یکشنبه ۱۷ آذر ۱۳۸۷ - ۰۷ دسامبر ۲۰۰۸
بررسی پرونده قتل های سریالی زنان در کرج 7
قتل در مسیر دندانپزشکی
در حالی که پرونده قتل چهار زن در پوشه چرمی قتل های سریالی کرج جای گرفته بود، پلیس از پنجمین قتل نیز باخبر شد. پنجمین قتل 15 روز بعد از کشف جسد مریم (چهارمین قربانی) اتفاق افتاد. این قتل نیز مانند چهار جنایت قبلی در تماسی که شهروندان با پلیس برقرار کردند، فاش شد. بازپرسی که به صورت ویژه و از سوی دادستان کرج روی این قتل ها کار می کرد در محل کشف جنازه حاضر شد. همه چیز مانند چهار قتل قبلی بود. جسد نیمه عریان لای ملحفه پیچیده شده و مقتول حدوداً 42ساله بود. یک روز قبل از کشف این جسد پلیس در پی شکایتی که از سوی خانواده زنی به نام ملیحه مطرح شده بود، در جریان گم شدن وی قرار گرفته بود و شباهت های موجود میان جسد و عکس ملیحه تایید می کرد این بار قربانی ملیحه است. شوهر ملیحه بعد از حضور در پزشکی قانونی هویت جسد را تایید کرد. بنا بر این ملیحه نیز در لیست قربانیان قاتل سریالی کرج قرار گرفت. ملیحه نیمه عریان و در حالی که کفش، جوراب و روسری نداشت، پیدا شده بود. او را به وسیله پیراهنش خفه کرده بودند و پیراهن هنوز دور گردنش باقی بود. رنگی بودن ملحفه یی که ملیحه دور آن پیچانده شده بود، نشان می داد یک زن به این قاتل سریالی کمک می کند و سلیقه زنانه در انتخاب ملحفه هایی که دور مقتولان پیچیده می شود به چشم می خورد. شوهر ملیحه به پلیس گفت؛ شب قبل از گم شدن همسرم او 100 هزار تومان از من پول گرفت و گفت وقت دندانپزشکی دارد. صبح هم از خانه خارج شد. من دیگر او را ندیدم تا اینکه پسرم گفت مادرش از شش صبح که رفته دیگر بازنگشته است. آخرین کسی که ملیحه را دیده بود دوستش بود. این زن تحت بازجویی قرار گرفت و گفت؛ حدود ساعت پنج بعدازظهر بود که ملیحه به خانه من آمد و گفت باید خیلی زود برود. حدود 30/5 بود که از خانه من خارج شد. به نظر می رسید این زن آخرین کسی است که ملیحه را دیده است. در جریان تحقیقات همسر ملیحه مدعی شد با هم هیچ مشکلی نداشتند. او به پلیس گفت از روابط همسرش با افراد غریبه اطلاعی ندارد و فقط بعضی از دوستان او را می شناسد. سوال های بی جواب این قتل را امید بعد از دستگیری پاسخ داد و گفت؛ آن روز صبح زود از خانه خارج شدم. زنی کنار خیابان ایستاده و منتظر ماشین بود. جلوی پایش ترمز کردم. مسیرش را گفت، من هم او را سوار کردم. جلو نشست. سر صحبت را با او باز کردم و پیشنهاد کردم با من رابطه برقرار کند. قبول نکرد. به مقصد که رسیدیم پیاده شد. عصر باز هم در همان مسیر او را دیدم. سوارش کردم. وقتی دوباره پیشنهاد دادم قبول کرد به خانه ام بیاید.متهم در ادامه گفت؛ زمانی که به خانه ام آمد تصمیم به قتل را عملی کردم. در یک لحظه دستانم را دور گردنش حلقه کردم و بعد پیراهنی را که تنش بود درآوردم و دور گردنش پیچیدم و آنقدر فشار دادم که مرد. بعد هم مانند قتل های دیگر او را داخل ملحفه پیچیدم. کفش هایش را کنار کفش های دیگر مقتولان قرار دادم و جسد را در صندوق عقب گذاشتم. 9 شب بود که جسد را در کمال شهر رها کردم و به خانه برگشتم. حال خوبی داشتم. خیلی آرام بودم.
Peyman101 - بلژیک - بروکسل |
تف.بی ناموس |
دوشنبه 27 مهر 1388 |
|
panizl - ایران - تهران |
بیاین دیگه بیاین چرت پرت بگین بگین مرگ بر اسلام و اخوند !!!:))))). این مردک مریضه. من نمیفهمم چرا همه زرتی قبول میکنن که رابطه برقرار کنن؟ |
دوشنبه 27 مهر 1388 |
|
juvel - نروژ - اسلو |
این ماجرای قتلهای سریالی به نظره من خیلی مشکوک میزنه / . با این همه هشداره پلیس توی یه شهره کوچیک باز هم سواره ماشین شخصی میشند ؟ . ایا همه این خدا بیامرزها از دم فاسد بودند ؟. الن دلون هم به این راحتی کسی رو نمیتونست ببره خونه . |
دوشنبه 27 مهر 1388 |
|
armiita_nl - هلند - المیره |
حالا همه الان میان میگن ارمیتا زود قضاوت نکن .بابا ولله این زنا با کمال میل میرفتن با یارو مگه میشه تا خونه ی این مرتیکه دادی بیدادی جیغی ... هیچ صدایی از کسی در نیاد |
سهشنبه 28 مهر 1388 |
|
blueberry64 - ایران - تهران |
panizl - ایران - تهران * juvel - نروژ - اسلو * منم نظرم به مشکوک بودن قضیه است. فکر کنم این کثافت داره یه دروغهایی میگه. چون این عوضی با این قیافه ضایع و در و دهاتی نمیتونه واسه کسی دلبری کنه. نمیدونم چرا نمیتونن با این بازجویی های فنی (مشت و مال) که همیشه ازش دم میزنن راست و درست ماجرا رو در بیارن |
سهشنبه 28 مهر 1388 |
|
سید ابوالقاسم واعظ - اندونزی - جاکارتا |
panizl - ایران - تهران و بقیه دوستان. همه فوری قبول نمی کنند رابطه برقرار کنند. ممکنه طرف چند روز توی خیابون گشته باشه و ده ها جواب رد شنیده باشه تا بالاخره یکی رو پیدا کرده باشه. راستی میدونین تنها ام القرای جهان اسلام یعنی ایران است که در اون زن های نجیب و غیر نجیب سوار ماشین دیگران می شوند بدون اینکه کسی به اونها شک کنه چون تنها در این مملکت خراب شده است که با ماشین شخصی (به جای تاکسی) مسافر کشی می کنند. |
سهشنبه 28 مهر 1388 |
|
faash - امریکا - پیتزبورگ |
ماجرا را بی جهت امنیتی سیاسی نکنید. مسئله خیلی عمیق تر از این حرف ها هست . من موضوع را بطور کامل در تالار پرنیان تحلیل کرده ام. لطفا سری به تالار با حال پرنیان بزنید و بعد اگر ایرادی به تحلیل من داشتید، در خدمت حاضر هستم. عین این مطلب در ایرانین دات کام هم هست و بسیار پر خواننده. اسم من در تالار پرنیان "فاش" است و امیدوارم که خیلی راحت مطلب را پیدا کنید. |
سهشنبه 28 مهر 1388 |
|
lili_bibi - کانادا - ونکوور |
دوستان عزیز به نظر من هم این جانی دیوانه دروغ میگه اینجوری میگه که شوهر این زنها بگن خوب پس اگه زنمون ایناره بوده و قبول کرده باهاش بره خونشون پس بدکاره بوده و حقشه که بمیره .چند وقت دیگه معلوم میشه داره دروغ میگه.اخه کی این تحفه دهاتی رو قبول میکنه.. |
سهشنبه 28 مهر 1388 |
|
Alireza88 - ایران - تهران |
دوست عزیزم panizl - ایران - تهران . مانند فاجعه خفاش شب که نیروی انتظامی قصور خودش را با آبروی کشته شدگان پوشش داد. اینجا هم موضوع هم است و واقعیت این چیزی که میخوانید نیست. هزاران سئوال وجود دارد که جوابی برای آنها نیست. پس از این نیروی انتظامی که به فکر نصب درون برای دستگیری و ارعاب است انتظار دیگری نباید داشت |
سهشنبه 28 مهر 1388 |
|
arsene lupin - ایران - برزخ |
اگه کسی جیغ بزنه تو ماشین مگه کسی به کمکش میره؟ بزار جوابش رو خودم بدم. نههههههههههههههههههههههههه |
سهشنبه 28 مهر 1388 |
|
farivarfarveh - ایران - مشهد |
چه جالب همه زنا باهاش خونه میرفتند. مگه میشه هرکس سوار ماشین این آقا میشده از لحاظ اخلاقی مشکل داشته. واسه من عجیبه. |
سهشنبه 28 مهر 1388 |
|
hamid415 - ایران - کرج |
به نظر من زن این بی شرف هم تو ماجرا دست داشته، هر موقع میخواسته طرف رو میبرده خونه مگه میشه خونه یکی 24 ساعته مکان باشه، شاید اصلاً با زنش مقتول رو سوار میکردن و به یه بهونه ای میبردن خونه که طرف هیچ مقاومتی نمیکرده. |
سهشنبه 28 مهر 1388 |
|