دوشنبه ۲۷ مهر ۱۳۸۸ - ۱۹ اكتبر ۲۰۰۹
کودک ، قربانی ارتباط پنهانی شد
در پی وقوع یک جنایت هولناک که کودک 2.5 سالهای قربانی ارتباط پنهانی مادرش شده بود، با کشف جسد فرضیه زنده به گور شدن کودک قوت گرفت.
به گزارش «جامجم»، مرد قاچاقچی برای آن که ارتباط پنهانیاش با مادر کودک برملا نشود، مرگ کودک 2.5 ساله را رقم زد. روند رسیدگی به این پرونده هنگامی در دستور کار کارآگاهان جنایی آگاهی شهریار قرار گرفت که عصر جمعه گذشته زنی سراسیمه وارد پاسگاه زرکان شد و راز جنایتی هولناک را فاش کرد.
ماموران پس از آرام کردن زن جوان، به تحقیق از او پرداختند. زن جوان در تشریح ماجرا به پلیس گفت: مردی شرور پسر 2.5 سالهام را کشت و زندگیام را تباه کرد. ماجرا 4 روز پیش هنگامی اتفاق افتاد که من و پسر 2 سال و نیمهام در خیابان منتظر تاکسی بودیم که یک خودروی سواری مقابلمان توقف کرد و سوار شدیم.
ردپای 2 شروروی ادامه داد: پس از طی مسافتی، راننده تغییر مسیر داد که به وی اعتراض کردم. در همین موقع مردی که کنار راننده نشسته بود، با چاقو مرا تهدید کرد و خواست آرام بگیرم. پسرم بشدت ترسیده بود و گریه میکرد. او را آرام کردم و محکم در آغوشم گرفتم.
راننده به سرعت خود افزود و بعد از یک ساعت، مقابل یک دامداری متروکه در حومه شهر توقف کرد. زن شاکی تصریح کرد: آنها مرا کتک زدند با زور بچهام را از من جدا کردند هر دو مرا مورد آزار و اذیت قرار دادند.
زن شاکی یادآور شد: پس از چند ساعت در حالی که هیچ خبری از فرزندم نداشتم، قفل در اتاقک دامداری باز شد و آن دو مرد وارد شدند. از آنها سراغ فرزندم را گرفتم که گفتند فرزند مرا کشتهاند، زن جوان تصریح کرد: آنها دوباره مرا کتک زدند و بعد با خودرو از آن محل دور شدند و در خیابان مرا رها کرده، متواری شدند.
در پی این شکایت، ماموران موضوع را به قاضی طاووسی، دادستان عمومی و انقلاب شهریار اطلاع دادند و در این رابطه پروندهای تشکیل شد.
به این ترتیب، تیم تحقیق به سرپرستی سرهنگ عبداللهزاده پاشاکی، رئیس آگاهی شهریار به تحقیق از زن شاکی پرداختند و با اطلاعاتی که از او به دست آوردند، به چهرهنگاری رایانهای از 2 مرد جوان پرداختند که معلوم شد تصویر یکی از آنها به یک مرد قاچاقچی به نام مجتبی که حوالی رزکان زندگی میکند، مطابقت دارد.
دستگیری مرد قاچاقچی
با مشخص شدن این موضوع، ماموران با هماهنگی قضایی با برجسته، بازپرس پرونده به محل زندگی متهم فراری اعزام شدند و مرد قاچاقچی را دستگیر کردند.
پس از انتقال متهم به پلیس جنایی آگاهی شهریار، وی در بازجویی راز یک جنایت تکاندهنده را فاش کرد.
مجتبی ـ عامل جنایت ـ در تشریح ماجرا به پلیس گفت: چندی پیش در یکی از بوستانهای شهر با شاکی که همراه فرزندش به آنجا آمده بود، آشنا شدم. در پی این آشنایی او مدعی شد از شوهرش جدا شده و همراه پسر خردسالش در یک خانه اجارهای زندگی میکند.
متهم ادامه داد: پس از آن با هم در تماس بودیم چند بار در هفته یکدیگر را ملاقات میکردیم و به این ترتیب ارتباط پنهانیمان شکل گرفت. پسر خردسال زن مورد علاقهام مانع ادامه ارتباطمان بود و به دنبال فرصتی بودم تا او را از مادرش جدا کنم.عامل جنایت یادآور شد: 4 روز پیش از شب حادثه همراه یکی از دوستانم در یکی از محلههای شهر بودیم که این زن و کودکش را در خیابان دیدیم.
متهم به قتل تصریح کرد: او را سوار خودرو کرده و به محل دامداری منتقل کردیم. دوستم پس از مصرف مواد مخدر، ما را ترک کرد و زن جوان و فرزندش نزد من ماندند.
فاش شدن ارتباط پنهانی متهم با زن شاکی
وی افزود: در آن چند روز من و زن جوان با هم ارتباط پنهانی داشتیم و او را مورد آزار و اذیت قرار نداد م. پسر 5/2 ساله شاکی مدام بیقراری میکرد و میخواست کنار مادرش باشد. از شنیدن گریههای بیامان او خسته شده بودم و مادرش هم توجهی به فرزندش نمیکرد و از من میخواست او را آرام کنم.
عامل جنایت ادامه داد: آن شب پسرکوچولو بشدت گریه میکرد. بنابر این پس از مصرف مواد مخدر (شیشه) او را بشدت کتک زدم. پسربچه گریه میکرد و میخواست رهایش کنم که به گریههایش توجهی نکردم و او را دوباره کتک زدم و مادرش نسبت به کار من بیتفاوت بود.
متهم یادآور شد: آنقدر کودک را کتک زدم که بیهوش شد و دیگر نفس نمیکشید. من و مادر کودک ترسیده بودیم و نمیدانستیم با جسد کودک چه کنیم. بنابر این پیکر کودک را لای پتو پیچیده و شبانه به گورستان شهر بردم و با حفر گودالی دفن کردم. عامل جنایت اذعان کرد: پس از بازگشت به نزد شاکی، ماجرا را با او درمیان گذاشتم که خیلی ترسید و از من خواست هرچه زودتر او را به خانهاش بازگردانم. من هم او را به خانهاش رساندم و ماجرای قتل کودک را تلفنی به دوستم تعریف کردم، سپس متواری شدم. با ثبت اظهارات مرد متهم به قتل، زن شاکی احضار شد و در مواجهه حضوری با متهم قرار گرفت که وی نیز به جرم خود اعتراف کرد.
این زن در اظهاراتش به پلیس گفت: من برای فاش نشدن رابطهمان دروغ گفتهام. مجتبی، کودکم را که تنها شاهد ارتباطهایمان بود، از سر راهش برداشت.
به دنبال اعترافهای تکاندهنده این زن و مرد، کارآگاهان جنایی همراه برجسته بازپرس پرونده و عامل جنایت به گورستانی که وی مدعی بود کودک را در آن محل دفن کرده است، اعزام شدند و در بازرسی از گورستان، جسد پسر 5/2 ساله را کشف و به پزشکی قانونی منتقل کردند. در بررسی اولیه از پیکر کودک معلوم شد وی پیش از مرگ مورد کودکآزاری قرار گرفته و آثار کبودی در تمام نقاط بدنش مشهود است.
با مشخص شدن این موضوع، کارآگاهان با معمای پیچیدهای روبهرو شدند که آیا پسرکوچولو زنده به گور شده یا بعد از قتل دفن شده است. بنابر این گزارش، مادر کودک کشته شده همراه عامل جنایت با قرار قانونی از سوی بازپرس برجسته رئیس شعبه اول دادسرای عمومی و انقلاب شهریار در بازداشت به سر میبرند.
abi6156 - مالزی - ایبو
|
نمیدونم چی بگم اخه چرا تا این حد مردم بیرحم شدند تا کجا باید رفت ؟! |
سهشنبه 20 مهر 1389 |
|
الهام ایرانی - ایران - تهران
|
لعنت به فقر به فساد و اول از همه به جهل که همه بدبختی ها از گوره جهل و نادانیه. بچه ها فرشته هایی که تاگور گفت تولد هرکدومشون یعنی خدا هنوز به انسان امیدواره !!! . مایه های امید بدجوری این چند وقته تاوان پس دادن |
سهشنبه 20 مهر 1389 |
|
dannni - سوئد - استکهلم
|
این زن باید از بالی برج میلاد 7 شبانه وز اوزونش کرد اخ بچه ات چه گناهی داشت |
سهشنبه 20 مهر 1389 |
|
saman911 - ایران - تهران
|
سازمان حقوق بشر در بیانیه ای خواستار ازادی فوری این زن و مرد شدند و قرار است کمپینی به حمایت از این دو نفر در سراسر دنیا برگذار کند دولتهای غربی هم خواهان ازادی این دو نفر شده اند!!!!??? |
سهشنبه 20 مهر 1389 |
|
dannni - سوئد - استکهلم
|
الهام ایرانی - ایران - تهران /اخ عزیز بابا این چه ربطی داره به فقر طرف صحبت از فقر بودنش نکرده بود |
سهشنبه 20 مهر 1389 |
|
rastad - ایران - تهران
|
اول اون زنیکه هرزه فاحشه رو تیکه تیکه کنن بعد اون ولد زنا مرتیکه رو . خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا به کدامین این جانیان کودکان رو میکشند .تف به شرفتون . تف به ذاتتون . تف به گور جد و آباد این رژیم ایران که هر چی این کثافتا مردم رو در سختی میذارن مردم بابا بخدا دارن دیونه میشن . ای خدا به عزت و جلالت قسم میدم خودت نجاتمون بده |
سهشنبه 20 مهر 1389 |
|
dkdk - دانمارک - اسلیس
|
بخدا که سنگسار هم برای چنین زنی که قطعا نامش مادر نمیباشد کمه.چقدر کثیفی.پستی.حیوانی و نفرت انگیز.این کثافتها را که فرشته معصوم 2 ساله ای را برای شهوت رانی چند دقیقه ای حیوانی خود اینقدر میزنند تا بمیرد حقشان سنگسار هم بدتره.کثافتها. |
سهشنبه 20 مهر 1389 |
|
fsirani - ترکیه - انکارا
|
سازمان حقوق یشر خواهان ازادی این شخص نمیشود بلکه آ ن سازمان ریشه یابی میکند و اگر از نظر حقوق بشر که ایران آن را به امضا رسانده یا اعتراض میکند یا بیانیه صادر میکند |
سهشنبه 20 مهر 1389 |
|
3setareh - امریکا - ارواین
|
حالا چند سال دیگه که میخان اعدامش کنن سرو کله دلسوزا پیدا میشه که ائ وای این زن بئگناه داره واسه رابطه نامشرو و.....اعدام میشه.هیشکی هم یادش نمیاد که این ادم کثئف چه با اوون بیگناه بچه کرده.فقط فکر کنید طفلک قبل مرگ چئ کشیده وچی دیده... |
سهشنبه 20 مهر 1389 |
|
Black Chador - امریکا - ولدن
|
کاری به مرد ندارم ولی این زن باید قبل از اعدام تیکه تیکه بشه. بعضی ادمها را باید فرستاد پیش حیوانات تا مهربانی و مادری یاد بگیرن. |
سهشنبه 20 مهر 1389 |
|
porharfi - هلند - آرنم
|
یاد برسر دوراهی های ...زن روز...بخیر! به نویسنده اش میگفتند: آقا. اینهمه ماجرا ی بر سر دوراهی را هر هفته از کجا میآوری؟؟!!... بفرمایید ..!ماجرا های واقعی ِ چاپ شده در این سایت .شاهده زنده!! |
سهشنبه 20 مهر 1389 |
|
zayandehroodi - دانمارک - کبنهاک
|
بخدا از ناراحتی سرم درد گرفت دلم برا بچه هایی که بی دفاع کشته میشه پرپر میشه /به کدامین گناه/ میگن باید قلب مادر رو شکافت تا ببینن از چی درست شده که دیوانه وار بچه هاشو میپرسته/اگه قلب این زن بیرحم رو بشکافن بوی تعفن و لجن ازش بلند میشه /اصلا شاید هم سنگ تو سینشه جای قلب. |
سهشنبه 20 مهر 1389 |
|
pariha - کویت - کویت
|
خدای من چقدر آدم قلبش به درد میاد اصلا فکرش سخته - حیف این بچه حیف اسم مادر باید گفت زنیکه بی لیاقت و بی عاطفه - فقط مجازات اعدام وچه دیدن داره . |
چهارشنبه 21 مهر 1389 |
|
atena10 - ایران - تهران
|
این زن مادر نبود کثافت بوده وگرنه هیچ مادری دلش نمی اد با بچه اش دعوا کنند یا حرفی بهش زده شه |
چهارشنبه 21 مهر 1389 |
|
KHANOOM - کویت - کویت
|
زن بی صفت وبی عاطفه .میخواستی بری دنبال هرزه گری چرا بچه رو با خودت میبری . و اخر سر هم میکشیش . الهی بمیری واقعا کشتن برات کمترین مجازاته . |
چهارشنبه 21 مهر 1389 |
|
shana - ایران - خوزستان
|
من نمی دونم این چه عشق شعله وری بده که بچه جلوی چشم مادر پرپر شده و مادر درگیر احساسات فیزیکی خودش بوده . |
پنجشنبه 22 مهر 1389 |
|