سه شنبه ۷ خرداد ۱۳۸۷ - ۲۷ می ۲۰۰۸
مصائب باستان شناسی ایران
کامیار عبدیہایران، سرزمین رویاهای باستان شناسان است؛ سرزمینی که هنوز بسیاری از باستان شناسان غیرایرانی آرزوی کاوش و بررسی در وجب به وجب سرزمین تاریخی آن دارند. اما تغییر سیاست ها و در نهایت آمادگی دانشگاه های داخلی و پرورش دانشجویانی که به یکباره وارد میدان شدند، بسیاری از معادلات را برهم زد. هر چند هنوز با وجود تلاش های دانشگاهیان علم باستان شناسی ایران با چالش ها و کاستی های بسیاری همراه است. عده یی از سیاستگذاران واقع بین میراث فرهنگی ایران دریافتند باستان شناسی ایران به رغم شعارها و گذشت سال ها،نه از جنبه نظری و نه از نظر روش شناسی موفق نشده به خودبسندگی دست یابد و تشکیلات باستان شناسی ایران برخلاف آنچه تصور می شد نه از نظر استانداردهای علمی و نه از نظر اجرایی جوابگوی چالش های کشوری به پهناوری و غنای باستانی ایران نیست. از آن مهم تر اینکه بسیاری از دست اندرکاران دریافتند باستان شناسی ایران اگر قصد گسترش و پیشرفت دارد، لازم است همچون دیگر رشته های علمی درهای خود را به روی ارتباطات بین المللی باز کند. به رغم انتقادهای فراوان - برخی معقول و منطقی، اما پاره یی نامعقول و غیرکارشناسانه - از گوشه و کنار درها را به روی باستان شناسان خارجی باز کردند، اما برخلاف توهم غالب بر باستان شناسی ایران که ایران را کعبه آمال تمام باستان شناسان جهان می پنداشت و می پندارد، از باستان شناسان باتجربه و کارکشته قدیمی عده انگشت شماری به ایران بازگشتند. بقیه سال ها بود که در جایی دیگر به کار مشغول شده بودند و سر پیری حال و حوصله مغازله دوباره با عشق دوران جوانی را در خود نمی دیدند. به جای ایران شناسان متبحر قدیمی، گروهی از باستان شناسان جوان و کم تجربه از راه رسیدند که نه با باستان شناسی چندان آشنا بودند و نه پرسش های پژوهشی باستان شناسی ایران را خوب می شناختند. عده یی از این جوانان پس از گذشت چند فصل کار میدانی در ایران اشتیاق و تجربه لازم را از خود بروز دادند و علاقه مندان آینده باستان شناسی ایران را امیدوار کردند که شاید این گشایشی باشد برای احیای باستان شناسی ایران در سطح جهانی. در همین حال، در راستای سیاست های جدید کشور به جای کشورهایی که در باستان شناسی حرفی برای گفتن دارند، تصمیم بر آن شد که ایران دست دوستی به سوی ممالکی دراز کند که نه تنها در سطح بین المللی، بلکه در سطح منطقه یی هم مناطق باستانی شان چندان محلی از اعراب ندارند. اگر هم به کشورهایی که از نظر باستان شناسی در سطح جهان مطرح هستند گوشه چشمی انداختیم، به جای دانشگاه های طراز اول که در باستان شناسی، به خصوص باستان شناسی ایران، صاحب سبک و سنت اند به دانشگاه ها و باستان شناسانی روی آوردیم که خوش بینانه نگاه کنیم دورادور چیزهایی در مورد ایران شنیده اند. بدین ترتیب و به شکرانه روابط شخصی و نه ضوابط علمی و شایسته سالاری، فلان و بهمان باستان شناس گمنام که سابقاً در گوشه یی دیگر از دنیا کار می کرد، یک روزه ره صدساله پیمود، یک شبه متخصص باستان شناسی ایران شد و در باستان شناسی ایران کیا و بیایی بیافت، خود و شاگردانش برنامه های متعددی را به مرحله اجرا گذاشتند و فوج فوج باستان شناس متخصص ایران تربیت کرد. در همین حال باستان شناسی ایران در مقام رشته یی علمی در سطح جهان روز به روز بیشتر افول می کرد. رشته های ایران شناسی یک به یک در دانشگاه های معتبر جهان تعطیل شدند یا به جای استادان ایران شناسی که رفته رفته بازنشسته می شدند یا دار فانی را وداع می گفتند متخصصان مناطق دیگری را استخدام کردند. مثلاً در همین چندساله اخیر چندین کرسی ایران شناسی در امریکای شمالی از دست رفته است؛ کرسی تاریخ هنر ایران باستان در دانشگاه برکلی را که سال ها در اختیار گیتی آذرپی بود پس از بازنشستگی او به یک متخصص هنر شرق دریای مدیترانه دادند، کرسی باستان شناسی خاور نزدیک (با تاکید بر ایران) در دانشگاه آریزونا را که در اختیار کرول کریمر بود پس از درگذشت وی به یک هندشناس دادند، کرسی کایلر یانگ - تنها کرسی باستان شناسی ایران در کانادا - را به یک متخصص سوریه دادند، کرسی رابرت دایسن در دانشگاه پنسیلوانیا - یکی از سنگرهای مستحکم و باسابقه باستان شناسی ایران در امریکا - را نیز به باستان شناس تازه کاری دادند که در سوریه و نخجوان کار می کند و در نهایت، جای دیوید استروناخ را که سال ها یک تنه باستان شناسی ایران را در دانشگاه برکلی زنده نگه داشته بود یک متخصص اردن وفلسطین اشغال کرد. در انگلستان نیز در مدرسه مطالعات شرقی و آفریقایی دانشگاه لندن پس از بازنشستگی مری بویس و دیوید بیوار عملاً رشته ایران باستان به تعلیق درآمده، در حالی که پس از بازنشستگی راجر موری از موزه اشمولین و دانشگاه آکسفورد، به جای این متخصص صاحبنظر باستان شناسی خاور نزدیک و ایران یک متخصص جهان یونانی- رومی را استخدام کرده اند. شاید عده یی بگویند افراد مهم نیستند و نهادها مهم اند و تا زمانی که سازمان ها و موسسات ایران شناسی در غرب فعالند ایران شناسی هم دوام خواهد یافت. محض اطلاع این گروه لازم می دانم به دو واقعه مهم در همین اواخر اشاره کنم.در همین ماه های اخیر خبر تکان دهنده یی منتشر شد مبنی بر تصمیم دولت ایتالیا برای تعطیلی موسسه مطالعات آفریقایی و شرقی ISIAO این کشور. علاقه مندان حتماً آگاهند این موسسه طی عمر صدساله خود منشاء خدمات بسیاری در پژوهش های باستان شناختی بوده که کاوش در مسجد جامع اصفهان و شهر سوخته نمونه هایی از آن در زمینه باستان شناسی ایرانند. در کشوری مانند ایتالیا که دولت به نظر کارشناسان وقع می نهد با اعتراض بیش از 7 هزار تن از علاقه مندان به رشته های پژوهشی این موسسه دولت ایتالیا از برنامه خود صرف نظر کرد و با عذرخواهی تصمیم به ابقای موسسه گرفت. اگرچه ابقای موسسه ایتالیایی واقعه یی میمون است، باید خاطرنشان کرد این موسسه مثالی است از نهادهایی که به رغم بنیان و تجربه غنی علمی خود پس از انقلاب عملاً پایشان از باستان شناسی ایران قطع شده و وقت و سرمایه یی را که می توانستند در ایران صرف باستان شناسی ایران کنند در پژوهش در دیگر کشورها هزینه می کنند.از بحران زودگذر موسسه ایتالیایی پرفراز و نشیب تر سرنوشت موسسه ایران شناسی امریکا است. این موسسه که در اواخر دهه 1960 به همت گروهی از باستان شناسان و مورخان علاقه مند به ایران باستان چون رابرت دایسن و ریچارد فرای برای هماهنگ کردن فعالیت های پژوهشی دانشگاه های امریکایی در ایران تاسیس شده بود تا آغاز انقلاب عملاً در اختیار باستان شناسان بود که در آن سال ها فعال ترین گروه از پژوهشگران امریکایی در ایران بودند. پس از انقلاب دفتر این موسسه در تهران بسته شد و چون باستان شناسان امریکایی را به ایران راهی نبود تشکیلاتش در امریکا را ایران شناسان دوره های متاخر به ارث بردند که کار چندانی به کار ایران نداشتند و بیشتر به مطالعات کتابخانه یی در همان امریکا می پرداختند. در سال های متاخر دهه 1370 با اندک گشایشی در روابط ایران و امریکا این موسسه موفق شد در قالب توافقنامه یی با موسسه دهخدا هرساله چند دانشجوی مقاطع بالای تحصیلی را برای آموختن زبان فارسی به ایران گسیل دارد. بر امورات این دانشجویان مدیری نظارت داشت که خود از سوی موسسه با سمت پژوهشگر در ایران مشغول به کار بود. اما چندسال پیش با تغییر دولت ایران آن مدیر را با اینکه همسری ایرانی داشت ویزای ورود به ایران ندادند، عذر دانشجویانی را که مشغول به تحصیل بودند خواندند و برای هیچ دانشجوی جدیدی هم ویزا صادر نکردند. موسسه یکی دو سال مشت بر در بسته کوفت، اما سرانجام مایوس شده، جل و پلاس خود را جمع و به تاجیکستان نقل مکان کرد که دولتش نه تنها با آغوش باز از آن استقبال کرد، بلکه کمک مالی و ساختمانی در اختیارشان نهاد تا دانشجوها در آن مستقر شده و به اسم زبان فارسی تاجیکی بخوانند و به جای ایران شناسی تاجیک شناسی کنند.حاصل این تحولات چه بوده؟ از رهگذر سیاست های ما و تشکیلات باستان شناسی کشور - که بی تردید گروهی عامدانه آن را می طلبند و به آن دامن می زنند - ایران شناسی به طور اعم و باستان شناسی ایران به طور اخص در اروپا و امریکا - که مراکز علمی جهان محسوب می شوند - رو به اضمحلال است. کرسی های ایران شناسی، به خصوص باستان شناسی ایران و متخصصان باستان شناسی ایران در این دو قاره به زحمت به تعداد انگشتان دو دست می رسد که آنها نیز دیر یا زود یا تعطیل می شوند یا متخصص منطقه یی دیگر از جهان را استخدام می کنند. موسسات و مراکز ایران شناسی یک به یک تعطیل می شوند یا فعالیت های خود را به کشورهایی سوق می دهند که در پی همکاری و نه کارشکنی هستند. با وضعیتی که پیش می رود بسیار بعید می نماید ایران شناسی، به خصوص باستان شناسی ایران بتواند از زیر بار این فشارهای متعدد قد علم کند مگر با سیاستگذاری هایی که فقط در مرحله حرف نماند و به مرحله عمل درآید. شاید رویه یی که سوری ها در این زمینه در پیش گرفته اند الگوی مناسبی برای ما ایرانیان باشد. با وجود اینکه روابط سوریه با کشورهای غربی، به خصوص با امریکا، چندان تعریفی ندارد، اما سوری ها اینقدر دوراندیشی دارند که مسائل و مشکلات گذرای سیاسی را از برنامه های بلندمدت علمی تفکیک کنند. از این رهگذر، در حالی که روابط سوریه با کشورهای اروپایی و امریکایی تیره و تار است، سوری ها بدون مشکل تراشی به باستان شناسان غربی اجازه می دهند برای فعالیت های میدانی به سوریه بروند. از این رهگذر در حالی که روزی نمی گذرد که در روابط سوریه و کشورهای غربی بحرانی سیاسی رخ ندهد، همان گونه که مثال های بالا نشان می دهد، باستان شناسی سوریه در مغرب زمین در حال رشد و پیشرفت است. اگر ما ایرانیان موفق شده ایم ورزش را از سیاست جدا کنیم و در اوج تنش های سیاسی با کشورهای غربی پذیرای تیم های ورزشی این کشورها در ایران باشیم، آیا ایران شناسی ارزش این را ندارد که آن را ازکشمکش های سیاسی دورکنیم؟ہ باستان شناس و دانشیار کالج دارتموث- نیوهمپشایر
rabi - ایران - تهران |
ناراحت شدم خاک برسرها زنده باد ایران آزاد |
سهشنبه 29 بهمن 1387 |
|
rezanl - هلند - امستردام |
وقتی حکومتی به تاریخ جهالت چند عرب بسنده میکنه و تاریخ غنی ایرانی رو فراموش میکنه دیگران هم سرد میشن و جائی هزینه میکنن که بتونن دانشجواشون عملا کار کنن. |
سهشنبه 29 بهمن 1387 |
|
delmorde - سوپد - یوتوبوری |
استاد عزیز مقاله شما مرا بسیار متاثر کرد ولی از اینان چه انتظاری می شود داشت کسانی که با تعصبی خشک و سیاستی یک بعدی به همه چیز فکر میکنند. مردمی که کوچکترین علاقه ای به فرهنگ ما ندارند و برای بقای حکومتشان از هیچ خیانتی بر ایران و ایرانی ابایی ندارند چه انتظاری دارید . طبیعیست چنین بی اعتنا به تاریخ و فرهنگ ایران زمین باشند اینان ثروتهای طبیعی ما ملت را برای تداوم حکومت خود به این ان بذل بخشش میکنند. فقط به فکر جنگ طلبی تروریست پروری پول خرج می کنند. باستان شناسی حالیشان نیست من تعجبم جطور این رشته را د ردانشگاه تعطیل نکردند!؟ |
سهشنبه 29 بهمن 1387 |
|
دانشور - انگلستان - شفیلد |
خداوند در قرآن می فرماید که ؛در زمین سیر کنید و ببینید عاقبت کسانی را کر در اقوام پیشین بوده اند؛. این خود بر اهمیت تمام علوم در این زمینه من جمله باستان شناسی دارد. متاسفانه یک عده از علم باستان شناسی برای خودبرتر بینی - نژادپرستی و سرکوب سایر ادیان استفاده می کنند. |
سهشنبه 29 بهمن 1387 |
|
paniz2689 - کانادا - تورنتو |
جای بسی تاسف داره. |
سهشنبه 29 بهمن 1387 |
|
رها.مزدا - ایران - مشهد |
این مقاله آنقدر دردناک و تکان دهنده است که بعید میدونم انسان آزاد و اصالت گرایی اونو بخونه و از درد تو خودش فرو نره ، سوای اینکه ایرانی باشه یا علاقمند به فرهنگ و تمدن این سرزمین.
آقایان و خانمهای مدعی رهبری راهبردی جهان بر اساس موهومات 1400 سال پیش و تحریفات و تفاسیر به رای پس از آن !
آقایان و خانمهای ......در این 30 سال به دوران رسیده که تا دیروزی نه چندان دور همانند اربابان قبل از خودتان جز تاراج و تباهی و تجاوز و توطئه بویی از زیستن نبرده بودید و یک شبه توهم تیشه بر ریشه فرهنگی را به سر پروردید که با همه کژ رفتاریهای زمین و زمان ، بار سنگین آرمانها و ارزشهای پاک و آزادگرانه اش بر دوش قضاوت تاریخ و وارثان دردمند و به بند کشیده اش مایه فخر و افتخار بر سر ستونهای سرخ آویخته از سحرهای دروغ عدالت شد !
آی ... .صفتان اسب سوار از اصل افتاده و گریزان !
ای شما که آیین و ایمان ننگینتان از شبهه و سوالی چون مار زخم خورده به خود میپیچد و نیش نفرت و عداوتش را بر تن و روح میلیونها انسان دگراندیش و آزادمنش این سرزمین فرو میبرد ، اینجا که متخصصین و اندیشمندان آزادش در صدر مطرودین و مرتدین هر یک به گوشه ای در آرزوی آخرین نفس و رهایی ازین غمکده بی خورشید باز در بیتی یا کلامی به درد هم کیشان خویش مرحمند !
یک روز در محضر تاریخ پر شکوه و زخم خورده کشورم ، به دست همین مردم بی قرار و در پیشگاه جای خالی میلیونها قربانی این هزاره سکوت و درد و نقاب ،
مایه عبرت آن خداوند ناعادل سراسر نقص و جانشینان و تاجران توهم باف و شیادش همچون خویش خواهید شد . به امید آن روز .... |
سهشنبه 29 بهمن 1387 |
|
ariobarzan - انگلستان - اکسفورد |
ای بابا رژیم ملایان سعی داره تاریخ ایران قبل از اسلام را کلا پاک کنه یا اینکه بقول عالم دانشمند و متفکر قرن !!!!!!!! مطهری یا پور پیرار ایرانیان قبل از اسلام رو قبایل وحشی که با فرزندان خود جماع میکردند معرفی کنه اونوقت انتظار دارید به باستان شناسان اروپایی یا امریکایی اجازه تحقیق بدهند. |
سهشنبه 29 بهمن 1387 |
|
darvish30 - مکزیک - مانزانار |
به نظر من همون بهتر که اصلا اکتشاف نکنن بهتره وقتی ایرانیها چیزی کشف میکنن دزدا شبانه می دزدنش (مثل ماه پیش در تخت جمشید )وقتی هم که خارجیها پیداش میکنن خودشون زحمت بردنشو بخارج میکشن( باستان شناسان المانی در اتشکده اتش جاودان تکاب تخت سلیمان ) که صلیب شکسته را بردن.بیشتر موزه های معروف جهان پر شده از اثار باستانی ایران
همون زیر خاک بمونه بهتره شاید نسلهای بعدی بیشتر از ماها قدرشو بدونند . و بدونند که یک ایرانی هم یک زمانی وجود داشته.
جدأ جای تاسف هست. |
سهشنبه 29 بهمن 1387 |
|
$persian$ - ایران - تهران |
تاریخ اینا تک بعدیه و فقط 1400ساله با بقیه اش کاری ندارن |
چهارشنبه 30 بهمن 1387 |
|
vavgoli300 - ایران - تهران |
$persian$ - ایران - تهران
تاریخ شما هم تک بعدیه با 2500 سال کار دارید با قبل از آن کاری ندارید |
چهارشنبه 30 بهمن 1387 |
|