جمعه ۹ بهمن ۱۳۸۸ - ۲۹ ژانویه ۲۰۱۰
مرد 39 ساله خواهرزنش را کشت
مرد میانسالی که خواهرزن خود را به قتل رسانده بود، مدعی شد دخالتهای خواهرزنش زندگی او را پس از 14 سال به تباهی کشانده است.
به گزارش خبرنگار حوادث فارس ساعت 11 شامگاه 10 دی امسال مأموران کلانتری 115 رازی از وقوع یک حادثه مرگبار در یکی از منازل این منطقه از شهر تهران با خبر شدند. مأموران با حضور در این منزل مسکونی دریافتند 2 زن به شدت مجروح شده که یکی از آنها پیش از انجام اقدامات درمانی بر اثر شدت جراحت وارده فوت کرده است و به این ترتیب پرونده قتلی در تهران پیش روی بازپرس جنایی و مأموران پلیس گشوده شده است. مأموران زن مجروح دیگر حاضر در صحنه را به بیمارستان منتقل کردند و در همین حین بود که از کلانتری 115 رازی به مأموران حاضر در صحنه قتل اعلام شد که مردی به کلانتری آمده و مسئولیت وقوع قتل را بر عهده گرفته است. پس از بررسیها از مرد 39 سالهای که به کلانتری مراجعه کرده بود این فرد مدعی شد نامش حسن است و شوهر زنی است که از مهلکه جان سالم به در برده و زن جوانی که به قتل رسیده است خواهر زن وی بوده است. حسن گفت: 14 سال است با همسرم ازدواج کردهام اما در سالهای اخیر خواهر زنم که مطلقه است در زندگی ما دخالتهای زیادی کرده و همین امر باعث شد تا زنم از من بخواهد که به خارج از کشور بروم تا اقامت بگیرم. وی ادامه داد: پس از چندی که به ترکیه رفتم و در آنجا توسط پلیس دستگیر شدم به تهران بازگشتم اما زنم اجازه نداد تا به خانه بیایم من هم در شب حادثه که میدانستم زنم از خانه خارج شده به خانهام برگشتم تا در مقابل چشم او زمانی که به خانه باز میگردد خودکشی کنم. ساعت 10 شب بود که صدای باز شدن در خانه آمد و من به تصورم که همسرم وارد شده چاقو را برداشتم تا در مقابل چشمانش خودکشی کنم اما به ناگهان دیدم که خواهرزنم وارد اطاق شد و شروع به داد و فریاد کرد. حسن افزود: ناگهان برای ساکت کردن خواهرزنم به سمت او رفتم و او را با چاقو مجروح کردم و به محض پایین آمدن از پلهها همسرم را هم با چند ضربه چاقو مجروح کردم و پس از آن به بیرون از خانه متواری شدم. در حال حاضر تحقیقات از حسن در اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ ادامه دارد.
|
albalooo - ایران - تهران
|
یه جای سالم نذاشتن سوء مدیریت در تمام مسائل بوضوح آشکاره مرگ اون همه هموطن عزیز درسوانح هوایی، تصادفات جاده ای، وفور مواد مخدر، قتلهای خیابانی، سریالی، دستگیری ها، شکنجه و اعدام ها.. تنها چیزی که تو این مملکت بی ارزشه جان انسانهاست |
جمعه 8 بهمن 1389 |
|
|
pashmakjon - آمریکا - آلمو
|
tanhaee ایران- تهران،،، خجالت بکش بدبختی ما ایرانیها اینه که زود قضاوت میکنیم بدون اینکه از کًل جریان باخبر باشیم مرتیکه اصلا چرا باید چاقو دستش باشه آخه مگه یه آدم سالم چاقو کشی میکنه پس طلاق برای چیه؟ واقعاً که بعضیها تو این دنیا مثل حیوون زندگی میکنند، حقشه که اعدام بشه. |
جمعه 8 بهمن 1389 |
|
|
فضول میرزا - سوئد - استکهلم
|
از نوشته های این مرد، اگر راستش را گفته باشد معلوم میشود که وی بسیار ضعیف النفس بوده. آخه مرد حسابی چرا میخواستی خودتو بکشی؟ یکبار برای همیشه و در حضور زن و خواهر زنت در کمال آرامش و با لحنی آرام ولی جدی، میبایست میگفتی که اگر یکبار دیگه خواهر زنت در زندگی شما دخالت کند، از وی جدا شده و پی زندگی خودت میروی. از دو حال که خارج نمیشد، یا دخالت نمیکرد که در آنصورت قضیه حل بود و یا دخالت میکرد که تو هم باید بدون معطلی جدا شده و میرفتی. آیا زندگی با یک زن جدید بهتر بود یا اعدام شدن و خوابیدن زیر خروارها خاک؟ |
جمعه 8 بهمن 1389 |
|
|
Darvish101 - انگلیس - لندن
|
asal.bano - انگلستان - نیوکسل / درود بر تو ,به قول شما این چه کاریه طلاقش میدادی ,چرا زندگی خودت تباه کردی خواهر زنت را گشتی ( قاتل شدی ) زنت هم زخمی کردی ! اگر بچه ای هم داشتی از خودت رنجوندی ! من نمیدونم چطور وقتی کسی ,کسیرو نمیخواد ,به زور میخوان کاری کنن تا طرف بگه ,میخوامت ! این خواستن چه ارزشی داره ! ایا دوست داشتن زوری ,دوست داشتنه ؟ اگر کسی عاشق کسی باشه و اونو دوست داشته باشه و اون شخص طرف مقابلو اونو دوست نداره , تو از خود گذشتگی کن ,مگر دوست داشتن این نیست که راضی به زندگی بهتر برای او باشی ,پس جدا شو ,این دوست داشتنه که راضی به مرگ همسرت میشی و با چاغو میخواستی اونو بکشی ؟ عقل که نباشه جون در عذابه ! |
جمعه 8 بهمن 1389 |
|
|
*Fanoos* - ایران - خرم آباد
|
نباید میکشت عجب آشفته بازاریست ها خوب بسپاره به دست قانون چه راحت با چاقو میکشن چه طوری دلشان میاد در کل کمتر کسی میتونه موقع عصبانیت خشم خودشو فرو کش کنه .. بنظر من آدم هیچ وقت نباید در حالت عصبانی تصمیم بگیره . خدایا خودت رحم کن |
جمعه 8 بهمن 1389 |
|
|
*Fanoos* - ایران - خرم آباد
|
pashmakjon - آمریکا - آلمو درود به شما هموطن خوبم واای چقدر عالی گفتی هزاران آفرین به کامنت شما دوست عزیز واقعا حقیقت رو گفتی اما خودتم میدونی تو ایران قتل و ...فراوونه سر مسائل پوچ و ناچیز. واقعا برای اینجور افراد متاسفم. شاد باشی دوست من |
جمعه 8 بهمن 1389 |
|
|
artosh - ایران - تهران
|
tanhaee - ایران - اصفهان / روانی. فکر کن اون طرف شوهر خواهر خودت بوده.. بازم کار درستی کرده؟! خجالت داره به خدا. هر مشکلی راه حلی داره.. قتل و جنابت که نشد راه حل انسان متمدن..!!!! |
جمعه 8 بهمن 1389 |
|
|
h.k - دانمارک - اودا
|
زود قضاوت نکنیم.طبق مشاهدات ودلایل کافی واقرارشوهرخواهر,,ندانمکار,,خواهرزن فضول به سزای عمل رسیده.وحقش بوده.2.خانم هم که اصرارداشته ,,ندانمکار,,رابرای نخودسیاه بفرستد.,,راه بی برگشت,,تاباراهنمایی وهمکاری خواهرش چندصباحی راازادانه بکزراند.تاحدی بههدفش رسیده.اقای ندانمکارهم چندوقتی درجای گرم ونرم زندان دورازقرولند خانمهاسپری میکند.واعصابش نرمال خواهدشد.بنابر این هرکدام به حق خودخواهندرسید.ومجداداین زوج باخوشبختی زندگیراشروع خواهندکرد.بنابراین کسیرابرکسی حقی نمیماند.قاضی الصلواتی امضائ |
جمعه 8 بهمن 1389 |
|
|
bawafa1385 - المان - هامبورگ
|
یک مرد با غیرت خواهر زنش را میکشه . اخه کجای این کار مردانگی است . ان زن بیچاره شوهر نداشته و پناه باین مرد اورده . اگر این مرد یک انسان کامل بود میبایستی مثل یک مرد از اینها حمایت کند . نه اینکه با چاقو تسویه حساب کند . والله مرگ برای یک چنین مردی بهتر از زندگی است . اصلا این مردک زندگی را نمیفهمد . اگر میفهمید خواهر زنش را نمیکشت. حیف شد والله |
جمعه 8 بهمن 1389 |
|
|
haghighatgo - آلمان - برلین
|
...!! تو خانواده های ایرانی دخالت های دردناک فک و فامیل و یا والدین بی نهایت زیاد و وحشتناکه و داماد و یا یه زن بایک نفر ازدواج نمی کند بلکه با حداقل ده نفر ولی فقط با یک نفر به رختخواب میره !!!. زخم زبان ها و پشت سر گوئی و دورروئی و دروغ گوئی ها که گاه بدتر از هر گلوله از تفنگ است که نه یک بار بلکه در تمامی مدت زندگی مشترک درحال شلیک شدن به داخل زندگی زناشوئی است !!!چیه پخته این زنت ؟ نمک نداره که ...مزه نمیده دیگه !بلد نیست آشپزی کنه؟ مگه مادرش بهش یاد نداده ؟ حتما مادرش هم بلد نیست بپزه که دختره بلد نیست ..چرا یه زن نگرفتی که آشپزی بلد باشه مادرجون؟ برو بگو می خوام طلاقت بدم چون زخم اونجا دارم ..گولش بزن ..طلاقش بده ..یگه خوبش رو برات سراغ دارم !! |
یکشنبه 10 بهمن 1389 |
|