جمعه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۷ - ۰۹ می ۲۰۰۸
بازخوانی یک جنجال رسانهای ,آرامگاه کوروش در ذهن مردم فرو ریخت
سقف آرامگاه کوروش ریخت! به همین سادگی. اواخر آبان خبری با این تیتر بر خروجی یکی از خبرگزاریهای کشور منتشر شد تا آغاز جنجالی باشد بر این موضوع که مرمت اصولی برای مقبره کوروش صورت نگرفته است و در انتها مسوولان، ریشه درخت انجیر وحشی را مهمترین مشکل بام آرامگاه کوروش معرفی کنند و هیچکس نداند استخوانهای پیدا شده در مقبره متعلق به چه کسی بوده است.
یک سوال اساسی؛ مرمت آثار تاریخی در ایران باید با چه ضوابط و مشخصاتی صورت پذیرد و اصولا در راستای این خبر و پس از نزدیک به 7 سال که از مرمت آرامگاه کوروش به عنوان یکی از مهمترین و شاخصترین اثر تاریخی ایران میگذرد؛ چه عاملی باعث میشود بنا به هر دلیلی یک خبرگزاری داخلی خبری را روی خروجی خود بگذارد که بعدتر بسیاری آن را تایید کنند و بسیاری هم البته تکذیب.هرچند در همان روزهای اول انتشار این خبر، سازمان میراث فرهنگی و گردشگری ایران این خبر را بشدت تکذیب کرد و فردی اخراجی از این سازمان مسبب بروز چنین اخباری شناخته شد؛ اما با کمی دقت میتوان به این نکته پی برد که در ماجرای ریختن سقف آرامگاه کوروش شاید بیاطلاعی رسانهها از چگونگی روند این مرمت شاید مهمترین موردی بود که هیچکس به آن توجه نکرد. حتی همان رسانههایی که بزرگ تیتر زدند که آرامگاه کوروش فرو ریخت به خود اجازه ندادند که تحلیل کنند، راستی چرا چند سالی که این آرامگاه در حال مرمت بود، یک خبر کوچک نیز در رسانهها درباره چگونگی این مرمت درج نشد؟ در این مطلب به واگویی برخی ناگفتههای این اتفاق از آغاز تا انتها پرداخته شده است.
همه چیز از یک تلفن شروع میشود. مرد آنطرف سیم که نمیخواهد نامش فاش شود و البته یکی از کارکنان سازمان میراث فرهنگی و گردشگری ایران است و سالها در مقبره کوروش به همراه دیگران مشغول به مرمت و بازسازی این بنا بوده است، خبر میدهد که در حین عملیات مرمت و به علت سهلانگاری مسوول مربوطه سقف آرامگاه کوروش فرو ریخته و عملیات بازسازی به همین دلیل طول کشیده است و مرمتی که در این آرامگاه صورت گرفته، باعث تخریب سقف آرامگاه شده است.مرد آنسوی سیم که خبرگزاری مهر در آن زمان از وی به عنوان یکی از کارشناسان سازمان میراث فرهنگی یاد میکند، در ادامه از وجود تصاویری خبر میدهد که در اختیار وی است و نشان میدهد که مرمت اصولی نبوده و باعث آسیب رسیدن به آرامگاه شده است.تصاویر منتشر میشود. در این تصاویر هرچند نشانههایی از مرمت غیر اصولی در آنها دیده میشود، اما در هیچیک نشانهای از فرو ریختن سقف وجود ندارد.مرد آن سوی سیم در خبر بعدی پا را فراتر میگذارد و بصراحت میگوید که اتفاقی که هنگام بازسازی این بنای تاریخی رخ داده است حتی با وقوع حوادثی نظیر باد و طوفان هم نمیتوانست باعث تخریب مقبره کوروش شود .پس از این خبر بازار تکذیبها و تاییدها از سوی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و از سوی دیگر خبرگزاریهای داخلی داغ میشود تا جایی که رسانههایی که این خبر را منتشر میکنند از سوی این سازمان تهدید به شکایت میشوند.
مرمتی با اطلاع یونسکو
چه کسی این بنا را مرمت کرده است؟ این پرسش از آنجا مهم ارزیابی میشود که در دنیا بناهای تاریخی که از درجه اهمیت بالایی چه از نظر تاریخی و چه از نظر معنوی در میان مردم برخوردار هستند را افرادی خاص مرمت میکنند. از موضوع بررسی چند ساله برای مرمت این آثار که به دلیل اهمیت بالایشان باید با جدیدترین وسایل تشخیص الکترونیکی و دیجیتالی صورت میگیرد که بگذریم میرسیم به این نکته که مقبره کوروش را چه کسانی و باچه میزان سواد علمی مرمت کردهاند.محمد حسین طالبیان، مدیر بنیاد پژوهشی پارسه پاسارگاد در این زمینه میگوید: عملیات مرمت این اثر تاریخی با مسوولیت یکی از استادان و کارشناسان مرمت سنگ برجسته کشور و همکاری مرمتگران بومی شهرستان پاسارگاد فارس صورت گرفته و گزارش آن نیز به یونسکو ارسال شده است. طالبیان از ارسال گزارشی سخن میگوید که مسوولان میراث فرهنگی هر یک از کشورهای جهان موظفند هرگونه مرمت روی آثار تاریخی خود را که در فهرست یونسکو قرار گرفتهاند، به یونسکو ارسال کنند و این یعنی یک اتفاق روزمره.براساس قوانین یونسکو هنگامی که یک اثر در فهرست آثار جهانی یونسکو قرار میگیرد، دیگر متعلق به تمام بشریت است و هر گونه آسیب دیدن آن مستوجب بیرون رفتن از این فهرست جهانی میشود یا حتی تغییرات کوچک مرمتی در حریم آن اثر تاریخی باید با نظارت مستقیم یونسکو صورت بگیرد. یونسکو در عین حال هر ساله به منظور حمایت از آثار جهانی حمایتهای مادی و غیرمادی متعددی را نیز اعمال میکند.طالبیان در این باره میگوید که برای مرمت آرامگاه کوروش ابتدا مستندنگاری و کار لیزر اسکن، آسیبشناسی و طراحی مرمتی انجام و سپس کار اجرایی آغاز شده است.او که مسوولیت سنگینی در باره هرگونه خدشه بر آثار تاریخی کشورمان دارد، در ادامه شخصی را که مرمت این اثر تاریخی را به عهده داشته است، ارجحترین فرد برای مرمت این اثر تاریخی میداند که سالها تجربه و تحصیلات در این زمینه از وی فردی شاخص در مجامع بین المللی در خصوص مرمت سنگهای تاریخی ساخته است.اما فردی که در افشای به قول خودش پرونده سقف ریزی آرامگاه کوروش نمیخواست نامش فاش شود، درباره سوابق این مرمتگر میگوید: استاد مورد اشاره، مرمتگری را به طور تجربی آموخته است و در این زمینه تحصیلات علمی و دانشگاهی ندارد و پس از رفتن گروه متخصص ایتالیایی از تخت جمشید مسوولیت مرمت آرامگاه کوروش را به عهده گرفته است.وی پا را حتی فراتر میگذارد و میگوید : این مرمتگر در طول مرمت اشتباههایی انجام داده که بیشترین آن مربوط به تخریب سقف آرامگاه است.اما دکتر حسن راهساز که مسوولیت این مرمت را به عهده داشته است کیست؟ او که به مدت نزدیک به 4 دهه به مرمت آثار تاریخی ایران پرداخته است، از سوی رئیس بنیاد پارسه پاسارگاد به عنوان کارشناس جهانی سنگ معرفی میشود که بیشترین طرحهای مرمتی سنگ را بر عهده داشته است. او دورههای تخصصی مرمت را در دانشگاه ایتالیا گذرانده است و درجه یک هنری مرمت و آثار را نیز در کارنامه خویش دارد. شاید جالبترین نکته در این میان آن باشد که مدرک دکتری وی از سوی شورای انقلاب فرهنگی پس از انقلاب به وی اهدا شده است.
مرمت یکماهه یا 7 ساله
مرمت آرامگاه کوروش در اواخر سال 80 آغاز میشود و تا اواخر سال 87 طول می کشد. این روی تمام ماجراست. اما در قسمت مرمت سقف چه؟ این بنا باید در نقاط مختلف مرمت شود. در این میان نکته دیگری که شاید توجه بسیار زیادی را در موضوع مرمت آرامگاه کوروش میطلبد، این است که بر اساس برخی اخبار که صحت و سقم آنها تایید نشده است، عملیات مرمت سقف یکماه بیشتر طول نکشیده است و بر اساس نظر برخی کارشناسان میراث فرهنگی ، اگر عملیات مرمت سقف آرامگاه براساس شیوههای درست علمی صورت میگرفت، باید دست کم این امر 2 سال دیگر به پایان میرسید. از سویی، نکته دیگری که از خیمه مخالفان مرمت این اثر در این مدت به گوش رسید، این است که در عملیات مرمت این اثر تاریخی قسمتهایی از سنگ تاریخی مقبره با قدمت 2500 سال برداشته شده و سنگی جدید جایگزین آن شده است. البته گرچه این امر با تکذیب مسوولان سازمان میراث فرهنگی و همچنین رئیس بنیاد پارسه پاسارگاد همراه شد، اما مرمت یکماهه موضوعی دیگر است که نیازمند نگاه پرسشگرایانه است.رئیس بنیاد پارسه پاسارگاد در این باره میگوید که استفاده از انواع داربستها، تهیه تصویر از دورههای مختلف مرمت، استفاده از فلز در فرآیند مرمت و به کاربردن سنگهای جدید در نقاط خالی آرامگاه از جمله مواردی است که درباره آرامگاه آکروپولیس یونان به کار رفته است.به عقیده او استفاده از چسب در اتصال قطعات، قالبگیری به منظور ساخت قسمتهای جدید و کنار هم قرار گرفتن سنگهای جدید در کنار سنگهای قدیمی از دیگر روشهای مرمت در آرامگاه کوروش بوده است که در آکروپولیس یونان نیز به کار رفته است.بسیاری از کارشناسان مرمت آثار تاریخی درباره مرمت این اثر معتقد بودند که بسیاری از روشهای به کار رفته روشهای منسوخی هستند که دیگر در مرمت آثار تاریخی به کار برده نمیشوند. سوراخ کردن سنگ، زدن میلههای فولادی و بسیاری دیگر از تکنیکهای مرمتی که شاید به عقیده مخالفان این مرمت اکنون زیاد به کار برده نمیشوند؛ اما دلیل مسوولان میراث فرهنگی نیز در این میان قابل توجه است. آکروپولیس هم به این شیوه ترمیم شده است!
پیدا شدن جسد کوروش
«جسد کوروش پیدا شد! جسد، جسد کوروش هم نه... استخوانهای بدن او... اصلا چند استخوان که میگویند شاید مال کوروش باشد .»انگار حاشیهها همچنان پاگیر مسائل مرتبط با میراث فرهنگی ایران هستند. در یکی از عکسهایی که از حین مرمت از این بنای تاریخی گرفته شده است، تصویر جمجمه و استخوانهایی دیده میشود که با آنکه در زمان کشف هیچ سخنی از سوی مسوولان میراث فرهنگی درباره این استخوانها به جایی درز پیدا نمیکند، اما شایعهای در میان محافل میراثی گل میکند که این استخوانها را متعلق به کوروش میداند که بنا بر یک فرضیه قدیمی در سقف آرامگاه به خاک سپرده شده و هنگام ریزش سقف بر اثر مرمت غیر اصولی کشف شده است.این شایعه گرچه میتوانست به خود رنگ علمیتر بگیرد و با بررسیهای علمی و توضیح کارشناسانه درباره آن راهگشای این بخش تاریک از تاریخ این بنای تاریخی باشد، اما با سکوت مسوولان میراث فرهنگی به سمتی پیش رفت که بسیاری باور کنند لابد اتفاقی رخ داده است که کسی از آن خبر ندارد. هرچند در برخی اظهارنظرهای غیررسمی این استخوانها به سارقان بخت برگشتهای نسبت داده شد که زمانی برای سرقت میان دیوارهای آرامگاه گیر کرده بودند و هیچ وقت فرصت بیرون آمدن نیافتند؛ اما بازهم سکوت سازمان میراث فرهنگی درباره این نظریه در جای خود جالب توجه است. گویا در این سازمان هیچ کس نمیخواهد بداند این استخوانها متعلق به کیست.
سنگ برای آرامگاه
در مرمت یک اثر تاریخی باید به این نکته توجه شود که مرمتگر در صورت نیاز به عناصر خارجی برای مرمت بافت آن اثر تاریخی از نزدیکترین و شبیهترین عناصر استفاده کنند. برای نمونه، مرمتگرانی که سالها برای ترمیم گنبد کاشی کاری شده گنبد سلطانیه به فعالیت مشغول بودند، برای رسیدن به این منظور و تهیه کاشیهایی نزدیک با کاشیهای اصلی بنای گنبد سلطانیه از خاکهای نزدیک به بنا یا حتی کاشیهای از بین رفته برای پخت کاشی و حتی لعابدهی آن بهره جستند که این موضوع در زمان خود مورد توجه یونسکو نیز قرار گرفت.در این میان مسوولان مرمت این بنای تاریخی نیز معتقدند در مرمت آرامگاه کوروش از سنگهای خود آرامگاه برای مرمت بخش سقف این بنا استفاده کردهاند .این موضوع را دکتر راهساز تکرار میکند و میگوید: در عملیات مرمت آرامگاه کوروش بخشهای آسیب دیده با سنگهای جدیدی که متعلق به سقف بودند ترمیم شدند.اما صدایی که از خیمه مخالفان مرمت این اثر در این مدت به گوش رسید، حاکی از آن بود که در عملیات مرمت این اثر تاریخی قسمتهایی از سنگ تاریخی مقبره با قدمت 2500 سال برداشته شده و سنگی جدید جایگزین آن شده است. البته این امر با تکذیب مسوولان سازمان میراث فرهنگی و همچنین رئیس بنیاد پارسه پاسارگاد همراه بود. اما باید توجه داشت هیچکس جز مرمتگران نمیتوانند این موضوع را تکذیب یا تایید کنند؛ زیرا سنگها چه از سقف چه از کوه و در و دشت همه سنگ هستند، فقط آزمایشهای علمی میتواند این امر را ثابت کند، اما چه کسی حق دارد که سنگهای سقف آرامگاه را برای بررسی به آزمایشگاه شخصی خود ببرد.
مهمترین مشکل بام آرامگاه کوروش
در موضوع فرو ریختن سقف آرامگاه کوروش و جنجال رسانهای که در این زمینه پیش آمد، شاید بسیاری از جنبههای علمی و عملیاتی این مرمت مورد فراموشی قرار گرفت تا کجای آرامگاه کوروش بیشتر نیاز به مرمت داشت.شهرام رهبر، تدوینگر طرح مرمت آرامگاه کوروش در این باره میگوید: دراواخر سال 79 و اوایل سال 80 نفوذ آب به سطوح دیواره و جاری شدن آن از سقف مشاهده شده است که به همین منظور در سال 80 داربست فلزی چندمنظورهای برای زیر پاقراردادن با امکان باربری برپا شد. به گفته وی، در نیمه دوم سال 80 مطالعات مربوط به حفاظت و مرمت آرامگاه آغاز شده است که شکسته و فاسدشدن ملاتهای سیمانی، رویش درختچهها، وجود ریشههای درخت انجیر وحشی، جابه جایی بلوکهای سنگی و وجود درزهای باز از جمله مهمترین مشکلات بام آرامگاه اعلام شدهاند .رهبر که عضو گروه مطالعات تاریخی طرح مرمت آرامگاه کوروش است، ریزش آب از سقف آرامگاه را یکی از دلایل تایید مرمت این بنا میداند و میگوید: در مرمت آرامگاه تلاش شد تا بخشهای بازسازی شده بتنی با قطعات سنگی جایگزین شود و به این منظور از سنگهای معدن زمان هخامنشیان و نیز ملات بهینهسازی شده ماسه و شیره آهک برای ساخت استفاده شد .اینها تلاشهایی است که برای مرمت این اثر تاریخی صورت گرفته است، اما آیا تنها مشکل این اثر تاریخی در سقف ریشه درخت انجیر وحشی و رویش گل سنگ بوده است؟ بسیاری از کارشناسان میراث فرهنگی وجود رطوبت را عامل این امر میدانند، راستی آرامگاه کوروش چقدر با سد سیوند که جنجالهای زیادی بر سر ساخته شدن یا نشدنش داشت، فاصله دارد؟
چرا داربستها به آرامگاه بازگشتند؟
اینکه دوباره برای ثابت کردن چیزی آفتاب را دلیل آفتاب بیاوریم، چندان منطقی به شمار نمیرود. این در حالی است که هفته گذشته برای آنکه سازمان میراث فرهنگی و گردشگری به خبرنگاران بقبولاند که مرمت این بنای تاریخی اصولی بوده است، دوباره داربستها را به آرامگاه کوروش بازگرداند تا بیچاره کوروش هر روز بر تن گورش آویزی و داربستی آویخته شود تا این امر توجیهی باشد برای کارهای کرده و نکرده دیگران. اینکه اصولا استفاده از داربست برای مرمت آثار تاریخی به چه میزان به بنا آسیب میرساند، بحثی دیگر است. اما این امر از آنجا نشات میگیرد که بر اساس نظر کارشناسی در امر مرمت آثار تاریخی، آویزان کردن داربستها و اتصال آنها برای مرمت یک اثر تاریخی اشتباه مسلم به شمار میرود و اگر بخواهیم برای ثابت کردن موضوعی دوباره این داربستها را هر چند برای مدت زمان کوتاهی به یک اثر مرمت شده بازگردانیم، اشتباه بعدی را مرتکب شدهایم. اشتباه در اشتباه نتیجهای جز یک فاجعه به دنبال نخواهد داشت.اینکه آیا سقف آرامگاه کوروش در حین مرمت فرو ریخته است و دوباره بر سر جای خویش بازگردانده شده است شاید در نظر نخست چندان ساده به نظر نرسد؛ اما اطلاعرسانی درباره روز به روز مرمت این اثر تاریخی و شفافسازی شاید دغدغهای مهمتر در این میان به شمار میرود. باید قبول داشته باشیم جدا از اینکه خبر فرو ریختن آرامگاه کوروش صحت داشت یا نه، استخوانهای کوروش پیدا شد یا نه یا حتی درخت انجیری میخواست با از میان بردن سنگهای سقف این بنا، رنگ آفتاب را بر تن تاریک این آرامگاه بنشاند، بحث اصلی و اساسی که در این میان باید به آن توجه ویژهای شود، این است که اطلاع رسانی مسوولان سازمان میراث فرهنگی در این زمینه شاید کمرنگتر از حد واقعی خود جلوه کرد.شاید بهتر بود سازمان میراث فرهنگی به جای آنکه هفته گذشته داربستها را دوباره علم کند و خبرنگاران را به آرامگاه کوروش فراخواند که ببینید که کارمان اصولی بوده است، در شفافسازی اتفاقات میراثی کمی بیشتر جهد مینمود تا اتفاقی که میتوانست با مدیریت اصولی اخبار منتشر شده از سوی این سازمان روشن جلوه کند، دستاویزی نمی شد برای آنانکه میراث فرهنگی برایشان دغدغه نیست و خبر میراث فرهنگی را تنها با تخریب و سرقت دوست دارند، منتشر کنند.
siajon - انگلستان - بریستول |
دستکاری وتخریب میراث فرهنگی تاریخی یک کشور از بزرگترین مصیبت ها هم بزرگتره(حتی از جنگ غزه)چون مستقیما ریشه اصالت تاریخ و فرهنگ یک ملت رو هدف قرار میده تمامی تخریبها از دید من عمدی بوده اینها میخوان تیشه به ریشه ایران بزنن/ای خاک عالم بر سرتان واقعا جای تاسف داره |
دوشنبه 30 دی 1387 |
|
$persian$ - ایران - تهران |
اصلا دوست ندارم این مطالب رو بخونم چون قلب یه ایرانیه واقعی با خوندن این مطالب به درد میاد چیکار میشه کرد وقتی همه چی حتی مقبره اسطوره دموکراسی هم به دست یه مشت مرتجع افتاده و کمر به تخریبش بستن وقتی یه قماش راهزنی رو راه زنی می خونن(برداشت خلخالی از زندگی نامه کوروش) و کوروش کبیر متهم به لواط کاری می کنن چه توقعی میشه ازشون داشت میترسم تا اون موقعی که موفق بشیم ایرانمون رو آزاد کنیم اینا موفق بشن کاملا مقبره امپراطور کبیرمون رو خراب کنن |
دوشنبه 30 دی 1387 |
|
dj amir - انگلستان - برادفورد |
با این کار ها یاد زمان طالبان در افغانستان می افتم برای از بین بردن مجسمه های بودا یادتون هست ? |
دوشنبه 30 دی 1387 |
|
ahoramazda - انگلیس - لندن |
این مردم ما سکوت در خواب شدند..دیوانه ی حیله های اعراب شدند
یا گریه برای سر بی جان حسین......یا در غم آن شهید مهراب شدند |
دوشنبه 30 دی 1387 |
|
shovalieh_siah - ایران - بجنورد |
من یه چیزی نوشت تا غقط چیزی نوشته باشم .از طرف نوشتنده |
دوشنبه 30 دی 1387 |
|
aria_jp - ژابن - توکیو |
این بی صفتها به مرده هم رحم نمیکنند. نوبت ما هم به زودی خواهد رسید. کورش اسوده بخواب که ما بیداریم. درود بر تو و نعلت بر رژیم ا.خ.و.ن.د.ی |
دوشنبه 30 دی 1387 |
|
بامنطق - استرالیا - آدلاید |
چو ایران نباشد تن من مباد
وطنم فقط توئی تو! هر جای دنیا که باشم |
دوشنبه 30 دی 1387 |
|
ghazgholhak - انگلستان - بریستول |
siajon - انگلستان - بریستول
اصالت تاریخ و فرهنگ یک ملت نه جهان
چون کل دنیا می داند اولین نویسنده حقوق بشر کیه و بهش احترام می گذارند. |
دوشنبه 30 دی 1387 |
|
datam - ایران - تهران |
امیدوارم خداوند ایران زمین آرامگاه کوروش این مقدس زمینی را از شر این بیخردان مذهبی نجات دهد |
دوشنبه 30 دی 1387 |
|
20800 - ایران - کرج |
خاک بر سر نفهم بیلیاقتتون کنندعقده ایهای روانی بی...عور فکر کردین بااین خرابکاریها میتونید تاریخ این ملتو از بین ببرید...........سلام بر کوروش کبیر هاهاها..... |
دوشنبه 30 دی 1387 |
|
ezatdf - ایران - تهران |
همیشه کارشناسانی هستند که به روش مرمتی کارشناسان دیگر انتقاد می کنند ولی شاید جالب باشد بدانید هنگامی که آقا و خانم راهساز در گروه باستانشناسی تخت جمشید به عنوان کارگر مشغول به کار بودند فرزندشان حسن در یکی از تالارهای تخت جمشید بدنیا آمد و وقتی بزرگتر شد به گروه باستانشناسی پیوست و بعدها با حمایت همین گروه باستانشناسی ایتالیایی برای اخذ مدرک به ایتالیا رفت حسن راهساز بعد از انقلاب و اخراج گروههای باستانشناسی خارجی از ایران سالها مدیر پروژه مرمت تخت جمشید بوده و اکنون مدیر پروژه مرمت آرامگاه کوروش است ولی این دلیل نمی شه که کار او بدون نقص است. |
دوشنبه 30 دی 1387 |
|
a_bamdad - ایران - تهران |
ارامگاه رضا سلامت.فدای سر حرمین عسکریین!(لفظ رو حال کنید)
امامزاده ها برای چاپیدن ملت برپا باشن کوروش چیکارست که هیچکی یه قرونم نذرش نمیکنه.
ولی اقایون بدونین فرزندان کوروش همونطور که کشور رو از بازمانده های اسکندر پس گرفتن مملکتو از شمام پس میگیرن.شک نکنید در ذهن تک تک ایرانیا یه ارامگاه کوروش برپاست. |
دوشنبه 30 دی 1387 |
|
محسن قوز فیش - نروژ - اسلو |
ای کاش بعضی ها از این فراریهای ایرانی به جای داد و بیداد کردن بر سر نام کوروش به راه و روش اون بیشتر (ایرانی بودن)پایبند بودند و نام ایران را برای مطامع و منافع زود گذر در کشورهای بیگانه به لجن نمی کشیدند.... و برای دو زار خود و هویت ایرانس را نمی فروختند...صد حیف |
دوشنبه 30 دی 1387 |
|
آنتی اسلام - ایران - ایران |
فقط باید به حال این مملکت گریست. ننگ برشما اسلام پرستان. ننگ بر شما که در قرن 21 طبق 1400 سال پیش زندگی میکند. ننگ بر شما |
دوشنبه 30 دی 1387 |
|
sarab22 - المان - دوسلدورف |
چی بگم اخه دل ادم درد میگیره افسوس که شیاطینی بر پارس حکومت میکنند . |
دوشنبه 30 دی 1387 |
|
gharib vatan - انگلستان - لندن |
اسوده بخواب کورروش در سرزمینت همه خوابند.عمریست این سرزمنن نقزبن شده به خوابی عمیق فرو رفته است در خواب حماقت در خواب افیون در خواب نفرت انگیز مذهب که گویی هرگز بیداری ندارد. همه شکوهمان عزتمان ابرومان احتراممان غیرتمان خون شهیدانمان همه بر باد رفت جوربکه در دیار بی محبت غربت جوانان ابران خجاکت میکشند که بگوبند ابرانبند. |
دوشنبه 30 دی 1387 |
|
بیطرف- بلژیک - بلژیک - آنتورپن |
واقعا ببینید این دولت ضد ایرانی و بی ریشه چقدر از این فرهنگی که از کوروش بجا مونده میترسه . حتی سنگ و خاک اون هم تنشون رو به لرزه در میاره. واقعا قلبم به درد اومد.حاضرم اگه هرکاری که بهم بگن رو انجام بدم تا این میراث چند هزار ساله که اگه خراب بشه هرگز دوباره بدست نمیاد٫نجات پیدا کنه.. |
دوشنبه 30 دی 1387 |
|
man iraniam - هندوستان - بنگلور |
از وقتی عضو این سایت شدم معده درد گرفتم .اخباراکثرا اعصاب خرد کن هستند.وانرژی منفی زیادی به این سایت حاکمه... |
دوشنبه 30 دی 1387 |
|
samin khamesi - ایران - نوشهر |
یه مقبره سنگی قدیمی واسه کسی که نام ایران رو در تماک طول تاریخ با اون میشناسن وکسی بود که ایران رو در همه دنیا هزاران سال زنده نگه داشت اما این همه مقبره و ضریح طلا و امام زاده واسه عربهایی که ملت و کشور ایران رو عقب افتاده کردن و به تاراج بردن و به گند کشیدن
حقا که گفتن عقل که نباشد جان در عذاب است
لابد فردا هم این آخوندا فتوا میدن چون کوروش بزرگ با پول حروم اینجا رو ساخته بود خدا زد خرابش کرد...
خاک بر سرتون که این همه هم میدزدین باز هم گدا گشنه هستین...
کوروش بزرگ چه با مقبره چه بی مقبره واسه اونایی که باید بشناسنش همیشه زنده است تا کور بشه چشم این آخوندا و هر کس که نمی تونه ببینه
|
دوشنبه 30 دی 1387 |
|
IRAN ZAMEN - نروژ - روگنان |
به امید ان روز که کعبه فرو ریزد.و خرافات مذهبی از دنیای ما رخت برکند.
درود بر ایران زمین . |
دوشنبه 30 دی 1387 |
|
datam - ایران - تهران |
اسکندر دست به تخریب آرامگاه کوروش نزد . واقعا ننگتان باد |
دوشنبه 30 دی 1387 |
|
chaman - آلمان - بوخوم |
قوز فیش این حرفت( نام ایران را برای مطامع و منافع زود گذر در کشورهای بیگانه به لجن نمی کشیدند.... و برای دو زار خود و هویت ایرانس را نمی فروختند...صد حیف) دقیقا در مورد خودت صدق می کند این تو هستی که این همه فساد وهرج ومرج در ایران را نمیبینی و خدا می داند برای چه مقدار بی ارزش حاضری این همه فحش بخوری حتما خوب بهت می رسند. جای خوب نشستی و چه به سر هموطنانت می آید مهم نیست. پس حداقل دیگر چیزی نگو یا برو ایران جای یک جوان عادی بدون پارتی ببین دو روز دوام می آوری. هرچند که اگر دوام می آوردی الان اینجا نبودی. در ضمن روت می شود اینجوری حرف بزنی خود آخوندها هم فکر کنم اگر به پستی و بیشرفی شان اعتراف کنند تو باز دفاع کنی از ترس ایر ن رفتن و در سختی مردم شریک شدن. |
دوشنبه 30 دی 1387 |
|
nanaz.perspolisi - انگلستان - لندن |
$persian$ - ایران - تهران
گفتم الان میگی ژنرال کبیر لوووول |
دوشنبه 30 دی 1387 |
|
sarab22 - المان - دوسلدورف |
man iraniam - هندوستان - بنگلور
معده درد شما از این سایت نیست فکر کنم باید خودتان را بدکتر نشان بدین بد نباشه دوستانی که از هندوستان هستند بیشتر این درد را دارند و علتش یک نوع .. میباشد بنام ... . |
دوشنبه 30 دی 1387 |
|
shahram khosh maram - ایران - تهران |
مسئله ترمیم درست ارامگاه کوروش بینهایت برای ما ایرانیها اهمیت دارد. از نظر تاریخی اولین شاه ایران جدید که از پارس و ماد و پارت تشکیل شده بود میباشد و بنیانگذار یک نظام حکومتی هست به نام سلسله هخامنشی که نواوری های اجتماعی و سیاسی جدیدی را ارائه کرد مثل پست و بیمه و خدمت سربازی و حکومت فدراتیو.
از نظر ادیان در تورات از وی بسیار به نیکی یاد شده. بسیاری از دانشمندان هم معتقدند که منظور از ذوالقرنین در قران همان کوروش هست. در طول تاریخ همیشه با احترام با این ارامگاه رفتار شده. اسکندر مقدونی انرا خراب نکرد و مسلمانان هم به ان صدمه نزدند و حتی بعضی میگویند که از این ارامگاه به عنوان نمازخانه استفاده کردند.
منشور کوروش که در بین النهرین پیدا شد شاهد دیگری از دیدگاه انسانی اوست انهم در دورانی که کشتن و سوزاندن و نابود کردن دربین النهرین دیدگاه غالب بود که نمونه اش اشوریان بودند.
در بین ایرانیان انزمان محبوب بود و خیلی از مورخین معتقدند که سه بار سربازان ایرانی خود را در جنگهای مختلف جلوی او انداختند تا به او تیر نخورد. سرانجام هم در جنگ در شمال ایران کشته شد یعنی عملا شهید میهنش شد.
یونانی ها که معمولا در کتابهایشان مسائل را به ضرر ایرانیان مینوشتند هم از وی به نیکی یاد کرده اند و گزنفون مورخ یونان باستان هم کتابی در مورد کوروش دارد که هنوز هست. یافته های باستانشناسی و لوحه ها و کتابها تا این لحظه که شاهدی علیه کوروش نیاورده اند. من در مورد اینده نمیتوانم نظر دهم.
ما کمتر حاکمی در تاریخ داریم که هم قدرتمند باشد و هم محبوب مردمش و هم مورد احترام دشمنانش و ایندگان و هم با افراد مذهبی مشکلی نداشته باشد و هم طرفداران حقوق بشر امروز قبولش داشته باشند. من ممنون میشوم اگر حاکم دیگری با خصو صیات بالا را چه از ایران چه از جاهای دیگر به من معرفی کنید که البته مال 200 سال اخیر نباشد و در ضمن شواهد باستانشناسی قوی مبنی بر وجودش وجود داشته باشد.
از چنین شخصی در گذر زمان به ما یک ارامگاه رسیده که از قدیمیترین بناهای دست نخورده و نسبتا سالم کشورمان هست. بسیار منطقی هست که انتظار داشته باشیم این بنا به بهترین نحو مرمت شود و بسیار هم نسبت به این مسئله حساس باشیم.
یا حق |
دوشنبه 30 دی 1387 |
|
khodesham - مجارستان - بوداپست |
هر غلطی که میخوان میکنن. نه استخوان کوروش به درد کسی میخوره نه سنگ مقبره اش. مهم اسم و ذات و عظمت شخصیت این ابر مرد تاریخ و پادشاه قلب ایرانیان است که هرگز نه مرمت میخواهد و نه دست دزدان
اصالت به ان میرسد.
سنگها خرد میشود و باز ساخته میشود و فقط رو سیاهی و خیانت است که بر نام نا اهلان بی بوته میماند.
تا ایران زمین و بشریت بر عرصه گیتیست کوروش فرمانروای بی مانند انان است. |
دوشنبه 30 دی 1387 |
|
Payvand 313 - ایران - تهران |
ahoramazda - انگلیس - لندن
عمریست که سرگشته وتب دار حسینیم ..جان برکف ودلداده دیدار حسینیم
ای بی خبران روید وآسوده بخوابید...........مازنده به محراب و بیدار حسینیم
ضمنا یک ایرانی وطن پرست !!!! اول سعی می کنه املا وانشای زبان مادریش رو یاد بگیره بعد اظهار نظر کنه! |
دوشنبه 30 دی 1387 |
|
010 - ایران - شیراز |
خدمت مسؤلین محترم سایت ایرانیان انگلستان
شما هدفتون رسوندن اخباره یا رسوندن اخبار بد و منفیه
آخه همین اندازه که اخبار بد توی ایران هست,همین اندازه هم ما داریم خبرهای خوب از پروژه های جدید,اختراعات و اکتشافات جدید و خیلی چیزای خوب و مثبت دیگه از رسانه های داخلی دریافت میکنیم, چرا در کنار این خبرهای بد اون خبرهای خوب رو هم پوشش نمیدید.
باور کنید من وقتی که برای اولین بار به این وبسایت مراجعه کردم خبرها رو که خوندم یک حس منفی بهم دست داد,آنچنان منفی که اون روز نتونستم حتی برای 10 دقیقه روی کارم تمرکز کنم |
دوشنبه 30 دی 1387 |
|
mardin8 - انگلستان - لندن |
لعنت بر ا...لام و مس..ین غاصب وپلید.ما هم به زودی بزرگترین مرکز بتپرستی دنیا رو تو عربستان تخریب میکنیم. |
دوشنبه 30 دی 1387 |
|
yashar74 - ایران - تبریز |
با سلام
میدونم باز پان فارسای متعصب کور فحاشی رو شروع میکنند ولی حرف حق همیشه تلخ هست. در مورد اینکه اینجا قبر کوروش هست هیچ سند معتبری نیست. بعضی از مورخین هم میگن مال مادره کوروشه یا شاید هم مال یه کوروش دیگه باشه/ ولی اون کوروشی که بابل و شکست داد و یهودیان و آزاد کرد طبق گفته هرودت در سرزمین ماساژت ها کشته شده و سرش در یک تشت پر خون بریده شده(3000 کیلو متر دور از پاسارگاد)/ اگه خواستن عین متن انگلیسی همین واقعه رو اینجا میزارم. پس از عزیزان میخواهم به خاطر یک قبر مجهول النشان آسمان ریسمان نبافند....... |
دوشنبه 30 دی 1387 |
|
sahba - ... - ... |
چرا ما ایرانی ها نباید متحد باشیم |
دوشنبه 30 دی 1387 |
|
shahram khosh maram - ایران - تهران شوش |
yashar74 - ایران - تبریز
با سلام.
متاسفانه در مورد حوادث تاریخی ما ایرانیان به اندازه یونانی ها و مصریها در دوران باستان ننوشتیم که خود دلایلی دارد. تا انجا که من میدانم کتیبه نویسی های اصلی ما از زمان داریوش عملا شروع شده. منشور کوروش یکی از معدود متنهای ان دوران هست. این مسئله باعث شده که ما خیلی از اطلاعاتمان را از کتابهای مورخین یونان باستان بگیریم.
همانطور که گفتید ما هیچ کتیبه در پاسارگاد در حال حاضر نداریم که نوشته باشد انجا مدفن کوروش هست . همچنین گفتید که کوروش در شمال ایران در فاصله دوری از پاسارگاد فوت کرد و احتمالا نتیجه ای که خواهید گرفت این است که انتقال جسد در ان دوران و انهم در این فاصله دور امکان پذیر نبوده است.من سعی میکنم این دو را با اطلاعاتی که دارم تا حدودی جواب بدهم.
اول تاکید میکنم که باقی نماندن کتیبه ای در مورد ارامگاه کوروش باعث شد که برخی مورخین صحت این ادعا را در دهه های گذشته زیر سوال ببرند.
در مورد مسائل مربوط به دوران باستان در اکثر موارد مشکل کمبود اسناد دقیق وجود دارد و معمولا به اثار باستانی کشف شده و در مرحله بعد به نظرات مکتوب انزمان استناد میشود. اگرچه ما ننوشتیم ولی مورخان یونانی با جزئیات خیلی مسائل را ثبت کردند. مثلا حتی مالیات سیستان را در زمان داریوش میتوانید در نوشته های هرودوت پیدا کنید. گزنفون از فرماندهان نظام و در ضمن یک مورخ هم بود. کوروش یک طراح جنگی خوب در تاریخ به حساب می امد که روشهای جدیدی را در جنگ به کار میبرد. گزنفون به دقت در مورد زندگی او تحقیق کرد و نوشت. او جریان سفر اسکندر را به پاسارگاد برای دیدن مقبره کوروش نوشته . اسکندر به طور رسمی و با تمام فرماندهانش به پاسارگاد رفت. اسکندر با کسی شوخی نداشت. جوانی بود مغرور و شجاع که تخت جمشید را اتش زد. رفتن به پاسارگاد با این همه تشریفات فقط برای دیدن مقبره کوروش میتوانست باشد. این مسئله از نظر سیاسی هم مهم بود چون یونانیان برای ایرانیان احترام قائل بودند و اسکندر هم سعی زیادی میکرد که در دلهای انها جا باز کند.
ورود اسکندر به تخت جمشید و بعد بازدید از پاسارگاد به دلیل اهمیت فوق العاده اش از معدود حوادث باستانی است که به دقت شرح داده شده. گزنفون و استرابو هر دو به تفصیل این را نوشته اند و تاکید کرده اند که اسکندر به قصد بازدید از مقبره کوروش به پاسارگاد رفت و حتی مشخصات مقبره را نوشته اند. با اینکه این دو مورخ سالها بعد از اسکندر بودند و منابع بعضا متفاوتی داشتند که ما امروز انها را نداریم با اینحال شرحشان از ساختمان مقبره خیلی شبیه به هم و شبیه به همان بنای امروزی هست. گزنفون که به ویژه به لحاظ ثبت جامع وقایع زمان اسکندر و خصوصیات شخصی اسکندر معروف هست نوشته که اسکندر همیشه میخواست ارامگاه کوروش را ببیند. همه اینها تاکید بر این هست که اسکندر به پاسارگاد رفت تا مقبره کوروش را ببیند. شما میتوانید کتاب گزنفون در مورد کوروش که به فارسی هم در دسترس هست ببینید و در ضمن مطالب دقیقتری را درancient warfare magazine که در اینترنت هم هست ببینید.
در تکمیل دلایلم خدمتتان عرض کنم که پس از بحثهای بسیار سرانجام یونسکو که سازمان فرهنگی سازمان ملل هست در سال 2004 پاسارگاد را درلیست میراث فرهنگی جهانی ثبت کرد و 4 دلیل را برای این کار ذکر کرد که ترجمه دلیل سومش را در زیر می اورم.
مجموعه باستانی پاسارگاد که کاخها و باغها و مقبره کوروش بزرگ بنیانگذار سلسله را در بر میگیرد یک نشانه استثنائی از تمدن هخامنشی هست.
مطلب بالا را در سایت رسمی یونسکو با جستجو کردن کلمه پاسارگاد میتوانید ببینید. شماره اثر 1106 و ادرسhttps://whc.unesco.org/en/list/1106
میباشد.
در مورد انتقال جسد باید بگویم که بسیاری از شاهان در دوره باستان در سرزمینهای دوردست فوت میکردند وجسدشان به مرکز برده میشد. نمونه بارزش اسکندر هست که در بین النهرین فوت کرد و جسدش در تابوت طلایی مدتها بعد به مصر رسید.
به امید اینکه مطالب بالا کمک کرده باشد. |
سهشنبه 1 بهمن 1387 |
|
gharib vatan - انگلستان - لندن |
یاشار تبریز. برای اطلاعات عمومیت میگم همه دنیا میدونند که هرودت بزرگترین دروغ نویس تاریخ بود حتی خود یونانیها هم اونو قبول ندارند و از اون به عنوان یه افسانه نویس یاد میکنند نه مورخ. |
سهشنبه 1 بهمن 1387 |
|
$persian$ - ایران - تهران |
nanaz.perspolisi - انگلستان - لندن
با حال گفتی کلی خندیدم |
سهشنبه 1 بهمن 1387 |
|
datam - ایران - تهران |
آقای یاشار74 از تبریزعزیز شما بسیار نسبت به این موضوع بی اطلاع هستی وحتی یکبار هم به پاسارگاد ظاهرا نرفتی اگر رفته بودی کتیبه کوروش را که مبین آن است را میدیدی از طرفی شما بهتر است تاریخ ایران را که بسیاری از باستان شناسان و مورخین داخلی و خارجی نوشته اند را بخوانید از جمله کتاب های دکتر عبدالعظیم رضایی استاد دانشگاه تهران |
سهشنبه 1 بهمن 1387 |
|
azadazad - ایران - تهران |
دوستان خواهش می کنم یکبار دیگر برگردید و به تصویر نگاه کنید!؟
یعنی ارزش تمام افتخار و تاریخ ایران زمین این است که با داربست مواظبت شود یعنی نمیشد درست و حسابی یک سقف بلند و ارزشمند براش درست کنند
داریم همه چیزمان را از دست میدیم ملت درهم بریزید این بساط جهلو جور و فساد آخوند مسلکی را تا کی خفت تا کی حقارت تا به کی زندگی در این شرایط را می خواهید تحمل کنید اعلام آمادگی کنید تا جنبش ما هستیم حرکتهای بعدی خود را شتابان تر انجام دهد
ما هستیم //ما هستیم |
سهشنبه 1 بهمن 1387 |
|
siya48 - آلمان - کلن |
کورش جان تو آسود ه بخواب که ما همه بیداریم ،جلوی در وایستادیم یه سیگاری بکشیم،با بچهها یه تخمهای بشکونیم و بعد میاییم.حالا عزیزان،به نظر شما که ما اینقدر سنگ کوروش رو به سینه میزنیم،و با غرور همیشه میگیم ما ایرانی هستیم،،،فکر میکنید اگه خود کوروش زنده بود و و میدید بر ملتی داره حکومت میکنه که حتئ نمیتونن ۱ متر خاکشون رو از دشمن پس بگیرن.چی میگفت؟؟عزیزانی که میخوان بر من خرده بگیرند این رو بدونند که من هم ایران رو به همون مقدار که شماها دوستش دارید دوستش دارم،و به خاطرش جنگیدم،ولی به نظر شما فرض میکنیم که این آخوندها رفتند و دمکراسی بر ایران حاکم شد،حالا با شناختی که من و شما از ملت ایران داریم،ایران درست میشه؟به نظر من که نه.چون مشکل ما وجود آخوند نیست مشکل ما چیز دیگه است که ما بهش نمیرسیم.در زمان خودش ما آزادی هم داشتیم،،،،نه؟ |
سهشنبه 1 بهمن 1387 |
|
mehraeen - ایران - تهران |
yashar74 - ایران - تبریز
اصلا کی گفته کشوری به نام ایران وجود داشته و کوروشی وجود داشته . قدیمیترین تمدن مال ترکهاست . دانشمندان باستان شناس کشف کرده اند که تمدن ترکها 1 میلیون سال قدمت دارد . مهمترین دلیل اثبات آن پیدا نکردن هیچ استخوان انسانی در آن زمان بوده است . |
سهشنبه 1 بهمن 1387 |
|
Sh T - Iran - Tehran |
هر کاری کنند ما ایرانی هستیم به کوروش افتخار می کنیم .فقط آینده دور چی ؟اگه هرچی اثر باستانی داریم خراب کنند؟ :( |
سهشنبه 1 بهمن 1387 |
|
yashar74 - ایران - تبریز |
shahram khosh maram - ایران - تهران شوش
اولین بار است که یکنفر از طرفداران کوروش بدون فحاشی و مودبانه جواب داده / جای خوشحالیست / اما عزیز من تنها و تنها اثر به جای مانده از باستان همین تاریخ هرودته/ من نمیگم راست نوشته ولی به هر حال بیش از این نداریم/ واما راجع به کتیبه ها / تا جایی که من خبر دارم / همه یا اکثریت قریب به اتفاق کتیبه ها در خارج ایران ترجمه شده/ و هیچ باستان شناس ایرانی تقریبا نقشی نداشته/ ...../ تاریج روابط اجتماعی در دنیا بتدرج شکل گرفته / من شخصا نمیتوانم باور کنم که در آن زمان پادشاهی به فکر نوشتن اصول حقوق بشر افتاده باشد آن هم کوروش!/ ولی در مورد انتقال جسد/ من شخصا اطلاعی ندارم که مقبره اسکندر در یونانه/ اگه هم باشد / انتقال جسد از مصر به یونان کاره بسیار ساده ایست/ با یک کشتی به راحتی امکان پذیر است/ ولی انتقال جسد کوروش از سرزمین ماساژت ها به پاسارگاد آن هم توسط لشکر شسکت خورده! به نظر من امکان پذیر نیست/ موفق باشید |
سهشنبه 1 بهمن 1387 |
|
shahram khosh maram - ایران - تهران |
یاشار 74- ایران -تبریز
در مورد کتیبه ها حق با شماست. انها در خارج ایران و توسط باستانشناسان خارجی ترجمه شده اند. این یعنی که ما نمیتوانیم بگوییم انها چون ایرانی بودند انها را به گونه ای ترجمه کردند که به نفع ایرانیها باشد. این در مورد منشور کوروش دقیقا صدق میکند. این لوح را باستانشناسان انگلیسی در عراق پیدا کردند و خودشان ترجمه کرده اند و الان هم در بریتیش میوزیوم لندن هست. در تمام این ماجرا ایرانیها دخالت نداشتند. پس اینطور نیست که ما ایرانیها از روی تعصب کورکورانه ادعای حقوق بشر کوروش را داریم بلکه باستانشناسان خارجی انرا عنوان کردند. به نظرم این مسئله اهمیت و ارزش کار را خیلی بالاتر میبرد.
در مورد هرودوت که به گفته اش در مورد کوروش اشاره کردید. بسیاری عقیده دارند هرودوت اولین مورخ و پدر تاریخ نویسی هست و از طرف دیگر خیلی هم او را پدر دروغهای تاریخ میدانند. من وارد این بحث نمیشوم چون صلاحیتش را ندارم اما برای وی به خاطر نواوری و سفرهای زیادش به قصد ثبت تاریخ احترام بسیار قائلم.
هرودوت همانطور که گفتید ذکر کرده که کوروش در جنگ با ماساژتها در 529 قبل از میلاد کشته شد و فرمانده انها دستور داد که بدن کوروش را پیدا کنند و سرش را جدا کنند و به روایتی در ظرف خون و به روایتی در ظرف شراب قرار دهند. تا اینجا را گفتید ولی بقیه ماجرا را که خود هرودوت ادامه داده نگفتید. من بقیه اش بر اساس گفته هرودوت درهمان کتاب میگویم. با کشته شدن کوروش بلافاصله پسرش به جانشینی انتخاب میشود و برای باز پس گرفتن بدن کوروش به ماساژتها حمله میکندو انها را شکست میدهد وبدن کوروش را پس میگیرد و در پاسارگاد دفن میکند.
این روایت کامل از زبان هرودوت هست حالا به درست و نادرستش کاری ندارم. پس اگر هم به هرودوت استناد میکنید او هم معتقد هست که کوروش در پاسارگاد دفن شده. اگر کتاب هرودوت را دارید یک نگاه دیگر به این ماجرا بیندازید.
در مورد جسد اسکندر
کوروش در حدود 1200 کیلومتری پاسارگاد کشته شد و اسکندر در 1000 کیلومتری اسکندریه. جسد هر دو روزها در راه بود. محض اطلاع عرض کنم جسد اسکندر در مصر دفن شد نه یونان.من این مثال را به عنوان مثال نقض زدم. چون احساس کردم که این شبهه برای شما وجود داشت که 2000 سال پیش نمیشد جسد را 1000 کیلومتر در ان گرما منتقل کرد. مثال نقض یعنی اگر من یک مثال از کسی در ان دوره زمانی بیاورم که در همان شرایط اینکار در موردش انجام شده نظریه شما را باطل کرده ام. من اسکندر را به عنوان مثال نقض اوردم حالا اینکه جسدش به مصر رفت یا یونان و با اسب رفت یا کشتی خیلی در اصل قضیه یعنی وجود سندی مبنی بر انتقال جسد از دوردست در 2000 سال پیش تغییری ایجاد نمیکند.
من در مورد قسمت دیگر کامنت شما در مورد احتمال اینکه کسی در انزمان میتوانسته در مورد حقوق بشر چنین بگوید یا نه بعدا نظرم را خدمتتان عرض میکنم. اگر مطلب ناگفته دیگری هست لطفابگویید. |
سهشنبه 1 بهمن 1387 |
|
yashar74 - ایران - تبریز |
shahram khosh maram - ایران - تهران
من متن انگلیسی هرودت و دارم جای ندیدم که پسرش واسه پس گرفتن جسد پدرش لشکرکشی کرده باشد خواهشن بگید تو کدوم جلده/
در مورد ترجمه متون کتیبه ها من با شما موافق نیستم/ نظراتم در مورد ترجمه کتیبه ها تقریبا نظرات آقای پورپیراره/ اما در مورد سرزمین ماساژت ها حداقل 3000 کیلومتر با پاسارگاد فاصله داره نه 1200 کیلومتر/ و اما قبر اسکتدر : روایت های مختلفی در مورد محل مرگ و دفنش هست / و روایتی که نشان بده جسد منتقل شده من ندیدم/ اگر هم بوده باشد/ انتقال آن تا مصر که که این فاصله تقریبا هموار هست کاره سختی نیست
موفق باشید |
سهشنبه 1 بهمن 1387 |
|
shahram khosh maram - ایران - تهران شوش |
yashar74 - ایران - تبریز
با سلام. من وقتی به خانه برگشتم منبع و ادرس را خدمتتان میدهم.
من هنوز نظرتان را در مورد کتیبه ها به ویژه منشور کوروش نمیدانم. لطفا نظرتان را بگویید.
متاسفانه من اقای پورپیرار را نمیشناسم. ممنون میشوم در مورد ایشان برایم بنویسید و اگر مقاله ای دارند به من معرفی کنید. ممنون |
چهارشنبه 2 بهمن 1387 |
|
shahram khosh maram - ایران - تهران |
yashar74 - ایران - تبریز
من با اجازه شما برای روشن شدن بحث تا اینجا یک نتیجه گیری از موضع شما میکنم و بعد ادامه میدهم. لطفا اگر موضع شما را درست متوجه نشده ام تذکر بدهید.
شما معتقدید که هیچ سند تاریخی معتبری مبنی بر اینکه ارامگاه کوروش در پاسارگاد هست وجود ندارد و اصولا جسد کوروش نمیتوانسته از محل کشته شدنش که به گفته شما حداقل 3000 کیلومتر از پاسارگاد فاصله داشته انهم با امکانات ان زمان و توسط یک لشگر شکست خورده حمل شود. در ضمن شما گفتید که تنها و تنهاترین اثر به جای مانده از باستان همین تاریخ هرودوت هست که گفته کوروش توسط ماساژتها کشته شد.
من گفتم که هرودوت نوشته که پسر کوروش بلافاصله به جای پدر نشست و ماساژتها را شکست داد و جسد را به پاسارگاد اورد و دفن کرد. من باید اینجا از شما و همه کاربرانی که این بحث را دنبال میکنندبینهایت عذرخواهی کنم چون من در این مورد اشتباه کردم و مطلب بالا را من در کتاب هرودوت پیدا نکردم و باید از یاشار تشکر کنم که بحث با او باعث شد من به اشتباهم پی ببرم.
مطلب بالا را من از کتابچه یادداشتم گفتم که انرا در هنگام بازدید از نمایشگاه امپراتوری فراموش شده که 3 سال قبل در مورد امپراتوری هخامنشی برگزار شد و من بر حسب اتفاق در لندن بودم نوشتم و به اشتباه ان را از هرودوت نوشته بودم. من معمولا در یاداشتهایم دقت میکنم و نمیدانم که چرا این اشتباه را کردم . من دوباره معذرت خواهی میکنم و تمام تلاشم را خواهم کرد که منبع اصلی را پیدا کنم. یاحق |
چهارشنبه 2 بهمن 1387 |
|
LARA_87 - امریکا - کالیفرنیا |
یاشار 74 -ایران - تبریز
درود
ظاهرا شما دست از این افکار پوسیده تون نمی خواین بر دارین
دوست عزیز یک بار در پستی که برای تخریب آرامگاه کوروش کبیر نوشته بودین / من و یکی از دوستان در مورد هرودوت مطلبی و خدمتتون عرض کردیم
ظاهرا خیلی توجه نکردین به کامنتمون
البته می تونم دوباره اینجا براتون توضیح بدم
|
پنجشنبه 3 بهمن 1387 |
|
LARA_87 - امریکا - کالیفرنیا |
shahram khosh maram - ایران - تهران
درود بر شما دوست عزیز
|
پنجشنبه 3 بهمن 1387 |
|
yashar74 - ایران - تبریز |
LARA_87 - امریکا - کالیفرنیا
نمیدونم منظور شما از افکار پوسیده چیه/ اگه قبول کردن کارخانجات ترجمه سازی کتیبه های به اصطلاح ایرانی در خارج آن هم برای مقاصد خاص افکار پوسیده است مطمپنا طنابی که امثال شماها بدان آویزان شده اید پوسیده تر است/ مگر هم هم مسلکان شما در اعتراض به فیلم 300 نبودند که هرودت رو سند قرار میدادند و میگفتند هرودت اینطوری ننوشته/ حالا چی شده ؟ یک مطلب که به ذاپقه تان خوش نیومده همه رو متهم میکنید/ ......
یک روز میگن پارسها فلان بودند بدون تحقیق و فقط به خاطر این که به نفعتان هست کورکورانه قبول میکنید/ الان هم میگن با دود سرباز خفه کردن شماها جبهه میگیرید/ تا کی میخواهید عروسک خیمه شب بازی باشید / تا دیر نشده به خودتان آیید... |
پنجشنبه 3 بهمن 1387 |
|
man iraniam - َهندوستان - بنگلور |
sarab22 - المان - دوسلدورف
دوست عزیزما اینجا اینقدرفلفل می خوریم که هیچ موجود زنده ای نمی تونه تو معده یا رودمون زندگی کنه .ولی حتی غذاهای تند هندوستان هم اینقدرمعده درد نمی یاره که اخبارم کامنتها میاره . |
پنجشنبه 3 بهمن 1387 |
|
LARA_87 - امریکا - کالیفرنیا |
یاشار74-ایران-تبریز
شما خودتون میدونید از چی دارم صحبت می کنم
رجوع کنید به آرشیو موضوعات و یه نگاهی به پست ؛ تخریب آرامگاه کوروش بیاندازید
دوست عزیز به خاطر دارم که در همان قسمت؛ پته ی هرودوت رو ریختیم رو آب
اما ظاهرا شما خیلی زود همه چیز رو فراموش کردین / پس بد نیست دوباره یه نگاهی بندازی پسر جان /
اگر شما ترجمه ی کتیبه ها رو می خونی من اصلشو می خونم !!!
چیه خیلی درد داشت ظاهرا کامنتم ؛ که با این لحن و ادبیات کامنت گذاشتی !!!؟!؟!!؟!!
هیچ وقت هم خودت رو با اقوام ایرانی یکی نکنیییییی
نه تو از جنس اونها هستی و نه اونها از جنس تو هستند //
هرودوت !!!!!
این اصطلاحاتی و حرفهایی که تو به کار میبری رو من توی تاریخ باهاشون گردو می شکنم
یه چیزی شنیدی و یه چیزی کردن توی کله ی ..ت
اگه میبینی با این لحن باهات صحبت کردم به این دلیل بود که اینقدر آدم .. هستی که ارزش بحث کردن هم نداری /// چون این بحث رو قبلا هم داشتیم و فقط چند وقتی تاثیر گذار بوده و بس
با امثال شماها باید با زبانه تازیانه صحبت کرد .از اولین کامنتی که گذاشتی مشخص هست که کیلومترها از دروازه ی تمدن به دور هستی///
اولین نفر هم نیستی تا حالا دلت بخواد توی این محیط زدم .... رو زیر پام له کردم
راستش له کردن تو به دل آشوبه اش هم نمی ارزه
آخه در حد این حرف ها هم نیستی.
دقیقا امثال تو رو می شناسم
برای همین هم با این لحن بهت تاختم
تو از اونهایی هستی که نه به خودت رحم میکنی نه به همنوعانت
گیج و مبهوت هستی
خودت نمی فهمی چی میگی
نیاز به شوک داری تا از این خواب خرگوشی بیرون بیای...
دیگر هم با تو بحثی ندارم
تا همین جا هم خیلی به تو لطف کردم که حتی بهت پریدم .... بحث ما قبلا توی یه پست دیگه ای تموم شده بود اما ظاهرا یاوه سرایی های شما تمامی ندارد . نازنازی الان عهد عتیق نیست تو هم چنگیز خان نیستی
سعی کن کمی متمدن تر بشی
بازی با کلماتت رو همه دیگه به خوبی درک کردن
واقعا بی سواد هستی/و نفرت تمام وجودت رو در بر گرفته
راستش قابل ترحم هستی یه جورایی
ولی اینجا جای عقده گشایی نیست
جای ... اندازی هم نیست
راستش سیرک هم نیست
سعی کن خودت رو کمی تغییر بدی
اینطوری خودت رنج می بری نازنازی *********
|
پنجشنبه 3 بهمن 1387 |
|
shahram khosh maram - ایران - تهران |
yashar74 - ایران - تبریز
با سلام.
من هنوز منتظر جواب شماهستم. لطفا بگویید نظرتان دقیقا راجع به کتیبه ها چیست. من کاملا گیج شده ام. لطفا بگویید کدام یک از موارد زیر نظر شماست.
1. اصلا کتیبه ها وجود خارجی ندارند.
2. کتیبه ها وجود خارجی دارند ولی جعلی هستند.
3.کتیبه ها هستند و جعلی هم نیستند ولی غلط ترجمه شده اند.
4. کتیبه ها هستند و جعلی نیستند و درست ترجمه شده اند ولی برداشت غلطی از انها شده.
5. کتیبه ها حقیقی هستند و ترجمه و برداشت درست هم شده اند ولی نویسندگان دوران باستان دروغ نوشته اند.
از شما بینهایت ممنون میشوم که نظر خودتان را خیلی شفاف بگویید. |
پنجشنبه 3 بهمن 1387 |
|
yashar74 - ایران - تبریز |
LARA_87 - امریکا - کالیفرنیا
/ غیر از این از شماها انتظاری نیست/ . ......../ نمیدونستم حرفم از بمب نرترونی هم اثرش بیشتره که ترا وادار......../ همین بهتر که اون ور دنیا تو مهد آزادی .................. |
پنجشنبه 3 بهمن 1387 |
|
yashar74 - ایران - تبریز |
shahram khosh maram - ایران - تهران
چون من خودم از نزدیک کتیبه ها رو ندیدم و به علم باستان شناسی هم آشنا نیستم دقیقا نمیتوانم اظهار نظر کنم/ ولی از شواهد قراپن به نطر می رسه مه بیش از کتیبه های واقعی کتیبه های جعلی درست شده اند.
در ثانی رمز گشایی معمولا از نوشته های رمزدار و کد دار انجام میگیره وقتی تمام الفبای خط میخی داریوشی شناسایی شده چه نیازی به رمز گشایی هست. |
پنجشنبه 3 بهمن 1387 |
|
shahram khosh maram - ایران - تهران شوش |
yashar74 - ایران - تبریز
خیلی ممنون از جوابتان. پس شما فکر میکنید که کتیبه ها جعلی هستند. برای روشنتر کردن من لطفا به سوالات زیر هم جواب دهید
1. ایا به نظر شما این شواهد و قراین درمورد مصر هم صدق میکند یا فقط در مورد ایران هست. یعنی ایا به نظر شما کتیبه هایی که انگلیسیها و فرانسویها در مصر پیدا کرده اند هم جعلی هستند یا نه.
2.ایا نظر شما شامل همه کتیبه های ایران باستان میشود یا فقط بخشی از انها. یعنی ایا جعلی بودن فقط در مورد منشور کوروش هست یا همه کتیبه های بیستون و شوش و تخت جمشید را هم شامل میشود.
باتشکر |
پنجشنبه 3 بهمن 1387 |
|
yashar74 - ایران - تبریز |
shahram khosh maram - ایران - تهران شوش
چون اطلاعاتم کامل نیست چند روز دیگه به سوال بالا جواب میدم/ در مورد مصر هم در حال حاضر نظری ندارم/ ولی در مورد جعلی بودن بخشی از کتیبه ها شکی ندارم
موفق باشید |
جمعه 4 بهمن 1387 |
|
LARA_87 - امریکا - کالیفرنیا |
یاشار 74 -ایران تبریز
چیه ؟ نکنه می خوای بری مطلب بی سر و ته از جایی کپی پیست کنی!!!
تو که خیلی پر مطالعه هستیخیلی هم دروغگویی /// لازم به زحمت نیست // یه چاخانی مثل همیشه سر هم کن !!
|
جمعه 4 بهمن 1387 |
|
LARA_87 - امریکا - کالیفرنیا |
مرا میبخشید..،با اجازه دوباره آمدم حرف آخرم در باره آن پان تورک نژادپرست بزنم
دروغ بافی و جعل تاریخ و ادعاهای یاوه و بی سند و دلیل پان ترک ها تنها و تنها نشان دهنده عقده های تسکین ناپذیر آنان نسبت به تمدن ایرانیان و زبان پارسی میانه و فارسی و دولت بزرگ ساسانی است. به نظر داشته باشیم که سه دولت بزرگ هخامنشی و اشکانی و ساسانی ابرقدرت های زمانه خود بودند و ایرانیان همواره جلال و شکوه این سه دولت را در نظر داشته اند.
همانطور که قطران تبریزی در مدح یکی از فرمانروایان ایرانی به نام لشکری می گوید:
این جهان بودست دایم ملک ساسانیان خواست سالارش خدا در ملک ساسان کند
نیست کست در گوهر ساسانیان چون لشکری تا پس آن چون نیاکان شاهی ایران کند
همچو افریدون بگیرد ملک عالم سر بسر و آنگهی تدبیر ملک خیل فرزندان کند
روم و گرجستان به فرمان منوچهر آورد هند و ترکستان بزیر حکم نوشروان آورد
او بتخت ملک ایران بر نشیند در سطخر کهترین فرزند خود را مهتر آران کند
تا همی فرمان داور خاک را ساکن کند تا همی تقدیر یزدان چرخ را گردان کند
ملک او را از زوال ایمن همی گردون کند جان او را از فنا ایمن همی یزدان کند
شاد بنشیند بکام دل بر ایوان شهی وز فروغ روی خویش آراسته فرمان کند |
جمعه 4 بهمن 1387 |
|
LARA_87 - امریکا - کالیفرنیا |
و خاقانی نیز درباره یکی از شروانشاهان (که تبار خود را به ساسانیان می رساندند) می سراید:
شاه عجم اخستان که دین را//پیرایه ز عدل پروری ساخت
فرمان ده اسلامیان ، دارای دوران اخستان//عادلتر از بهرامیان ، پرویز ایران اخستان
و نظامی گنجوی دو تا از پنج گنجش را درباره ساسانیان سراییده است. محبوبیت و ارجمندی ساسانیان تا به حدی بود که غزنویان با جعل شجره نامه جعلی نسب خود را به ساسانیان می رساندند. «بعدها تبارنامه نویسان چاپلوس تبارنامه ای برساخته اند که نسب سبکتگین را به یزدگرد سوم، آخرین پادشاه ساسانی می رساند» (تاریخ ایران کمبریج، جلد چهارم، انتشارات امیرکبیر، 1379، ص 145.) و سلطان محمود چنان در فرهنگ برتر ایرانی ذوب شده بود که چامه سرایی به نام فرخی در وصف محمود می گوید:
زهی اندر جهانداری و بیداری چو افریدون//
زهی اندر نکوکاری و هشیاری چو نوشروان//
اراجیف بی سر و ته پان ترکیستان بی هویت»
فردی انیرانی منش و پان ترکیست به نام مهران بهاری اخیرأ یاوه هایی را درباره سلسله ساسانیان نوشته است که نشان دهنده حقارت شدید فرهنگی قوم ترک و تلاش آنان برای مصادره تمدن های اقوام دیگر برای جبران این کمبود است. این فرد انیرانی بدون این که سندی را در تایید سخنان خود عرضه دارد، ادعاهای گوناگون گزافی را به میان آورده است که در ادامه به چند نمونه از آن ها به طور مختصر پاسخ داده می شود.
او یاوه های خود را چنین آغاز می کند:
تاریخنگارى رسمى و دولتى در ایران که تمامأ در راستاى باستانگرائى٬ آریاپرستى و برتریت قومى فارسى بنیان گذارده شده است
پان ترک ها چون همیشه، از آن رو که هیچ اثر و بازمانده کهنی از قوم ترک، نه همچون آریایی ها (ایرانی ها)، در کشور ایران (آریان) نمی یابند، به تاریخ رسمی و شناخته شده جهانی می تازند. حقیقت این است که قوم ایرانی (آریایی) از دورانی بس کهن، یعنی دست کم سه هزار سال پیش، نوشتار گران بهایی به نام گاثها و آموزگار بزرگی چون زرتشت را به بشر داده است. جز این، نخستین امپراتوری تکثرگرای جهان را کوروش بزرگ هخامنشی بنیان نهاد و کتیبه های زیادی به زبان پارسی باستان (از سده های ششم تا چهارم پیش از میلاد)، که ادامه آن پارسی امروزی است، بر جای مانده است (حال آن که نخستین متون مکتوب ترک ها به سده هشتم میلادی باز می گردد). در عصری که قوم ایرانی در حال گسترش فرهنگ و تمدن والای خویش بوده است، از ترکان در هیچ سند و یادواره ای، نامی دیده و یافته نمی شود و با توجه به همین حقیقت، پان ترک ها به ناچار به مصادره تمدنهایی که هیچ ربطی به ترکان نداشته و ندارد، مانند ایلام و سومر و ماد و ...، روی آورده اند. پان ترک های کنونی از آن رو که قوم ترک جز .. و جهالت میراث دیگری برای آنان باقی نگذاشته است، دچار عقده ی بی هویتی اند و اینک، این چنین به هر قوم و ملتی چنگ می زنند تا شاید از گوشه ای و به نحوی برای خود هویت و موجودیتی دست و پا کنند. آشکار است که چنین عقده های تسکین ناپذیری، پان ترک ها را به موجودات روان نژند تبدیل کرده است |
جمعه 4 بهمن 1387 |
|
LARA_87 - امریکا - کالیفرنیا |
پیش از آن که به مقاله اخیر مهران بهاری پاسخ بدهیم، بایسته است به مقاله پیشین وی نگاهی کنیم و جهالت و نادانی وی و نیز تناقض های موجود میان این دو مقاله او را برملا نماییم. مهران بهاری در مقاله ای به نام « آغاج ارى» (که درباره قبیله آغاجری است) می نویسد:
« هرودوت در آثار خود از نخستین پسر هراکلئوس با نام Agathirs, Agathir-os٬ Agathyrs-(us) Agathyr(s) و نیز از مخلوقى نیمه زن-نیمه گرگ بنامCatiar(i) نام برده است. برخى از محققین هر دو این نامها را مربوط به آغاج ارىها دانسته اند.»
اما مهران نمی گوید هردوت در کجای کتاب خود چنین ادعایی کرده و کدام محقق چنین اظهار نظر یاوه ای را به میان آورده است. آشکار است که هیچ نامی از ترک در تاریخ هردوت دیده نمی شود و از این رو پان ترک ها چاره ای جز دروغ بافی ندارند. اصلا هرکول، پهلوان اسطوره ای یونانیان (که بهاری به سبب بی سوادی خود او را هراکلئوس می خواند که نام شماری از امپراتوران بیزانس است!!!) چه ربطی به قبیله ای به نام آغاجری دارد؟!!!!
همچنین این پان تورک ادامه می دهد:
«داده هاى تاریخى حکایت از آن دارند که آغاج ارىها در سالهاى ٤٦٦-٤٦٠ میلادى در ترکیب هونهاى اروپایى و یا گروهى وابسته به خزرها به نواحى جنوب قفقاز آمده٬ از آذربایجان گذشته٬ به سرزمین ماد حمله برده و از طریق آذربایجان وارد خاک آناتولى شده اند. ورود این گروه که در نوشته هاى ساسانى از آنها به شکل Ak-katlar یاد شده است»
این هم یک دروغ و یاوه دیگر، چه، در هیچ کدام از کتیبه های ساسانی چنین نامی وجود ندارد وتا یک محقق خیالی بخواهد آن را آغاجری ربط بدهد! و به همین سا، هیچ منبعی از این روی داد که فرضا گروهی از قبیله آغاجری به سرزمین ماد حمله برده باشند و سپس از آن جا به سرزمین آنوتولی وارد شده باشند، سخن به میان نیاورده است. گزافه گویی و دروغ گویی پان ترک ها حد و حصری نمی شناسد. ما در این جا همه پان تورکیستان بی وطن را فرا می خوانیم تا به ما نشان بدهند که در کدام کتیبه ساسانی چنین نامی آمده است!!
اما یاوه گویی و دروغ گویی مهران در آن مقاله پایان نمی یابد و بدون ارائه هر گونه سندی برای ادعاهای خود، چنین ادامه می دهد:
« آغاج ارىها مانند کنگرها٬ بلغار-بولقارها٬ سابیر-ساوورها٬ یازیر-یزرها٬ خلج-قالاچها٬ آوار-آبیرها ٬خزرها٬ هون و آق هونها٬ قیپچاق-کومانها٬ بارسیل-بورچالىها و .... قدیمىترین گروههاى ترکى شناخته شده پیش از اسلام در آذربایجان٬ ایران و آسیاى صغیر مىباشند // در این جا بی سوادی و بی سندی مهران بیشتر خود نمایی می کند. برای نمونه قبچاق ها هرگز حضوری در آذربایجان در دوران پیش از اسلام نداشته اند. بلغارها هیچ ربطی به آذربایجان و ایران نداشته اند. خزرها که دشمن ساسانیان بودند هرگز در دوران ساسانی در ایران و آناتولی و آذربایجان سکونت نگزیدند. اما نکته ای که مربوط به مقاله فعلی است نام ساختگی پان ترکیستی «آق هون ها» است که مهران برای اشاره به هفتالیان از آن استفاده می کند در حالیکه نه خود هفتالیان از این عنوان ترکی (آق هون) برای اشاره به خود استفاده کرده اند و نه محققیان کنونی. بهاری به صراحت هفتالیان را در اینجا ترک خوانده است
و خاقانی نیز درباره یکی از شروانشاهان (که تبار خود را به ساسانیان می رساندند) می سراید:
شاه عجم اخستان که دین را//پیرایه ز عدل پروری ساخت
فرمان ده اسلامیان ، دارای دوران اخستان//عادلتر از بهرامیان ، پرویز ایران اخستان
و نظامی گنجوی دو تا از پنج گنجش را درباره ساسانیان سراییده است. محبوبیت و ارجمندی ساسانیان تا به حدی بود که غزنویان با جعل شجره نامه جعلی نسب خود را به ساسانیان می رساندند. «بعدها تبارنامه نویسان چاپلوس تبارنامه ای برساخته اند که نسب سبکتگین را به یزدگرد سوم، آخرین پادشاه ساسانی می رساند» (تاریخ ایران کمبریج، جلد چهارم، انتشارات امیرکبیر، 1379، ص 145.) و سلطان محمود چنان در فرهنگ برتر ایرانی ذوب شده بود که چامه سرایی به نام فرخی در وصف محمود می گوید:
زهی اندر جهانداری و بیداری چو افریدون//
زهی اندر نکوکاری و هشیاری چو نوشروان//
اراجیف بی سر و ته پان ترکیستان بی هویت»
فردی انیرانی منش و پان ترکیست به نام مهران بهاری اخیرأ یاوه هایی را درباره سلسله ساسانیان نوشته است که نشان دهنده حقارت شدید فرهنگی قوم ترک و تلاش آنان برای مصادره تمدن های اقوام دیگر برای جبران این کمبود است. این فرد انیرانی بدون این که سندی را در تایید سخنان خود عرضه دارد، ادعاهای گوناگون گزافی را به میان آورده است که در ادامه به چند نمونه از آن ها به طور مختصر پاسخ داده می شود.
او یاوه های خود را چنین آغاز می کند:
تاریخنگارى رسمى و دولتى در ایران که تمامأ در راستاى باستانگرائى٬ آریاپرستى و برتریت قومى فارسى بنیان گذارده شده است
پان ترک ها چون همیشه، از آن رو که هیچ اثر و بازمانده کهنی از قوم ترک، نه همچون آریایی ها (ایرانی ها)، در کشور ایران (آریان) نمی یابند، به تاریخ رسمی و شناخته شده جهانی می تازند. حقیقت این است که قوم ایرانی (آریایی) از دورانی بس کهن، یعنی دست کم سه هزار سال پیش، نوشتار گران بهایی به نام گاثها و آموزگار بزرگی چون زرتشت را به بشر داده است. جز این، نخستین امپراتوری تکثرگرای جهان را کوروش بزرگ هخامنشی بنیان نهاد و کتیبه های زیادی به زبان پارسی باستان (از سده های ششم تا چهارم پیش از میلاد)، که ادامه آن پارسی امروزی است، بر جای مانده است (حال آن که نخستین متون مکتوب ترک ها به سده هشتم میلادی باز می گردد). در عصری که قوم ایرانی در حال گسترش فرهنگ و تمدن والای خویش بوده است، از ترکان در هیچ سند و یادواره ای، نامی دیده و یافته نمی شود و با توجه به همین حقیقت، پان ترک ها به ناچار به مصادره تمدنهایی که هیچ ربطی به ترکان نداشته و ندارد، مانند ایلام و سومر و ماد و ...، روی آورده اند. پان ترک های کنونی از آن رو که قوم ترک جز توحش و درندگی و جهالت میراث دیگری برای آنان باقی نگذاشته است، دچار عقده ی بی هویتی اند و اینک، این چنین به هر قوم و ملتی چنگ می زنند تا شاید از گوشه ای و به نحوی برای خود هویت و موجودیتی دست و پا کنند. آشکار است که چنین عقده های تسکین ناپذیری، پان ترک ها را به موجودات روان نژند تبدیل کرده است.
-----------------------------
کاربر گرامی
لطفا نظرات خود را کوتاهتر بنویسید.
با تشکر |
جمعه 4 بهمن 1387 |
|
LARA_87 - امریکا - کالیفرنیا |
دروغ های کریه و پلید مهران بهاری سرسام آور است: او بهرام گور را ترکی گوی می خواند بی آن که بگوید بر اساس چه مدرکی بر وی معلوم شده است که این پادشاه ساسانی ترکی گو بوده است. شاید مهران بهاری مدتی را در دربار بهرام گور سپری کرده و از این رو بر چند و چون زبان و گفتار او آگاه شده است!!! زبان ترکی هرگز در بالاترین سطوح دولتی سلسله ساسانی حضور نداشته و هیچ گاه زبان تاریخی و طبیعی دولتمردان ایران نبوده است، چه اگر جز این بود، اینک انبوهی از اسناد و مدارک و متون دولتی و دیوانی و سیاسی و اقتصادی و دینی نوشته شده به زبان ترکی از عصر ساسانی در دست می داشتیم، که نداریم! پس مهران بهاری بر چه اساسی و با اتکا به چه سندی مدعی می شود که زبان تاریخی و طبیعی (!) دولت های حاکم بر ایران ترکی بوده است؟ جست و جو برای یافتن پاسخ این پرسش، ما را جز به دریافت روان نژندی پان ترک ها به چیز دیگری رهنمون نمی شود.
زبان ترکی برای نخستین بار با اعضای دودمان غزنوی به طبقه حاکمان ایران وارد شد اما زبان فارسی در دوره حکومت سامانیانی که پیش از غزنویان حاکم بودند، زبان دولتی و فرهنگی وقت بود. از آن جا که غزنویان سازمان دولتی سامانیان را به میراث بردند لذا زبان دولتی آنان نیز فارسی بود و از این روست که هیچ اثری به زبان ترکی از زمان غزنویان در دست نمی باشد در حالی که آثار فراوانی از درباریان غزنوی به زبان فارسی وجود دارد. اما این مسائل ربطی به ساسانیان ندارد. در عصر ساسانی زبان پهلوی یا همان پارسی میانه زبان دولتی و دولتمردان بوده است و ترکی جز در میان چند کنیز، که پادشاهان ترک به دربار ساسانیان فرستاده بودند، هیچ جایگاه دیگری نداشته است. هیچ نوشته ای از ساسانیان بر سنگ و گل و چوب و فلز و کاغذ و چرم وجود ندارد که به زبان ترکی نوشته شده باشد
|
جمعه 4 بهمن 1387 |
|
yashar74 - ایران - تبریز |
LARA_87 - امریکا - کالیفرنیا
جوش نزن عشقه کوروش/ تاریخ مصرف امثال شماها خیلی وقته تموم شده/ وقتی هم 2 تا تراول صحبت میکنند/ یک اسکناس پاره پوره خودشه وسط بحث نمیدازه/ در آخر: جواب ابلهان خاموشیست.
|
جمعه 4 بهمن 1387 |
|
shahram khosh maram - ایران - تهران |
yashar74 - ایران - تبریز
باسلام دوباره. ممنون که گفتید در مورد جعلی بودن یا حقیقی بودن کتیبه های مصری تحقیق میکنید. خدمتتان عرض کنم اصلا در این مورد عجله هم نکنید و با ارامش و سر فرصت این کار را انجام دهید. من چند سوال دیگر هم دارم تا بتوانم نظر شما را بهتر بفهمم.
1. به نظر شما چه کسانی کتیبه ها را جعل کرده اند. ایرانیها یا خارجیها یا هر دو. اگر خارجیها هم هستند ایا شامل همه این کشورها میشود وگرنه کدامشان. امریکا. انگلیس. ایتالیا. فرانسه. المان. روسیه.
2. کدامیک از کتیبه های ایران و یا جهان از نظر شما واقعی هستند. به عبارت دیگر جعلی نیستند.
ممنون که بحث را ادامه میدهید. حق یارتان |
جمعه 4 بهمن 1387 |
|
LARA_87 - امریکا - کالیفرنیا |
اره یاشار خان پان ترک !!! تو ایرن هیچ وقت حرف حساب جوابی نداشته و نداره
یه مشت خوزعبلات بیرون میدی ! میبینی که امثال شماها چقد دروغگویین
اینم یه نمونش بود که برات رسواش کردم می خوای میتونم پته ی بقیه تونم رسوا کنم ! برای من کاری نداره !!!! عزیزم تاریخ مصرف ایران و ایرانی هیچ وقت بر خلاق شما تموم نمیشه تو نگران خودت باش! |
جمعه 4 بهمن 1387 |
|
LARA_87 - امریکا - کالیفرنیا |
یاشار خان !
با دنده سنگین حرکت کن تا ترمز خالی نکنی!!! خودت رو نزن به اون راه .ظور من رو خیلی خوب فهمیدی که چی بود اقعیتی هست و اون هم اینکه تو و امثال تو دیگه تاریخ مصرفتون تموم شده یلی جالبه استاد قرقره کردن حرف های من هستی.ترکها قوم با غیرتی هستندولی در گندآب وجود تو نوترونی غیرت هم یافت نمی شه
تو اصلا ترک هم نیستی/راستش ایرانی هم نیستی
همه ی حرفهات فرافکنی هستند تو مشکل شخصی با فارس ها داری/اولین نفر هم نیستی تا حالا ازین جونورها زیاد دیدم/فقط هم باید با تازیانه رفت به سراغشون
نمی دونم چه جونور دردنده ای هستی واقعا باید بردت تو جا. خان دور تا دورت رو ..اد و آنالیزت کرد اگه نمی تونی جواب بدی نیا اظهار فضل و کمالات بکن من نه به قومیت ها کار دارم نه به ترک ها نه به فارس ها من فقط و فقط به خودت کار دارم چون یقین دارم جو..درنده و وح. ای هستی با فضیلت های خردت هم مرا به خنده ننداز اصولا در چنین حد و قواره ای نیستی که بخوای ازین حرفها بزنی نوع دیالوگ من همینطوری هست
اگه ببینم طرف ارزش داره میام باهاش بحث می کنم اگه ببینم شوته باهاش کاری ندارم
ولی اگه ببینم مثل تو افسار گسیخته هست با تازیانه به جونش می افتم اینقدر بهش تازیانه می زنم تا خون بالا بیاره !!!! |
جمعه 4 بهمن 1387 |
|
yashar74 - ایران - تبریز |
LARA_87 - امریکا - کالیفرنیا
جواب ابلهان خاموشیست/ زیاد هم به خودت هم فشار نیار چون همین قدر هم نمیتونی ...کنی آقای بیکار |
شنبه 5 بهمن 1387 |
|
shahram khosh maram - ایران - تهران |
LARA_87 - امریکا - کالیفرنیا
باسلام و درود خدمت شما
من شکی ندارم که شما ادمی هستید اهل مطالعه و به ایران هم علاقه فراوان دارید. من متاسفانه از پیشینه بحثهای قبلی شما و یاشار اطلاعی ندارم. من اگر چه کاملا حساسیتی را که شما نسبت به ایران نشان میدهید درک میکنم ولی با احساسی کردن جو بحث موافق نیستم. جو احساسی زیاد در خیلی مواقع باعث میشود که در روند بحثها مشکل ایجاد شود و طرفین کم کم به جای اندیشه با تعصب تصمیم بگیرند.
من 5 سال در تبریز و ارومیه و اردبیل زندگی کرده ام و حتی در دانشگاههای اذربایجان بوده ام. بسیاری از بهترین دوستانم ترک هستند و من هم تا انجا که میتوانستم با انها اذربایجان را گشتم و به جاهایی مثل سبلان و قلعه بابک و مشو و کندوان و مقبره شیخ صفی و .. رفته ام. در تمام این مدت من کوچکترین مشکلی در مورد فارس و ترک بودن نداشتم و چیزی به نام پان ترک یا پان فارس واقعا ندیدم. من اینجور چیزها را دارم در وب سایتها میبینم.
من دوره بسیار خوب و پرباری در اذربایجان داشته ام . خاطرات خوبی که از افراد انجا دارم و شناخت خوبی که نسبت به ترکهای ایران دارم باعث میشود که در اینجا هم با احساسی کردن بحث که احتمال توهین را بالا میبرد موافق نباشم.
اخر سر همه ما ایرانی هستیم. یاشار هم در ایران درس خوانده و زندگی میکند. من ترجیح میدهم که با یک هموطنم بحث کنم حتی اگر نظرش فرق داشته باشد. من واقعا دلم میخواهد نظرات یاشار را در مورد ایران باستان بدانم و برایم بسیار جالب هم هست چون برایم بینهایت تازگی دارد. اگر چه در تعدادی از اولین کامنتهایش در بالا به نظرم کمی احساسی عمل کرده ولی خداییش تا این لحظه که به من توهین نکرده و بحث را ادامه داده. من هم تلاش میکنم همین روند را ادامه دهم.
امیدوارم همیشه پایدار باشید هموطن عزیز |
شنبه 5 بهمن 1387 |
|
LARA_87 - امریکا - کالیفرنیا |
yashar74 - ایران - تبریز
تو له شدی
از نظر من کار تو تموم شده هست
دیگه حرفی برای گفتن نداری
یا حداقل تا زمانی که من توی این محیط باشم وضع همینگونه خواهد بود
...
دیگه چه حرفی داری که بزنی // در مورد اون هرودوت من تو پستی که قبلا گذاشته بودن کامل با سند برات توضیح دادم
اما تو باز اومدی اینجا وز - وز می کنی آخه چند بار باید یه حرفی رو زد ؟/؟
دقیقا مثل همون کپکی هستی که سرش رو کرده زیر برف
اما یکبار بهت گفتم
...
با یاوه گویی نمیتونی کاری از پیش ببری //
...خودتی ! ...تویی که تا کسی باهات با سند و مدرک بحث می کنه و تو نمی تونی قبولش کنی / حرفی جر جواب ابلهان خاموشیست بزنی !! متاسفم واقعا برات !
گفتم که تو یک پان ترک .. هستی
که من زدم دستت رو به شایستگی هر چه تمامتر رو کردم
از این به یعد چیز عجیبی نیست که بخوای اینطوری هر چی که شایسته ی خودت و ... ننگین خودت هست رو به دیگران نسبت بدی
می دونم دردت گرفته بهت حق میدم !
تو که اینقدر شهامت نداری از کامنت قبلی که گذاشتم دفاع کنی !! وقتی هیچ اطلاعاتی نداری... می کنی میای اینجا بدون سند و مدرک درمورد کوروش کبیر حرف می زنی بچه !!! این دفعه خواستی اسم کوروش کبیر رو بیاری دهنتو آب بکش !!
تو اصلا پان ترک هم نیستی پاد ترکی
ضد بشریت
ضد همه چی
برخی کلمات قداست دارند جوجه جان
به اندازه ی ... حرف بزن // منم اول خیلی سعی کردم با منطق با تو بحث کنم اما شما زبان تازیانه رو بهتر متوجه میشین !
من با عقاید تو مشکل دارم
که بوی ... میده
به عنوان یک انسان با تو مشکلی ندارم
.../نمیشه راه بیفتی و با توهمات توی کله ات به همه انگ بچسبونی
اونموقع آدمهایی مثل من هم سد راهت قرار می گیرن... |
یکشنبه 6 بهمن 1387 |
|
LARA_87 - امریکا - کالیفرنیا |
shahram khosh maram - ایران - تهران
درود بر شما دوست عزیز
سپاس از توجهتون هموطن
در ابتدای به ساکن عرضی داشتم خدمت شما آقای شهرام
هموطن با برخی از افراد که قصد دارند خیلی سخیفانه بحث را منحرف کنند و به ناکجا آباد بکشانند وارد دیالوگ نشوید این حربه ها دیری ست که خاک گرفته شده اند!
بله دوست من / نظر من هم همینه ترکهای ایران مردم با غیرتی هستند اما این دوستمون ظاهرا حرف حساب رو با زبانه تازیانه بهتر متوجه میشن !
دیگه با ایشون من وارد دیالوگ نمیشم
اما فقط امثال این دوستمون بدونن که تاریخ رو نمی تونن دستکاری کنن / منم پیشنهادی که به شما دارم این هست که خودتون پی واقعیتها بروید ... نه من نه ایشون و نه هیچ کس دیگه ای نمی تونه مثل خودتون به جواب سوالاتتون و پرسش هایی که دارین برسه /// من خودم سعی می کنم جایی که اطلاعی ندارم سکوت کنم و چیزی یاد بگیرم / اما دهان به یاوه سرایی باز نکنم ...
...
امثال این آدما زیادن
تو پست فرح دیبا - و یا در مورد سی امین سال ترک شاه ... نمونه ی این افراد رو زیاد دیدم ...
زمانی که استالین اینا رو حمایت میکرد شروع به خرابکاری کردن ولی اجسادشون از زیر تانکا اومد بیرون هیچکس نمیتونه ایران رو تجزیه کنه تا همیشه
پاینده ایران.....
برقرار باشی و سبززز |
یکشنبه 6 بهمن 1387 |
|
LARA_87 - امریکا - کالیفرنیا |
سالیان درازیست دو هزار و اندی که پدر خوابیده است در میان سکوتی که پر از فریاد است / بر سرش کعبهء سنگی پلکانی و دری کوچک / پدری تنها آرامگاهی متروک بی حتی نارونی / پدری که گم گشت در بین هزاران سال و فراموشش کردند میلیونها فرزند / پدری که روزی پدر قانون بود / پدر دادگری / پدر انس و برابر خواهی///*******/// پدر آسوده بخواب ما فنا کردیم همهء آنچه به میراث تو دادی به پسر / آن گل پخته که فرمان تو بر کالبدش نقش شده سرلوحهء قانون همه ملتهاست / غیر آنانی که همزبانت هستند / پدر آنروز که خون رگهامان گشت آلوده به خون تازی / عرق مان رفت بر باد فنا / پدر آسوده بخواب ملتت هم چون تو / در خوابی ابدی ست .... |
یکشنبه 6 بهمن 1387 |
|
shahram khosh maram - ایران - تهران |
LARA_87 - امریکا - کالیفرنیا
با سلام و تشکر از کامنت شما.
من حتما نصیحت شما را در مورد اینکه خودم باید دنبال واقعیتها بروم در نظر خواهم داشت. من دلم میخواهد نظرات یاشار را دقیقا بدانم چون برای من جدید است و به محض اینکه به من ثابت شود دلایل و شواهد او قویتر از دلایل و شواهد من هست بلافاصله نظرم را عوض میکنم. اگر شواهدو دلایل ضعیفتر از من باشد ولی در مجموع منطقی باشد نظرم را عوض نمیکنم اما به مرور مطالعاتم را روی دیدگاه دیگر بیشتر میکنم. اگر دلایل و شواهد اصلا علمی نباشد یا ضعفهای بنیادی داشته باشد وقت خود را روی مطالعه تلف نمیکنم و به کارهای مهمتر میپردازم.
من الان در مقطعی هستم که میخواهم بدانم در کدام یک از 3 دسته بالا باید باشم. دیالوگهای این چنینی به من کمک میکند که با عمق منطق نظرات مختلف اشنا شوم و بر اساس ان استراتژی مطالعات اینده خود را پی ریزی کنم. با ارزوی موفقیت |
یکشنبه 6 بهمن 1387 |
|