جمعه ۱۰ مهر ۱۳۸۸ - ۰۲ اكتبر ۲۰۰۹
بریانی سبزیجات ( غذای هندی )
سیر، پیاز، پودر فلفل قرمز، هل، دارچین، آب سبزیجات، زیره، گل کلم و قارچ، برخی از مواد تشکیل دهنده این غذای هندی هستند.مواد لازم (برای 6 نفر)روغن سبزیجات: یک قاشق غذاخوریپیاز: یک عدد، خلال شود.سیر: 2 حبه،خرد شود.چوب دارچین: یک عددهل از پوست در نیامده: 6 عددزیره: یک و نیم قاشق چایخوریپودر فلفل قرمز: نصف قاشق چایخوریبرنج دانه بلند: 2 پیمانهآب سبزیجات: 3 پیمانهلوبیا سبز خرد نشده: 175 گرم، سر و ته آن زده شود.گل کلم: 200 گرم، به گلچههای کوچک تقسیم شود.قارچ: 100 گرم، دو نیم شود.برگ گشنیز تازه: نصف پیمانهبادام بو داده: 2 قاشق غذاخوریماست کم چرب: 4/1 پیمانهطرز تهیه:• روغن را درون قابلمهای بزرگ روی حرارت متوسط گرم کنید.• سیر و پیاز را در روغن به مدت 5 دقیقه یا تا زمانی که نرم شوند حرارت دهید.• دارچین، هل، زیره و پودر فلفل قرمز را به ظرف اضافه کنید و 30 ثانیه آنها را حرارت دهید.• برنج را به ظرف اضافه کرده، و آن را خوب با مواد داخل ظرف مخلوط کنید، سپس آب سبزیجات، لوبیا، گل کلم و قارچ را به آنها اضافه کنید.• قابلمه را روی حرارت متوسط قرار داده و درب آن را گذاشته و به مدت 15 دقیقه یا تا زمانیکه آب آن جذب شود، بگذارید بجوشد.• سپس حرارت را تا حد امکان کم کرده و به مدت 10 دقیقه یا تا زمانی که برنج نرم شود، آن را حرارت دهید.• چوب دارچین را از درون قابلمه بیرون آورید.• غذا را در طرف مورد نظر ریخته و روی آن گشنیز و بادام بو داده بریزید و همراه با ماست آن را میل کنید. منبع : ایران شف
Dokhtare_ariaei - ایتالیا - میلان
|
اما فلفلش خیلی کم بود غذای هندی که باید تند باشه?!!!باید مینوشت پودر فلفل قرمز 4 قاشق چایخوری . نه نصف قاشق!!! چه غذای سالمی پر از سبزیجات مختلف هرچند که فلفل و سیرش کم بود |
جمعه 2 مهر 1389 |
|
Dokhtare_ariaei - ایتالیا - میلان
|
خوش آمدی پاییز. پاییز از راه رسید. با همه رنگهای خیال انگیزش. که بوی پختگی و کمال میدهد. پاییز از راه رسید با بوی ماه مهر. ماه مدرسه و درس و دوستی ها و خاطره ها. پاییز از راه رسید با راهی که بروی عطیه برتر گشود. پاییز از راه رسید با کلیدی که دروازه ناگشوده قلب مرا گشود. و چشمانم را بروی بی نظیرترین تجربه روح در عالم خاک گشود. پاییز از را رسید با تمام تداعی های روح انگیزش. با همه رنگهایش که هر کدام طیفی از دوست داشتن و ماجرایی از مهر ورزیدن را به صحنه . خیال می آورد. پاییز از راه رسید با ترنم بارانهای دوست داشتنی اش. با قاب خیس پنجره هایش. با باد های ملایم و تندش که تن برگ را بر اندام درخت به لرزه می افکند. و فداکاری برگهای خشک و مسین به زیر گامهای عابرانی که عشق گمشده خویش را می جویند. برگ هایی که افتادن و تسلیم و فنا را به یاد تو می اورند . سرخ به رنگ خون . پاییز از راه رسید با الهه ی نارنجی پوش خویش. هم او که سالهاست دل کوچک من پرستشگاه مهر او ست . |
جمعه 2 مهر 1389 |
|
wildpiony - هند - بمبیی
|
اه اه...اینا چیه بابا میذارید؟ به قرمه سبزی چه میدونم کشک و بادمجوووووووون ...به به از اینا بذارید/ |
جمعه 2 مهر 1389 |
|
pariha - کویت - کویت
|
raha1984 - المان - هامبورگ دوست نازنین این بریانی با بریانی اصفهانی که بر روی کفگیر (معروف ودوستداشتنی خودم) درست میشه خیلی فرق میکنه |
جمعه 2 مهر 1389 |
|
pelle - سوئد - استکهلم
|
Dokhtare_ariaei - ایتالیا - میلان . مواظب باش عزیز من خیلی تندی و ترشی میخوری ،دوست ندارم یک دختر مهربان آریائی خدای نکرده با این خوردن این همه فلفل به دختر هندی تبدیل بشود.شاد وسرفراز باشی. |
جمعه 2 مهر 1389 |
|
homa-ir - المان - هامبورک
|
pelle- سوئد - استکهلم. دوست بسیار عزیزم - باید بگم منم مثل Dokhtre-ariaei طرفدار غذای تند هستم وهمیشه باید فلفل تند جز سبزیجات برای غذا باشه البته به حد اعتدالش اما به پای دختر اریائی عزیز و کدبانو و هنرمند در پخت شیرینی نمیرسم . هرچند برای عروسی ام شیرینی برایم نپخت . شایدم پستچی به. جعبه شیرینی که بوش به مشامش خورده دستبرد زده . |
شنبه 3 مهر 1389 |
|
pelle - سوئد - استکهلم
|
homa-ir - المان - هامبورک. درود به همای عزیز ،با آرزوی خوشی و سعادت برای شما امیدوارم همه مراسم ازدواج شمابه خوبی و مطابق میل شما برگذار شده باشد، در مورد پختن شیرینی و پست کردن آن برای شما کاش بخودم گفته بودید ،البته خودم مهارت شیرینی پختن ندارم ولی دوستانی دارم که بهترین شیرینیها را میپزند واینجا خیلی طرفدار دارد، وواقعا خوردن دارد.انشالله در سالگرد ازدواجتان همگی در خدمت مهربان بانو هستند فقط سرکار امر بفرمائید. |
شنبه 3 مهر 1389 |
|
homa-ir - المان - ّهامبورک
|
pelle- سوئد - استکهلم. دوست بسیار عزیز و نازنینیم - باشه تا سالگرد ازدواج حتما سفارش میدم, اخه میدونی خیلی عجیبه , من همانطوریکه غذای تند و ترشی را دوست دارم. عاشق شیرینی هم هستم . بخصوص شیرینی ایرانی - در هامبورگ هم شیرین پزهای خوبی هستند که برای مغازه های ایرانی سفارش میگیرند و من شنیدم البته ازمغازه های ایرانی خریدمیکنم . هرچند برای سالگرد ازدواجم این بار بشما دوست نازنینم سفارش میدم که مزه شیرینی در سوئد. را بچشم . فدای محبت همیشگی شما - هما |
شنبه 3 مهر 1389 |
|
shiva safapour - ایران - تهران
|
هفته خوبی رو در پیش داشته باشی ماه من . یادت باشه استراحت هم احتیاج داریم .مراقب عشق من باشین لطفا ...ایران تهران |
شنبه 3 مهر 1389 |
|
Dokhtare_ariaei - ایتالیا - میلان
|
pelle - سوئد - استکهلم اخی الهی بگردم از این همه احساس ناز شما.نه عزیزم مطمئن باش دیگه به انجا نمیرسه!!اخه خدایی قبول کن خوشمزگی غذا فقط به تندیش هستش البته معمولی و ترشی اشتها اوره و چربی رو اب میکنه و محشره.عزیز دلم شما هم همیشه سلامت و پاینده باشید. |
یکشنبه 4 مهر 1389 |
|
Dokhtare_ariaei - ایتالیا - میلان
|
.homa-ir - المان - هامبورک زنده باد همای جون جونی خودم ای ول به شما که با من هم عقیده ای و معتقدی خوشمزگی غذا فقط به فلفله.همای جونم شما همیشه به من لطف داری قربون اون محببت برم من.آره عزیزم این پستچی شکموی شیرینی رو که برای شما پستش کرده بودم نوش جان کرد.!!اما عزیز دلم مطمئن باش برای روز 12 مهر که تولدم حتما جبران میکنم و طبق ذائقه شما کیک تولد میخردم چون اگه خودم درست کنم میترسم خراب شه پس به خاطر اینکه به ما کلی خوش بگذره از بیرون کیک سفارش میدم.هما جونم همیشه موفق و پاینده باشی مهربونم.. |
یکشنبه 4 مهر 1389 |
|
mohsen_raja - ایران - تهران
|
pariha - کویت - کویت// اخرش سر من و شما بیکلاه موند، چقدر گفتم هر چی پول داری بریز تو حساب من تا بذارم یه جای امن، گوش ندادی! حمیدخان و ایران عزیز هم رفتند! همه امیدم به Esfahan Nesfe Jahan جان بود که اونم توی کامنتش برام نوشته بود: « جناب! حق با شماست»!!! یعنی از صد تا فحش بدتر! یعنی حالا که حمید اینها رفتند، تو هم برو گورتو گم کن! خلاصه این کلمه «جناب» در اون جملهای که نوشته بود خیلی معنیها میداد! ( این روزها "درک مطلب ضعیف" و البته طبعات بد پیرو اون، توی سایت بصورت اپیدمی در اومده، حالا یا من هم به اون دچار شدم یا اینکه واقعا این کلمه " جناب" معنی خوبی برام نداشت) |
دوشنبه 5 مهر 1389 |
|
mohsen_raja - ایران - تهران
|
pariha - کویت - کویت// اخرش سر من و شما بیکلاه موند، چقدر گفتم هر چی پول داری بریز تو حساب من تا بذارم یه جای امن، گوش ندادی! حمیدخان و ایران عزیز هم رفتند! همه امیدم به Esfahan Nesfe Jahan جان بود که اونم توی کامنتش برام نوشته بود: « جناب! حق با شماست»!!! یعنی از صد تا فحش بدتر! یعنی حالا که حمید اینها رفتند، تو هم برو گورتو گم کن! خلاصه این کلمه «جناب» در اون جملهای که نوشته بود خیلی معنیها میداد! ( این روزها "درک مطلب ضعیف" و البته طبعات بد پیرو اون، توی سایت بصورت اپیدمی در اومده، حالا یا من هم به اون دچار شدم یا اینکه واقعا این کلمه " جناب" معنی خوبی برام نداشت) |
دوشنبه 5 مهر 1389 |
|
Esfahan Nesfe Jahan - آلمان - برلین
|
mohsen_raja - ایران - تهران .. پسر خاله جون همینجور برای من حرف در بیار ! حالا Hamid رفته ولی بقیه که هستند. خه می دونید من حسابی در جستجوی کلاه بر باد رفته ام هستم. چون موقعیکه سرم را تا جائیکه تونستم به عقب و بالا داده بودم تا بلندی دیوار اقبال pariha جون.. را ببینم افتاد و باد بردش. بعدم نه که دوست داشتید خدای نکرده به جای "جناب" " اوی " بگم. شما نوشته بودید : " اونهایی که در نوشتن وسواس دارند و قبل از نوشتن فکر میکنند میتونند بسیار تاثیرگذار باشند " منظورتون من بودم دیگه . منم تائید کردم و نوشتم : " جناب حق با شماست". بله یا نه? درست میگم? |
دوشنبه 5 مهر 1389 |
|
mohsen_raja - ایران - تهران
|
Esfahan Nesfe Jahan عزیز! پس مشخص شد من هم همون مشکلی که اشاره کردم رو دارم. در رابطه با مورد دوم هم، اتفاقا اصلا منظورم شما نبودید، چون تنها کسی که اگر فکر نکرده هم حرفی بزنه توی گفتههاش جز لطف، محبت و خوبی چیز دیگهای پیدا نمیشه، شمایید. |
دوشنبه 5 مهر 1389 |
|