ماجرای شوهرفراری خانم دکتر


ماجرای شوهرفراری خانم دکتر


خانم دکتر سیاه‌بخت پس از سال‌ها زندگی با همسر تبهکار و فراری‌اش به دادگاه خانواده رفت تا با بخشش مهریه‌اش طلاق بگیرد.مهشید - 41 ساله - در تشریح ماجرا به قاضی عموزادی - رئیس شعبه 268 دادگاه خانواده - گفت: چند سال پیش که دانشجوی رشته پزشکی در یکی از شهرستان‌های اطراف تهران بودم با پسری به نام مرتضی آشنا شدم که با خانواده‌اش در آن شهر زندگی می‌کرد.او که خود را دانشجوی رشته مهندسی معرفی کرده بود مدتی پس از آشنایی از من خواستگاری کرد. من که بدون هیچ گونه تحقیق و بررسی و فقط به واسطه شنیدن حرف‌هایش او را مرد آینده زندگی‌ام می‌دیدم موضوع را با خانواده‌ام در میان گذاشته و پس از جلب موافقت‌شان قرار خواستگاری گذاشته شد بعد هم با مهریه 500 سکه طلا به عقدش درآمدم.حدود یک سال بعد و همزمان با پایان تحصیلاتم ازدواج کرده و در همان شهر زندگی مشترکمان را شروع کردیم. چند ماه بعد نیز با کمک خانواده‌ام کلینیکی راه انداخته و مشغول کار شدم. شوهرم نیز مدعی بود در رشته خودش و در شرکت یکی از دوستانش مشغول کار بود.دو سال از زندگی‌مان گذشته و فرزندی در راه داشتیم که با پیدا کردن مدارک تحصیلی همسرم شوکه شدم. چرا که مرتضی تا کلاس سوم راهنمایی بیشتر درس نخوانده و به دروغ خود را مهندس معرفی کرده بود. وقتی با او به مشاجره پرداختم مدعی شد همه دروغ‌ها را برای به دست آوردن من گفته و به هیچ عنوان قصد فریبم را نداشته است. با این حال ابتدا تصمیم گرفتم جدا شوم اما به خاطر فرزندمان سکوت کردم و دم نزدم.از طرف دیگر مشکل اصلی من و همسرم بیکاری‌اش بود چند بار نیز کار برایش فراهم کردم اما به هیچ عنوان تمایلی به کار نداشت و از انجام هر شغلی که برایش فراهم می‌شد به شکلی شانه خالی می‌کرد. حتی حاضر به کار کردن در کنار خودم در کلینیک هم نبود.پس از دنیا آمدن دخترم مجبور شدم برای مدتی در خانه استراحت کنم و این شروع تمام مشکلاتمان بود. چرا که همسرم درآمدی نداشت و با تولد بچه، هزینه‌های زندگی‌مان نیز بیشتر شده بود بنابراین بعد از استراحت کوتاهی، وقتی زندگی‌ام را در خطر دیدم تصمیم گرفتم به کلینیک برگردم.مدتی گذشت تا اینکه یک روز که در مطب مشغول کار بودم مردی عصبانی همراه با یک مأمور وارد محل کارم شد و با اشاره به من گفت:‌ خودشه سرکار دستگیرش کن!‌ من که مات و مبهوت مانده بودم پس از بررسی‌ها متوجه شدم مرد عصبانی چکی به مبلغ 25میلیون ریال با امضای جعلی من در دست دارد. من که به شدت گیج شده بودم به ناچار راهی کلانتری شدم.آنجا بود که حقایق تلخ دیگری از زندگی شوهرم فاش شد و دریافتم مرتضی چک‌هایم را سرقت کرده است. به خاطر حفظ آبرویم بلافاصله پول را تهیه کرده و رضایت شاکی را گرفتم. با این حال پس از چند روز کشمکش وقتی شوهرم را پشیمان دیدم او را بخشیدم اما دیگر اعتمادی به او نداشتم. بنابراین گاو صندوقی خریده و تمام اسناد و مدارک را در آن قرار دادم اما افسوس که چندی قبل متوجه شدم شوهرم با کمک کلید‌ساز محل، گاو صندوق را باز کرده و با گرو گذاشتن اسناد کلینیک، وام 200 میلیون تومانی گرفته است. اما به دلیل بی‌توجهی به تعهداتش ساختمان کلینیک به نفع بانک مصادره شد. از همسر فریبکارم نیز هیچ خبری نبود و خانواده‌اش هم از سرنوشتش ابراز بی‌اطلاعی می‌کردند.در این میان من که بیکار شده و منبع درآمدی نداشتم به ناچار راهی خانه پدرم شدم. حالا هم حدود یک سال است از همسرم خبر ندارم. ضمن این که متوجه شده‌ام او به اتهام جعل و کلاهبرداری از چند نفر دیگر نیز تحت تعقیب است و آخرین بررسی‌ها هم حکایت از فرارش به خارج از کشور دارد. حالا که زندگی‌ام بر باد رفته به دادگاه آمده‌ام تا با بخشش مهریه‌ام از همسر شیادم که مجهول‌‌المکان است جدا شوم.قاضی عموزادی پس از شنیدن اظهارات خانم دکتر و رفع ابهام‌ها از زن جوان خواست طی 10 روز شاهدان خود را برای اثبات حرف‌هایش به دادگاه معرفی کند. قاضی به مأموران نیز دستور داد در این باره تحقیق کنند و نتایج را به دادگاه ارائه دهند تا حکم پرونده صادر شود.
behnam2009 - انگلستان - لندن
فواید انقلاب اسلامی. این چیزها قبل انقلاب خبری نبود. گاهی هم اگر اتفاق می اقتاد اینقدر وجدان مردم از این چیزها متنفر بود که همه بهش حمله می کردن وسرزنشش می کردن که دیگه کسی جرات کلاهبرداری و خلاف کردن نمی کرد. اما حالا به لطف اسلام ناب و حمهوری اسلامی بی در و پیکر ذهن مردم اینقدر از این چیزها پر شده که بی خیالن.
دوشنبه 13 دی 1389

jazab - ایران - تهران
ماجرای زندگی دکتر بعد از این.ههههههه خود کرده را تدبیر نیست.با این عقلت چطوری دکتر شدی خنگول؟
دوشنبه 13 دی 1389

behnam2009 - انگلستان - لندن
ببخشید بی ربطه اما بد نیست یک بار دیگه اون فیلم آب و برق را مجانی می کنیم اتوبوس را مجانی می کنیم خمینی دروغگو که انقلاب مردم رو دزدید رو بذارید همه یادشون بیاد ه از روز اول این کثافتها دروغ گفتند. گفت آخوند رئیس جمخور نشه شد. گفت در سیاست دخالت نمی کنم کرد اونم چحور. دگر اندیشان رو هم قتل عام کرد هندی زاده ملعون. دیگه همینها کافیه که هر روز به روح پرفتوحش تف نثار کنیم. نه؟ آره. لطفا بذارید دوباره. مطمئنم هر کی دوباره ببینه می گه تو روحت هندی زاده دروغگو.
دوشنبه 13 دی 1389

blue lotus - فنلاند - هلسینکی
لابد الان هم آقای مجهول المکان در یکی از کشورهای اروپایی تقاضای پناهندگی سیاسی می کنه و خودشو وصل می کنه به جنبش سبز و تظاهرات و زندان و شکنجه.با عرض معذرت ولی همینه که تو بعضی کشورهای اروپایی تعداد ایرانیهایی که سرشون به تنشون بی ارزه انگشت شمارن.
دوشنبه 13 دی 1389

iranjp - ژاپن - توکیو
خانم دکتر با عرض تسلیت بخاطر این ماجرا ولی اسنادی رو که بنام شما بوده چطوری بدون اطلاع شما گرو گذاشته و وام گرفته یعنی مملکت اینقدر خر تو خره ??
دوشنبه 13 دی 1389

naslesookhteh - ایران - تهران
کدوم دانشگاه به تو مدرک پزشکی داده؟ یکی از اولویتها برای یک پزشک خوب بودن اینه که یک روانشناس باشی. این بنده خدا تا یکسال بعد از ازدواج خبر از مدرک تحصیلی و کار و زندگی شوهرش هم نداشته.
دوشنبه 13 دی 1389

qazxx - ایران - بندر لاچوان
خاک تو سر این طور شوهرها بکنم .......
دوشنبه 13 دی 1389

DADA_ST - هلند - آمستردام
مردتیکه الان داره این مطلب رو میخونه و میخنده ،‌ای خاک بر سر یک هم چین مردی که با پول زحمت زنش فرار کنه . بمیری بهتره
دوشنبه 13 دی 1389

اهواز 110 - ایران - اهواز
کلاهبردار خیلی شده در ایران و خارج از ایران
سه‌شنبه 14 دی 1389

pesar shoja - استرالیا - استرالیا
خاک برسرچنین مرد بی عرضه ای. الان ایران اینقدر بیشرفت کرده مگه نشنیدین احمدی گفت دختر بچه 11 ساله ایرانی تو خونش انرزی هسته ای به کشف رسونده یا اون بابا مدرک سیکل هم نداشته تو یک وجب جا بالای یک مغازه مطب تخصصی قلب زده همونجا هم قلب عمل میکرده. خب اینکه سیکلش رو داشته تو همون کلینیک زنش تو یکی از اطاقاش یک صندلی دندون بزشکی میذاشت دندون مردم رو میکشید تا خونریزی هم میکرد جنگی می بریدزنش رو صدا میزد بیاد جلو خون دهن طرف رو بگیره بعد یکی دو سالی هم دستش راه می افتاد استاد می شد کمتر سوتی میداد
سه‌شنبه 14 دی 1389

bahar1978 - ایتالیا - ونیز
تو مطمئنی دکتری بدبخت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سه‌شنبه 14 دی 1389

ariaie sons - ایران - تهران
فکر کنم مدرک خودش هم از نوع کردانی بوده .
سه‌شنبه 14 دی 1389

shayan96 - ایران - تهران
خلایق هر چه لایق
سه‌شنبه 14 دی 1389

shayan96 - ایران - تهران
خلایق هر چه لایق
سه‌شنبه 14 دی 1389

رأی دهید
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.