قطع عضو ،کرایه گذر از رودخانه
خبرگزاری مهر ـ گروه اجتماعی: روستانشیانی محروم در استان کهگیلویه و بویراحمد برای خروج از روستا مجبورند از رودخانه ای که بین جاده و محل زندگیشان واقع شده با "گرگر" عبور کنند. گرگر تا به حال انگشت دست اعضای چندین خانواده روستایی را قطع کرده است.
به گزارش خبرگزاری مهر، اهالی روستای "گاودانه علیرضا" در یکی از دور افتاده ترین روستاهای شهرستان کهگیلویه در استان کهگیلویه و بویراحمد باید برای خرید از مغازه ای که آن طرف رودخانه است و یا رفتن به محل کار و مدرسه هر روز سوار وسیله ای به نام گرگر یا جره که شبیه به تله کابین دستی است بشوند. از رودخانه عریض مارون عبور کنند و دوباره به محل زندگی شان برگردند. اما کرایه و بهای این جا به جایی انگشتان دست است. یک بند، دو بند، یک انگشت و یا سه انگشت. فرقی نمی کند گاهی حتی جان یک روستایی بیشترین کرایه گرگر در سالهای گذشته بوده است.
گرگر، سلطان قدرتمند و بی رحم روستای گاودانه یک نیمکت آهنی است که به وسیله سیم محکمی دو طرف رودخانه مارون را به یکدیگر متصل می کند. باید هر قربانی برای رفتن از روستا به جاده روی این وسیله بنشیند و سیم را برای حرکت گرگر به سمت چرخهای دو طرف آن هدایت کند. در بیشتر مواقع انگشت دست قربانی زیر چرخ گرگر می رود و انگشتش را قطع می کند.
با انگشت نداشته اش به آینده اشاره می کند
با انگشت نداشته اش به گرگر اشاره می کند. شهرام تازه 11 ساله شده بود که پدرش قول داد اینبار که از دهدشت برگشت یک خودنویس برایش بخرد. وقتی شنید پدر نزدیک است دوان دوان به سمت رودخانه رفت. سوار نیمکت شد، دستش را روی سیم گرفت و آن را به جهت مخالف حرکت نیمکت کشید. همه هوش و حواسش پی خودنویسی بود که در دستان پدر و زیر نور خورشید گرم گاودانه می درخشید. با صدای بلند خوشامد گفت. می خواست هر چه زودتر از رودخانه بگذرد داشت نزدیک می شد که ناگهان چیزی در دل پدر شکست و هری پایین ریخت.
صدای شهرام بود که داد می زد. فریادش خوشامد نبود، از درد بود. از درد انگشتی که لای دندانه های چرخ گرگر مانده بود. از درد دردی که دیگر نمی توانست خودنویس را در دست بگیرد.
مدتهاست شهرام خودنویسش را روی تاقچه خانه گذاشته و نگاهش می کند. چون دیگر تکیه گاهی برای نگه داشتنش در دست ندارد و پدر غصه این را می خورد که وقتی شهرام بزرگ شد به نگاه سنگین مردم چه جوابی می دهد.
دانش آموزانی که انگشتی برای نگهداشتن مداد ندارند
با انگشت نداشته اش تله کابین را نشانه می رود. " از گرگر بدم می آید. دلم می خواهد زیر پا خردش کنم. مجبوریم با زهرا و فرخ و بقیه بچه ها به مدرسه روستای قلعه گل برویم. نمی شود که هر روز یک بزرگتر بیاید و ما را برساند آن طرف رودخانه. مگر کار یک روز و یکبار است؟!"
دانش آموزان روستای گاودانه مدرسه ندارند. باید مسیر خانه تا رودخانه، رودخانه تا جاده و جاده تا روستای قلعه گل را پیاده بروند تا به مدرسه برسند. مریم یکی از آنهاست. همین چند وقت پیش انگشتش لای جره گیر کرد. دکتر ارتوپد بیمارستان امام خمینی مجبور شد آن را قطع کند. انگشتی که با آن می نوشت را روی دامن سیاهش می گیرد و آینده اش را نشانه می رود.
مریم یکی از دانش آموزان مدرسه شهید زمان در نزدیکی روستای گاودانه است. هر از گاهی که یکی از بچه ها به مدرسه نمی رفت مدیر مدرسه شهید زمان روستای قلعه گل پیگیر می شد که چه اتفاقی برای آن دانش آموز افتاده است. غلامرضا روانگرد می گوید: "وقتی متوجه شدم که بچه ها با چه مشقتی به مدرسه می آیند و در راه عبور از رودخانه چه آسیبی به آنها وارد می شود؛ نامه ای به آموزش و پرورش نوشتم و گزارش دادم."
نامه نگاری های روانگرد چند ماهی است که در راهروهای اداری گیر کرده و سرنوشت نامعلومی دارد.
اولین انگشت جلوی چشم مسئولان استان قطع شد
سالها پیش مردان و زنان روستای گاودانه کیسه های بزرگ شن را به شکم می بستند و شناکنان برای انجام کارهای روزانه، خود را به آن طرف رودخانه می رساندند. خیلیها از جریان تند آب و خروش رود می ترسیدند و حاضر نبودند از روستا بیرون بیایند. خیلی های دیگر طاقتشان برای بردن دیگران به آن طرف رودخانه طاق شده بود و بسیاری دیگر را رودخانه مارون در خود غرق و خانواده هایی را یتیم کرد.
بعضی ها هنوز منتظرند تا رودخانه پدرشان، فرزندشان یا مادرشان را به روستا برگرداند. اما پنج سال پیش که مسئولان و اهالی روستای گاودانه، گرگر را افتتاح کردند، همه از اینکه دیگر در رودخانه قربانی نمی دهند خوشحال بودند. اما هنوز مراسم افتتاحیه تمام نشده بود که اوج شادی مردم روستا را فریاد پیرمردی به هم زد. انگشتان دست پیرمردی که می خواست اولین مسافر گرگر یا همان جره باشد زیر چرخ آن له شده بود.
او را به بیمارستان بردند تا دکترها به خاطر پیگیری مسئولانی که آن روز در روستای گاودانه جمع شده بودند، انگشت افتاده اش را پیوند بزنند. آن روز کسی نمی دانست فردا کدام زن، مرد یا کودکی ناله فغان سر می دهد. آن روز کسی نمی دانست مسئولان استان دیگر هیچ وقت به گاودانه سر نمی زنند تا شاهد بلایی باشند که به سرشان آمده است.
پیرمرد انگشت بی حسش را به گرگر نشانه می رود و به یاد روز افتتاحیه می افتد و می گوید: "ما در زمینهای مردم کشاورزی می کنیم. همه جا گلستان شد اما اینجا هنوز محروم مانده است."
محمد کوثری که مدتی برای تحصیل به دهدشت رفته بود، می گوید:" گرگر وسیله بهتری نسبت به کیسه های شن است. آن زمان آدمها جانشان را از دست می دادند اما حالا فقط دستشان ناقص می شود! اما زمانی که آب رودخانه مارون زیاد است و طغیان می کند، راه ارتباطی مردم روستا هم با تنها جاده دسترسی به شهر و روستاهای دیگر قطع می شود."
شکرعلی یکی از اهالی روستای گاودانه می گوید:" مردان هر روز برای کار در کانالهای آبکشی دهدشت یا کارگری در روستاها و شهرهای اطراف باید از روستا بیرون بیایند. زنان و کودکان هم باید برای تهیه لوازم مورد نیازشان سوار جره یا همان گرگر شوند."
پیرزن روستا هم به میان حرف اهالی روستا می آید و می گوید:" ما روستاییان، محروم هستیم. به خاطر همین هیچ کس توجهی به ما نمی کند. در حالی که همه مردهای روستایمان در زمان جنگ از کشور دفاع کردند. اما امروز کسی ما را نمی شناسد."
روز علی خوشه بردار 27 ماه جبهه بوده و شیمیایی است. به همین خاطر همیشه سفیدی چشمانش قرمز است. او می گوید:" ما می خواهیم مثل برخی مواقع که برای همه اهمیت پیدا می کنیم رسیدگی به مشکلاتمان هم برای مسئولان مهم باشد.
زن روستایی دیگری از مهاجرت خانواده ها از روستای گاودانه به شهرها می گوید. "بعد از اینکه تعداد تلفات روستاییان با وسیله جره زیاد شد کسانی که توانایی مالی بهتری داشتند از روستا رفتند. اما ما فقیر هستیم. چیزی نداریم که بفروشیم و در جای دیگری زندگی کنیم. شغل ما کشاورزی و دامداری است. اگر همین هم نباشد که ... . "
لا به لای بغض زنان روستا، پیرزنی که گرگر انگشتش را زخمی کرده می گوید: "پسر یکی از خانواده هایی که از روستا رفته اند می خواست اسباب خانه شان را با گرگر حمل کند که روی سنگ کنار رودخانه می افتد و درجا ضربه مغزی می شود."
نزدیکترین مسیر عبور از رودخانه، پل روستای کلات است که باید از گاودانه تا آنجا یک ساعت پیاده روی کرد. اکبر مرد میان سالی است که با انگشت نداشته اش به گرگر اشاره می کند و می گوید:" این قرقره زن و مرد، پیر و جوان، غریبه و آشنا نمی شناسد. سال گذشته غریبه ای به روستا آمد. موقع برگشت، سه بند از انگشتانش را رودخانه با خود برد!"
کشاورز، یکی از اعضای شورای روستای گاودانه جمعیت روستا را حدود 30 خانوار عنوان کرده و می گوید: " غیر از گاودانه راه ارتباطی دو روستای کوچک دیگر به نام "دره نی" و "چم رود" هم گرگر است که اگر آمار تلفات و صدمات آنها را هم حساب کنیم بیشتر از تلفات روستاییان گاودانه می شود. "
روز به روز به تعداد قربانیان اضافه می شود
کشاورز تعداد آسیب دیدگان از گرگر (جره) را نمی داند اما می تواند نام حدود سی نفر از قربانیان این وسیله ارتباطی را به زبان بیاورد و ادامه بدهد که "بسیاری از افرادی که انگشت ندارند حاضر نیستند در جمع حاضر شوند به خاطر همین نمی دانیم دقیقا چند نفر از ساکنان این سه روستا قربانی شده اند. اما می دانم که روز به روز به تعداد آنها اضافه می شود."
او از پیگیری های شورای روستا و نامه نگاری ها به فرمانداری و استانداری می گوید و ادامه می دهد:" به همه جا اعتراض کردیم. چند نفر از فرمانداری و بخشداری آمدند و قولهایی دادند. سه سال پیش هم جاده درست کردند و رفتند. اما نتیجه ای نداشت."
کشاورز می گوید: "چند وقت پیش اداره راه و ترابری برآورد کرد که ساختن پل روی رودخانه مارون 50 میلیون تومان هزینه لازم دارد. در حالی که طول پل باید صد متر باشد تا در زمان طغیان رودخانه بتوان از روی آن عبور کرد. "
کوثری یکی دیگر از اهالی روستا معتقد است، برآورد هزینه اداره راه و ترابری برای ساخت پل بسیار کم است. هرچند که می دانیم همین کار را هم نمی کنند چون مسئولان استان فقط بلدند وعده دهند.
روستاییان: انگشت نداریم
مارون رودخانه بزرگی است که تا اهواز می خروشد. ساختن یک پل روی این رودخانه که زمستانها طغیان می کند کار روستاییان نیست. اهالی گاودانه به همراه شورای روستا بارها و بارها به سازمانهای مختلف نامه نگاری کرده اند. اما نتیجه ای نگرفته اند. کوثری می گوید: "بچه ها را با مدارک پزشکی شان پیش مسئولان عالی رتبه استان بردیم تا عمق فاجعه را ببینند اما ندیدند!"
اهالی گاودانه بیشترین و تنهاترین مشکلشان را قلع و قمع شدن دستانشان می دانند و ساختن یک پل. اما آب مصرفی 50 خانوار گاودانه سفید و غیرقابل شرب است. گاز مصرفی شان کپسولهایی است که باید از روستاهای اطراف پر شود. مدرسه، درمانگاه، داروخانه، مغازه و ... ندارند اما نمی گویند هیچ نداریم. فقط می گویند انگشت نداریم. پل نداریم.
Neda02 - کانادا - اتاوا
|
و همچنان مساله اصلی ما انجام 2200 پروژه عمرانی در لبنان و هزاران هزار پروژه عمرانی در غزه, ونزوئلا و .. است. |
چهارشنبه 19 آبان 1389 |
|
ehsan_2nd_time - یوکی - لندن
|
آقایون بسیجی های غیرتی، رئیستون جناب خامنه ای برای پاکستانی ها تو نماز جمعه اشک تمساح می ریزه و شامپانزه اش هم از جیب مردم ایران میره دهات سومالی و بولیوی رو آباد می کنه اونوقت این وضع دختربچه های این کشور ثروتمنده. حالا کاری با خامنه ای و احمدی ندارم که اونها از زمان قریش و محمد با ایرانی ها دشمنی دارند. طرف صحبتم با کثافتها و وطن فروشهایی مثل شماست که با دوتا حرف و پشم میرید خودتون رو به آدم کثیفی مثل احمدی می فروشید. زنی که فاحشگی می کنه شرف شیر داره پیش این بسیجی های خودفروش که نه فقط جسم و روحشون که مغزشون رو هم برای استفاده میذارن. تازه قسم هم خوردن که مادامالعمر سرویس بدن |
چهارشنبه 19 آبان 1389 |
|
pariha - کویت - کویت
|
مرگ بر سر جمهوری اسهالی و خاک بر سر این سران بی لیاقت که پول همین مردم رو خرج مفت خوران غزه و لبنان میکنه |
چهارشنبه 19 آبان 1389 |
|
pelle - سوئد - استکهلم
|
لعنت و نفرین به جمهوری نجس اسلامی ،پول این بچه های معصوم را خرج مردم ودخترهای عیاش لبنان میکنند. تف به خامنه ای تریاکی با ملیجک دربارش مموتی فراری از حمام . |
چهارشنبه 19 آبان 1389 |
|
shahrzadf - عراق - اربیل
|
عقل نباشد جان در عذاب است. تنها یه تناب دیگه مخاد کنارش وصل کنند و خودشونو بکشن وسلام |
چهارشنبه 19 آبان 1389 |
|
طراوت - ایران - تهران
|
خدایا کاش من پولدار بودم..بابا آخه یه بارم مارو با ثروت امتحان کن اگه نشد اونوقت هر چی تو گفتی. باشه؟؟ |
چهارشنبه 19 آبان 1389 |
|
اتیلا - ژاپن - توکیو
|
ننگ ابدی به روح خمینی و افکار عقب افتاده اش ومرگ بر طرفدارانش |
چهارشنبه 19 آبان 1389 |
|
naslesookhteh - ایران - تهران
|
اصلا مهم نیست. به درک. انگشت میخوان چکار؟ که یک روز شکل V نشون بدن؟ سر دوستان تروریست حماس و حزب اله سلامت. پول باید در راه درست یعنی سلاح برای حماس و حزب اله خرج بشه. اینا پل میخوان چکار؟ که بیان اینور رودخونه و فتنه بکنند؟ |
چهارشنبه 19 آبان 1389 |
|
shirzan48 - بلژیک - بروکسل
|
وای خدا باورم نمی شه اینهمه دست بدون انگشت!!! چرا خود روستاییها کاری نمی کنند یعنی خامنه ای جنایتکار هزینه ساخت یک پل را در این روستا ندارد! اگر کسی انگشتاش کامل باشه جای تعجبه نه ناقص!!!!! |
چهارشنبه 19 آبان 1389 |
|
majid63 - فرانسه - پاریس
|
اگر ما بشینیم و بگیم لعنت به این و لعنت به آن هیچ چیز پیش نمیره ! اگر همه با هم نعره بکشیم باز همینه که هست .جواب هم ساده هست باید مبارزه خشونتبار . داشته باشیم وگرنه این دولت بی آبرو هیچی برای ایرانی نمیگذاره .و فقط بفکر خودشون هستند.والسلام و نامه تمام.موفق باشبم . |
چهارشنبه 19 آبان 1389 |
|
Dionysos - فرانسه - پارسی
|
اون بسیجی سایبری زی تون عقب مونده ذهنی که می گفت بعد از انقلاب ایران پیشرفت کرده همین بود پیشرفت؟ ننگ به هر چی مزدور عرب پرست |
چهارشنبه 19 آبان 1389 |
|
delmorde - سوئد - یوتوبوری
|
گور پدر خامنه و احمدی و نظام. اینهمه ما تو کشو مهندس و متخصص مکانیک داریم حتی در خارج از کشور. همه ادعای دلسوز بودن و ایرانی بودن می کنند بالاخره بین اینهمه زیاد هستند که می تونند یک طرح ساده به اهالی پیشنهادکنند برای رفع این مشکل. بفکر اجرا از طرف این نظام خائن نباشید. خود مردم باید دست بکار شوند و طرحی که یک مهندس پیشنهاد می کنه را هزینه کنند. تو اون شهر هستند مکانیک هائی که طرح را بسازند. |
چهارشنبه 19 آبان 1389 |
|
ELEN - المان - کارلسروهه
|
با فحش و دشنام به بقیه که مشکل اینها حل نمیشه بیائید با هم یه فکری کنیم هرکس هرچقدر که می تونه کمک مالی کنه یک نفر هم تو ایران مسئولیتشو قبول کنه یه پلی رو این رودخونه ساخته بشه به خاطر این بچه های بی گناه من که حاضرم به کمک مالی |
چهارشنبه 19 آبان 1389 |
|
poriyaye_vali - قطر - دوحه
|
این شرایط اسف باره مملکته..لعنت به اونایی که سرمایه های کشور رو به هر طریقی به جیب بیگانه ها واریز میکنند...ملت هم که گله گله این روزا میرن حج که مبرا بشن...عده ای هم که مرتب میرن عتبات عالیات نجف و کربلا ودمشق ..ما هم که تا یه چیزی میگیم امثال باور 88 میان ومیگن شما لائیک هستید..عجب دنیائیه...واقعا دلم سوخت با دیدن این تصاویر وگفتم ایکاش میتونستم کمکشون کنم ولی افسوس که ((درم داران عالم را کرم نیست...کرم داران عالم را درم نیست)) |
چهارشنبه 19 آبان 1389 |
|
massoudoslo - نروژ - اسلو
|
خوب زنگ بزنید به مش نصر الله لبنانی که یه (گر گر ) اهدا کنه !شهر هایی مثل گچساران ،یاسوج ،بهبهان ، دهدشت ،چرام و استان هایی مثل خوزستان و کهکیلویه و بر احمد در جنوب ایران تا به امروز ضربه و ستم های بی رویه بسیار از این حکومت نا لایق دیده اند ،همانند سایر نقاط ایران . |
چهارشنبه 19 آبان 1389 |
|
nima21jpn - ژاپن - توکیو
|
واقعا متأسفم برای این بچها که به خاطره هیچو پوچ انگشتان نزنینشنو از دست دادند. ولی ایران که دللت نداره دولت کنونی ایران بیشتر به فکر ترریسا و ارزل ابشأی که مثل خودشان هستش تا به فکر ملت خودش. ولی مشگل این خطر میشه با یک طناب حالش کرد کافیه یک طناب در زیر سیم بکسل تقریبا با ۲۰ تا ۵۰ سانت پائینتر بکشند تا هنگام کشیدن و نگاه داشتن این به قول خودشون گر گر از طناب استفاده کنند . راستش ما ایرانیها فقط ادعا داریم و منتظریم که یکی بیاد برامون همه کار به کنه اصلا برای همین بود که انقلاب کردیم که یکی بیاد پول برقمنو بده و پول نفت داره خونمن بیار بده خمینی هم با همهٔ خریتش ملت ایران خوب شناخت و باید گفت که خوب درشون مالید حالا حالاها بکشند. نه عزیزان باید همت کرد اینجا تو ژاپن وقتی ژاپنیها تو جنگ با آمریکا شکست خوردن غذا برای خوردن نداشتن ولی بد از تگقریبا ۵۰ سال ببیند که تمام مورد نیا ز دنیا را میسازند. |
چهارشنبه 19 آبان 1389 |
|
nima21jpn - ژاپن - توکیو
|
فقط به این خاطره که منتظر کسی نبودن که بیاد براشون کشورشنو بسازه. خودشون آستین بالا زدن و کار کردند زانو مرد دوش بدوش هم هنوزم کار میکنند. هیچوقتم غور نمیزنند اصلا نه به سیاست کار دارند نه به دولت چون نماینده تو مجلس دارن که از حقشون دفاع کنه و این کارم میکنند اگر نخست وزیرشن خوب کار نکنه کنار میذارنش. |
چهارشنبه 19 آبان 1389 |
|
doost-ir - فرانسه - پاریس
|
وای بر ما که تازیهاچه ها که بر سر وطن و هم وطن نیاوردند. خامنه ای ملعون یک دست به روح پدرت و مادرت ....... |
چهارشنبه 19 آبان 1389 |
|
sir.amir - انگلستان - منچستر
|
این یکی از بی لیاقتیهای رژیم هست 31 سال هم وطنانمان در اثر تصادفات جانشون را از دست میدهن بعلت عدم اگاهی از استفاده ان این صدا و سیما بجای نشان دادن این گاو وگوساله های اسلامی و زر زر تازی ها اخوندی باید برنامه و تبلیغاتش را زیاد کنه .یک نگاهی کنید به اقوام خود تا حالا چند تا از اشنایانتان فوت کردن بشمارید |
چهارشنبه 19 آبان 1389 |
|
Nariman 1980 - بلژیک - الست
|
خوب لرهای عزیز، وقتی انگشت اولین نفر قطع شد باید میفهمیدین یه جایش ایراد داره و برطرفش میکردین. آخه عقلم خوب چیزیه آخه. این رو که دیگه آخوندا ازتون نگرفتن. |
چهارشنبه 19 آبان 1389 |
|
OzveMardom - فرانسه - پاریس
|
shahrzadf - عراق - اربیل. موافقم عقل نباشد جان در عذاب است. یا باید از یک طناب استفاده کنند یا یک محافظ ساده دور قرقره بگذارند که دست نره زیر قرقره!!!! وزیر و وکیل و استاندار هم نمیخواهد این کار |
چهارشنبه 19 آبان 1389 |
|
Pezhman - اتریش - وین
|
ELEN - المان - کارلسروهه . مطمئن باشید وقتی جو اجتماعی علیه رژیم کهریزکیان شورانده شود همان خواهد شد که فرمودید.رژیم با خود ومشروعیتش مشکل پیدا کرده.و با تکیه بر چماق سرپا ایستاده است.چاره کار , خرابتر نمودن چهره رژیم است. که منجر به کثرت مخالفین ولرزانترشدن پایه های رژیم نامشروع ولایت وقیح خواهد شد.نهضت تا الان خیلی خوب گسترش داشته. ریزش اعضا ونیروها در درون رژیم وتظاهرات باشکوه ضد رژیم ,این سخن را تایید میکند.پیروز باشید. |
پنجشنبه 20 آبان 1389 |
|
sara az belgium - بلژیک - انتورپن
|
Nariman 1980 از بلژیک برات واقعا متاسفم بجای همدردی با این بیچارهها اینگونه نظر میدی . ابروی هرجی انسان دوست و ایرانی رو بردی. خیلی متاسف شدم که این انسانهای بیچاره اینگونه زندگی میکنند.به امید نجات و ازادی ایران. |
پنجشنبه 20 آبان 1389 |
|
angelx - انگلیس - لندن
|
دوستان، گرچه حرف همه درسته، و این وظیفه دولت هست که تنها با ساختن یک ٔپل از این همه مصیبت جلو گیری کنه، ولی توی همه این کامنتها باید بگم که بهترین کامنتو Nariman 1980 - بلژیک - الست -- و shahrzadf - عراق - اربیل نوشتن!. |
پنجشنبه 20 آبان 1389 |
|
angelx - انگلیس - لندن
|
زیتون بهبهان - ایران - بهبهان -----چه عجب نگفتی ، خوب انگشتشون رو در راه اسلام دادن، جانم فدای رهبر ! مثل اینکه توبه کردیها برادر !. |
پنجشنبه 20 آبان 1389 |
|
parviz1 - انگلستان - کترینگ
|
ای بابا اینا چقدر خرن بخدا!!!! یک چرخ دنده و یک دستگیره برای چرخش ریل لازم دارن!!!!!!!خاک تو سر اون استاندار و نماینده مجلس و همه و همه کسانیکه موجب این همه قطع عضو شدن.تو هر شهری برن فوری یک ترشکار میتون براشون درست کنه و نصب کنند مثل چرخ خیاطی.اگر برقی هم میخوان میتونن از یک الکترو موتور و بسیار م ساده است استفاده کنند.آخه این بندگان خدا چه گناهی کردن که همشون بی انگشت شدن.دزدی را اون بیناموسها میکنند اونوقت انگشت این بیگناهان هر روز قطع میشه!!!!!!!! |
پنجشنبه 20 آبان 1389 |
|
SarayeAzadi - انگلیس - لندن
|
همه چیز گران شده نان,گوشت, بنزین, مرغ, مسکن,. آنچه که در این میان ارزش ندارد جان آدمیزاده. طرفداران رژیم استبداد-دینی کجایند تا ببینند حکومت عدالت محور ولایی(!!) چه بر سر روزگار مردم و مملکت ما آورده؟! افسوس که مغزتان را شسته و چشمان تان را با مزیت های مادی کور کرده اند !؟ اینهم از برکات میوه فاسد درخت نامبارک انقلاب شوم هست.هنوز هم شک دارید بگردید ببینید انقلابیون دیروز,امروزه کجایند؟ کسی نمانده رفته رفته در طول این سی و اندی سال یا فراری ,زندانی, اعدام, ترور ووووو تا قدرت و حکومت دست کسانی ( اوایل خودی بوده اند)افتاد. ابلهانه است اگر فکر می کنید مردم کورند و آنچه که بر سرشان آوردید را نمی بینند! دیگه بچه هم اینها رو می فهمه و از خودش می پرسه - چراااااااا؟؟؟؟؟؟ بهراسید از آن روز - روزی که آتش خشم و نفرت مردم همچون آتشفشانی کور, تر و خشک تان را با هم دودمان کند! |
پنجشنبه 20 آبان 1389 |
|
alind - عراق کردستان - اربیل
|
لعنت بر سران جمهورى اسلامى ایران.دیشب در تلونیون موشکهاىs300 ساخت ایران را نشان میداد,ولى دروغ میکویند از جاى دیکر خریدارى کردن.ایا ساخت یا خریدن موشک مهمتر است یادرست کردن بل. |
پنجشنبه 20 آبان 1389 |
|
pouriya - ایران - رودسر
|
ehsan_2nd_time - یوکی - لندن - کجاست گوش شنوا و چشم بصیرت و از همه مهمتر انسانیت یار گرامیم??? |
پنجشنبه 20 آبان 1389 |
|
SherenAsal - قطر - دوحه
|
وا خیلی تعجب کردم ن ایران زیاد میرم فقیر و روستا هم زیاد دیدم اما این مدلی ندیده بودم یه لحظه فکر کردم دارم قصه ای از زمانهای قدیم میشنوم . هرچند به قول دوستان همین جره هم میشه تغییرش داد(فکر میکنم توی اون روستا نخبه ندارن:))بابا این خیرین خرج پل اینجا رو بدن والله بیشتراجرومنزلت داره |
پنجشنبه 20 آبان 1389 |
|
Bahman-DK - دانمارک - آرهوس
|
اینو میتونیم تقصیر این و اون به حساب بیاریم . راه حل این مشکل گذاشتن دو تا سپر محافظتی جلوی قرقره ها هاست که کمترین هزینه برای همه خواهد داشت . این دولت هم بره این مشکلات به این سادگی حل نمیشه چرا که مردم خا ور میانه یاد نگرفته اند که یک کار اساسی بکنند و همه کارها سمبل کاریست مثل این یا سیستم ها ودولتها شون . |
جمعه 21 آبان 1389 |
|
MAHMOUD LIVERPOOL - انگلستان - لیورپول
|
مردم ایران که مهم نیستند.تمدن هم که تروریست سید حسن زجرالله گفت نداریم.بزار لبنان و فلسطینو و ونوزیلا و بولیوی و جزایر ارو ونتاتن و قرایا و فرقاقیای جنوبی و شمالی و وسطی و زنزلال اباد سوفلا تازه استقلال یافته ثروت ما را بخورند وااله ثوات ببخشید ثواب داره. |
جمعه 21 آبان 1389 |
|
surena1611 - آلمان - اشتوتگارت
|
این که دیگه تقصیر حکومت ولی وقیح نیست که!!! وقتی مردم نا آگاه هستند و اسم این استان رو بجای کهگیلویه و بویراحمد، لبنان و یا غزه نگذاشتند همین میشه که میبینید!!! حتما ولی وقیح و دولت مهر و محبت مموتی از وجود چنین روستایی خبر ندارن وگرنه بجای سوریه و لبنان و .. برای عیش و نوش مردم این روستا چند صد میلیون دلاری خرج میکردند!!! ولی وقیح و مموتی سقط کنن، اگه دروغ بگم .. |
جمعه 21 آبان 1389 |
|
1983 - ایران - تهران
|
واقعا متاسف شدم یعنی هیج یک از مسولان این عکسها رو نمی بینند تورو خدا برای این بنده خداها یکاری بکنید. توی یکی از شهرهای شمالی مدیرکل وزارت و ترابری استان فوت کرد از قضا وزیر ترابری برای تسلیت گویی به این شهر رفت مدیران شهری به محض اطلاع یک شبه تمام مسیری که وزیر باید طی می کرد رو آسفالت جدید کردند که تقریبا 2 یا 3 کیلومتری می شد ولی تا چند وقت پیش این جاده آسفالته آنقدر چاله و چوله داشت که جاده خاکی از آن بهتر بود. |
شنبه 22 آبان 1389 |
|
خانه به دوش - سوئد - استکهلم
|
majid63 - فرانسه - پاریس ,,واقعا راهش همینه باید مثل سال 1361 در استان کردستان زمانیکه ملت کرد با رژیم آخوندی درگیری. تن به تن و خیابانی را شروع کرد بیشتر مردم از ککتل ملتف استفاده میکردن که سلاحی دست ساز و کارساز و از نظر مخارج خیلی کم هزینه و آشوب ساز خوبی نه تنها اوائل عن قلاب که یک سری ملت بیشعور آن دوره با حکومت شاه فقید همین کار را کردند,, بامید آزادی خاک پرگهر ایران و مردم ایران. |
شنبه 22 آبان 1389 |
|