شنبه ۹ خرداد ۱۳۸۸ - ۳۰ می ۲۰۰۹
داستان کوتاه خرید شوهر
یک مرکز خرید وجود داشت که زنان می توانستند به آنجا بروند و مردی را انتخاب کنند که شوهر آنان باشد.این مرکز، پنج طبقه داشت و هر چه که به طبقات بالاتر می رفتند خصوصیات مثبت مردان بیشتر میشد. اما اگر در طبقه ای دری را باز می کردند باید حتما آن مرد را انتخاب می کردند و اگر به طبقه ی بالاتر می رفتند دیگر اجازه ی برگشت نداشتند و هرکس فقط یک بار می توانست از این مرکز استفاده کند.روزی دو دختر که با هم دوست بودند به این مرکز خرید رفتند تا شوهر مورد نظر خود را پیدا کنند.در اولین طبقه، بر روی دری نوشته بود: “این مردان، شغل و بچه های دوست داشتنی دارند.”دختری که تابلو را خوانده بود گفت: “خوب، بهتر از کار داشتن یا بچه نداشتن است ولی دوست دارم ببینیم بالاتری ها چگونه اند؟”پس به طبقه ی بالایی رفتند…در طبقه ی دوم نوشته بود: “این مردان، شغلی با حقوق زیاد، بچه های دوست داشتنی و چهره ی زیبا دارند.”دختر گفت: “هوووومممم… طبقه بالاتر چه جوریه…؟”طبقه ی سوم: “این مردان شغلی با حقوق زیاد، بچه های دوست داشتنی و چهره ی زیبا دارند و در کارهای خانه نیز به شما کمک می کنند.”دختر: “وای…. چقدر وسوسه انگیر… ولی بریم بالاتر.” و دوباره رفتند…طبقه ی چهارم: “این مردان شغلی با حقوق زیاد و بچه های دوست داشتنی دارند. دارای چهره ای زیبا هستند. همچنین در کارهای خانه نیز به شما کمک می کنند و اهداف عالی در زندگی دارند”آن دو واقعا به وجد آمده بودند…دختر: “وای چقدر خوب. پس چه چیزی ممکنه در طبقه ی آخر باشه؟”پس به طبقه ی پنجم رفتند…آنجا نوشته بود: “این طبقه فقط برای این است که ثابت کند زنان راضی شدنی نیستند! از این که به مرکز ما آمدید متشکریم و روز خوبی را برای شما آرزومندیم!”
pandora - آلمان - آلمان |
خیلی قدیمی بود ولی خوندش بازم جالب بود چون حقیقت رو میگه البته خانومها هم مثل اکثر چیزای دنیا استثنا توشون پیدا میشه. |
پنجشنبه 23 اردیبهشت 1389 |
|
robinhoodd - استرا لیا - ملبورن |
looooool عالی بود تقدیم به خانومای اینجا..... ولی یه راه دیگه ام خوب بودا ....طبقه اخر محمود و میزاشتن هرخانومی در و باز میکرد میرفت تو در روشون بسته میشد..لول |
پنجشنبه 23 اردیبهشت 1389 |
|
karkas - ایران - اصفهان |
دوستان دوست داشتنی ایرانیان انگلستان الحق که دمتون گرم .همه عمر سایت یه طرف این مساله که نوشتین یه طرف. |
پنجشنبه 23 اردیبهشت 1389 |
|
pandora - آلمان - آلمان |
robinhoodd - استرا لیا - ملبورن. واااااای خدا خفت نکنه پسر روده بر شدم=)))قیافه محمود رو تصور کنین وقتی که مثلا یه خانوم خوشکل در رو باز میکنه:))با اون خنده چندش و چهره کریهش اب از لب و لوچش راه افتاده=)))) |
پنجشنبه 23 اردیبهشت 1389 |
|
iranazadiran - ایران - تهران |
خانمها فریب نخورید شوهری که بشه خریدش همون بهتر که از دستتون بره. |
پنجشنبه 23 اردیبهشت 1389 |
|
pokalu - آلمان - دورتموند |
karkas - ایران - اصفهان . چیه میبینم که بد جوری از خوندن این مطلب به وجد امدی و هیجان زده شدی میگم زنت حالت رو بگیرها :)))) |
پنجشنبه 23 اردیبهشت 1389 |
|
Amirbmw - ایران - تهران |
اوووووووووه!!! خدا بیامرزه. این داستان مال 100 سال پیش بود که! |
پنجشنبه 23 اردیبهشت 1389 |
|
karkas - ایران - اصفهان |
pokalu - آلمان - دورتموند....زنم رفته طبقه بعدی |
پنجشنبه 23 اردیبهشت 1389 |
|
Punisher - ایران - شیراز |
داستانی قدیمی ولی خوبی بود / واقعیت رو گفته بود / آره جانم / زن ها هیچوقت راضی نخواهند شد.اولین چیز برای زن / مال و منال هست ولی تا این قضیه برطرف بشه و زن از نظر مالی مشکلی نداشته باشه / بلافاصله مسایل عاطفی اش گل میکنه و اونوقت نق میزنه که : حاضر بودم که شوهرم یه کارگر ساده بود ولی ساعت 5 عصر میومد و کنار من بود....!!!. در صورتی یادش رفته که قبلا برای چندرقاز / سر و صدایی راه مینداخته که نگو و نپرس....! |
پنجشنبه 23 اردیبهشت 1389 |
|
robinhoodd - استرا لیا - ملبورن |
pandora - آلمان - آلمان. محمود ناز میکنه واسه خانومه ....بعده کلی کلنجار رفتن به دخمره میگه باشه...ولی برو ژتون بگیر....لووووول |
پنجشنبه 23 اردیبهشت 1389 |
|
mdice7 - ایران - تهران |
فکر نمیکنم این داستان در مورد جنسیت خاصی صدق کنه بلکه ذات واقعی انسانها(مرد و زن) رو نشون میده یعنی طمع |
پنجشنبه 23 اردیبهشت 1389 |
|
nima2 - امریکا - اتلانتا |
خیلی قدیمیه |
پنجشنبه 23 اردیبهشت 1389 |
|
faran - کویت - کویت |
من که کلی خندیدم با این که خودم خانومم نشنیده بودم شما ها که میگید قدیمیه کجا حونده بودید |
پنجشنبه 23 اردیبهشت 1389 |
|
*پسر شجاع* - ایران - تهران |
فکر کنم احمدی نژاد طبقه اول بوده شایدم پار کینگ و شاید زیر زمین.... |
جمعه 24 اردیبهشت 1389 |
|
1369 iman - ایران - تهران |
خوب بود تشکر |
شنبه 25 اردیبهشت 1389 |
|
maryamafghan - اتریش - سالزبورگ |
جالب بود ولی همه اینجورن فرق نمیکنه چه مرد چه زن |
شنبه 25 اردیبهشت 1389 |
|