زن: شوهرم ،فرزندم را دزدید

زن: شوهرم ،فرزندم را دزدید

زنی جوان با حضور در دادگاه خانواده مدعی شد: با وجود اینکه از شوهرم جدا شده‌ام و حضانت فرزندم بر عهده من است‌ اما او روز گذشته فرزندم را از جلوی درب منزل دزدید.

صبح امروز زنی با مراجعه به دادگاه خانواده شهید محلاتی از یکی از شعبه‌های این مجتمع تقاضای کمک کرد.

این زن در حضور قاضی شعبه 240 این مجتمع‌ مدعی شد که یک سال است از شوهرش طلاق گرفته و در ازای بخشش مهریه 140 سکه تمام بهار آزادی خود، حضانت تک فرزند پسر 8 ساله‌اش را برعهده گرفته است.

وکیل این زن هم گفت: موکلم 24 ساله و شوهرش 31 ساله است و حدود 9 سال است که از ازدواج این زن و مرد می‌گذرد. موکلم مدعی شده است که شوهرش زمانی که برای دیدن فرزندش به درب منزلش آمده بود او را در یک وانت انداخته و با خود برده است.

این وکیل مدعی شد: موکلم تقاضا دارد که هرچه زودتر به این موضوع رسیدگی شود زیرا شوهر موکلم معتاد به شیشه بوده و این موضوع در زمان طلاق نیز موجب عدم صلاحیت شوهر برای نگهداری فرزند و دادن حضانت فرزند به زن شده بود که این امر موجب به خطر افتادن امنیت فرزند موکلم می‌شود.

این زن همچنین در پاسخ به سئوال قاضی شعبه 240 که آیا شاهد دیگری برای دزدیده شدن فرزند خود دارید، گفت: شاهد من همسایه‌ها هستند که 2 نفر از آنها در حال حاضر در حیاط دادگاه حضور دارند.

زن جوان بار دیگر در مقابل قاضی لب به سخن گفتن گشود و مدعی شد: شوهرم فرزندم را دزدیده است و من نگرانم که بلایی سرش بیاورد.

وکیل این زن بار دیگر در حضور قاضی دادگاه افزود: 2 شاهد مدعی شدند که شوهر این زن ساعت 9 صبح روز گذشته به درب منزل او آمده و فرزند این زن را با برنامه‌ریزی قبلی در وانت انداخته و با خود برده است.

در پایان این جلسه قاضی دادگاه اعلام کرد: با وجود 2 شاهد و اظهارات وکیل زن در این خصوص جلسه فردا مبنی بر احضار شوهر این زن برگزار خواهد شد.

در ضمن مقرر شد حکم بازرسی منزل شوهر برای یافتن فرزند این زن صادر شود.

neda02 - ‌کانادا - تورونتو
چقدر حفظ جان اون بچه برای قاضی مهمه? یک وقت خسته نشه از این همه پیگیری? فردا متهم را احظار می کنند. عجب سرعت عملی!
دوشنبه 24 اسفند 1388

pokalu - المان - دورتموند
یکی‌ از اقوام دور ما زن دوم مردی شده بود و یه پسر ازش به دنیا آورده بود، بچه که ۶ ماهه شد اینها باهم رفتند امام زاده صالح واسه زیارت و وقتی‌ نوبت به خانوم رسید که بره تو و بچه رو به آقا سپرد و برگشت دید جا تر و بچه نیست، آقا بچه رو برداشته بود و غیب شده بود، الان یک سالی‌ از این ماجرا‌ می‌گذره..زن خودش رو کشت که به پلیس بفهمونه که شوهرش بچه رو دزدیده تو کت کسی‌ نرفت و پلیس بهش گفت خانوم این حرفا چیه طرف بابای بچه است غریبه که نیست خودش برده خودش هم میارش. زن بیچاره هم دستش به جایی‌ بند نیست و از جیگر گوشش دور شده و الان دچار افسردگی هست !!
دوشنبه 24 اسفند 1388

رأی دهید
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.