان راضی از ازدواجشان و یا ناراضی رفتار می کنند. ...
....این زن هم اگر به گفته همسرش زمینه فساد و درگیری او را ساخته باز هم منتظر است تا جدا شوند و برود با آن فردی که مایل است ازدواج کند آنهم حتما به خاطر اینکه شوهرش کنه بوده و نمی خواسته از او جدا شود و این راه نامناسب را در پیش گرفته. مردان با خود بیندیشند که این چه رسمی ست همینگونه مردان از بازاری و بسیجی و سپاهی و کارمند و وزیر و حکومتی رئیس و مرئوس و برده و فرعون بوده و هستند که جامعه ی کنونی ایران را اینگونه ساختند واقعا غیرت و شرف در کدام قسمت از زندگیشان گم شد که تن به اینهمه خواری و ذلت می دهند و از جوانمردی و انسانیت فرسنگها فاصله گرفته اند و در عوض کوه ادعا قلدری خودخواهی کبر و بی رحمی و بی احساسی و بی عاطفگی شده اند. زهی افسوس که اسم مردانگی را به خاطر ظاهر مذکر خود حمل می کنند و بیخودی ژستش را می گیرند. اینگونه نمی ماند تبعات اینگونه مردان بیداری و آگاهی زنان را در پی داشته. در جامعه ای که زنان به آگاهی رسیده و جایگاه خود را بدانند مردان اینگونه دیگر مجالی برای میدان داری نخواهند داشت. عدو شود سبب خیر گر خدا خواهد.
سهشنبه 16 فروردین 1390
رأی دهید
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.