واقعیت‌های ناگفته از زیست جنسـی ایرانیان در دوره" قاجار

واقعیت‌های ناگفته از زیست جنسـی ایرانیان در دورهٔ قاجار

«یاکوب ادوراد پولاک» (1818 – 1891) پزشک یهودی اتریشی دربار ناصرالدین شاه از سال 1851 تا 1860 در ایران زیسته است و در این سال ها ضمن طبابت در دربار، به عنوان اولین مدرس پزشکی مدرن در دارالفنون به فعالیت پرداخت. او پس از ده سال اقامت در ایران و سفر به شهرها و مناطق مختلف ایران، به وطن خود بازگشت و با استعانت از هوش و ذهن تحلیلی خود کتابی درباره‌ی ایران نوشت به نام «ایران، سرزمین و مردم آن». علاوه بر این کتاب، مقالات و رساله‌‌های مفید دیگری نیر راجع به ایران انتشار داده است. مترجم وی «محمدحسین خان قاجار» بوده است.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی پارسینه، این کتاب که در ایران با نامه «سفرنامه‌ی پولاک» به ترجمه‌ی «کیکاووس جهانداری» و توسط نشر خوارزمی در سال 1361 هـ.ش منتشر شده است، حاوی یادداشت‌ها و وقایع‌نگاری‌های دسته‌بندی‌شده‌‌‌ی دکتر پولاک است که درباره‌ی جنبه‌های گوناگون زندگی ایرانی در عصر قاجاری ناصری نگاشته شده است. او در 24 فصل، وجوه مختلف فرهنگ جامعه‌ی ایران را همچون: غذاها و طرز تهیه‌ی آن‌ها، لباس، ورزش، تفریح، ازدواج، تربیت، علوم و فنون، دین و قانون و -نیز به خاطر نفوذ خود- ناگفته‌ها و ناشنیده‌هایی از اندرون دربار ناصرالدین شاه بازگو کرده است. این جامعیت نسبی، مطالعه‌ی این اثر را که توسط یک فرنگی اما آشنا و دمخور با فرهنگ ایرانی و مسلط به زبان فارسی به قلم درآمده، برای هر ایرانی خواندنی و آموزنده می‌کند. اگر این سفرنامه را به مثابه آینه‌ای کم زنگار در مقابل یک دهه از فرهنگ و جامعه‌ی ایرانی در نظر بگیریم، نظاره در آن از ورای یک قرن و نیم و تأمل در شباهت‌ها و تفاوت‌های موجود با فرهنگ کنونی، می‌تواند راهگشای حل ابهامات و گره‌های اجتماعی حاضر باشد. نظر به اهمیت و حساسیت شبه بحرانی امر ازدواج در کشورمان و نیز برخی موضع‌گیری‌های مربوط به آن در روزهای اخیر از سوی بعضی مسئولین، تحریریه‌ی سایت پارسینه گزیده‌ای از  فصل 6 کتاب «سفرنامه‌ی پولاک» را با عنوان «زندگی خانوادگی و فعالیت جنسی» منتشر می‌کند:

***


درست است که نزد تمام قبائل و امم عالم، روابط جنسی از اهمیت زیادی برخوردار است، اما این امر نزد مسلمانان ارج و قرب بیشتری دارد و آنان به روابط جنسی به چشم پیش درآمد و منبع پایان ناپذیر لذت و سرمستی می نگرند که در جهان دیگر نیز ادامه خواهد یافت.

... یک دختر خوش بروبالا برای پدر و مادرش در حکم سرمایه ای است، زیرا کسی که بخواهد این دختر را به زنی بگیرد، باید «شیربها»یی در عوض بپردازد و از آن گذشته به نسبت زیبایی و رشد جسمی آن دختر باید مبلغ معتنابهی هم به عنوان «مهریه» تعهد کند. شیربها معمولا به حدود پانصد تومان بالغ می شود. به همین دلیل پدر و مادر در مواظبت، تغذیه و تهیه ی رخت و لباس دختران از هیچ دقت و کوششی فروگذار نمی کنند، حتی اگر سایر اهل خانه از این لحاظ دچار مضیقه بشوند؛ دلیل آن هم واضح است، چون تقریبا اطمینان دارند که همه ی این مخارج روزی جبران می شود.... طبق قوانین و مقررات، دختر باید بعد از رسیدن به سن بلوغ شوهر کند، یعنی با شروع حیض و هنگامی که موی زیر بغل و زهار شروع به روییدن کرده باشد، عینا مانند مقررات آیین یهود... دخترانی شوهر می کنند که هنوز حیض در آن ها کامل نشده و سینه هایی صاف دارند، اما هر دو این عقب ماندگی در زمان ازدواج جبران می شود. حیض در شمال ایران تازه در حدود سیزده سالگی و در جنوب مقارن نه یا ده سالگی آغاز می شود... در شیراز دیدم زنانی را که با دوازده سال قمری صاحب اولاد بودند، در حالی که در تهران به ندرت زنی قبل از چهارده سالگی وضع حمل می کند... زنان مشرق زمین بهتر از زنان اروپایی حساب عادت ماهانه ی خود را نگه می دارند، زیرا بنای گاه شماری آن ها قمری است، روز دقیق شروع قاعدگی خود را می دانند. ...در مشرق زمین کار ازدواج برای هرکس سهل است. با نیاز اندک به پوشاک و مسکن، ارزانی خواربار، لطف و مساعدت طبیعت، اعتقاد به قضا و قدر، با دگرگونی همیشگی احوالات روزگار که تحصیل ثروت و از دست دادن آن را کلا در اثر تصادف وانمود می کند، دیگر پر کردن شکم بر و بچه ها رای یک نفر شرقی ایجاد ناراحتی خیال و نگرانی نمی کند. این دیگر از جمله بدیهیات است که دختری که به سن معینی رسید باید شوهر کند و به همان نسبت مسائل مربوط به ثروت و وضع طبقاتی کمتر مورد توجه قرار می گیرد. از آن گذشته سهولت طلاق دیگر اقدام به ازدواج را در دیده ی مردم مانند اروپا کاری چنان صعب و مشکل جلوه نمی دهد. پس می توان فهمید چرا از پیر دختران و پیر عزب ها که این روزها در کشورهای متمدن گروه گروه از آنان دیده می شود، در ایران خبری نیست و به ندرت دختر بی عیب و نقص و خوشنامی در این مملکت وجود دارد که به علت توقعات و خودخواهی های محتمل پدرومادر، پس از بیست سالگی بدون شوهر مانده باشد... مرد شرقی اصلاً نمی فهمد وقتی امکان زن گرفتن هست چرا باید عزب بماند. به کرات شاهد این بودم که دختران خانواده های کم درآمد پس از آنکه بر اثر ازدواج به نان و نوایی رسیدند دست بالا کرده اند و برای پدر تنهای خود زن گرفته اند یا اصلاً کوشیده اند حرمسرای او را تکمیل کنند.از آنجا که مرد قبل از ازدواج نمی تواند همسر آینده خود را ببیند و دختر، حتی بدون دیدن شوهر هم حق انتخاب ندارد بلکه فقط بزرگترها اختیار وی را دارند، اغلب ازدواجها در اثر وساطت زنان خویشاوند یا دلاله ها عملی می گردد. دلاله به مردی که قصد ازدواج  دارد رجوع کرده و از خصوصیات ممتاز بدنی و جسمی زنی که برایش در نظر گرفته است داد سخن می دهد و در این باره معمولاً مبالغه می کند و می گوید: پوستش سفید، چشمانش درشت، صورتش گرد و همچون ماه، ابروانش کمانی و قامتش مانند سرو است. از آنجا که پوست زنان ایرانی هیچوقت مانند زنان مغرب زمین سفید و شفاف نیست این خصلت خیلی مورد پسند قرار می گیرد. پس از آن دلاله به خانه پدر و مادر دختر می رود و از نظر مالی وضع را روشن می کند...  مردانی که در آستانه 70 سالگی اند دختر بچه 10 ساله ای را به زنی می گیرند، بی آنکه این عمل آنها جلب توجه خاصی بکند یا یاوه گویی را باعث شود.تصوری که ما غربیها از عشق داریم به سهولت با طرز تلقی شرقیها از دلدادگی قابل تطبیق نیست؛ عشقی که شاعران در آثار خود آن را می ستایند یا رمزی و کنایه ای است و یا کاملاً جسمانی زیرا همیشه به دنبال کلمه عشق لفظ وصل می آید که به معنای آمیزش بدنی است.پسر بچه در 14 سالگی بالغ شده و اگر از خانواده معتبری باشد در حدود 16 و یا 17 سالگی و گاهی نیز حتی در 10 سالگی بزرگترها برایش یک زن قراردادی که صیغه نامیده می شود می گیرند؛ تازه هنگامی که کسب و کاری پیدا کرد و به سن رشد واقعی رسید وی به ازدواج واقعی(عقدی) با دختری از خانواده ای محترم، یا دختر عمویش، یا یکی از شاهزاده خانمها تن در می دهد. پیرو این ازدواج بلافاصله زن صیغه ای قبلی یا پی کار خود می رود و یا در خانه ای دیگر سکنی می گزیند. زود ازدواج کردن یا امید به ازدواج در آینده نزدیک داشتن توأم با این رسم که لذت جنسی مجاز را بی جهت مکتوم نمی دارند و حتی بدون هیچ کراهتی در حضور کودکان از آن بحث می کنند این حسن عمده را باعث شده که از صرع، گرفتگی عضلات، فقدان عادت ماهانه، دردهای قاعدگی و استشهاء در زنان جوان به هیچ وجه موردی مشاهده نمی شود و فقط نزد بیوه زنان و زنانی که سخت تحت مراقبت قرار دارند و شوهرانشان از آنها غفلت می ورزند گاه و بیگاه رؤیت شده است....رسم است که مرد ایرانی در سفر، جنگ یا ماموریت هرگز زن خود را به همراه نمی برد و تقریباً در هر جایی که مدت زیادی درنگ می کند زن صیغه ای می گیرد. در شهر کرمان هستند کسانی که برای هر تازه واردی که تنها قصد چند روز اقامت داشته باشد زنی را برای صیغه عرضه می دارند!

هرگاه در مورد مقدمات، خواستگار و والدین دختر به توافق رسیدند دیگر به کار عروسی می پردازند. عقد نکاح طبق قوانین اسلامی -مانند دین یهود- بسیار ساده است. کافی است مرد از دختری که به سن بلوغ رسیده است تقاضای ازدواج بکند و زن در پاسخ بگوید «بله». گفتن این کلمات حتی بدون حضور گواهان کفایت می کند که عقد قانونی بسته شود. اما از ترس و نگرانی اینکه مبادا بعد تردیدی درباره اعتبار چنین عقدی ایجاد شود و از آنجا که طبق قانون این کلمات باید با لهجه عربی درست ادا شود و این کاری است که کمتر از عهده یک نفر ایرانی عادی بر می آید معمولاً ملایی را به هنگام عقد عروسی حاضر می کنند.در خانواده های ثروتمند عروسی با جلال و شکوه بسیار برگزار می شود و اغلب هفت تا هشت روز طول می کشد. در تمام این  مدت هم در خانه داماد و هم در منزل پدر و مادر عروس میهمانی ها و سور و سرورها برپا می گردد. در خانه های ثروتمندان و اعیان معمولاً عروس را با داماد شب هفتم یا هشتم بعد از عقد دست به دست می دهند... تا مدتی که این جشن و سرور برپاست، مرد حق ندارد به سراغ زن خود برود و حتی نمی تواند او را ببیند. با این همه بسیار اتفاق می افتد که علیرغم تمام مراقبتهای خدمه، خواجه ها و کنیزها، داماد مخفیانه بدون آن که دیده شود (!) دزدانه به نزد زن خود برود و در این مورد از مساعدتهای مادر زن خود هم برخوردار می شود به این کار نامزد بازی می گویند....دیگر مقارن نیمه شب عروس را بر اسب می نشانند و در هیاهوی صدای طبل و تیر تفنگ و با مشعلهایی که به دست دوستان عروس حمل می شوند وی را تا خانه داماد بدرقه می کنند و وی بالآخره در اینجا چشمش به جمال عروس روشن می شود. نزاکت و آداب حاکی از این است که وی به خشونت حجاب را از رخ عروس برگیرد و او نیز در برابر این اقدام مخالفت و مقاومت کند. در آن لحظه که حجاب به کنار می رود شوهر به صدای بلند می گوید «بسم الله الرحمن الرحیم». مطابق با یک عقیده رایج خرافی هرکس بتواند پیش دستی کند و زودتر پایش را روی پای طرف بگذارد در خانه حکمش  روان می شود و دست بالا را احراز می کند و در نتیجه طرفین به یک مسابقه جدی در این زمینه می پردازند. در حالی که کوشش و تلاش برای گذاردن پا به روی پای دیگری در جریان است، زن هایی که در اطاق مجاور هستند فریاد می زنند:«زود باش».

... هرگاه دختر شوهر نکرده، زنی بیوه یا مطلقه بخواهد وضع حمل کند مرگش حتمی است. اما چنین مطلبی اصلاً مصداق ندارد و شنیده نشده؛ بچه غیر شرعی که به آن «حرام زاده» می گویند اصلاً بین شیعیان وجود ندارد و این کلمه را فقط در حال دشنام دادن به زبان می آورند. تمام آبستنی های غیر قانونی به سقط منجر می شود و پوست نطفه را به کمک قلابی می ترکانند. ظاهراً قابله ها با مهارت چنین عملی را انجام می دهند؛ به هرحال در تهران بسیاری هستند که چنین ادعایی دارند و بازارشان گرم است. دیگر اینکه این عمل تقریباً علنی و عمومی انجام می گیرد و در راه آن رادع و مانعی وجود ندارد. فقط بعضی از موجودات بیچاره و شوربخت هستند که خود دست به سقط جنین می زنند:  برخی زالو می اندازند و برخی دیگر پای خود را رگ می زنند، داروهای تهوع آور، مسهل های قوی و یا هسته خرما می خورند؛ هرگاه این تمهیدات بی فایده باشند شکم زن حامله را مشت و مال می دهند و لگدکوب می کنند. بسیاری از زنان در اثر عواقب سخت این گونه کارها جان می سپارند....زن ایرانی متوسط القامه است، نه لاغر و نه فربه، چشمانی دارد درشت، گشاده، بادامی شکل و مست و مخمور. همان چشم خمار غزلسرایان. ابروان آن ها کمانی و در بالای بینی به هم پیوسته است. چهره ی گرد سخت مورد ستایش است، و شعرا آن را ماهرو اصطلاح می کنند... سعی می کنند با توسل به وسائل مصنوعی بر زیبایی بدن بیفزایند؛ صورت را با رنگ های سرخ و سفید (سرخاب و سفیداب) بزک می کنند. موها و ابروها را مشکی می کنند و کف دست ها، ناخن ها و کف پا را به رنگ پرتقالی در می آورند... طرز رفتار و حرکت زن ایرانی ملیح است و دل ربا، در راه رفتن آزاد است و نرم و سبک پا. بسیار کنجکاو است و طناز و پایبند آرایش،... مخارج آرایه و پیرایه اغلب موجب ورشکستگی خانواده ها می شود. علاوه بر این ها، بسیاری از زنان می کوشند که در روزهای خوش، هرچه می تواند برای آینده ی خود کنار بگذارند و جمع کنند. بدین طریق تمام ثروت مکتسب مرد در اثر فریب و تهدید، در مدت کوتاهی به باد می رود. زن ایرانی ماجرا را دوست دارد، و در ماجراسازی بسیار ماهر است؛ وی که زیاد خرافاتی است بسیار به سحر و جادو، بخت، چشم بد، به خصوص در امور عشقی، پایبند است......زن فقط حق دارد در برابر شوهر و چند از نزدیکترین خویشاوندانش که به او محرمند بدون حجاب ظاهر شود؛ هرگاه در کوچه بر اثر تصادف حجاب زنی از صورتش بیفتد، رسم چنین است که مردی که با او روبرو است روی بگرداند تا آن زن دوباره حجاب خود را مرتب کند. حتی زن پیر گدای کوچه و بازار نیز بدون نقاب دیده نمی شود. زن های اروپایی که بدون حجاب در خیابان ها ظاهر بشوند، خود موجب تحریک حس کنجکاوی عمومی می شوند و حتی مردم بر آن ها دل می سوزانند.

... بالاترین چیزی که ممکن است بیمار به طبیبش نشان بدهد، صورت است. وی می پندارد که با این کار به فحشا دست زده است؛ اما دختر واقعی حوا در این مورد نیز چاره ای پیدا کرده است؛ اول می گوید دندان هایش معالجه لازم دارند و حجاب را تا بینی خود بالا می زند؛ بعد لکه ای روی پیشانی خود کشف می کند و قسمت بالای پیچه را پایین می کشد به صورتی که طبیب باید با افزودن این اجزا به هم، پی به کل ببرد!...عنوانی که به زن محترم می دهند «خانم» است؛ زن های درجه دوم را «بیگم» و «باجی» می گویند، عنوان زنان پایین ترین مرتبه و درجه «ضعیفه» است. عنوان «بی بی» به معنی سرکار خانم سابقا سخت رواج داشته است اما فعلا استعمالی ندارد....زن ایرانی در خروج از منزل آزادی بسیار دارد. زنان طبقه ی متوسط یا حتی زنان محترم به صورت ناشناس به تنهایی به بازار و پیش طبیب می روند و غیره... رفتن به زیارت امامزاده ها یکی از سرگرمی های مورد علاقه ی زنان است و البته خیلی می شود که سوای زیارت به انجام کارهای عادی و دنیوی هم می پردازند.علی العموم می توان گفت که مردان با همسران خود خوب رفتار می کنند؛ تنبیهات بدنی به هیچ وجه مورد ندارد؛ زنان علی رغم جدا و مستور بودن خود بر همه ی امور اعمال نفوذ می کنند؛ حتی در کارهای سیاسی و سقوط بعضی از حکام یا وزرا نیز سرنخ را باید در اندرون جست. سوزنده ترین دردی که آتش به جان زن ایرانی می زند، زن جدید گرفتن شوهرش یا مهر ورزیدن بیشتر به هووی دیگری است؛ در چنین موردی دیگر تسلی نمی پذیرد... زن ایرانی زود پیر می شود؛ در سی و پنج سالگی دیگر عجوزه به حساب می آید. در نتیجه اغلب شنیده می شود که می گویند: «ای وای جوانی رفت.»...ایرانی تا آن اندازه در خانواده ریشه دارد که هرکاری از دستش برآید برای آن می کند، کارش با خانواده بالا می گیرد، و با آن سقوط می کند و کاملا در احساس افتخار و سرافکندگی هریک از افراد فامیل خود شریک است، درست مانند اینکه ماجرا بر خود وی رفته باشد.

ironwill - کانادا - اتاوا
جالب است که بیشتر انچه از تاریخ خود می دانیم مرهون مورخان و بازدید کنندگان خارجی بوده و مکتوبات اندک به جا مانده از کاتبان دربار و مورخان محلی مملو از تملق و چاپلوسی بوده و چندان قابل استناد نیست.
پنج‌شنبه 4 آذر 1389

khosh bavar - ایران - یزد
خوب که چی از این تاریخ و منظور این مطلب چی هست !? هر جامعه ای, مسیر فرهنگی خود را طی میکند و ما اجازه نداریم با حفارت و تمسخر به معیارها و ارزشهای احتماعی زمان گذشته بنگریم, چه بسا همین فرهنگ و تمدن به اصطلاح مدرن و منطقی ما در دید جامعه اینده باعث تفکر و ریشخندی بهمراه خواهد داشت !?
پنج‌شنبه 4 آذر 1389

zayandehroodi - دانمارک - کبنهاک
khosh bavar - ایران- یزد بانظر شما کاملا موافقم و دیگر احتیاجی به نظر خواهی من نیست.
جمعه 5 آذر 1389

dj amir - انگلستان - برادفورد
زن ایرانی زود پیر می شود؛ در سی و پنج سالگی دیگر عجوزه به حساب می آید. در نتیجه اغلب شنیده می شود که می گویند: «ای وای جوانی رفت.».بیچاره 35 سالها.
جمعه 5 آذر 1389

sanazsarmad - آلمان - برلین
راست و دروغ را با هم امیخته!!!! . باز خدا خیرش بده گفته که کسی زنش را کتک نمی زنه!!!! اینجا از آدم می پرسند، شوهرت روزی چندبار تو خانه تو را کتک می زنه! برم این کتاب را نشونشون بدم
جمعه 5 آذر 1389

MNS - امریکا - مورگن هیل
سفیدی زن ایرانی با زن اروپایی زمین تا اسمون فرق داره پوست اروپایها سفیدی که ته ان زرد مثل پنیر گودا ولی پوست سفیدزن ایرانی مثل شیر است ویک کمی هم صورتی. واقعا جای تاسف که میرن خودشونو برنزه میکن
جمعه 5 آذر 1389

ukguy4u - بریتانیا - لندن
زنهای دوره قاجار برای خودشون مردی بودن ماشالا !!!
جمعه 5 آذر 1389

benjamin86 - انگلیس - اکسفورد
عجب تاریخ پر باری داره ایران :) واقعا جای افتخاره :))
جمعه 5 آذر 1389

perspolisi - استرالیا - سیدنی
زنهای دورهٔ قاجار از لحاظ سبیل چیزی از مرداشون کم نداشتن، ماشالله.
جمعه 5 آذر 1389

mashkok - ایران - تهران
عکس دومی مردن یا زن
جمعه 5 آذر 1389

r125 - ایران - یزد
خداییش زنان ایران از زنان دیگر کشورها خیلی زیبا تر هستند . کاش رسم زن دوم هنوز ادامه داشت!!!!!!!!!!!!!
جمعه 5 آذر 1389

habibollah - ایران - تهران
عکسهاروباش.اینامردن که چادرسرشون کردن یازنن؟.
جمعه 5 آذر 1389

arashbehdin - امریکا - اتلانتا
چه زن وحشتناکی بود ان دومی! لولو خورخوره بود با اون سبیلها! شاهان قاجار با چه لعبتهایی سر خود را گرم میکردند. انها این ریختی بودند مملکت را به انروز نشاندند، اگر زیبا روی بودند فکر کنم نیمی از ایران میرفت!
جمعه 5 آذر 1389

siya48 - آلمان - کلن
موقع عروسی این ۲ نفر توی عکس ۲ هم میگفتن عروس رفته گًل بچینه یا سبیل هاش رو بچینه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟.آخه چه عشوه خیلی‌ هم بهشون میاد!
جمعه 5 آذر 1389

arashbehdin - امریکا - اتلانتا
benjamin86 - شما از تاریخ ایران آگاهی نداری بهتر است نظر ندهی. چند تا ترک مغول زاده درب و داغان را نشان دادند فکر کردی این تاریخ ایران است. ایرانزمین بیش از سه هزار سال است دارای تمدن و پادشاهی و امپراتوری است. فکر نکنید همه مانند نیاکان صحرا نشین و چادرنشین حجازی تان هستند.
جمعه 5 آذر 1389

مشتعل - سوئد - استکهلم
اینارو برای تمسخر ننوشتن نوشتن حواسمون باشه دوباره برنگردیم به دورۀ چادر چاقچور دوستان عزیز.
جمعه 5 آذر 1389

farzad_s - ایران - تبریز
اوه اون زن در عکس دومی که پایین عکسه بیشتر شبیه مرده تا زن با اون سیبیلش-- زن های امروزی خیلی خوشکلتر هستن نسبت به زنان قاجار و روز به روز خوشکلتر میشن
جمعه 5 آذر 1389

sepher - استرالیا - سیدنی
خوشم میاد تکون نخورده کشور از اون موقع تا حالا:"علی العموم می توان گفت که مردان با همسران خود خوب رفتار می کنند؛ تنبیهات بدنی به هیچ وجه مورد ندارد؛ زنان علی رغم جدا و مستور بودن خود بر همه ی امور اعمال نفوذ می کنند؛ حتی در کارهای سیاسی و سقوط بعضی از حکام یا وزرا نیز سرنخ را باید در اندرون جست"...مخارج آرایه و پیرایه اغلب موجب ورشکستگی خانواده ها می شود. علاوه بر این ها، بسیاری از زنان می کوشند که در روزهای خوش، هرچه می تواند برای آینده ی خود کنار بگذارند و جمع کنند. بدین طریق تمام ثروت مکتسب مرد در اثر فریب و تهدید، در مدت کوتاهی به باد می رود. زن ایرانی ماجرا را دوست دارد، و در ماجراسازی بسیار ماهر است؛ وی که زیاد خرافاتی است بسیار به سحر و جادو، بخت، چشم بد، به خصوص در امور عشقی، پایبند است...""".
جمعه 5 آذر 1389

massoudoslo - نروژ - اسلو
یعنی ابا و اجداد ما ایرانی ها این شکلی بودند !!!؟ تازه این عکسا از خونواده و آدمای فقیر اون زمان گرفته نشده بلکه به درد بخوراش !! عجیبه .....چقدر کم به هم شبیه هستیم ! من آخرین زن سیبیلو تو تقریبا ۳ سال پیش تصادفی تو یه جشن دیدم ولی ظاهرا زمان قاجار مادر بزرگ مادر بزرگ های ما اگه سبیل میداشتند بیشتر بهشون کو پن جنسی میدادند (من اگه اینجا یه blink نذارم نمیشه ؛) مثل عکس دوم ....lol .. البته حساب و کتاب و احترام اون زمان تو خونواده ها طوری دیگه بوده .این مطلب در واقع اینجا یه یاد آوری برا ایرانیان خوشتیپ سال ۲۰۱۰ امروز هستش :) کیه ...کیییه .. کیییییئیه !!؟(قهوه تلخ ؛)
جمعه 5 آذر 1389

benjamin86 - انگلیس - اکسفورد
...رسم است که مرد ایرانی در سفر، جنگ یا ماموریت هرگز زن خود را به همراه نمی برد و تقریباً در هر جایی که مدت زیادی درنگ می کند زن صیغه ای می گیرد. در شهر کرمان هستند کسانی که برای هر تازه واردی که تنها قصد چند روز اقامت داشته باشد زنی را برای صیغه عرضه می دارند!
جمعه 5 آذر 1389

arashbehdin - امریکا - اتلانتا
benjamin86 - باز یک دلیل دارند و اینکه زنشان همراهشان نیست. مردان عرب امارات و سعودی و بحرین و کویت و....با دهها زن و بچه به مسافرت اروپا و امریکا میروند، با اینحال به تفریحات شبانه میپردازند، یعنی ردلایت استریت ها. و این خبرها همه جا منتشر شده و تو بهتره درباره هم نژادهای خودت حرف بزنی که دست هرچه هوسباز است از پشت بسته اند!! همان لندن سربزنی میبینی که چکار! میکنند. همین چندوقت پیش بود که یکیشان خدمتکار مردش را به دلایل جنسی کشت.
شنبه 6 آذر 1389

oghab - فنلاند - هلسینکی
در دوران قاجار سیبیل زیبائی زن به حساب میامد .حالا اگر ریش هم داشت دیگه چه بهتر .هیکل هم باید گردو قلمبه می بود /وچربیهای اضافه نمایان میشد .جوشهای چرکی هم زینت زن بود ./موهای دماغ هم اگر به سیبیل ها وصل میشد دیگه چه بهتر .
یکشنبه 7 آذر 1389

sohi - ایران - تهران
جهت پی بردن به زیبایی زنان ایرانی به عکس خانوادگی مندرج توجه کنید
یکشنبه 7 آذر 1389

benjamin86 - انگلیس - اکسفورد
arashbehdin - امریکا - اتلانتا دوست عزیز خوشبختانه من نه عرب هستم نه ایرانی :) به عربها هم کاری ندارم که چی کار میکنن اما از نژادپرستی که شما دارید خوشم نمیاد .شما که ادعا میکنید فرهنگ بالا و چه میدونم اولین منشور حقوق بشر رو دارید خوب ما هم افتخار میکنیم به ایرانیها با این حال و اوضاع , اما عجیبه یعنی یک ذره از اون همه فرهنگ به شما به ارث نرسیده ؟ به غیر از فرهنگ فحش دادن و ناسزا گفتن ؟
یکشنبه 7 آذر 1389

arashbehdin - امریکا - اتلانتا
benjamin86 - شما هم با این خوشبختانه نوشتنت کم نژادپرست نیستی. بعلاوه وقتی در سایت ایرانیان درباره ایرانیان بد مینویسید مانند کامنت بالا، چه انتطاری دارید که دیگران با ادب برخورد کنند؟ من مطمئنم کشور خود شما هم از نظر اجتماعی و اخلاقی و فرهنگی و .. مشکلات فراوانی دارد، پس چرا ملیت های دیگر را به تمسخر میگیرید؟ ضمنا نوشتن درباره هوسبازی ها و زنبارگی های اعراب خلیج فارس توهین نیست بلکه واقعیت است و آوازه اش در همه جا پیچیده است.
یکشنبه 7 آذر 1389

sepher - استرالیا - سیدنی
benjamin86 - انگلیس - اکسفورد . پس چرا در مورد کشور ما اظهار نظر میکنی? Mind your business!.
یکشنبه 7 آذر 1389

benjamin86 - انگلیس - اکسفورد
sepher - استرالیا - سیدنی هیچ کسی دوست نداره تو زندگی به دینش , ایمان و باورش , یا حتی اگه بی دین باشه , به کشورش و میهنش توهین بشه , یادتون باشه وقتی به کسی توهین میشه منتظر میمونه که انتقامش رو بگیره, هیچ وقت یادم نمیره اون لحظه ایی رو که دبیر فارسی زد توی گوش من و من رو مسخره کرد بخاطر این که بلد نبودم مهدی کیه و علی امام شما ایرانیها بوده,از همون بچگی منتظر انتقام بودم , الان نوبت منه که جامعه ایی رو مسخره کنم که پر شده از فساد اخلاقی , مخدرات و بی بند و باری و غیره , الان نوبت منه که بگم به شما چی شد پس ؟ شما که کلی ادعاتون میشد؟ انگار صندلی تاریخ اینبار به شما رحم نمیکنه :) متاسفم برای طرز فکرتون
دوشنبه 8 آذر 1389

benjamin86 - انگلیس - اکسفورد
arashbehdin - امریکا - اتلانتا اگه یه شخصی بگه من کاملترین انسانم حتما دروغ گفته , پس میتونیم از همین حرف بفهمیم هیچ جامعه ایی هم کامل نیست ,اما چیزی رو که میدونم اینه انسان نباید مشکلاتش رو گردن یه نفر دیگه بندازه , خدا عقل داده شعور هم داده بجا اینکه به عرب و مسلمون و چه میدونم اینور و اونور فحش بدید بهتره یکم خودتون رو پیدا کنید و مشکلاتتون رو خودتون حل کنید, در ضمن من تنها چیزی که تو زندگی نبودم نژادپرستیه و متنفرم ازش , مسخره هم نکردم اما چیزایی رو نوشتم که حقیقت داره تو تاریخ پس باید بدونیم و بدونید که حتی ایران هم کامل نیست ولی این رو گردن کسی نندازید قبول کنید کوتاهی از خود شماست
دوشنبه 8 آذر 1389

sepher - استرالیا - سیدنی
benjamin86 - انگلیس - اکسفورد . انتقام کور به اندازه همون دبیر پارسی که زد توی گوش شما احمقانه است!. شما اگر ایران متولدشدید ایرانی هستید هیچ کس و هیچ مدرکی نمیتونه این رو عوض کنه! سه تا ازبهترین همکلاسهای من مهاجر / پناهنده بودن, توی یه کلاس 35 نفری , حالا اگه یه احمقی به شما یه چیزی گفته نبایدباعث بشه کنترل ذهنتون رو در دست بگیره, علی هر کی بوده برای خودش و در زمان خودش وبرای مردم عربش بوده, ایران 500 هزار زرتشتی داره, 300 هزار مسیحی و حدود 40 هزار یهودی با سنی ها حدودا 1.5 میلیون نفر اونجا هستند. تعداد بی دینها الانه از 35 میلیون هم بیشتره! از نظرشما اینها ایرانی نیستند? زلزله ای اومده کشوری ویران و توسط رهزانن مردم به گروگان گرفته شده اند. بازم تا اینجا اومده خودش خیلی هست. دبیر پارسی که نصف اجاره خونش حقوق میگیره! معلوم اعصاب نداره ! من چون همیشه میخندیدم صد بار از کلاس انداختنم بیرون دو بار هم از کلاس انگلیسی با کتک انداختنم بیرون, همیشه هم بهترین نمره رو از زبان و ریاضی میاوردم! همیشه هم بیرون کلاس بودم :-) چه حرفهایی میزنی! .
دوشنبه 8 آذر 1389

arashbehdin - امریکا - اتلانتا
benjamin86 - حکومتهای عربی دشمنان اصلی و دیرباز ایرانیان هستند، بنابراین ایرانیان به دلیل عصبانیت از انها بد میگویند. شما هم که تا این حد به گفتن واقعیت درباره کشورهای گوناگون علاقه دارید، درباره اوضاع و شرایط و مردم کشور مادری یا پدریتان بنویسید تا انصاف رعایت شود و یکسونگری نکرده باشید.
دوشنبه 8 آذر 1389

arashbehdin - امریکا - اتلانتا
sepher - دوست گرامی سخنت درست است. دیگر اینکه کتک زدن، اردنگی، چک زدن، پس گردنی از تنبیه های رایج بدنی در دبستانهای ایران بوده که پس از عن ق.لاب بسیار بیشتر شده است. این رفتارهای سده میانه ای شوربختانه در سیستم آموزشی ایران روزمره شده و ربطی به افغانی یا سنی بودن ندارد. کودکان ایرانی شیعه بسیاری نیز هستند که کتک خورده و عقده ای شده اند. روشهای اموزشی و تربیت در ایران بسیار عقب مانده اند .
سه‌شنبه 9 آذر 1389

رأی دهید
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.