دوشنبه ۲۹ تیر ۱۳۸۸ - ۲۰ جولای ۲۰۰۹
درگذشت دکتر کارو لوکس , پدر علم روباتیک ایران
پروفسور کارولوکس استاد نام آور دانشکده فنی دانشگاه تهران در سن 59 سالگی درگذشت. کارو لوکس یک دانشمند از ارمنیان ایرانی و از پژوهشگران به نام سیستمهای هوشمند در ایران بود.او مدرک کارشناسی ارشد مهندسی برق را از دانشگاه تهران (۱۹۷۳ میلادی)دریافت کرد و در سال ۱۹۷۶ میلادی مدرک دکترای خود را از گروه مهندسی برق و علوم کامپیوتر دانشگاه برکلی با گرایش مهندسی کنترل دریافت کرد.زمینهٔ پژوهشهای او پیشبینی سریهای زمانی، مدلهای عاطفی و منطق فازی است.او در سال ۱۳۸۵ خورشیدی به عنوان چهره ماندگار شناخته شد.کارو لوکس متولد سال 1328 در «اصفهان» و بزرگ شده در تهران است.کارو لوکس (Caro Lucas) بنیانگذار و مدیر «قطب کنترل و پردازش هوشمند» بود.در طی سالهای 1362 تا 1366 مدیر «پژوهشگاه دانشهای بنیادی» (IPM) و در سالهای 1345 تا 1367 رئیس دپارتمان ECE دانشگاه تهران بود.از فعالیتهای دانشگاهی وی در دانشگاههای خارج از کشور میتوان به عضویت در هیات علمی دانشگاه تورنتو کانادا، دانشگاه کالیفرنیا (برکلی)، دانشگاه گاریونیس و دانشگاه کالفرنیا (لسآنجلس) به عنوان دانشیار مدعو اشاره کرد.وی پدر علم رباتیک ایران شناخته میشود. پرفسور کارو لوکس در 18 تیرماه 1389 دار فانی را وداع گفت.
Punisher - ایران - شیراز
|
روحش شاد / راهش پر رهرو / نامش به عنوان یک انسان مفید برای جامعه و انسانیت برای همیشه ماندگار. |
جمعه 18 تیر 1389 |
|
i.am.the.world - لوکزامبورک - اش
|
دوست گرامی شاید هم حضرت موسی شبیه ایشون بوده؟! دفعه بعد که موسی را دیدی ازش بپرس کی مثل کی بوده و یک عکس هم برای ما بگیر. شادباشی و خرم. |
جمعه 18 تیر 1389 |
|
romano - ایران - تهران
|
خیلی مرد بزرگی از لحاظ علمی در دنیا و از لحاظ معنویت بود. تو کنفرانس بودم گفتن استاد بفرمایید سوار ماشین مخصوص بشیم بریم ساختمان فلان بعد بچهها سوار اتوبوس شده بودند و گفت نه ماهم دانشجوییم مگه با اینها فرقی داریم و سوار شد (ادا هم در نمی آورد). هیچ چیز را مسخره نمیکرد و از یک شاگرد تازه کار یک آدم فعال و محقق میساخت و بسیار عادل بود میگفت من مقاله را به انگلیسی مینویسم تو هم فلان کارها را انجام بده و حق آدم را در پروژه میداد. در مورد تحریم علمی ایران جزو اولین هایی بود که رایزنیهای بینالمللی از طریق دوستان بینالمللی اش کرد و گرههارو باز کرد. خیلی مرد بود و نامش گم نمیمونه تو استادای دانشگاه منو انسانم کرد. پدر معنوی خیلی از دانشجویان مقاطع بالا بود. |
جمعه 18 تیر 1389 |
|
ballotak - انگلستان - لندن
|
romano - ایران - تهران. باورش خیلی سخته! اتفاق وقتی می افته که آدم اصلا انتظارش رو نداره. خدا رحمتشون کنه :( هیچ موقع اولین باری رو که وارد دفتر یا بهتر بگم اطاق دکتر شدم رو یادم نمیره. کوچکترین اطاقی که ممکن بود به یه استاد تعلق بگیره و با ساده ترین امکانات. بیش از 300-400 تا مقاله و کتاب روی میز و زیر میز و بالای کمد و پشت در ورودی و خلاصه همه جا (حتی روی زمین!) پر از کاغذ بود! اولین فکری که به ذهنم رسید این بود که اگه بخواد یه موضوع خاصی رو پیدا کنه ، چه طوری از بین اون کوه مقاله و کتاب موفق به این کار میشه؟ برای خودش دنیایی داشت. تعریفش از زندگی یه تعریف کاملا منحصر به خودش بود. روحشون شاد |
شنبه 19 تیر 1389 |
|