۱۰ سال حبس، مجازات قتل زن مطلقه به دست پدر

10 سال حبس، مجازات قتل زن مطلقه به دست پدر

مردی که دختر خود را در حمام خانه به آتش کشیده است از سوی قضات شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران به 10 سال حبس محکوم شد.

به گزارش خبرنگار ما، متهم که مصطفی نام دارد مردادماه سال گذشته وقتی از تصمیم دخترش برای ازدواج مطلع شد او را به داخل حمام برد و با ریختن نفت روی فرزندش او را به آتش کشید.
در ابتدای جلسه محاکمه این مرد محمد شادابی نماینده دادستان تهران در توضیح کیفرخواست گفت؛ 10 مردادماه سال گذشته بازپرس کشیک قتل در جریان سوختن دختر 28ساله یی به نام سمیه قرار گرفت. در ابتدا خانواده او از گفتن واقعیت سر باز زدند اما در بازجویی های فنی مادر سمیه توضیح داد که چگونه شوهرش سمیه را به آتش کشیده است. پس از بازداشت متهم وی به قتل دخترش از طریق آتش زدن اعتراف کرد و مدعی شد به دلیل روابطی که دخترش با مردی غریبه داشته او را به قتل رسانده است. نماینده دادستان تهران ادامه داد؛ از نظر دادسرا مصطفی مرتکب قتل عمد شده است و به رغم اینکه اولیای دم اعلام گذشت کرده اند تقاضای صدور مجازات برای وی را به لحاظ جنبه عمومی جرم دارم.سپس مصطفی متهم پرونده در برابر قضات ایستاد. وی درخصوص اتهام قتل عمد دخترش گفت؛ اتهامم را قبول دارم اما نمی خواستم او را بکشم و فقط می خواستم دخترم را بترسانم. سال ها پیش زمانی که سمیه یک دختر نوجوان بود متوجه شدم با پسری رابطه دارد. این کارش مرا خیلی عصبانی کرد و به دنبال چاره یی بودم که دیگر اجازه ندهم او به این رابطه ادامه بدهد. مدتی بعد او را به عقد یکی از پسران فامیل در آوردم، چند سال بعد دخترم نتوانست با شوهرش زندگی کند و در حالی که دو بچه داشت، جدا شد. از آن به بعد در خانه من زندگی می کرد اما رفتارهایش بد تر شده بود. چند بار از خانه فرار کرد و وقتی او را پیدا کردیم مدعی شد برای دیدن فرزندانش خانه را ترک کرده است.وی ادامه داد؛ سمیه خیلی برای بچه هایش دلتنگی می کرد. چون شوهر سابقش از اقوام دور ما بود با وساطت دیگران قرار شد سمیه هفته یی یک بار در خانه دایی اش بچه هایش را ببیند. با این حال او دست از فرار از خانه برنمی داشت. بعد از مدتی گفت می خواهد به شوهرش رجوع کند که من مخالفت کردم و اجازه ندادم. چند روز قبل از حادثه من در پارک بودم که دختر کوچکم تماس گرفت و گفت سمیه وسایلش را برداشت و از خانه بیرون رفت. من به دنبال دخترم رفتم اما هر چه گشتم او را پیدا نکردم تا اینکه چند روز بعد دختر برادرم با من تماس گرفت و گفت سمیه به خانه آنها رفته است و قصد دارد با مردی ازدواج کند و شناسنامه اش را می خواهد. به اتفاق همسر و پسرم به خانه برادرزاده ام رفتیم. پسرم به سمیه حمله کرد و او را زد اما من جلوی وی را گرفتم و گفتم در خانه تنبیه اش می کنیم. بعد از چند دقیقه سمیه بلند شد و بیرون رفت. او مدعی شد به دستشویی می رود اما من شک کردم و همسرم را به دنبالش فرستادم. سمیه مادرش را غافلگیر و فرار کرده بود و بلافاصله پسرم با ماشین به دنبال او رفت و چند خیابان بالاتر سمیه را پیدا کرد. او با من تماس گرفت و گفت سمیه سوار ماشین نمی شود و با داد و فریاد هایی که به راه انداخته مردم را دور خودش جمع کرده است. من خودم را به آدرسی که گفته بود رساندم و دیدم افراد زیادی در آنجا جمع شده اند. سمیه را به زور سوار ماشین کردم. در خودرو متوجه شدم او با مرد 50ساله یی ارتباط برقرار کرده است و قصد دارد با او ازدواج کند. من مخالفت کردم و گفتم آن مرد باید به خانه ما بیاید و به صورت رسمی خواستگاری کند. ضمن اینکه او سن زیادی داشت و به درد سمیه نمی خورد اما سمیه به ازدواج با آن مرد اصرار داشت. متهم به قتل در ادامه گفت؛ وقتی به خانه رسیدیم دخترم را کتک زدم بعد برای اینکه او را بترسانم تا دیگر از خانه فرار نکند به او گفتم تو لیاقت زندگی کردن نداری و می خواهم تو را بکشم. با چسب دور دهان دخترم را بستم. به او گفتم به حمام برود. سمیه بدون اینکه حرف بزند یا مقاومت کند به آنجا رفت. من روی او نفت ریختم. مطابق قرار همسر و فرزندانم باید جلو می آمدند و واسطه می شدند اما آنها ایستادند و من کبریت را روشن کردم و روی سمیه انداختم، لباسش آتش گرفت اما هیچ حرفی نزد. پسرم وارد حمام شد و شیر آب را باز کرد اما آب از آن نیامد بعد دو پتو روی او انداختیم که خاموشش کنیم، همسایه ها هم آمدند و آتش نشانی را خبر کردند. در نهایت وقتی آتش را خاموش کردیم اما سمیه مرده بود. من قصد کشتن دخترم را نداشتم و فقط می خواستم او را بترسانم. پس از پایان جلسه محاکمه هیات قضات (رحیم، عزیزمحمدی، بومی، محمدی کشکولی و سری) وارد شور شدند و متهم را به 10 سال حبس محکوم کردند.

farzande koroshe kabir - ایران - تهران
این نامرد رو باید با آتش بسوزانند تا بفهمه که چه دردی دختر بدبختش موقع مرگ کشیده. ای خدا تا کی باید شاهد این قوانین باشیم؟ مگه این مرتیکه خدا وآفریدگار بوده که با فرزندش این کار رو کرده؟
جمعه 21 فروردین 1388

soroush m - ایران - اصفهان
به امید روزی که برای بچه دار شدن نیاز به مجوز و حکم صلاحیت از طرف مراجع متناسب باشه تا هر بیسواد و ابلهی سرنوشت چند انسان دیگر رو نتونه در دست بگیره
جمعه 21 فروردین 1388

niosha82 - انگلیس - لندن
واقعا این کشوری که کسی که قتلی عمدی کرده را فقط به 10 سال زندان محکوم میکنند چون این متهم مرد هست نه زن گٍل گرفت. چون اسلام مرد سالاری هست دیگه - این هم از مملکت ما. حالا اگه یک زن این کار را کرده بود همون روز اعدامش کرده بودند. واقعا باید از رهبران این مملکت و قانونهایی که گذاشته اند تشکر کرد
جمعه 21 فروردین 1388

Emam Zaman - ایران - قم
خب حتما مصلحتی در کار بوده که شیر اب باز نشده.خدواند صبحان شیر اب رابسته بود یا امام زمان(عج) فرقی نمیکنه.باید صبور بود و حکم سرنوشت خود را پذیرفت و اعتراضی نکرد.الله یحب الصابرین.
جمعه 21 فروردین 1388

ba ye gol bahar nemishe - -
من قصد کشتن دخترم را نداشتم و فقط روی او نفت ریختم کبریت را روشن کردم و روی سمیه انداختم
جمعه 21 فروردین 1388

fati1378 - فرانسه - پاریس
اون بدبخت از دوری بچه ها می سوته .. چرا دگه اتشش زدین
جمعه 21 فروردین 1388

aynaza - ایران - تبریز
Emam Zaman - ایران - قم !! اولا اینکه ؛صبحان؛ نه و ؛سبحان؛ دوما این قم عجب جاییه ! همش داره نابغه بیرون میده . مثل تو ...
جمعه 21 فروردین 1388

H . Z - ایران - تهران
با عرض معذرت من فکر می کنم بعضی از این کسانی که کامنت میذارن وجود خارجی ندارن !
جمعه 21 فروردین 1388

H . Z - ایران - تهران
با عرض معذرت به نظر میاد بعضی از کسانی که کامنت میذارن وجود خارجی ندارن !
جمعه 21 فروردین 1388

mechanic - امریکا - هوستون
فقط باید به شعور این مردم گریه کرد.
جمعه 21 فروردین 1388

ravan3 - امارات - دبی
fati1378-فرانسه -پاریس خودتم فهمیدی چی نوشتی؟
شنبه 22 فروردین 1388

ARTEMIS-SW - سوئد - مالمو
Emam Zaman - ایران - قم از بیمارستان روانی فیضیه کامنت می نویسی؟؟؟ خاک بر سر چنین پدری....اه
شنبه 22 فروردین 1388

ravan3 - امارات - دبی
fati1378 - فرانسه - پاریس اصلا خودتم فهمیدی چی گفتی؟
شنبه 22 فروردین 1388

marzieh7 - ایران - تهران
ننگ بر پدر و مادرانی که اینطوری با زندگی بچه هاشون بازی میکنن . یه حیون با بچه اش اینطوری رفتار نمیکنه که این .... کرده .
یکشنبه 23 فروردین 1388

LiliRose - کانادا - تورنتو
نمی دونم دلم از سوختن یک زن جون بسوزه که گناهش این بوده که می خواسته با یک پیر مرد ازدواج کنه( حالا اگه بابای خودش می خواست با یک دختر 14 ساله ازدواج کنه کل صورت مساله فرق می کرد!)-یا از اینکه دهنش رو بسته بودند که نه بتونه داد بزنه نه التماس کنه فقط آروم بسوزه یا از حکم دادگاه دلم اتیش بگیره که قاضیش معلوم نیست کدوم بی انصافی بوده . اگه دیوانه ای هم توی این ماجرا باشه 1 نفر نیست(پدرش+مادرش+برادرش+قاضی و خیلی های دیگه )
یکشنبه 23 فروردین 1388

neyestan - ایران - اهواز
Emam Zaman - ایران - قم ((خداوند صبحان نه سبحان.)) شما لطف کنید اول و حداقل سواد املایی تونو بالا ببرید بعد در مورد مصلحت خدا حرف بزنید.اسلام تا زمانیکه پیروانی مثل شما داره نیازی به هزار تا دشمن واسه تخریبش نداره.دکتر شریعتی راست میگفت که: اگر می خواهید مکتبی را بکوبانید از آن بد دفاع کنید (( مکرو و مکرالله و الله خیر الماکرین))
یکشنبه 23 فروردین 1388

رأی دهید
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.