دوشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۸۸ - ۰۱ مارچ ۲۰۱۰
در انتظار سومین گریه علی خامنهای
آیتالله خامنهای به هنگام ایراد خطبههای نماز جمعه ۲۹ خرداد ۸۸
اکبر گنجی (روزنامه نگار و پژوهشگر)
دو حرکت اعتراضی تاکنون علی خامنهای را به گریه در «محراب و منبر» واداشته است. اولی حرکت اعتراضی دانشجویان در ۱۸ تیر ۱۳۷۸ بود و دومی ۱۰ سال بعد، در حرکت اعتراضی پس از انتخابات ریاست جمهوری ۲۲ خرداد ۸۸ اتفاق افتاد.او در سخنرانی ۲۱ تیر ۷۸ به پاره کردن عکس خود اشاره کرد، و در حالی که می گریست، این گونه به سخنانش پایان داد:«آخرین جمله را هم به امام و مقتداى خودمان ولىّعصر ارواحنافداه عرض کنیم: اى سید و مولاى ما! پیش خداى متعال گواهى بده که ما در راه خدا تا آخرین نفس ایستادهایم. بزرگترین آرزو و افتخار بنده این است که در این راهِ پُرافتخار و پُرفیض و پُربهجت، جان خودم را تقدیم کنم»[۱].
خطبههای نماز جمعه ۲۹ خرداد ۱۳۸۸ را نیز با چشمان گریان، با این سخنان پایان داد:«یک خطاب آخرى هم عرض کنم به مولامان و صاحبمان، حضرت بقیةاللَّه (ارواحنا فداه): اى سید ما! اى مولاى ما! ما آنچه باید بکنیم، انجام میدهیم؛ آنچه باید هم گفت، هم گفتیم و خواهیم گفت. من جان ناقابلى دارم، جسم ناقصى دارم، اندک آبرویى هم دارم که این را هم خود شما به ما دادید؛ همه اینها را من کف دست گرفتم، در راه این انقلاب و در راه اسلام فدا خواهم کرد؛ اینها هم نثار شما باشد. سید ما، مولاى ما، دعا کن براى ما؛ صاحب ما تویى؛ صاحب این کشور تویى؛ صاحب این انقلاب تویى؛ پشتیبان ما شما هستید؛ ما این راه را ادامه خواهیم داد؛ با قدرت هم ادامه خواهیم داد؛ در این راه ما را با دعاى خود، با حمایت خود، با توجه خود، پشتیبانى بفرما»[۲].
به چند ملاحظه زیر توجه کنید:یکم: این سخنان به دنبال دو حرکت اعتراضی بیان شد که عدهای را به این گمان انداخته بود که رژیم در حال سقوط است. رهبر خودکامهای که میبایست قاطعانه بایستد تا پیروانش از او ایستادگی بیاموزند، گویی با گریستن، خود را متزلزل نشان داد. انگار که مخالفان آنقدر پیش آمدهاند که وقت جان سپردن او فرا رسیده بود. به همین خاطر در اولی گفت: «من جان خودم را تقدیم میکنم»، و در دومی گفت: «من جان ناقابل و جسم ناقص خود را فدا خواهم کرد».دوم: در هر دو مورد، در عین حال، «اراده ماندن» و «سرکوب» را نشان داد. در اولی با گفتن اینکه «ما تا آخرین نفس ایستادهایم»، و در دومی با گفتن اینکه: «ما این راه را ادامه خواهیم داد؛ با قدرت هم ادامه خواهیم داد». اراده ماندنی که مدعی است تا جان باختن خواهد ایستاد. یعنی یا مخالفان را میکشد، یا خود و مریدانش کشته خواهند شد. «توانایی» سرکوب کارآمد و «اراده ماندن» از طریق سرکوب، دو عامل اساسی دوام زمامداری خودکامهاند. اگر یکی از این دو عامل فرو ریزد، مهمترین پیششرط فروپاشی استبداد مهیا شده است.سوم: در هر دو مورد، امام زمان مخاطب سخن اوست. امام زمان را مالک حقیقی کشور و انقلاب و نظام سیاسی میکند تا بتواند خود را جانشین آن موجود مقدس به شمار آورد. آسمانی جلوه دادن زمامداری جبارانه خود را از طریق اتصال به امام زمان صورت میدهد. یعنی امام زمان که مالک همه چیز است، فقیه جامعالشرایط را جانشین خود قرار داده که مصداق برحقش در این دوران من هستم. بدین ترتیب، امام زمان که قرار بود موجودی مقدس و پاک باشد، مسئول همه جنایات و فسادها و اخلاقکشی میشود.چهارم: تا حدی که به خاطر دارم، وقتی در سالهای ۶۸ و ۶۹ در گپهای دوستانه اعتراض میکردیم که این چه کسی است که رهبر شده و اوضاع کشور بهتر که نمیشود، بدتر خواهد شد؛ دوستان میگفتند که بیماری سرطان و چندین بیماری دیگر دارد و چندان زنده نخواهد بود.همیشه در طی این سالها، همان مدعا را شنیدهایم. اما ۲۲ سال از آن زمان گذشت و این فرد ۷۰ ساله همچنان رهبری نظام سلطانی فقیهسالار را در دست دارد. همیشه با خود درباره یک احتمال اندیشیدهام: نکند شایعه مرگ سریع سلطان علی خامنهای را خودش از طرقی مطمئن پخش میکند؟انتشار این خبر در جامعه ایران، با مشخصات مردم ما، نوعی مظلومیت به او میبخشد. معمولاً ما به فرد در حال مرگ، جور دیگری مینگریم و همه چیز را فراموش میسازیم. میگوییم: این که دارد میمیرد، حالا دیگر کاری به کارش نداشته باشیم تا وقتی مرد خود خدا تکلیفش را روشن سازد.تا حدی که من میفهمم، سخنانی که خامنهای در این دو سخنرانی درباره آمادگی مرگ بیان کرده، نوعی ژست تبلیغاتی برای جلب احساسات عاطفی مخاطبینی است که این سخنان را میشنوند.پنجم: مشکل رهبران جبار- که به طور خوسرانه(مطابق میل) در زندگی شهروندان دخالت میکنند- این است که «صدای» مردم را نمیشنوند. دیکتاتورها ساختاری میآفرینند که مانع دیدن زشتیها و شنیدن نامطلوبها میگردد. منابع اطلاعاتی میدانند که «آقا» از چه چیزهایی خوشش نمیآید و به همین دلیل درباره آن امور نزد او حرف نمیزنند.خودکامگان وقتی صدای مردم را میشنوند که کار از کار گذشته و دیگر تودههای بینام و نشان که به «فاعلان انقلابی» تبدیل شدهاند، صدای آنان را نمیشنوند. اگر تا زمانی که جان مردم به لبشان نرسیده، اصلاح و تغییر آغاز شود، راهی گشوده میگردد که مشکلات و مسائل رفع و حل شوند. اما وقتی صدای اعتراض مردم شنیده نشود و مطالبات به طور مداوم انباشته شود، زمامدار سیاسی با انفجار انتظارات مواجه خواهد شد و مردمی که خیابانها را فتح کردهاند، هر عقبنشینی جبار را با مطالبه بزرگتری پاسخ خواهند گفت که به عزل رهبر و فروپاشی رژیم منتهی خواهد شد.آنان که در سال ۱۳۵۷ زنده بودند به خاطر دارند که شاه چه دیرهنگام صدای انقلاب مردم را شنید. او وقتی صدای مردم را شنید که مردم دیگر صدای او را نمیشنیدند. مهدی بازرگان در سال ۱۳۴۲ – حتی در دادگاه نظامی- میکوشید تا صدای خود را به گوش شاه برساند. میگفت:«ما، از خدا میخواهیم شخص اول مملکت، بیواسطه، بدون تحریف، حرفهای ما را بشنود. پادشاه مملکت نیز احتیاج دارد دو کلمه حرف، حرف حسابی از زبان اشخاصی که نه ترس دارند و نه طمع دارند، بشنود. شاه مملکت باید افتخار کند که در میان ملت ایران، اشخاصی هم پیدا میشوند که "غلام خانهزاد" و "نوکر جاننثار" نیستند. ایشان سالهای سال حرفهای مردم را از زبان نوکران و چاکران استماع فرمودند، یک بار هم از زبان آزاد مردان- ولی نه آزاد مردان کنگرهای سازمان امنیتی، که نه آزاد بودند و نه مرد، بشنوند»[۳].
ششم: در ۱۸ تیر ۷۸ و ۲۵ خرداد ۸۸ نغمهای از صدای مردم به گوش خامنهای رسید. اما صدای اصلی هنوز بلند نشده است، وقتی آن صدا درآید، سومین گریه سلطان علی خامنهای دیده خواهد شد، آن روز، مردماند که صدای خامنهای را نخواهند شنید. «نارضایتی» عمیق و گسترده جامعه ما روزنهای برای بروز و ظهور ندارد. این مخالفتها روی هم انباشته میشوند تا زمانی که هیچ کس قادر به تعیین وقت آن نیست، به طور انفجاری آتشفشانی بیافرینند.هفتم: مسئله فقط این نیست که سلطان خودکامه نمیخواهد صدای مردم ناراضی را بشنود، مسئله این هم هست که او به دنبال آن است که مردم صدای همدیگر را هم نشنوند. به عنوان نمونه، وی آیتالله منتظری را پنج سال در منزلش حبس کرد تا کسی صدای او را نشنود، اما پس از چندی صدای او شنیده شد و به صدایی فراگیر تبدیل شد.اینک نیز زهرا رهنورد و فاطمه کروبی، و موسوی و مهدی کروبی را در منزل خودشان زندانی کرده تا کسی صدای آنان را نشنود. اما سلطان خودکامه نمیتواند تا ابد این چنین درها را به روی آنان ببندد، به محض آن که کوچکترین روزنهای گشوده شود، آنان صدای خود را به گوش همه خواهند رساند. تاریخ بهترین آمورگار ماست. آیتالله منتظری در دوران حصر هم بیانیههای سیاسی صادر میکرد.هشتم: گفتوگو و سازش، بخش مهمی از فرایند مسالمتآمیز گذار به دموکراسی است. اگر بین زمامداران خودکامه و مخالفان گفتوگو و سازش صورت نگیرد، مخالفان به سوی انقلاب رانده خواهند شد. شاه به هیچ وجه حاضر به شنیدن صدای آیتالله خمینی نبود که وی را به اجرای قانون اساسی دعوت میکرد و میگفت، قانون اساسی ضامن سلطنت است. آیتالله خمینی در ۱۷ مهرماه ۱۳۴۱ طی نامهای خطاب به شاه در اعتراض به «لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی» استدعا کرد که مطالب خلاف شرع را از آن حذف کنند «تا موجب دعاگویی ملت مسلمان شود». در ۱۵ آبان ۱۳۴۱ تلگراف جدیدی به اعلیحضرت میزند و میگوید:«اطمینان نفرمایید به عناصرى که با چاپلوسى و اظهار چاکرى و خانهزادى مىخواهند تمام کارهاى خلاف دین و قانون را کرده و به اعلیحضرت نسبت دهند و قانوناساسى را که ضامن اساسى ملیت و سلطنت است، با تصویبنامههاى خائنانه و غلط از اعتبار بیندازند تا نقشههاى شوم دشمنان اسلام و ملت را عملى کنند. انتظار ملت مسلمان آن است که با امر اکید، آقاى عَلم را ملزم فرمایید از قانون اسلام و قانون اساسى تبعیت کند، و از جسارتى که به ساحت مقدس قرآن کریم نموده، استغفار نماید والا ناگزیرم در نامه سرگشاده به اعلیحضرت مطالب دیگرى را تذکر دهم. از خداوند تعالى استقلال ممالک اسلامى و حفظ آنها را از آشوب و انقلاب مسئلت مىنمایم»[۴].
محل نزاع خواستههای آیتالله خمینی نیست، محل نزاع آن است که خمینی به شاه میگفت قانون اساسی موجود را اجرا کن تا کار به «آشوب و انقلاب» نکشد. شاه در همان زمان، حتی حاضر به شنیدن صدای مهدی بازرگان نبود. مهدی بازرگان در هفتم تیرماه ۱۳۴۲، در آخرین دفاع خطاب به قضات دادگاه تجدید نظر نظامی(در واقع شاه) گفت:«اگر ما، و نهضت آزادی ایران را که یگانه جمعیتی است که صریحاً گفته و میگوید طرفدار قانون اساسی و سلطنت مشروطه است، احیاناً، ظاهراً محکوم کنید و اسمش را از بین ببرید؛ اگر جمعیتهای طبیعی واقعی که از ملت سرچشمه گرفته باشد، بعد از این درست شود، چه زیرزمینی و چه روی زمین، و دادگاههای دیگری نظیر این دادگاه تشکیل شود، آن جمعیت و آن دادگاه طرفدار رژیم سلطنت نخواهد بود. ما، آخرین سنگر دفاع از سلطنت مشروطه و قانون اساسی هستیم. بعد از این اگر دادگاهی تشکیل شود، با جمعیتی سروکار خواهد داشت، که واقعاً مخالف این رژیم است»[۵].
سلطان ستمگری که حاضر به شنیدن صدای موسوی و کروبی نیست- که از انقلاب و نظام و امام دفاع میکنند و خواستار اجرای بیتنازل قانون اساسیاند[۶]- صداهای ساختارشکنی را خواهد شنید که به هیچ یک از اینها پایبند نیستند و خواستار به زیر کشیدن سلطان و نظام سلطانی فقیه سالارند. شاید موسوی و کروبی آخرین سنگر دفاع از قانون اساسی و نظام جمهوری اسلامی باشند[۷].نهم: سلطان علی خامنهای در رویارویی با مخالفان از همان سیاستهای شاه استفاده میکند. در زمان محاکمه آیتالله طالقانی، دکتر سحابی و مهدی بازرگان؛ ریاضی رئیس مجلس با شاه دیدار میکند تا به شکلی آبرومندانه این مسئله را حل کند تا آنان از زندان آزاد شوند. شاه ضمن ابراز علاقه خود به مهدی بازرگان، از او میخواهد که با دیگر مخالفان مرزبندی داشته باشد. مهدی بازرگان در یادداشتهای روزانه زندان، مورخ اول آذرماه ۱۳۴۲، نوشته است که خانم گوهریان به ملاقات او در زندان رفته تا گزارش دیدار ریاضی با شاه را به او بدهد. میگوید:«شاه خیلی ارادت به فلانکس[بازرگان]دارد، ولی لازم است بازرگان خودش را از اطرافیها جدا کند و اینقدر به آنها نچسبد، چون اعلیحضرت به او احترام دارد...در هر حال از طرف ریاضی اصرار و خواهش داشت که ما در دادگاه عصبانی نشویم و حرفهای تند نزنیم و بعد هم قول بدهیم که اگر آزاد کردند، به دنبال کارهای خانوادگی و زندگی بروم و حالا که فایده هم ندارد مبارزه را کنار بگذارم، یا لااقل هر چه میکنم خودم به تنهایی بکنم و کاری به بازاریها نداشته باشم. گفتم: تعهد سکوت و تعطیل، که برخلاف عقیده و وظیفه است. ولی شاه میتواند مأمور بگمارد و مانع شود»[۸].
سلطان علی خامنهای نیز از فردای انتخابات ۲۲ خرداد ۸۸، حرکت اعتراضی مخالفان را «فتنه» نامید و از همه ارکان حکومت خواست که صاحب «بصیرت» شوند و با معترضان مرزبندی روشن داشته باشند. یعنی اصل حرکت اعتراضی را «فتنه» بخوانند و «سران فتنه»- یعنی موسوی و کروبی- را به نام محکوم نمایند. این سنت جدیدی نیست که خامنهای برساخته باشد، شاه هم چنین سیاستی را دنبال میکرد.دهم: روشن است که علی خامنهای آگاهانه میکوشد تا همه مخالفان را به ساختارشکنی و براندازی سوق دهد تا سرکوب سیستماتیک را موجه سازد، اما این پروژه لزوماً به سود او تمام نخواهد شد. ممکن است به جای نهرهای کوچک، با آتشفشان مواجه شود.برای ثبت در تاریح باید نوشت که سلطان علی خامنهای راههای گفتوگوی با مخالفان را بسته است و آنان را به سوی گفتمان و کنش انقلابی سوق میدهد. آری، میلیونها ایرانی در انتظار سومین گریه علی خامنهای هستند.
a.ahooraei - المان - کلن
|
حالا مونده که زار بزنه و التماس کنه که یه کسی بهش پناه بده چون آقایش بخواب ابدی رفته و نمیتونه کمکش کنه. ارواح عمت: دو زار بده آش و به همین خیال باش که آقات بیاد کمکت. |
دوشنبه 9 اسفند 1389 |
|
zhaleh_r - امریکا - ساکرامنتو
|
این امام زمان نفهمیدیم مال کدوم زمانه ...!!! اگه هست پس چرا یک سری به این جانشین زوریش نمیزنه بگه که تو روی معاویه و شمر و یزید را سفید کردی...!!! سالهاست راجبش می شنویم از مسیحی و مسلمون اما باور وجودش خیلی سخته چون با این همه ظلم و ستمی که هست هیچ نشانه ای وجودش را ثابت نمیکنه و بدتر اینکه این رژیم ج اسلامی طرفدار ظهورشه و به راحتی از اسمش سو استفاده میکنه و مردم را میکشه...! امام زمانی که احمدی نژاد دزد و خامنه ای شیاد و یک مشت جوجه بسیجیه بی ترمز تبلیغش را میکنن چقدر انتظار کشیدنیه...!!! من که میگم بیخیال ظهور شو |
دوشنبه 9 اسفند 1389 |
|
feminism - انگلستان - لندن
|
امیدوارم همانگونه که این کفتار پیر و خون آشام, چشمان مردم را اشک آلود و گریان و مادران را داغدار کرد, خودش نیز به روزی گرفتار آید که اشکهای چشمهای درّنده و دریده اش خشک نشود. پیروزی از آن عزیزان آزاد اندیش است. |
دوشنبه 9 اسفند 1389 |
|
نظرها - ایران - تهران
|
زحمت کشیدید و تحلیل خوبی داشتید. آرزوی موفقیت برایت دارم. باتشکر |
دوشنبه 9 اسفند 1389 |
|
Nasime Saba - انگلستان - نیوکاسل
|
متاسفانه فاصله بین گریه اول و دوم این آدم ده سال بوده فقط می ترسم مبادا تا گریه سوم یه ده سال دیگه طول بکشه. وای ده سال. |
دوشنبه 9 اسفند 1389 |
|
Pezhman - اتریش - وین
|
ای ضحاک خونخوار هنگام دادگاهی شدنت نزدیک است.ریش پلیدت بدست مادران داغدار تف باران خواهد شد.همان باخانواده ات خواهیم کرد که بادانشجویان وجوانان نمودی.ای ملعون چرا بعد از کهریزک استعفا ندادی.؟ |
دوشنبه 9 اسفند 1389 |
|
گل دختر عاشق رهبر - ایران - اهواز
|
چشم بد دور، عمرتان بسیار/کس نبیند ملالتان آقا!. ما نمردیم خون دل بخوری/تخت باشد خیالتان آقا!. چیست روباه در مصاف شیر؟/چه نیازی به امر یا گفته؟!. تو فقط ابرویی به هم آور/میشود خواب دشمن آشفته. واژهها از لبت تراویدند/پرصلابت، پرعاطفه، پرشور. آفریدند در دل مردم /عزت، آمادگی، حماسه، حضور. این حماسه همه ز یمن تو بود/گرچه از آن مردمش خواندی. رهبرا! تا ابد ولی محبوب/در دل عاشقان خود ماندی. سهم دلدادگان تو سلوی/قسمتِ دشمنان تو سجیل. رهبری نیست در جهان جز تو/که ز امت چنین کند تجلیل. نسل سوم چو نسل اول هست/با شعف با شعور با باور. جاری است انقلاب چون کوثر/هان! «فصل لربک وانحر». گرچه در باغ سینهات داری/لطفها، مهرها، محبتها. گفتی اما نمیروی چو حسین/تا ابد زیر بار بدعتها!. ناگهان در نماز جمعه شهر/عطر محراب جمکران گل کرد. بغض تو تا شکست بر لبها/ذکر یا صاحب الزمان (عج) گل کرد. جان ایران!چه شد که جانت را/جان ناقابلی گمان کردی؟!. آبروی همه مسلمانان/اشک ما را چرا درآوردی؟!. جسم تو کامل است، ناقص نیست / میدهد عطر یک بغل گل یاس. دستت اما حکایتی دارد/رَحِمَ اللهُ عَمِی العباس!. |
دوشنبه 9 اسفند 1389 |
|
miumiu - انگلستان - لندن
|
این مردک دیوانه و مریض میباشد عوامفریبی میکند و هرچه میشود فوری میگوید عوامل خارجی مثل امریکا انگلیس تمام ثروت ملی مردم را بالا کشیده تریاکی کثیف و میفرستند به همین کشورها و خودشون جیره خوار انها هستند خودشون هم می دانند که دستشون رو شده و مردم اینها را نمیخواهند باید گورشون را گم کنند و بروند بسه دیگه دزدی کردنشون مردم را دیگر نمیتونند گول بزنند. |
دوشنبه 9 اسفند 1389 |
|
montaghet - iتریش - وین
|
چرا دینی که قرار بود راهی برای سعادت بشر شود چاهی شد بی بر گشت چرا اسرییل را غاصب می نامید اما هزار اندی سال است که با پوستین مذهب ایران را غصب کرده اید این چه رسمیست که مهمان صاحب خانه رامی کشد وآزادی یک بار زیستن را از او می گیرد یا شاید باز فراموش کرده اید که شما ایرانی نیستی ما شنیده ایم یک نفر برای همه همه برای یک نفر اما در مکتب شما یکی برای خود و همه برای او این چه دینیست که از ۳۶۵ روز ۳۶۵ روز عذاست ای کاش هر کس بداند که یکبار خواهد زیست چرا ما برای کسانی که ماتم و سوگواری میگیریم در ایران مدفون نیستند آری این همان دست مزد ما ایرانیهای مها پرست است گه کوروش وبابکها را با پداران شما عوض کردیم حلا بهتر نیست شما هم به سرزمین پدریتان باز گردید چون ما ایرانیها دیگر .................. |
دوشنبه 9 اسفند 1389 |
|
montaghet - اتریش - وین
|
تو گفتی ما خواندیم حالا ما سوال داریم که بی جواب خواهد مانداز مهمانی که صاحب خانه شدبرای شماکلمه ای بهتر نیافتم حالابدون اینکه در پس مغز بیمارت نگاهی به استعمار حیله آمریکا واروپا بیندازی وسخن از دسیسه به میان بیاوری بگو مثل اینکه فراموش کردی پدران بی هویت شما با شمشیر بر فرق ایران کوبیدند و بجای سعادت هزار اندی سال است که اسارت برای ما به ارمغان آوردند . |
دوشنبه 9 اسفند 1389 |
|
1k adame sadegh - کانادا - تورنتو
|
سومین گریه اش بزودی وقتی است که ملت ایران بخواهند جر وا جرش کنند . برای 32 سال جنایت بی امانی که بر سر این ملت مظلوم اورده است. |
دوشنبه 9 اسفند 1389 |
|
moonrise - ایران - تهران
|
سید علی در سومین گریه>>>>آقای ما خمینی ما دهنمان سرویس شده کجایی کجایی این مار های افعی روی دوش من هر روز بی تاب تر می شوند خمینی خمینی کجایی که ببینی دوباره انقلاب میشه قبرتو توالت می کنند |
دوشنبه 9 اسفند 1389 |
|
محمداصلی - ایران - تهران
|
گل دختر عاشق رهبر - ایران - اهواز امثال شما با عقل و منطق بیگانه اید . هر جا کم میاورید میزنید به صحرای کربلا . یا شعر به هم میبافید یا توسر خودتون می زنید و گریه میکنید یا نوحه سر میدهید . ولی خوشبختانه شخص شما به اخباری بیشتر از آنچه رادیو تلوزیون آخوندی پخش میکند یا در بولتن های درون سازمانیتان درج میشود دسترسی دارید . کافی است قید و بند تعصب و تحجر را از عقل خود بردارید تا به حقایق دست پیدا کنید و از این جهالتی که دچار آن هستید بیرون بیایید . |
دوشنبه 9 اسفند 1389 |
|
h.k - دانمارک - اودا
|
montghd اتریش وین.حق باشماست.بیشترحاکمان ایران متولد ایران نیستند.مثل نقدی ,برادران لاریجانی,هاشمی شاهرودی طائب,سیدهاهم که همه ازنوادگان امامان هستند.امامقصرکیست.??چه کسی بایداینهارابیرون کند?ایابه نظرشماخودشان خداحافظی میکند.ومیروند?این مردم ایران است که بایدبیرونشان کنند.متاسفانه عده ای ازمردم ایران هنوزپاچه خواری اینهارامیکند.درصورتیکه تادوسالی است انهم موسوی وکروبی که ازخودشان بودند.اعتراضراشروع کردند.والامردم ازخیلی پیش بخوبی میدانستند.اماگروهی پاچه خوارکه زیادهم هستند.اطراف اینهاراگرفته وحفاظت ازاینهامیکنند.خیانت راپاچه خوارهامیکنند.که همگی ایرانی وازمردم ایرانند.تازمانی که متوجه شوند.خیلی طول میکشد.یاملت بایدتاوان بیشتری بدهد.که انهم تازه شروع شده.ونیازبه یکپارچگی دارد.شادباشید. |
دوشنبه 9 اسفند 1389 |
|
souroosh - ایران - ساری
|
معاویه زمان. بیچاره دین که مورد سو استفاده این بی مذهبان قرار گرفت. لعنت ابدی خدا بر شما باد با ان افکار کثیفتان |
دوشنبه 9 اسفند 1389 |
|
farhadfb - ایران - تهران
|
از قدیم گفتن **تا سه نشه بازی نشه*** پس ما هم میگیم ***تا سه نشه سید علی کله نشه****درود بر کوروش کبیر و خاندان او / نفرین بر اعراب و اجداد کثیف شان |
دوشنبه 9 اسفند 1389 |
|
Atheist-0 - کانادا - ونکوور
|
ما نفهمیدیم سید علی روضه خوان با کدام وکالت از طرف مردم و صاحبان اصلی این اب وخاک کشور را زیر قباله امام زمان کرد . ان زمان که ایران صاحب بزرگترین تمدن جهان بود محمد هم بدنیا نبود چه برسد به تیرو طایفه اش . کور خوانده ایران مال ایرانیست و عرب وعربزاده در ایران محلی از اعراب ندارند. |
دوشنبه 9 اسفند 1389 |
|
hassan5 - ایران - تهران
|
بنظر من این تحلیل کاملا درست است و ادم را بیاد فیلم زاپاتا میاندازد موقعیکه بعد از بقدرت رسیدن زاپاتا شخصی اعتراض میکند و زاپاتا مشابه رئیس قبلی دور اسمش را خط میکشد ولی بلافاصله متوجه شباهت کار خودش با مسئول قبلی میافتد واسلحه بدست میگیرد و بسراغ برادرش میرود..ولی خامنه ای؟؟؟؟ |
دوشنبه 9 اسفند 1389 |
|
م ر - ایران - تهران
|
گل دختر عاشق رهبر - ایران - اهواز - در مرام و مسلک شما نیست که یک قاتل و جانی را با بزرگ مردانی همانند علی ع و حسین ع و منجی عالم یکی نکنید امام علی مرام داشت معرفت داشت شجاعت داشت اگه آقای تو شجاعت دارد در لانه اش مفت بشیند و بخورد . خواهشا منبعد میتوونم ادب را کنار گذاشته و بتو و امثال .. مثل تو بگویم دیگر دهان را ببنید و یک انسان مقام پرست و جانی و قاتل را با بزرگانی مثل آنان برابر نخوانید . .... که دین و اعتقادات مردم را به لجنزار دلهایتان کشاندید. |
دوشنبه 9 اسفند 1389 |
|
shaki59 - ایران - ملاط اباد
|
تاریخ بهترین معلم انسان است.اخر عاقبت چنگیز.اتیلا.موسیلینی.هیتلر.انورسادات.مبارک.بن علی .صدام.ووو چی شد؟. تا یکسری خر هستند این مملکت رو نائب امام زمان میدونن و ناموسشونو هم حاضرن واسه این جهالتشون اهدا کنن پیشرفت نمیکنیم.ملتی که الان داره سینه چاکی حکومتش رو میکنه هیچ فرقی با خوارج و مردم بیغرت کوفه در زمان امام علی ندارن.اونها هم به اسم دین و خدا ظلم میکردن به مردم. |
دوشنبه 9 اسفند 1389 |
|
Fereschteh.p - اتریش - وین
|
بزودی گورتون را گم میکنید، دلم میخواهد آمریکایها و اسراییلیها بیان ایران، مثل صدام تمام خوک های طرفدارت و خودت را به درک بفرستند تف به روی کثیف خودت و طرفدارانت. |
دوشنبه 9 اسفند 1389 |
|
sourena.de - المان - اشتوتگارت
|
زوزه سوم که هیچی اگه از صبح تا شب هم پوشکش رو هم عوض کنن باید تو فاضلاب دفن بشه. مرگ بر سد علی گدای شیره ای جنایتکار |
دوشنبه 9 اسفند 1389 |
|
siavash siavash - ایران - تهران
|
ali-abadani لطف کن پسوند abadani رو پاک کن که من و بقیه ابادانیا از داشتن همشهری پاچه خواری مثل تو خجالت میکشیم.....تو اون نون مفتی که دولت پدرسوخته بلژیک به تو میده می خوری. خیلی دلت رهبر .....میخواد پا شو برو ایران در حمایت از اون الدنگ قاتل..... .. |
سهشنبه 10 اسفند 1389 |
|
فریدون شیرازی - ایران - شیراز
|
بسیجی .....عاشق رهبر - ایران - اهواز/من ادامه میدهم/پالون خر دور، عمر قاطر بسیار/کس نبیند ملالتان آقا!!ما نمردیم علف خشک بخوری/ترکه باشد در ملاجتان آقا!!روباه سوار شتر -شتر سوار خر -خرسوار شما! تو فقط ابروی ما بردی/میتوانی ببندی ان گاله را اقا!!واژهها به لبت مثل اینکه ریدند/پرنجاثت، پرملات، پرمایه. ای پست تر از پست ترین حیوانات ای اقا!!. /عزت، آمادگی، حماسه،برای شرف مردم /دوستان و پاچه خوارانت بگور پدر خندیدند ای میش بزرگ اقا!!رهبری نیست در جهان جز تو/که ز امت چنین کند کشتار. تو بیشعوری پسرت احمق مابقی خانواده همه کفتار اقا!!. گرچه در باغ سینهات داری/کثافت،پلشتی، حماقت/ گفتی اما نمیروی چون گوسفندان به چرا ولی رفتی قربون ننت اقا!! در نماز جمعه شهر/در طویله جمکران شل کرد.بوی گندش گرفت دنیا عربده امام جلادان اقا!!. جسم تو کامل نیست، ناقص العقلی /دهنت میدهد بوی گند سیرابی . دستت اما حکایتی دارد/القطع بوقت بیشرمی و دزدی وکثافتکاری اقا!! |
چهارشنبه 11 اسفند 1389 |
|