یکشنبه ۴ مرداد ۱۳۸۸ - ۲۶ جولای ۲۰۰۹
پرشیا از کی ایران شد؟
تاملی در انتخاب عنوان رسمی کشور
تا اوایل قرن بیستم، مردم جهان کشور ما را با عنوان رسمی" پارس یا پرشین" می شناختند، اما در دوران سلطنت رضاشاه که بحث رجعت به ایران باستان و تاکید بر ایران پیش از اسلام قوت گرفته بود، حلقه ای از روشنفکران باستان گرا مانند سعید نفیسی،محمد علی فروغی و سید حسن تقی زاده در حکومت پهلوی اول با حمایت مستقیم رضاشاه گردهم آمده بودند که به این منظور اقداماتی را انجام می دادند،"سعید نفیسی" از مشاوران نزدیک رضاخان به وی پیشنهاد کرد نام کشور رسما به "ایران" تغییر یابد، این پیشنهاد در آذر ماه 1313 شمسی رنگ واقعیت به خود گرفت، یادداشتی را که از نظر می گذرانید، مقاله ای از سعید نفیسی در روزنامه اطلاعات است که بعد از رسمی شدن عنوان ایران، دلایل و توجیه تاریخی و فرهنگی این انتخاب را با عموم مردم در میان گذاشته است.
سعید نفیسی
رضاشاه آنقدر به نفیسی اعتماد داشت که وی را مسئول تحصیل و تربیت ولیعهدش(محمدرضا) در دوران تحصیل سوئیس کرد که خاطرات حسین فردوست(دوست و همراه محمدرضا در سوئیس) به خوبی آن را روایت کرده است.پارسینه برای نخستین بار مقاله سعید نفیسی را منتشر می کند:کسانیکه روزنامه های هفته گذشته را خوانده اند شاید خبر بسیار مهمی را که انتشار یافته بود با کمال سادگی برگذار کرده باشند ، خبر این بود که دولت ما به تمام دول بیگانه اخطار کرده است که از این پس در زبان های اروپایی نام مملکت ما را باید « ایران » بنویسند .در میان اروپائیان این کلمه ایران تنها اصطلاح جغرافیائی شده بود و در کتابهای جغرافیا دشت وسیعی را که شامل ایران و افغانستان و بلوچستان امروز باشد فلات ایران می نامیدند و مملکت ما را بزبان فرانسه « پرس » و به انگلیسی « پرشیا » و به آلمانی « پرزین » و به ایتالیایی « پرسیا » و به روسی « پرسی » می گفتند و در سایر زبان های اروپایی کلماتی نظیر این چهار کلمه معمول بود . سبب این بود که هنگامی که دولت هخامنشی را در سال 550 پیش از میلاد یعنی در 2484 سال پیش کوروش بزرگ پادشاه هخامنش تشکیل داد و تمام جهان متمدن را در زیر رایت خود گرد آورد چون پدران وی پیش از آن پادشاهان دیاری بودند که آن را « پارسا » یا « پارسوا » می گفتند و شامل فارس و خوزستان امروز بود مورخین یونانی کشور هخامنشیان را نیز بنا بر همان سابقه که پادشاهان پارسی بوده اند «پرسیس » خواندند و سپس این کلمه از راه زبان لاتین در زبان های اروپایی به « پرسی » یا « پرسیا » و اشکال مختلف آن در آمد و صفتی که از آن مشتق شد در فرانسه « پرسان » و در انگلیسی « پرشین » و در آلمان « پرزیش » و در ایتالیائی « پرسیانا » و در روسی « پرسیدسکی » شد و در زبان فرانسه « پرس » را برای ایران قدیم پیش از اسلام ( مربوط به دوره هخامنشی و ساسانی ) و « پرسان » را برای ایران بعد از اسلام معمول کردند .تنها در میان علما و مخصوصا مستشرقین معمول شده که کلمه ایران را برای تمام علوم و تمدن های قدیم و جدید مملکت ها و نژاد ها به کار بردند و از آن در فرانسه « ایرانین » و در انگلیسی « ایرانیان » و در آلمانی « ایرانیش » صفت اشتقاق کردند و این کلمه را شامل تمام تمدن های ایران جغرافیائی امروز و افغانستان و بلوچستان و ترکستان ( تاجیکستان و ازبکستان و ترکمنستان امروز )و قفقاز و کردستان و ارمنستان و گرجستان و شمال غربی هندوستان دانستند و به عبارت آخری یک نام عام برای تمام ممالک ایرانی نشین و یک نام خاص برای کشوری که سرحدات آن در نتیجه تجاوزهای دول بیگانه از شمال و مشرق و مغرب در نیمه اول قرن نوزدهم میلادی تعیین شده بود وضع کردند .اما کلمه ایرانی یکی از قدیم ترین الفاظی است که نژاد آریا با خود بدایره تمدن آورده است این شعبه از نژاد سفید که سازنده تمدن بشری بوده و علمای اروپا آن را به اسم هند و اروپایی ویا نزاد هندو و ژرمنی و یا هند و ایرانی و یا هند و آریائی خوانده اند از نخستین روزی که در جهان نامی از خود گذاشته است خود را به اسم آریا نامده و این کلمه در زبان های اروپائی « آرین » به حال صفتی یعنی منسوب به آریا و آری متداول شده است . این نژاد از یک سو از سواحل رود سند و از سوی دیگر تا سواحل دریای مغرب را فرا گرفته یعنی تمام ساکنین مغرب و شمال غربی هندوستان و افغانستان و ترکستان و ایران و قسمتی از بین النهرین و قفقاز و روسیه و تمام اروپا و آسیای صغیر و فلسطین و سوریه و تمام آمریکای شمالی و جنوبی را به مرور زمان قلمرو خود ساخته است تما زبان های ملل مختلف آن با یکدیگر روابط و مناسبات گوناگو دارد . مام مظاهر فکر و تمدن آن با یکدیگر مربوط است . داستان ها و معتقدات آن همواره با یکدیگر پیوستگی داشته و همواره کره زمین مظهر خیر و شر آن بوده است . در اوستا که قدیم ترین آثار کتبی این نژادست ناحیه ای که نخستین مهد زندگی و نخستین مسکن این نژاد بوده است به اسم « ایران وئجه » نامیده شده یعنی سرزمین آریاها و نیز در اوستا کلمه « ابریا » برای همین نژاد ذکر شده است . همواره پدران ما به آرائی بودن می بالیده اند چنان که داریوش بزرگ در کتیبه نقش رستم خود را پارسی پسر پارسی و آرائی ( هریا ) از تخمه آریائی می شمارد و بدان فخر می کند .در زمانی که سلسله هخامنشی تمام ایرا را در زیر رایت خود در آورده معلوم نیست که مجموعه این ممالک را چه می نامیده اند زیرا که در کتیبه های هخامنشی تنها نام ایالات و نواحی مختلف قلمرو هخامنشی برده شده و نام مجموع این ممالک را ذکر نکرده اند . قطعا می بایست در همان زمان هم نام مجموع این ممالک لفظی مشتق از آرای باشد زیرا که تمام ساکنیت این نواحی خود را آریائی می نامیده اند و لفظ آریا در اسامی نجبای این ممالک بسیار دیده شده است . قدیمی ترین سند کتبی که در جهان موجود است و ضبط قدیم کلمه ایران در آن می توان یافت گفته آرا نوستن جغرافیادان معروف یونانی است که در قرن سوم پیش از میلاد می زیسته و کتاب وی از میان رفته ولی استرابون جغفرافیادان مشهور یونانی از آن نقل کرده و وی آن را « آریانا » ضبط کرده . از این قرار لااقل در دو هزار و دویست سال پیش این کلمه معمول بوده است .
مقاله سعید نفیسی در روزنامه اطلاعات/اول دی 1313
بنابراین قدیمی ترین نام مملکت ما همین کلمه ایران بوده یعنی نخست نام ایریا که نام نژاد بوده است نام مملکت را آبریان ساخته اند و سپس به مرور زمان ابریان ، آیران شده و در زمان ساسانیان ایران ، ایران ( به کسر اول و سکون دوم ) بدل شده است و در ضمن اران ( به کسر اول ) نیز می گفته اند . چنانکه پادشاهان ساسانی در سکه و کتیبه ها نام خود را پادشاه ایران و اران می نوشته اند و از زمان شاپور اول ساسانی در سکه ها لفظ انیران هم دیده می شود زیار که الف مفتوح در زبان پهولی علامت نفی و تجزیه بود و انیران یعنی بجز ایران و خارج از ایران و مراد از آن ممالک دیگر بوه است که ساسانیان گرفته بودند .در همین دوره ساسانی لفظ ایرانشهر یعنی شهر ایران ( دیار و کشور ایران ) نیز معمول بوده است و عراق را که در میان مملکت بدین اسم برده به اسم « دل ایرانشهر » می نامیدند .کلمه ایرانشهر را فردوسی و شعرای دیگر قرن پنجم و ششم ایران نیز به کار برده اند . پس مراد از ایرانشهر تمام مملکت ساسانیان بوده است چنان که تا زمان حمدالله مستوفی قزوینی مولف نزهت القلوب که در اواسط قرن هشتم هجری بوده یعنی تا چهارصد سال پیش همین نکته رواج داشته است و وی حدود ایران را چنین معلوم می کند : از مشرق رود سند و کابل و ماوراء النهر و خوارزم ، از مغرب اران ( ماوراء قفقاز ) تا قلمرو روم و سوریه از شمال ارمنستان و روسیه و دشت قپچاق و دربند و از جنوب صحرای نجد بر سر راه مکه و خلیج فارس . اما کلمه ایران که اینک در میان ما و اروپائیان معمول است و لفظ جدید همان کلمه ای است که در زمان ساسانیان معمول بوده در دوره بعد از اسلام همواره متداول بوده است و فردوسی ایران و ایرانشهر و ایران زمین را همواره استعمال کرده و حتی شعرای غزنوی نیز ایرانشهر و ایران را در اشعار خود آورده و پادشاهان این سلسله را خسروان این دیار دانسته اند .پس از اینکه اروپائیان مملکت ما را در عرف زبان خود پرس یا نظائر آن می نامیدند و این عادت مورخین یونانی و رومی را رها نمی کردند چه از نظر علمی و چه از نظر اصطلاحی به هیچ وجه منطق نداشت زیرا که هرگز اسم این مملکت در هیچ زمان پراس یا کلمه ای نظیر آن نبوده و همواره پارس یا پرس نام یکی از ایالات آن بوده است که ما اینک فارس تلفظ می کنیم .حق همین بود که ما از تمام دول اروپا خواستار شویم که این اصطلاح غلط را ترک کنند و مملکت مار ا همچنان که ما خود همواره نامیده ایم ایران و منسوب آن را ایرانی بنامند .شکر خدای را که این اقدام مهم در این دوران فرخنده به عمل آمد و این دیاری که نخستین وطن نژاد آرای بوده است به همان نام تاریخی و باستانی خود خوانده خواهد شد .اینک در پایان این کار مهمی که به صرفه تاریخ ایران صورت گرفته است جای آن دارد که ما نیز در میان اصطلاح باستانی زمانی ساسانی و ادبای ایران را زده کنیم و مملکت ایران را هم پس از این ایرانشهر بنویسم و بگوئیم زیرا گذشته از آن که یادگار حشمت و شکوه ساسانیان را زنده کرده ایم و دیار اردشیر بابکان و انوشیروان را بهمان نامی که ایشان خود می خوانده اند نامیده ایم که کلمه بسیط را به جای دو لفظ مرکب به کار برده ایم و امیدوارم که این پیشنهاد در همان پیشگاهی که پاسبان تمام بزرگی های گذشته و آینده ایران است پسندیده و پذیرفته آید .تهران 10 دی ماه 1313سعید نفیسی
zartusht67 - المان - فرانکفورت
|
ایران یا پرشیا فرق نداره میهن اریایان هست و بس امیدوارم عده کمی که روی نام پارس حساس هستند بخوانند این قسمت و درک کنن پارس و ایران یکی است |
پنجشنبه 24 تیر 1389 |
|
MIGRANT - استرالیا - پرث
|
در اول متن میگه "در دوران سلطنت رضاشاه که بحث رجعت به ایران باستان و تاکید بر ایران پیش از اسلام قوت گرفته بود" تصمیم گرفتن که اسم رو برگردونن به ایران! مگه قبل از پارس اسمش ایران بوده و بعد تغییر کرده ! کسی اطلاعاتی در این زمینه داره? |
پنجشنبه 24 تیر 1389 |
|
ehsan_2nd_time - یوکی - لندن
|
البته انگلیس هم پشت این ماجرا بوده. چون همزمان که اسم پرشیا به ایران تغییر کرد ، اسم عراق هم برای اون کشور ساخته شد. طوریکه انگار ایران و عراق یه کشور بودند که توسط انگلیس به دو قسمتت تقسیم شدند به نام های IRAN و IRAQ. عجیب نیس که فقط حرف آخر ایندو فرق می کنه؟ |
جمعه 25 تیر 1389 |
|
shahab46 - المان - هانوفر
|
خدا هم محمدرضاشاه وهم رضا شاه کبیر را بیامرزه که جز خدمت به این کشور توی اون بهبهه دنیا انجام ندادند. |
جمعه 25 تیر 1389 |
|
saljog - سوئد - استکهلم
|
اسم ایران ممالک محروزه قاجار بود. ما اذربایجانیها اسم ترکی ایران را انتخاب کردیم. کلمه ایران یعنی ار انا که برای سهولت گویش, اسم ایران گرفته است. ار به ترکی یعنی بزرگوار, گرامی. و انا یعنی مادرم.از انجایی که ترکها به سرزمین خود مثل مادر خود دلبسته اند سرزمین خود را ار انا ,. مادر گرامی به فارسی .انتخاب کردند که به مرور زمان گویش ایران معمول شده است |
جمعه 25 تیر 1389 |
|
immortal1977 - هلند - امرسفورت
|
یادم میاد اون موقع ها که بحث خلیج فارس و اسم جعلی عربی خیلی داغ بود، من توی یکی از فروم های خارجی داشتم از اسم خلیج فارس دفاع می کردم، که یکی جواب داد :. من برام یه سوال پیش اومده، مگه شما ایرانی نیستین؟ چرا اینقدر براتون مهمه که اسم خلیج persian باشه؟ persia یه امپراطوری منقرض شده است، چه ربطی به ایران شما داره؟. باید قبول کرد خیلی ها اطلاعات تاریخی ندارن و نمی دونن persia نام سابق ایران هستش و persian یعنی ایرانی. |
جمعه 25 تیر 1389 |
|
pahlavi100 - آمریکا - کالیفورنیا
|
saljog - سوئد - استکهلم --- لابد فردوسی هم اهل طوس نبود، اردبیلی بود که تو شاهنامه گفت " چون ایران نباشد تن من مباد--- بدین بوم و بر زنده یک تن مباد". شولوخ سالما قارداش. |
جمعه 25 تیر 1389 |
|
saljog - استکهلم - سوئد
|
من حیقیقت را گفتم pahlavi 100 . ارانا-ایرانا-و به مرور زمان ایران.یعنی مادر عزیزم ایران. |
جمعه 25 تیر 1389 |
|
piadeh - اینگیلیس - لندن
|
ما همه ایرانی هستیم و ایران سرزمینه پدری و مادریه ماست و باید به فرزانه ها و قدیمیانه خود افتخار کنیم |
جمعه 25 تیر 1389 |
|
shomali - ایران - لاهیجان
|
این همه افتخار،ولی متاسفانه اکثرت افراد ساکن در آن غیر ایرانی،. که اعراب جنایتکار را پرستش می کنند. |
جمعه 25 تیر 1389 |
|
اینترنت ندیده - ایران - قم
|
ehsan_2nd_time - یوکی - لندن باهات تا دلت بخواد موافقم چون در این زمینه باز هم مطالعاتی داشتم اما در عراق انگلستان بیشتر خودشو نشون داده تا ایران . و ایزد نگهبان دستاوردهای این پدروپسر باد. |
یکشنبه 27 تیر 1389 |
|
pahlavi100 - آمریکا - کالیفورنیا
|
saljog - استکهلم - سوئد --- مین ایل آذربایجان و ایران یاشاسین. شما دوست گرامی هم صد و پنجاه سال عمر کنید که اینقدر میهندوست هستید. |
یکشنبه 27 تیر 1389 |
|
raymand_a - بریتانیا - لندن
|
البته که در میان خود ما ایرانیان همیشه ایران بوده. از زمان فردوسی همه مهر ایران زمین بوده و بعد از او هم گفته اند هنر نزد ایرانیان است و بس. متاسفانه اما در دوران اخیر به دلیل شکستهای اخیر خواستیم از خودمان فرار کنیم. رضا خان برای این که حس کرد دید خارجی ها نسبت به پرشیا مثبت نبود به اسم پر مسما و تاریخی ایران بازگشت. قضیه ایران ربطی به اسلام نداره. حالا هم بعضی ها از ایرانی بودن شرم میکنند وقتی سوال میشه میگن پرشین هستیم. چون فکر می کنند ذهن غربی ها نسبت به ایران مغشوش هست و نسبت به پرشیا حس خوبی خواهند داشت. هر چند اون هم صد در صد نیست یک موقع فیلمی میاد به اسم پرنس پرشیا اما بیشتر فیلم ها در حمایت از یونان غربی مقابل پرشیای به دید اینها وحشیه شرقیه. البته ایران نام صحیح تری هست به نظر من. در دوره رضا خان دلیل سیاسی هم بوده اون هم این که افغان ها در صدد استفاده از عنوان ایران بودند. |
یکشنبه 27 تیر 1389 |
|
raymand_a - بریتانیا - لندن
|
مساله انگلیس و عراق که کامنتی بود از دایی جان ناپلون نباید جدی گرفته بشه برا مزاح حرفی زد اون دوست یه چیزی گفته باشه. البته در مورد زبان باید تلاش کنیم پرشین بمانه و درست هم پرژن تلفظ کنیم که شنونده بداند زبان پر باری است نه مثل افغانها که میگن فارسی و چیزی در حد اردو تصور میشود. |
یکشنبه 27 تیر 1389 |
|