یکشنبه ۶ بهمن ۱۳۸۷ - ۲۵ ژانویه ۲۰۰۹
پیتزای واژگون
این غذا از این جهت که دارای تمام مواد تشکیل دهنده پیتزاست چنین نامیده میشود، اما طعم آن از هر پیتزایی که تا کنون خورده اید دلچسب تر است.
مواد لازم برای 8 نفر• نیم کیلو گوشت چرخ شده گوساله • 1 پیمانه پیاز خرد شده • 1 پیمانه فلفل دلمه خرد شده • 100 گرم پپرونی درشت خرد شده • 450 میلی لیتر سس پیتزا یا یک قوطی کنسرو سس پیتزا • یک قوطی کنسرو قارچ خرد شده، آب گرفته • 2/1 قاشق چایخوری پودر رازیانه • 2/1 قاشق چایخوری پودر آویشن • 2/1 قاشق چایخوری پودر نعنا • 2 عدد تخم مرغ • 1 پیمانه شیر • 1 قاشق سوپخوری روغن مایع • 1 پیمانه آرد • 450 گرم پنیر نازک ورقه شده مانند موتزارللا • 4/1 پیمانه پنیر پارامسان رنده شده روش تهیه1. گوشت، پیاز و فلفل را در یک قابلمه بزرگ ریخته، روی با حرارت کم قرار میدهیم به طوریکه آب بیاندازد، سپس آنرا با حرارت متوسط در حدی میپزیم که گوشت قهوه ای رنگ و سبزیجات نرم شوند. سپس پپرونی، سس پیتزا، قارچ و پودر سبزیجات معطر را مخلوط کرده به مایه گوشت اضافه میکنیم. درب ظرف را کنار گذاشته، میگذاریم محتوی قابلمه به جوش بیاید، سپس حرارت را کم میکنیم و گاهی محتویات ظرف را به هم میزنیم. 2. در این بین برای روی پیتزا، در کاسه کوچکی تخم مرغها، شیر و روغن را مخلوط کرده و با همزن برقی به مدت 1 دقیقه به هم میزنیم، آرد را اضافه کرده و به هم زدن ادامه میدهیم تا مایه یک نواختی حاصل شود. 3. یک ظرف مستطیل شکل پیرکس را در اندازه مناسب انتخاب کرده، کف و اطراف آنرا چرب میکنیم. مایه گوشت را داخل ظرف ریخته، ورقه های پنیر را روی آن میچینینم. مایه آرد و تخم مرغ را به طور یکنواخت روی آن میریزیم تا تمام مواد زیر خود را بپوشاند. پنیر رنده شده را روی آن میپاشیم. 4. ظرف را به مدت 25 تا 30 دقیقه در فر 400 درجه فارنهایت (204 درجه سانتیگراد) قرار میدهیم تا روی آن پف کرده و طلایی شود. بلافاصله پس از تهیه سرو میکنیم.
mimik - ایتالیا - رم |
این دیگر چه غذای است لطفا ابروی پیتزا را نبرید |
یکشنبه 29 آذر 1388 |
|
dannni - سوئد - استکهلم |
حمل تحمل . پیغام: -شیوانا استاد معرفت بود.اما بسیاری از مردم عادی، از راه های دور و نزدیک نزد او می آمدند تا برای مشکلاتشان راه حل ارایه دهد. روزی مردی نزد شیوانا آمد و گفت که از زندگی زناشویی اش راضی نیست و فقط به خاطر مشکلات بعدی جرات و توان جدایی از همسرش را ندارد. -. - مرد از شیوانا پرسید که آیا این تحمل اجباری رابطه زناشویی او و همسرش درست است و یا این که او می تواند راه حل دیگری برای خلاصی از این درد جانکاه پیدا کند؟! . -. -در دست مرد قفسی بود که داخل آن دو پرنده کوچک نگهداری می شدند. شیوانا دست دراز کرد و در قفس را باز کرد و هر دو پرنده را از قفس بیرون آورد و به سمت آسمان پرتاب کرد. یکی از پرنده ها پر کشید و مانند تیری که از چله کمان رها می شود در فضا گم شد. اما پرنده دوم در چند قدمی روی زمین فرود آمد و با اشتیاق فراوان دوباره به سمت قفس پر کشید و به زور خودش را از در کوچک قفس داخل آن انداخت! . -. -. |
یکشنبه 29 آذر 1388 |
|
dannni - سوئد - استکهلم |
. -. قسمت دوم شیوانا//-شیوانا لبخندی زد و هیچ نگفت. مرد درحالی که بابت از دست دادن پرنده اش آزرده شده بود با تلخی گفت:” پرنده ای که پرید و رفت ساکت ترین و زیباترین بود. در حالی که پرنده ای که برگشت بیشتر از همه آواز می خواند و خودش را به در و دیوار قفس می زد. همیشه فکر می کردم این که آواز غمگین می خواند بیشتر طالب رفتن است. اما دل غافل که ساکت ترین پرنده مشتاق رفتن بود. این دیگر چه حکایتی است نمی دانم!” . |
یکشنبه 29 آذر 1388 |
|
dannni - سوئد - استکهلم |
. . قسمت سوم//-شیوانا لبخندی زد و گفت:” هر دو پرنده چیزی را تحمل می کردند. آن که رفت دوری از آزادی را تحمل می کرد و وقتش که رسید به سمت چیزی پر کشید که آرزویش را داشت! اما این دومی که آواز می خواند و از میله های قفس شکوه داشت خود تحمل کردن را تحمل می کرد و دوست داشت. او دوباره به قفس بازگشت تا مبادا احساس “تحمل کردن” را از دست بدهد! . -. -مرد نگاهی به شیوانا انداخت و در حالی که به آسمان خیره شده بود گفت:” یعنی می گویید من شبیه این پرنده ای هستم که قفس را انتخاب کرد؟!”شیوانا سری تکان داد و گفت:” تو از تحمل برای خود قفسی ساخته ای و در این قفس شروع کرده ای به آواز و شعر اندوهگین خواندن و از دیگران هم می خواهی در قفس بودن تو را تحسین و تایید کنند. حال آنکه بیشتر از همه تو اسیر قفس خودت هستی. تو حمال تحمل خود هستی. پرنده ای که بخواهد برود راهش را می کشد و می رود و دیگر حتی به قفس فکر نمی کند! تو همه این سال ها قفس زندگی ات را می پرستیدی و در عین حال بار سنگین تحمل را نیز حمل می کردی. به همین سادگی! |
یکشنبه 29 آذر 1388 |
|
dannni - سوئد - استکهلم |
Doayam Kon Dar in shabha . پیغام: -مرا بسپار در یادت. -. -به وقت بارش باران. -. -نگاهت گر به آن بالاست و در رقص دعا قلبت مثال بید میلرزد دعایم کن ، که من محتاج محتاجم . ////Hichvaghtttt!!!!!! . پیغام: -هیچ وقت نزار هر رهگذری که رد میشه رو دلت یادگاری بنویسه.چون پاک کردنش خیلی سخته. . ////-یکی قشنگی مزرعه رو میبینه و یکی کثیفی پنجره،این تویی که تصمیم میگیرى چی ببینی امیدوارم همیشه قشنگ ببینی حتی از پشت پنجره کثیف. |
یکشنبه 29 آذر 1388 |
|
dannni - سوئد - استکهلم |
کی قشنگی مزرعه رو میبینه و یکی کثیفی پنجره،این تویی که تصمیم میگیرى چی ببینی امیدوارم همیشه قشنگ ببینی حتی از پشت پنجره کثیف. ->-. ->-. -. -. -. -. -. -. -. -اولین کسی که عاشقش میشی دلتو میشکونه و میره . دومین کسی رو که میای دوست داشته باشی و از تجربه قبلی استفاده کنی دلتو بدتر میشکنه و میزاره میره . بعدش دیگه هیچ چیز واست مهم نیست و از این به بعد میشی اون آدمی که هیچ وقت نبودی . دیگه دوست دارم واست رنگی نداره . و اگه یه آدم خوب باهات دوست بشه تو دلشو میشکونی که انتقام خودتو ازش بگیری و اون میره با یکی دیگه ..... اینطوریه که دل همه آدما میشکنه . -با این شرایط بگید من چه جوری قشنگ ببینم ؟ مگر این که دلم رو بندازم تو زباله ها و بی خیال بشم. |
یکشنبه 29 آذر 1388 |
|
khonns - ایران - فارس |
پیتزای واژگون إإإإإإ |
یکشنبه 29 آذر 1388 |
|
pokalu - آلمان - دورتموند |
نخوریم واژگون بشیم!! |
یکشنبه 29 آذر 1388 |
|
مسلمان ایرانی - ایران - شیراز |
پیتزا خیلی دوست دارم چه واژگونش چه غیر واژگوووونش. همه گونه اش رو دوست دارم |
یکشنبه 29 آذر 1388 |
|
katrina - اسکاتلند - گلاسکو |
پیتزاققط پیتزای سبزیجات/// dannni-استکهلم-20+20+20+مرسی |
یکشنبه 29 آذر 1388 |
|
***mehregan*** - ایران - تهران |
مسلمان ایرانی - ایران - شیراز دیگه چی دوست داری آقا شیکمو؟ پای ثابت صفحه آشپزی! زیاد نخور چاق میشی بهت زن نمی دناااااااااااا |
یکشنبه 29 آذر 1388 |
|
shiva safapour - ایران - تهران |
سلام به عزیزم ...صبحت بخیر باشه و روزه خوبیو شروع کنی . همیشه برام عزیزترین میمونی...ایران تهران |
دوشنبه 30 آذر 1388 |
|
کلاب - ایران - تهران |
ساحل ازرده گفت :اه که معلوم نشد اه که من چیستم .موج خرامید وگفت: هستم اگر میروم گر نروم نیستم . |
دوشنبه 30 آذر 1388 |
|
wildpiony - هند - بمبیی |
mehregan*** - ایران - تهران چه طور شد؟ فردا بریم تو کشتی؟ |
دوشنبه 30 آذر 1388 |
|
***mehregan*** - ایران - تهران |
wildpiony - هند - بمبی سلام عزیزم. طوری نشد! امان از منت کشی ! دیدی که......هم اینجا هم تو اون سایته.....منم که دلرحمممممممممم. دیگه رفتیم تو کشتی |
دوشنبه 30 آذر 1388 |
|
مسلمان ایرانی - ایران - شیراز |
***mehregan*** - ایران - تهران باشه هر چی دوست داشتم لیست می کنم براتون میگم. حالا مگه میخواید برام درست کنید که دارید می پرسید؟ باشه پس یادداشت کنید ... کباب ترش. تاس کباب. پیتزا. آبگوشت خیلی دوست دارم. خیلی مرسی |
دوشنبه 30 آذر 1388 |
|
wildpiony - هند - بمبیی |
mehregan*** - ایران - تهران امان از این دل...بدو برو add کن منو تا قاطی نکردما |
سهشنبه 1 دی 1388 |
|
***mehregan*** - ایران - تهران |
wildpiony - هند - بمبیی ببین بعضیها نمیذارن کسی دیگه رو اد کنم .میگن فقط تو پیجت باید من باشم. حسودن دیگه |
چهارشنبه 2 دی 1388 |
|