یکشنبه ۲۴ شهریور ۱۳۸۷ - ۱۴ سپتامبر ۲۰۰۸
آیت الله صانعی: خون به ناحق ریخته، گریبان مستبدان را خواهد گرفت
آیت الله یوسف صانعی، از مراجع تقلید شیعه در ایران، در بیانیه ای که خطاب به دولت چین منتشر شده "کشته و زخمی شدن و دستگیری تعدادی زیادی از مسلمانان و مردم بی دفاع" منطقه سین کیانگ چین را محکوم کرده است و گفته است "خون به ناحق ریخته شده انسان ها، گریبان مستبدان" را خواهد گرفت.
گرچه بیانیه آیت الله صانعی، خطاب به دولت چین است اما متن بیانیه "به همه دولت ها" درباره "حفظ حرمت، کرامت و حقوق انسان ها" توجه داده است.
آیت الله یوسف صانعی از چهرهای طراز اول دینی ساکن شهر مذهبی قم است که به خاطر فتواها و نگرش نوگرایانهاش شهرت دارد و به روحانی اصلاح طلب معروف است.
آیت الله صانعی، در بیانیه اخیرش می نویسد که "حاکمان مستبد چین به جای رفع معضلات و مشکلات مسلمانان این کشور که بخش قابل توجهی از جمعیت آن سرزمین را تشکیل می دهند، با اشکال مختلف در صدد خاموش کردن اعتراض های مردمی برآمده اند."
او مصادیق خاموش کردن این اعتراض ها را "قطع رسانه های ارتباطی، عدم اطلاع رسانی از فجایع و ارتباط دادن این اعتراضات به قدرت های بیگانه - که بطلان و مکر و حیله بودنش از روز، روشن تر است" توصیف کرده است.
از تمام آزادیخواهان جهان از هر صنف و طبقه و دولت های مدافع حقوق بشر می خواهم که این جنایت ها را محکوم کرده و با استفاده از تمام ظرفیت های ملی و قانونی خود از تکرار این گونه جنایت های سبعانه و غیرانسانی در تمام نظام های بشری جلوگیری نمایند
آیت الله یوسف صانعی
بیانیه آقای صانعی می گوید مقامات چینی "به خود جرأت داده اند تا به حریم و حقوق انسان های بی دفاع تجاوز نمایند و می کوشند با انتساب این اعتراضات به عوامل خارجی، هرگونه اقدام و اعتراض بین المللی و مردمی را از سوی دیگر کشورها خاموش سازند."
درگیری ها در شهر اورومچی روز یکشنبه پنجم ژوئیه (چهاردم تیر) در پی انتشار خبری در مورد حمله چینی های "هان" به مسلمانان اویغور در جنوب چین آغاز شد و به دخالت پلیس منجر شد. بر اساس برخی گزارش ها، بیش از ۱۵۰ نفر از مردم منطقه در این درگیری ها کشته شدند.
آقای صانعی در این بیانیه "از تمام آزادیخواهان جهان از هر صنف و طبقه و دولت های مدافع حقوق بشر" خواسته است که "این جنایت ها را محکوم کرده و با استفاده از تمام ظرفیت های ملی و قانونی خود از تکرار این گونه جنایت های سبعانه و غیرانسانی در تمام نظام های بشری جلوگیری نمایند."
در جریان درگیری نیروهای دولتی در چین با مسلمانان منطقه سین کیانگ، و پیش از آن در جریان سرکوب اعتراض های مردمی به نتایج انتخابات ریاست جمهوری ایران توسط نیروهای نظامی و لباس شخصی، گروهی از سیاستمداران و مردم خواستار موضع گیری روحانیون و مراجع تقلید شده بودند.
پیش از این آقای صانعی و آیت الله حسینعلی منتظری درباره درگیری ها در ایران نیز بیانیه صادر کرده بودند.
آیت الله منتظری در بیانیه خود نوشته بود "اگر مردم شریف امروز خواسته های به حق خود را در اجتماعات آرام مطرح نکنند و مظلومانه سرکوب شوند، عقده هایی شکل خواهد گرفت که ممکن است بنیان هر حکومتی را هر چند مقتدر باشد برکند."
bluestar - ایران - تهران |
بیانیه صادر کردن خیلی خوبه. ولی زیاد موثر نیست. اگر یک بار مراجع تقلید فتوای اعتصاب بدهند و کفن بپوشند و در کنار مردم به خیابان بیایند دولت به راحتی ساقط میشه. |
سهشنبه 23 تیر 1388 |
|
baran shomal - نروژ - اسلو |
اقای صانعی شما که لالئی بلدی اول سفاکان دور و برت را ارشاد کن لااقل به خاطر اون چند روحانی که بیگناه در اون کشورندسرشون با عمامشون به دار کشیده نشه وای به روزی که این مردم عصبانی شوند دیگه نه اخوندی میماند نه مسجدی. پس به جای دخالت وداعیه دیگران فکر خدتون و جوونا باشید |
سهشنبه 23 تیر 1388 |
|
kave2009 - هلند - روتردام |
دوستان و هموطنان مقیم اروپا :
ما نیز به پیروی از اعتصاب غذا در مقابل سازمان ملل( 31 ژوئیه ) میتوانیم برنامه مشابهی را در هر شهری برگزار کنیم. |
سهشنبه 23 تیر 1388 |
|
engamd - ایران - شیراز |
پس کجاست این علی هندی کم الان بتوپه به چین؟؟؟؟؟ |
سهشنبه 23 تیر 1388 |
|
Mahnaz30 - سوئیس - برن |
بخشی از اشعار منتشر نشده آقای بروجردی از درون زندان
اسفند ماه 1387 ***
حال زندانی چو پرسیدم من از داروغه ای ؛ گفت هیهات است احوالش، مصیبت خانه ای
گفتم از اوضاع بندش گو، چه سانش داده ای؟ ؛ گفت دردی بی امان است و فغان و ناله ای
گفتم این حبسی که محکومت کِشد، کی داده ای؟ ؛ گفت از روزی که ظالم را به قدرت دیده ای
گفتم این دارالمجانین را به زنجیر ستم، تابیده ای؟ ؛ گفت بهلول است در محبس، خطا نادیده ای
گفتم این سلول، پر غوغاست، نی، نشنیده ای؟ ؛ گفت نیزارست، جانها بر نیستان دیده ای
گفتم این محبوس، مفلوک است، داغش کرده ای؟ ؛ گفت مسجونم نگر، داد او نفَس، اندر قفس، خفتیده ای!
-------
نام زندان را اگر تغییر داد این اهرمن ؛ کِی تواند کرد پنهان، این همه آزار را بر انجمن
چون به زندانی بگوید او، مددجو، کافی است؟! ؛ اینکه دربند فشارش، طاقتش طاق آمده امدادی است؟!
کو مددکاری که باز آرد نوازش بر سجون ؛ کوه مهری را بیارد بر اسیرانِ جنون
حبس ما، روز و شبش یکسان بوَد ؛ پرده های ظلمتش بر بی کسان دائم بوَد
سجن من، سوزان تر از نیزار شد ؛ نینوا هر عضو خونیم، پر از اسرار شد
چون به سلّولم درآئی، خاکِ قبرم باز شد ؛ عزمِ حج می کن که احرامم به تن آواز شد
پشت این دیوارها، گُلها به اشک ؛ مدخلش، قفل و قفس، گردیده کشک
از نفیرم بلبلان تفتیده اند ؛ درد یاران را خزانها دیده اند
قهر و جبرم را مددکارم شکفت ؛ ظلمِ قاضی را نگر عدلش بگفت
از وفورِ این جنایت، آسمان ؛ می زند هر دم بلا بر مردمان
بار الها؛ خانه ی حاکم خراب از ناله کن ؛ کاخ استبداد را ویران ز این ویرانه کن
فرق مرغان با اسیران چیست، می دانی تو از زندان ما؟ ؛ مرغکان را دفعه ای بر سیخ می آرند و بریان بی نوا
لیک زندانی به هر ساعت کبابی می شود ؛ از فجایع در مصائب چون تنوری می شود
-------
زندان نرفته ای که نظر بر خدا کنی ؛ در بند نامده ای تا نقش جهان کنی
محبس ندیده و جنّت طلب کنی ؛ بر مفرش قفس نامده، عرش آرزو کنی
زنجیر اسارت است، ز بلبل تو وا کنی ؛ حبسی که مرگ باشد و دادش خفا کنی
آزادی وطن، که به سجنی ادا کنی ؛ مجنونِ میهن است، چو مسجون تو می کنی
-------
زندان که بوَد مثال دندان ؛ ریزت کُند و لهیده بی جان
سلّول که قبرست تو را، بی نفَسی، خان ؛ بند از تن محبوس بگیرد، همه یکسان
حبست بنمایدت چو مجنون ؛ سجنی که شود عذاب مسجون
-------
هر کس که اوین رفت، به حج مفتخر آمد ؛ کین قبله ی احرار شد و تلبیه آمد
دربند سپاه، سعی و صفا، هروَله آمد ؛ در زجر دویست و نهِ آن، رَجم برآمد
قربانگه ملّت شده، سلاّخ چو آمد ؛ مشعر که به تقویم شد از ناله چو آمد |
سهشنبه 23 تیر 1388 |
|
Mahnaz30 - سوئیس - برن |
بخشی از اشعار منتشر نشده آقای بروجردی از درون زندان
اسفند ماه 1387 ***
حال زندانی چو پرسیدم من از داروغه ای ؛ گفت هیهات است احوالش، مصیبت خانه ای
گفتم از اوضاع بندش گو، چه سانش داده ای؟ ؛ گفت دردی بی امان است و فغان و ناله ای
گفتم این حبسی که محکومت کِشد، کی داده ای؟ ؛ گفت از روزی که ظالم را به قدرت دیده ای
گفتم این دارالمجانین را به زنجیر ستم، تابیده ای؟ ؛ گفت بهلول است در محبس، خطا نادیده ای
گفتم این سلول، پر غوغاست، نی، نشنیده ای؟ ؛ گفت نیزارست، جانها بر نیستان دیده ای
گفتم این محبوس، مفلوک است، داغش کرده ای؟ ؛ گفت مسجونم نگر، داد او نفَس، اندر قفس، خفتیده ای!
-------
نام زندان را اگر تغییر داد این اهرمن ؛ کِی تواند کرد پنهان، این همه آزار را بر انجمن
چون به زندانی بگوید او، مددجو، کافی است؟! ؛ اینکه دربند فشارش، طاقتش طاق آمده امدادی است؟!
کو مددکاری که باز آرد نوازش بر سجون ؛ کوه مهری را بیارد بر اسیرانِ جنون
حبس ما، روز و شبش یکسان بوَد ؛ پرده های ظلمتش بر بی کسان دائم بوَد
سجن من، سوزان تر از نیزار شد ؛ نینوا هر عضو خونیم، پر از اسرار شد
چون به سلّولم درآئی، خاکِ قبرم باز شد ؛ عزمِ حج می کن که احرامم به تن آواز شد
پشت این دیوارها، گُلها به اشک ؛ مدخلش، قفل و قفس، گردیده کشک
از نفیرم بلبلان تفتیده اند ؛ درد یاران را خزانها دیده اند
قهر و جبرم را مددکارم شکفت ؛ ظلمِ قاضی را نگر عدلش بگفت
از وفورِ این جنایت، آسمان ؛ می زند هر دم بلا بر مردمان
بار الها؛ خانه ی حاکم خراب از ناله کن ؛ کاخ استبداد را ویران ز این ویرانه کن
فرق مرغان با اسیران چیست، می دانی تو از زندان ما؟ ؛ مرغکان را دفعه ای بر سیخ می آرند و بریان بی نوا
لیک زندانی به هر ساعت کبابی می شود ؛ از فجایع در مصائب چون تنوری می شود
-------
زندان نرفته ای که نظر بر خدا کنی ؛ در بند نامده ای تا نقش جهان کنی
محبس ندیده و جنّت طلب کنی ؛ بر مفرش قفس نامده، عرش آرزو کنی
زنجیر اسارت است، ز بلبل تو وا کنی ؛ حبسی که مرگ باشد و دادش خفا کنی
آزادی وطن، که به سجنی ادا کنی ؛ مجنونِ میهن است، چو مسجون تو می کنی
-------
زندان که بوَد مثال دندان ؛ ریزت کُند و لهیده بی جان
سلّول که قبرست تو را، بی نفَسی، خان ؛ بند از تن محبوس بگیرد، همه یکسان
حبست بنمایدت چو مجنون ؛ سجنی که شود عذاب مسجون
-------
هر کس که اوین رفت، به حج مفتخر آمد ؛ کین قبله ی احرار شد و تلبیه آمد
دربند سپاه، سعی و صفا، هروَله آمد ؛ در زجر دویست و نهِ آن، رَجم برآمد
قربانگه ملّت شده، سلاّخ چو آمد ؛ مشعر که به تقویم شد از ناله چو آمد
https://bameazadi14.blogspot.com/2009/07/1387.html |
سهشنبه 23 تیر 1388 |
|
Mahnaz30 - سوئیس - برن |
یعقوب بروایه، که توسط لباس شخصی ها به شدت زخمی و در بیمارستان بستری شده بود، درگذشت.
یعقوب بروایه، دانشجوی کارشناسی ارشد رشته نمایش در دانشکده هنر ومعماری دانشگاه تهران، روز چهارم تیر ماه توسط نیروهای بسیج از بام مسجد لولاگر مورد اصابت گلوله قرار گرفت، از ناحیه سر مجروح شد و بلافاصله توسط دوستانش به بیمارستان لقمان انتقال یافت اما به رغم تلاش پزشکان برای جان وی، در نهایت دچار مرگ مغزی شد و به شهادت رسید. یعقوب بروایه فرزند دوم یک خانواده پنج نفری و اهل اهواز بود. وی متولد تیرماه 1361 بوده و در هنگام مرگ تنها 27 سال سن داشت.
به نوشته برخی سایتهای خبری یعقوب بروایه تنها دقایقی پیش از مرگ چشم گشود، دستان مادرش را گرفت و زیر لب گفت: مادر من برای آزادی کشته شدم.... و چشم فروبست.
گفته میشود ماموران امنیتی پیکر بی جان یعقوب را تحویل گرفتند و به محل نامعلومی بردند و سرانجام بعد از ٤٨ ساعت به خانواده او اطلاع دادند جسد یعقوب به خاک سپرده شده است. ماموران از خانواده او تعهد گرفته اند که از هرگونه اطلاع رسانی و برگزاری مراسم برای او خودداری کنند |
سهشنبه 23 تیر 1388 |
|
Larkiden - لوکزامبورگ - لوکزامبورگ |
حاکمان مستبد چین به جای رفع معضلات و مشکلات مسلمانان این کشور که بخش قابل توجهی از جمعیت آن سرزمین را تشکیل می دهند، ...
نمیدونستم که بخش قابل توجهی از جمعیت سرزمین چین مسلمان هستند...
یه جورایی منظورش ایران بوده اما روش نشده مستقیم بگه چین رو کشیده وسط.... بهر حال سیاست نه ته داره نه سر
انتقاد هم که بخوای ازش بکنی معلوم نمیشه از تهش انتقاد کردی یا از سرش. |
سهشنبه 23 تیر 1388 |
|
shirdelan2009 - هلند - ایده |
مرگ و جهنم برای اون نظام کثیف جمهوری اسلامی ایران و طرفدارانش. |
سهشنبه 23 تیر 1388 |
|
armin2006 - بلژیک - بروکسل |
به در میگه که دیوار بشنوه. " عقده هایی شکل خواهد گرفت که ممکن است بنیان هر حکومتی را هر چند مقتدر باشد برکند." بابا منظورش اینه که مردم همگی بلند شوید/کار اینها تمومه. به زودی. |
سهشنبه 23 تیر 1388 |
|
zorro.ir - ایران - تهران |
با کاغذ و حرف و حدیث هیچکاری نمیشه کرد فقط باید عمل کرد . وقتی نه رحمی دارند نه از انسانیت بوئی بردن نه وجدانی دارند و اینقدر ظالمانه مردم رو به خاک و خون میکشند معلوم اصلا انسان نیستند حداقل ایرانی اصیل نیستند یا عربند یا مثل اون یارو هندییند خلاصه مرگ بر همشون از بالا تا پائین برسه روزیکه نسل این حیونها از خاک ایران برداشته بشه. |
سهشنبه 23 تیر 1388 |
|
prophecy07 - امریکا - کالیفرنیا |
به نظر من این اقایان روحانی همان به که در خانه نشینند و قران خوانند من متاسفانه هیچ اعتمادی به اخوند جماعت ندارم |
سهشنبه 23 تیر 1388 |
|
Yek Aryaee - ایران - تهران |
آیا زمان آن نرسیده که ما نیز از زرتشت کمک بگیریم؟
همه به خوبی می دانیم که سال هاست دهانهایمان را بسته ایم. هیچ نمی گوئیم. فقط تحمل می کنیم. صبر و صبر و صبر. اما پس از انتخابات 22 خرداد یا بهتر بگویم کودتای 22 خرداد که توهینی علنی و آشکار به شعور و فهم مردم ایران بود و به ظاهر نابودی دموکراسی که براستی هیچ گاه در این نظام وجود نداشته و فقط نامش شنیده می شده اتفاقات دیگری افتاد. صداهایی که 30 سال در گلو مانده بوده ، بغض های 30 ساله و کاسه صبری که سر ریز شده نشانگر این واقعیت بود که مردم ما خسته از توهین ها و فشار هایی که با نام مذهب بر ایشان وارد می شد خواهان آزادی ، برابری و دموکراسی و صد البته پایان دادن به حکومت مذهب بر ایران و ایرانی هستند.
همه به خوبی می دانیم که ایران اکنون در قرون وسطی اروپا قراردارد. زمانی که کلیسا بر مردم حکومت می کرد.
{اگر در ایران و کشور های آسیای میانه آتش زرتشت به خاموشی گرایید در اروپا هیچگاه پژوهش و علاقه درباره اندیشه زرتشت کم نشد. حتی در قرون وسطای مسیحیت که تبلیغات ضد زرتشت بعنوان یک نماد ضد دین به اوج خود رسیده بود ، روشنگران و خردگرایان اروپا دوباره زرتشت را بعنوان یک ابزار نبرد بر علیه کورگرایی و اختناق و خرافات به میان آوردند. آن ها می گفتند "حقیقت دیگر در انحصار کلیسا نیست. حقیقت را هم می توان در یک آیین آریایی بسیار کهن تر از مسیحیت پیدا کرد."
اینگونه برخورد ها سبب گردد که کشیشان در برابر اوستا و زرتشت جبهه بگیرند. با این حال نبرد میان کلیسا و دانشمندان و خردمندان به علت مقاومت کشیشان سی سال به درازا انجامید. سرانجام تمام دانشمندان و زبان شناسان آن زمان در اروپا درست بودن اوستا را تائید کردند و این کتاب برای همیشه وارد آموزش های علمی و دانشگاهی گردید.
اما در سال 1976 این جریان ها حالت دیگری به خود گرفت. در این سال دومین شخصیت جهان کاتولیک پس از پاپ ، اسقف بزرگ وین (اتریش) با ایراد یک سخنرانی فراموش نشدنی زیر عنوان "تأثیر آیین زرتشت بر فرهنگ جهان" همه را به شگفتی واداشت.
او در این سخنرانی گفت: "بهترین بخش های انجیل ، کتاب مقدس مسیحیان ، از اندیشه زرتشت سرچشمه گرفته و انجیل مدیون ایران است. پژوهشگران گوناگون تاریخ ادیان ، بویژه در آلمان کوشش کرده اند تا نقطه به نقطه ثابت کنند که مسیحیت از ایران سرچشمه گرفته است. ولی نکته ای که روشن می باشد اینست که هر کس بخواهد عیسی و محمد را بشناسد ، باید در جهان بینی زرتشت وارد شود. نقشی را که ایران در تاریخ ادیان بازی کرده است ، خیلی بیشتر از آن است که بسیاری تصور می کنند." کاردینال با دلاوری آمیخته با دانشی بزرگ کوشش کرد تا به دو هزار سال جبهه گیری دنیای مسیحی در برابر زرتشت پایان دهد. }
اروپا به کمک زرتشت دوران قرون وسطا را سپری کرده و توانسته برای مردمان خود آزادی و برابری و دموکراسی و همچنین حقوق بشری که اولین بار توسط زرتشت به زبان رانده شده و توسط کوروش بزرگ جهانی گردید را به ارمغان بیاورد.
حال در ایران مهد تمدن ، سرزمین زرتشت ، منشا آیین و اندیشه و فلسفه زرتشت ، جوانان ما بدنبال آزادی و برابری و دموکراسی هستند. دانشی که ما در خانه داریم و ندانسته تمام دنیا را بدنبال آن می گردیم. فلسفه یی را که آئین وفرهنگ نیاکان ایرانیان را تشکیل می داده و چند سد سال در ایران باستان روش زندگی و تمدن را پایه گذاری می کرد، امروزه تا آنجا به فراموشی گرائیده که کمتر کسی با آن آشنایی دارد.
حال که ایران در وضعیتی مشابه قرون وسطای اروپا قرار دارد وظیفه ما در قبال وطن و هم وطنان و همچنین نیاکانمان چیست؟
برای مشاهده متن کامل مقاله ای که از آن کمک گرفته شده:
https://www.sepandarmazd.com/pdf/Gathas.pdf
هدف نه تغییر دین کسی است نه توهین به ادیان دیگر. فقط می خواستم اطلاعات خودم رو درباره کشورم در اختیار دیگران قرار بدم. لطفاً نظرم را بگذارید. |
سهشنبه 23 تیر 1388 |
|
nazanin 2009 - ایران - ارومیه |
https://www.iranpressnews.com/source/062142.htm
عکس سهراب در غسالخانه بهشت زهرا...ببینید جوونی که هزاران ارزو واسه خودش داشت.به جای اینکه به ارزوهاش برسه تو غسالخانه بهشت زهرا غسل داده میشه..واقعا تاثرانگیزه |
سهشنبه 23 تیر 1388 |
|
sun-kh - فیلیپین - سبو |
سلام دوستان من تازه عضو این سایت شدم.از اشنایی با همه شما خوشبختم. |
سهشنبه 23 تیر 1388 |
|
kassrra - ایران - اسلو |
من در مراسم خاکسپاری آقای اعرابی این شهید وطن بودم. خیلی دردناک بود.
بدبخت مادرش مثل روانی ها شده بود. خدا به این مادر صبر بده. حرفهایی می گفت که مفهومی نداشت اما برادرش خوب صحبت کرد.
عموش هی یاداوری میکرد که اینجا غریبه ها ( نیروهای امنیتی یا همان لباس شخصی ها) وایستادند. |
سهشنبه 23 تیر 1388 |
|
maryo - انگلستان - نیوکاسل |
فرا خوان
بدینوسیله به استحضار کلیه هم میهنن مقیم شمال انگلستان میرساند، در تاریخ ۱۸ جولای در اعتراض به سرکوب مردم بی دفاع کشورمان و نقض آشکار حقوق بشر راهپیمأیی از مرکز شهر نیوکاسل مانیومنت به سمت شهرداری برگزار خواهد شد، در این راهپیمأیی کلیه مسئولین شهر از جمله شهردار نیوکاسل حضور خواهند داشت و در پایان مسیر راهپیمأیی سخنرانی خواهند نمود ، لذا از کلیه هم میهنان مقیم شمال انگلستان در خواست میشود که در این راهپیمأیی مارا همراهی نمایند. در ضمن مراسم فوق توسط جمعیت دفاع از حقوق بشر در ایران(شمال انگلستان) که به تازگی کار خودش را آغاز کرده برگزار خواهد شد. |
سهشنبه 23 تیر 1388 |
|
ham-safar - ایران - تهران |
ارمین 2006 بروکسل-بلزیک
خوب تو اروپا نشستی و استیک و شراب میزنی دخترای خوشگل رو ورانداز میکنی و فتوا میدی. خوب برادر هر کار میکنی نوش جونت ما که بخیل نیستیم ولی کنار گود نشستی و میگی لنگش کن؟ خیلی ممنون از اینکه جلوی سفارتخانه ها چمع شدید و در حضور پلیس متمدن اروپا فریاد زدید و مرگ بر چمهوری اسلامی سر دادید اون پلیس اروپا هم حد اکثر یه طناب دورتون کشید و گفت تظاهرات کنندگان محترم لطفا از این خط چلوتر نیایید
برادر این جه حرفیه که میزنی فکر کردی تظاهرات جلوی لباس شخصی های تا دندان مسلح وحشی و نیروهای ضد شورش و بقایای عراقیهایی که تو ایران موندن و چیره خوار این ضحاکیان هستند آسونه؟ هیج تا حالا تو عمرت تا توی محوطه اوین رفتی ؟ اصلا تا حالا یه سیلی از بابات خوردی؟هیج میدوونی سلول انفرادی جیه؟ اگه اینا اسونه و این سفاکان با یه تظاهرات دیگه میرن که لطفا شماها هم از اروپا و امریکا بیایید و همه با هو توی جهلم شهدای این قیام خونین که سهراب ها و ندا ها رو به کام خود فرو برد شرکت کنیم و تکلیف رو یه شبه روشن کنیم دیگه!!!!!! از حرف من ناراحت نشید هموطن عزیز من میدونم که شما هم غم ایران رو دارید ولی اینچوری هم که شما قضیه رو آسون گرفتید نیست اینچور آسون گرفتن مسله یعنی توهین به ملت یعنی کار خیلی آسونه و ماها داخل ایران ترسو هستیم و تنبل و ........ لطفا دقت کنید جی مینویسید و جه معنی داره و جه اثری میگذاره . با تشکر و عذرخواهی |
سهشنبه 23 تیر 1388 |
|
افق - مالزی - کوالالامپور |
خیلی دو دل بودم که این نامه رو بنویسم یا نه. ولی آخر تصمیم گرفتم بنویسم.مدتهاست راجع به مذهبم فکر میکنم.یعنی از وقتی رفتم مکه و حرف حساب سنی ها رو شنیدم.با خودم کلنجار میرفتم. راجع به حرفاشون تحقیق میکردم.فکر می کردم چرا آخوندای ما از زیر جواب دادن در میرفتن.چرا تو جلسه های خصوصی به عربا بد و بیراه میگفتن اما موقع بحث کردن باهاشون فرار میکردن. چرا به همه توصیه میکردن با عربا بحث نکنید.و چرا های زیاد دیگه.......راستش خیلی شک کردم..خیلییییییییییی
براتون نامه نوشتم که بگم بعد از اتفاقات اخیری که تو ایران افتاد و سکوت اکثریت مراجع(بجز معدودی از اونها) برام یقین حاصل شد که راه شما از راه علی جداست.شما نه به فکر خدا هستید و نه پیغمبرش و نه دین اسلام.سکوت شما در برابر جنایت در برابر دروغ در برابر ناحقی و ستم مهر تاییدی بود بر تمام اتفاقایی که گذشت . مگه خدای شما اجازه داده کسی رو بکشن ؟ خدای من خیلی بدش میاد که کسی به زندگیه بنده هاش دست درازی کنه.خدای من از دروغ بدش میاد.از ریا بدش میاد.از ظلم .از تجاوز از زنا
این چه نظامیه که برای حفظش نماینده ولی فقیه زنا میکنه و بقیه لاپوشونی و کتمان.................ای خدااااااااااااااااااااااااااااا
مگه راه علی این بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
این چه مذهبه که شما که مرجعش هستید اینقدر بی بوته و بی غیرتید.این چه مذهبیه که شما که نماینده اش هستید خودتون و موقعیتتون رو بیشتر از هر چیزی دوست دارید.این چه مذهبیه که شما که ادعای حق بودنش رو دارید و فریاد یا مظلوما برای اتفاقات 1400 سال پیشش رو سر میدید برای اتفاقات دوره و زمانه خودتون قایم شدید تو خونه هاتون.جون بنده های خدا از نظرتون بی ارزشه یا حقشون؟
تمام این مدتی که به دنبال یه مرجع تقلید جدید میگشتم داشتم دیوونه میشدم.حالا به این نتیجه رسیدم مرجع تقلید رو هم شما از خودتون ساختید که باهاش به مقام و موقعیتی برسید.بیت و دفتر و دستک درست کنید.بشینید رو یه پشتی و لم بدید به دیوار و ما رو امر و نهی کنید و چپ برو راست نرو بگید و من و امثال من احمق هم باورتون کنیم.
اینا رو ننوشتم که به شما توهین کنما ننوشتم که تهدید کنم که من دیگه قبولتون ندارما(که امثال من زیادن) حداقل تو این 1 ماه و اندی خودم ازشون زیاد دیدم.نوشتم که بگم :
آهای مراجع من اسمم زینبه......مسلمان هستم خدام الله و پیامبرم محمد.همیننننننننننننننننننننن.هیچ مذهبی ندارم. نوشتم بگم با افتخار بگم مرجع تقلید ندارم
برید تو مراسم تنفیذ حکم ناحق شرکت کنید و بیشتر از این خودتون و مذهبون رو پیش خدا و بنده های خدا سرشکسته کنید |
سهشنبه 23 تیر 1388 |
|
پسر کرد ایران زمین - ایران - تهران |
baran shomal - نروژ - اسلو
چقدر ذوق می کنی. باشه بهش می گم |
سهشنبه 23 تیر 1388 |
|
$persian$ - ایران - تهران |
bluestar - ایران - تهران
اگه قرار بود از این اتفاقا در ایران بیوفته اطمینان داشته باش قبلش تمام این مجتهدین به طور ناگهانی فوت میکردن |
سهشنبه 23 تیر 1388 |
|
elinaa - ایران - تهران |
در بزرگترین اعتراض مدنی میلیونی ، قانونی و شبانه در ایران و در سه شنبه شب 30 تیر ماه 1388( به یاد جان باختگان روز 30 خرداد که در حکومت نظامی کشته شدند از جمله ندا آقا سلطان) از مردم ایران درخواست می گردد دقیقاً در ساعت 9:00 شب و با آغاز اخبار ساعت 9 همگی یک وسیله برقی پر مصرف ( ترجیحاً اتو یی که روی درجه آخر هست و یا جاروبرقی، سشوار، هیتر و ...) را برای 240 ثانیه( 4 دقیقه) به برق متصل کنید( اگر می خواهید بیشتر تأثیر گذار باشید همزمان 2 یا سه وسیله را با هم به برق بزنید). توجه کنید که زمان بسیار و بسیار مهم است. در صورتی که حتی 10 ثانیه تأخیر داشته باشید از قافله عقب خواهید ماند. با همکاری 3 میلیون خانواده در ایران دقیقاً در ساعت 9 شب که خود را با دینگ دینگ کردن آغازی شروع اخبار ساعت 9 شب شبکه اول هماهنگ کرده و با دینگ آخر و شروع اخبار،اتوی خود ( یا سه شوار و یا هر وسیله پر مصرف از قبیل هیتر و ...) را به برق می زنند، شوکی به شبکه نیروگاهی ایران وارد آمده و شبکه برق کشور ناچار به قطع بارها و خاموشی مطلق خواهد شد. |
سهشنبه 23 تیر 1388 |
|
armin2006 - بلژیک - بروکسل |
ham-safar - ایران - تهران - دوست گرامی و عزیز ممنون از کامنتت. عزیز من قصد توهین به شما عزیزان را ندارم. چند تا نکته بگم. اولا هم پدرم و هم پدرخانمم در زندان اوین بودند و اگر کمک فامیلها و پول نبود پدرم اعدام شده بود. جای شکنجههای این بی همه چیزا روی بدنشان نشسته و در مغزشون هک شده. دوما باید بگم از دختر ایرانی خوشگلتر گیر نمیاد. سوما من پدر دو بچه کوچک هستم و دختر بازی را گذاشتم کنار. احل مشروب و این چیزا هم نیستم. ولی دوست گرامی شما روز اولی که بزرگترین قدم را برداشتید / به شما گفتم که اگر بعدش سکوت کنید/خیلیها را زندانی و شکنجه و شهید خواهند کرد وخود شما شاهد این مسئله هستید. اگر مردم دلیر ایران با این دولت نجگنه هر روز جوونهای عزیزمان را به دلایل مختلفی بازداشت میکنند و شکنجه میدهند و هر روز باید شاهد این باشیم که چند نفر را اعدام کردنند. به هر حال ازادی خرج داره. مگه این دلیران ایرانی نبودند که با ست خالی با عراقیها جنگیدند. مطمئن باش اگه متحد شوید پیروزید. موفق باشید. |
سهشنبه 23 تیر 1388 |
|
punisher - ایران - شیراز |
از این بیانیه ها بخاری بلند نمیشه / روزانه ده ها بیانیه صادر میشه / آیا تاثیری داشته ....؟
اون یکی احمقی نژاد / بخاطر یه زن مصری خودشو جر میده ولی برای مردم ایران / خودش مجریه این حرکته .......!!!! |
سهشنبه 23 تیر 1388 |
|
IRAN ZAMEN - نروژ - روگنان |
در این 30 سال . هزاران هزار نفر در زندانها جان باختند.عدام شدن.شگنجه دیدند.تا به امروز گجا بودی..... صانعی.زمان ان خواهد رسید که در پای هر تیر برق شما ها را اویزان خواهیم کرد.مردم باید مسلح شوند برای سرنگونی این رژیم دجال. |
سهشنبه 23 تیر 1388 |
|
bluestar - ایران - تهران |
$persian$ - ایران - تهران
اگه میتونستند منتظزی تا حالا هفتادتا کفن پوسونده بود. |
چهارشنبه 24 تیر 1388 |
|
IRAN ZAMEN - نروژ - روگنان |
پسر کرد ایران زمین تو همان قوز فیش مزدور نیستی. |
پنجشنبه 25 تیر 1388 |
|