شاید مهریه، پیر‌زن را از زن دوم و جوان نجات دهد

شاید مهریه، پیر‌زن را از زن دوم و جوان نجات دهد

در این دنیای پهناور زنان و مردانی هستند که بر سر مسائل کوچک و پیش پا افتاده از یکدیگر جدا می‌شوند و حتی دلیل قانع‌کننده‌ای برای خود ندارند و در این میان نیز برخی برای جلوگیری از ازدواج مجدد شوهرانشان و حفظ زندگی مشترک خود، دست به هر کاری می‌زنند.

به گزارش  فارس، به دنبال مجتمع قضایی خانواده 2 می‌گشتم که ناگهان ساختمان سنگی سرد و بی روحی توجهم را به خود جلب کرد.

از درب ورودی که وارد شدم، در دلم هیاهو و در ذهنم سؤالات بسیاری تکرار می‌شد و پیش خود زمزمه می‌کردم که امروز به چه دلیلی، زندگی عده‌ای نابود خواهد شد. کنار در ورودی مجتمع از اتاقک حفاظت که پرده‌ برزنتی سبز رنگی‌ آن را پوشانده بود، داخل شدم؛ برخی از زن‌ها با گریه و برخی دیگر نیز به امید اینکه آزاد خواهند شد، به این اتاقک کوچک وارد می‌شدند. از حفاظت که گذر کردم به درب شیشه‌ای و اصلی دادگاه رسیدم و قصد رفتن به داخل را داشتم که ناگهان زن میانسالی در حالی که دست پیرمردی را در دست داشت، مرا هل داد و وارد شد ناخودآگاه به دنبال آنها رفتم؛ گویی حتی ساختمان سرد و بی روح فقط آن دو را می‌نگریست. در حالی که کنار زن میانسال گام‌های آرامی را برمی‌داشتم، به او گفتم: درخواست شما چیست که به دادگاه آمدید؟ پیرمرد نگذاشت زن پاسخم را بدهد و به من نگاه کرد و گفت: زنم نمی‌تواند جلوی توقعات بیجای خود را بگیرد. به زن میانسال گفتم: مگر چه توقعی دارید؟ زن با کمی من و ‌من کردن گفت: مهریه‌ام را می‌خواهم و چون مقدارش زیاد است، او فکر می‌کند توقع من بیجاست. رو به پیرمرد کردم و گفتم: مگر مهریه همسرتان چقدر است؟ زن نگذاشت پیرمرد حرفی بزند و گفت: 500 سکه طلا همین. شوهرم وضع مالی خوبی دارد و می‌تواند آن را به طور کامل بپردازد و به خاطر همین، درخواست مهریه دادم تا آن را کامل بگیرم. با گذر از پله‌های دادگاه به راهرویی طولانی رسیدیم که چشمان ما در انتهای آن به دفتر سرپرست مجتمع قضایی می‌رسید. زن با خیال راحت روی صندلی نشست و من کنار پیرمرد رفتم و مانند او این راهروی طولانی را با قدم‌های خود می‌پیمودم و کم‌کم شروع به صحبت با او کردم و به پیرمرد گفتم: چرا آرام و قرار ندارید؟ گفت: من نمی‌خواهم مهریه‌اش را بدهم چرا که قصد دارم با سرمایه‌ام بعداً به خواستگاری یک دختر 18 ساله که او را دیده‌ام، بروم و اگر کل مهریه همسرم را بپردازم، دیگر نمی‌توانم با او ازدواج کنم. زن با کلمات محبت‌آمیز از مرد دعوت می‌کرد تا در کنارش روی صندلی بنشیند ولی انگار پیرمرد او را نمی‌دید و فقط به فکر فرار از این موقعیت بود. مگر این زن برایش چه چیزی کم گذاشته بود که مرد به ازدواج مجدد آن هم با یک دختر 18 ساله که سن نوه‌اش را داشت، می‌اندیشید. کنار زن رفتم تا بیشتر با او آشنا شوم، زن با صورت مهربان، خندان و آرامش، از نشستن من در کنار خود استقبال کرد و گفت: هر طور شده برای حفظ زندگی‌ام باید مهریه‌ام را بگیرم؛ با تعجب به زن گفتم: چرا شوهرتان قصد ازدواج مجدد دارد؟ مگر شما با هم اختلافی دارید؟ زن رو به من کرد و در حالی که دو دستش را به هم می‌فشرد، گفت: می‌خواهد با کسی که جوانتر از من است، ازدواج کند تا پیرتر از این نشود و سرحال بماند. با خنده‌ای، کل حرف‌های دلم را به زن انتقال دادم و زن گفت: می‌دانم؛ شوهرم مانند بچه‌ها فکر و رفتار می‌کند؛ انسان‌های پیر، شبیه کودکان می‌شوند و باید حواسمان بیشتر به آنها باشد. من و شوهرم حدود 10 سال با یکدیگر تفاوت سنی داریم و من نسبت به او چندان پیر نیستم ولی شوهرم تصمیم خود را گرفته و می‌خواهد ازدواج کند. من می‌دانم؛ دختر جوان فقط به خاطر اموال شوهرم او را می‌خواهد بنابراین باید با گرفتن مهریه‌ و درخواست‌‌ها و توقعات زیادم، جلوی این وصلت را بگیرم. مشغول حرف زدن با زن بودم که ناگهان زن از جای خود بلند شد. با هراس به دنبال پیرمرد می‌گشت؛ گویی پیرمرد از دادگاه خارج شده بود؛ به بهانه کمک به زن به دنبال مرد گشتیم که ناگهان او را تکیه زده به دیوار کنار در سنگی مجتمع دیدم؛ زن به سمت او دوید و با یکدیگر دادگاه را ترک کردند.

zoroye iran - اتریش - وین
جالبه میشه از یک روز دادگاه رفتن سناریوهایی از فرهنگ و فحشا ایران اسلامی نوشت
جمعه 6 اسفند 1389

sarehaal - ایران - ناکجااباد
اون وقت میگن مهریه چیز بدیه
جمعه 6 اسفند 1389

sapho - ایران - اصفهان
به نظر من که حتی این خانوم با این روش باز نمیتونه جلوی پیر مرده رو بگیره! بالفرض هم که بتونه چه تعهدی که بخواد به خاطر ترس از پرداختن سکه باشه! زندگی اجباری چه برای مرد و چه برای زن چه فایده ای داره؟؟!!
جمعه 6 اسفند 1389

فضول معرکه - کانادا - ونکور
چه بی معنی.
جمعه 6 اسفند 1389

ARTEMIS-SW - فرانسه - پاریس
مهریه یک نوع خرید و فروش اما در هر کشوری که تعدد زوجات ازاد است 100 در صد لازم چرا??وقتی اولین گرد پیری در زن مشاهده شد تعدادی از مردان اسلامی مثل رهبر دینشان هوس زن جوانتر می کنند انها که وسع مادی برای پرداخت مهریه ندارند به فحشای دینی/صیغه// پناه برده انها هم که می توانند از پس پرداخت برایند پول حق زن را برای ارضای زیر شکمی پرداخت می کنند اگر زن از نظر احساسی صدمه ی روحی می خورد لا اقل با ان پول بتواند زندگی را ادامه دهد // البته این قسمت خوشبینانه است اکثر مردان هرزه مثل این یابو انچنان زن را تحت فشار می گذارند که بگوید مهرم حلال جانم ازاد.
جمعه 6 اسفند 1389

saitama - ژاپن - توکیو
artimes_sw نظرات شما همیشه محکم و متین است پاینده باشید
جمعه 6 اسفند 1389

feminism - انگلستان - لندن
مهریه میزان و مقدار ارزش ِیک انسان است, همانطوریکه برای خرید یک کالای مشخص وجه معین شده ای را باید پرداخت نمود. البته در مواقعی با رضایت طرفین تخفیف هم میتوان گرفت.
جمعه 6 اسفند 1389

ARTEMIS-SW - فرانسه - .پاریس
saitama - ژاپن - توکیو . سپاس عزیز ولی کو گوش شنوا -- زن ستیزی اسلامی پنبه ای در گوش!!!
جمعه 6 اسفند 1389

saitama - ژاپن - توکیو
artemis-sw نام شما رااشتباه نوشتم پوزش میخواهم پایدار باشی
جمعه 6 اسفند 1389

bawafa1385 - المان - هامبورگ
این مردک بیچاره تر از ان است که ممکن است در کره خاکی چنین معجونی وجود داشته باشد .زیرا سن این مرد بر حسب متن خبر باید بالغ بر 70 سال باشد و مسلما در انزمان برای ازدواج چنین مهریه سنگینی را انتخاب نمیکردند. حالا این مردک که مادر زاد ابله دنیا امده در انزمان هم با دیدن این بانو دستپاچه بوده و یک مهریه سنگینی را پذیرا شده. و فعلا دل در گرو یک ام المومنین 18 ساله گذاشته و غیر مستقیم علاقمند است که جوانان همسایه یا راننده ازانس . و سایر جوانان همیشه در صحنه که تا پای جان حاضر بهمه گونه فداکاری هستند از خان کرم حماقت این مردک بهره ای برده باشند . تا دعاگوی این ابله شریف گردند. حالا اگر چند سال دیگر در روزنامه ها خواندید که پیر مرد 80 ساله ای صاحب 5 کودک شد زیاد تعجب نفرمائید. خریت نه تنها علف خوردن است . بلکه سر پیری زن جوان گرفتن است. خدا ان پدرش را بیامرزد که منشا یک کار خیر برای جوانان همیشه در صحنه وطن ما گردیده است
شنبه 7 اسفند 1389

رأی دهید
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.