دفاع مشروع یا جنایتی از پیش طراحی شده

دفاع مشروع یا جنایتی از پیش طراحی شده
 
 نخستین جلسه محاکمه ریحانه به اتهام قتل پزشک جراح دیروز برگزار شد
اولین جلسه محاکمه دختر طراحی که متهم است یک جراح زیبایی را به قتل رسانده دیروز در شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد.
به گزارش خبرنگار ما در جلسه محاکمه این متهم که ریحانه نام دارد ابتدا محمد شادابی به عنوان نماینده دادستان تهران در برابر قضات ایستاد و با مجرم خواندن دختر جوان گفت؛ ریحانه دختر 21 ساله که در حال حاضر به عنوان متهم در دادگاه حاضر است، 17 تیرماه سال جاری به جرم قتل مرتضی پزشک و جراح زیبایی دستگیر شده است. مطابق اوراق پرونده، ساعت شش بعدازظهر 16 تیرماه ماموران پلیس تهران با تماس تلفنی همسایه ها باخبر شدند مردی به نام مرتضی در طبقه پنجم ساختمانی به قتل رسیده و جسدش در راه پله طبقه سوم افتاده است. در کوتاه ترین زمان ممکن محمدحسین شاملو بازپرس ویژه قتل در محل حاضر شد و تحقیقات خود را آغاز کرد. در بازجویی از همسایه ها آنها اظهار داشتند مرتضی با فریاد دزد، دزد از خانه خارج شد و تا راه پله طبقه سوم نیز پایین آمد اما یک دفعه برزمین افتاد و فوت شد. بازپرس شاملو از طریق تحقیقات علمی و بررسی دقیق تلفن همراه مقتول و تماس هایی که وی در ساعات قبل از حادثه گرفته بود، متهم را شناسایی کرد.
وی ادامه داد؛ ریحانه در خانه اش در نزدیکی تجریش شناسایی و دستگیر شد و در همان بازجویی اولیه به قتل اعتراف کرد و گفت به دلیل سوءنیت مقتول نسبت به وی دست به قتل زده و این عمل در دفاع از خودش بوده است. اما مدارک و شواهد جمع آوری شده، این ادعای متهم را رد می کند چرا که اولاً ضربه از پشت به مقتول وارد شده و اگر قصد تعرضی وجود داشته است و متهم می خواسته از خودش دفاع کند باید ضربه از جلو زده می شد. ضمن اینکه سجاده و جانماز پهن شده در وسط اتاق نشان می دهد مقتول در حال اقامه نماز بوده و از پشت به وی حمله شده است. شادابی در ادامه گفت؛ با توجه به محتویات موجود در پرونده و شکایت اولیای دم تقاضای صدور حکم قانونی را دارم. سپس اولیای دم مقتول در برابر قضات قرار گرفتند و خواهان به دار آویخته شدن ریحانه شدند. پسر مقتول به هیات قضات گفت؛به نظر می رسد پدرم قربانی مسائل دیگری شده و ریحانه در قتل او تنها نبوده است و نکات ریزی وجود دارد که درباره آنها تحقیق نشده است. پدر من فردی مذهبی بود و تمام مدت با تسبیح ذکر می گفت، او قصد نداشت به ریحانه تعرض کند و این فقط یک ادعا است که متهم برای منحرف کردن اذهان از انگیزه اصلی قتل آن را بیان می کند. اگر پدر من قصد تعرض داشته و ریحانه به این سبب با او درگیر شده، چرا کوچک ترین زخمی روی بدن متهم وجود نداشته است. مگر ممکن است شخصی هنگام نماز قصد تعرض به کسی را داشته باشد. ریحانه قبل از جنایت پیامکی فرستاده مبنی بر اینکه بالاخره می کشمش. او از قبل این قتل را طراحی کرده بود. در ادامه جلسه دادگاه ریحانه متهم پرونده در جایگاه حاضر شد. وی گفت؛ اتهام قتل را قبول دارم، اما در دفاع از خودم این کار را کردم و اگر مرتضی را با چاقو نمی زدم، قطعاً به من تعرض می کرد. سه ماه قبل از این ماجرا من در بستنی فروشی با مقتول و دوستش به نام شیخی آشنا شدم. این آشنایی زمانی اتفاق افتاد که من داشتم با تلفنم صحبت می کردم و مرتضی و دوستش متوجه شدند من طراح هستم و کارهای تبلیغاتی انجام می دهم. آنها به سراغ من آمدند و گفتند قصد دارند تغییر دکوراسیون بدهند و از من کمک خواستند. مرتضی از من کارت خواست، کارت نداشتم و او شماره اش را به من داد و گفت تماس بگیرم، بعد از آن من از بستنی فروشی خارج شدم. متوجه نشدم آنها کی بیرون آمدند اما در خیابان راه می رفتم که متوجه یک ماشین تویوتاکمری شدم، مرتضی و دوستش سوار آن بودند. آنها آرام حرکت می کردند و چند بار جلوی پای من ترمز کردند و مرتب عقب و جلو می کردند. با توجه به سن و سال و چهره مرتضی به نظرم نیامد قصد مزاحمت داشته باشد و سوار ماشین آنها شدم. ریحانه ادامه داد؛ مرتضی دوباره تاکید کرد آیا شماره اش را در گوشی ام ذخیره کرده ام. به او جواب مثبت دادم. او و دوستش مرا به خانه رساندند و بعد از آن دیگر خبری از هم نداشتیم تا اینکه شیخی - دوست مرتضی - با من تماس گرفت و گفت قصد دارد یک شرکت تاسیس کند و می خواهد با من همکاری کند، من شغلش را پرسیدم و او جواب داد می تواند شرکت چاپ و تبلیغات تاسیس کند و می خواهد از من هم کمک بگیرد. من با مردان زیادی کار کرده بودم و هیچ مشکلی پیش نیامده بود به همین خاطر هم به آنها اعتماد کردم و قرار گذاشتم. ما قبل از حادثه فقط سه بار همدیگر را دیده بودیم. اولین قرار در فشم بود در آنجا مرتضی در لابه لای صحبت هایش به من گفت دختری مثل تو باید یک وسیله دفاعی در کیفش داشته باشد حتماً وسیله یی برای خودت تهیه کن. من زیاد توجه نمی کردم تا اینکه او چندین بار این مساله را تکرار کرد. قرار بعدی ما در چالوس بود، در آنجا هم چندین بار تاکید کرد که حتماً برای خودم وسیله دفاعی تهیه کنم. دختر دانشجو ادامه داد؛ من زیاد به حرفش توجه نمی کردم، دو روز قبل از حادثه باز در یک قرار کاری مرتضی را دیدم، از من پرسید برای خودت وسیله دفاعی خریده یی؟ آن روز، روز مادر بود و وقتی داشتم برای مادرم هدیه می خریدم برای خودم هم چاقویی خریدم. تا روز حادثه من هیچ خبری از مرتضی نداشتم. چون شیخی بود که زنگ می زد و با من قرار می گذاشت و من هیچ شماره یی از آنها نداشتم. شیخی روز حادثه با من تماس گرفت و برای دیدن دفتر کار جدید و طراحی آن قرار گذاشت. حدود ساعت پنج بود که مرتضی به محل کارم آمد تا به دفتر او برویم. او گفت قرار است یکی از سرمایه گذاران هم بیاید. ابتدا جلوی یک داروخانه توقف کرد و وسایل خرید. بعد از آن به خانه یی رفتیم که می گفت قرار است دفتر کار باشد. خانه کاملاً خاک گرفته بود و معلوم بود کسی به آنجا رفت و آمد ندارد. مرتضی دو لیوان آبمیوه آورد و یکی را خودش تا نیمه خورد بعد ایستاد که نماز بخواند البته من اجازه نداده بودم در را ببندد، هنگامی که او به نماز ایستاد من رفتم خانه را بگردم و ببینم در چه شرایطی است. بعد از نماز به من گفت روسری ات را دربیاور گرم است، من قبول نکردم، یکدفعه مرتضی به سمت در رفت و آن را قفل کرد. دست دور کمرم انداخت. من مقاومت کردم و اجازه ندادم پیشروی کند. ریحانه در ادامه اعترافاتش گفت؛ قدرت بدنی او بیشتر از من بود و نمی توانستم در برابرش مقاومت کنم و به فکر دفاع از خودم افتادم. مرتضی مرا رها کرد و گفت دیگر نمی توانی فرار کنی. هر چه من می گویم باید انجام دهی. همین طور که داشت حرف می زد با عصبانیت پشتش را به من کرد در این لحظه من چاقو را به کتفش زدم. من سمت راستش ضربه زدم که مبادا کشته شود. مرتضی چند قدم راه رفت و چاقو را از پشتش درآورد. بی حال شده بود یکدفعه در باز و شیخی وارد شد به من گفت؛ چه کردی؟ با عجله به سمت آشپزخانه اپن رفت و مقداری کاغذ که آنجا بود برداشت و رفت. من هم فرار کردم. متوجه نشدم شیخی چه کرد وقتی در خیابان بودم یک ماشین جلوی پایم توقف کرد و دیدم شیخی است مرا سوار ماشین کرد و گفت که حق نداری از من صحبت کنی. بعد از چند بار تهدید، مرا پیاده کرد و من به خانه رفتم. در این هنگام قاضی دادگاه از ریحانه پرسید؛ توضیح بده چطور فردی که تا دقایقی قبل نماز می خواند یکباره قصد تعرض کرده است. ضمن اینکه گفتی در قفل بوده پس چطور شیخی وارد شده است. متهم با کلمه نمی دانم به این سوال جواب داد. سپس فردی که به عنوان شیخی به دادگاه احضار شده بود پشت تریبون حاضر شد اما ریحانه گفت او آن فردی نیست که وی دیده و شیخی فرد دیگری است. در ادامه هیات قضات وارد شور شدند و ادامه رسیدگی به پرونده را به روز سه شنبه موکول کردند.
محسن قوز فیش - نروژ - اسلو
دروغ که شاخ و دم ندارد. ادم مومن هیچ وقت دست به چنین کاری نمی زند. بابا می گن که دروغگو کم حافظه می شه نگاه کنید...در قفل بوده ولی شیخی وارد شده است ...
دوشنبه 25 آذر 1387

تنهاترین - ایران - تهران
جالبه قرار کار می ذاشتند تو فشم و چالوس !!!! من قصد متهم کردن یا دفاع از کسی رو ندارم اما می خوام به اون آقای قاضی بگم حاج آقای تویسرکان مگه نماز خون نبود اما کار خودش رو هم می کرد نمیشه با استناد به اینکه یکی نماز می خونه گفت بی گناهه
دوشنبه 25 آذر 1387

dkdk - دانمارگ - اسلیس
بنظر میرسد که دختره دروغ میگوید چرا که در حرفهایش تناقض وجود دارد.درسته که خیلیها نماز میخوانند و بعد کارهای زشتی انجام میدهند اما بعیده کسی بفکر تجاوز باشد و قبلش بنماز بیاستد.کمی فکر کنید بنتیجه من میرسید.در را قفل کرد وبعد شیخی یکدفعه وارد شد.......همیشه دروغگو کم حافظه است.
دوشنبه 25 آذر 1387

amirpersia - سوئد - استکهلم
محسن قوز فیش - نروژ - اسلو به نظر من جریان نماز رو عمدی راه انداخته که اگه گندش در بیاد/ دختره محکوم بشه/ طرف حضرت یوسف از اب در بیاد و دختر بیگناه سنگسار بشه. این اقا از اون دسته نمازگزارهاست که قران شما گفته وای بر ان نمازگزاران!
دوشنبه 25 آذر 1387

bahar1978 - ایتالیا - ونیز
تو که راست میگی دختریکه............
دوشنبه 25 آذر 1387

shahinshayan - نروژ - اسلو
محسن قوز فیش - نروژ - اسلو تو یکی خ..ه شو
دوشنبه 25 آذر 1387

DERAK - انگلستان - لندن
محسن قوز فیش - نروژ - اسلو ننگ بر جیره بگیران اخوندای 0وجلادان اسلامی .......کی میشه ماعلی شیرهای مثل صدام محاکمه کنیم ....باید اتشش زد بعد بندازن تو یه چاله سنگسارش کنن خودشو اهل جیبش تا شاید روح کسانیکه او که باعث عذابشان شده ارام بگیرد.....ننگ بر خرافات که
دوشنبه 25 آذر 1387

ova87 - انگلستان - نیوکاسل
محسن قوز فیش - نروژ - اسلو من کاری به صحت این جریان ندارم, ولی نماز خوندن دلیل بر مومن بودن نیست, من آدمهایی رو دیدم که هیچ وقت نمازشون ترک نمیشه ولی 1000 تا کاره ک..ف هم انجام میدن.
دوشنبه 25 آذر 1387

mitra.d - المان - هانوفر
باید خانم مارپل را بگویند بیاد همان پیرزن پیر انگلیسی که سریالش را تلویزیون ایران پخش میکرد. اول تا اخر داستان میلنگد. تا بعد چه پیش اید.
سه‌شنبه 26 آذر 1387

sarab22 - المان - دوسلدورف
محسن قوز فیش - نروژ - اسلو دلقک مگر زارعی مومن و نماینده ولایت فجیح نبود؟ امام جمعه توسیرکان نماینده علی کدا نبود؟معاون دانشگاه زنجان چی؟کردان که به یک دختر در اوایل انقلاب تجاوز کرده بود چی؟اصلا دختره انجا چکار میکرد؟درب کی براش باز کرده بود؟قضاوت بیجا نکن هزاران اما و اگر وجود دارد
سه‌شنبه 26 آذر 1387

bluestar - ایران - تهران
دختره عجب داستان تابلویی ساخته. برای اولین بار محسن قوزفیش درست نظر داد . من هم با نظرت موافقم آقا محسن.
سه‌شنبه 26 آذر 1387

محمد-بچه لرستان - ایران - خرم آباد
" ......اولاً ضربه از پشت به مقتول وارد شده و اگر قصد تعرضی وجود داشته است و متهم می خواسته از خودش دفاع کند باید ضربه از جلو زده می شد....."!! بچه ها با خواندن این جمله یاد سریال یوزارسیف نمی افتید؟؟؟ بنظر شما اینها همین یوسف و زلیخای خودمون نبودند که حالا دوباره از تاریخ بازگشته اند؟؟؟؟ (LOL)
سه‌شنبه 26 آذر 1387

ss.sorakh - ایران - بندرعباس
خدا عالمه اما تو ایران دخترها برای سرکیسه کردن مردهای مسن باهاشون همه جا میرن مردهای مسن هم چون قبلا این امکانات و دخترهای رنگارنگ و پول و.... این چیزها رو نداشتن حالا سر پیری معرکه گیری دارن همه هم آدمهای مومن و خدا شناسی هم هستند اما تو انتخاب دوست دخترهاشون دقت نمیکنن و گیر همچین باندهایی میافتن که اگه به زبون خوش پول دادن به طرف که هیچی با تهدید اینکه آبروت رو میبریم پول رو میده همه چی به خیرو خوشی تموم میشه اما گاهی اوقات خسیس بازی در میاره و این بلا سرش میاد دختر اگه دختر خوبی بود که با همسن پدرش نمیرفت آقا هم اگه خوب بود که سرش گرم زن و بچه اش بود و خیانت نمیکرد جفتشون مقصرن
سه‌شنبه 26 آذر 1387

sarvare LONG - ایران - تهران
amirpersia - سوئد - استکهلم مگه می دونسته که قراره کشته بشه که می گی جانمازو عمدی انداخته که خودش یوسف بشه وطرف سنگسار! حرفای دختره پر از ضدو نقیضه.ولی باهمه این حرفا قضاوت همیشه کار سختیه من که هرگز نمی تونم قضاوت کنم.
سه‌شنبه 26 آذر 1387

shima87 - فرانسه - پاریس
یک دختر به این جوانی دفتر کار داره و تو این سن می گه با کلی مرد کار کرده و در ارتباط بوده همان طور که پسر مقتول هم گفت به نظر من هم این دختر ه تنها نبوده وقتی هم که اشاره کرد که شیخی مقتول را دیده و رفته یک عالمه کاغذ را برداشته و فرار کرده !!!!یک خورده مشکوکه داستان شاید هم این دختر ه این اقا را به دستور کسی کشته اما در مورد تعرض بعید هم نیست نماز خونده حالا خوبه اقای زارعی هم 6 تا زن را صف کرده لخت و عریان نماز بخونند اون مردک اخوند هم نماز خون است کلی ادم پشت اش وامی ایستن نماز می خونند اون مداح اهل بیت اسم اش یادم نیست اون هم !!!!!خلاصه حرفهای مسخره ادم می شنوه ادم نماز خون ادم شهوت ران نیست اخر بنده خانم مارپل !!!حدس مزنم اون شیخی را هم باید بازجویی کنند از اون دوست دختره هم که باهاش تو بستنی فروشی بوده هم باید سوال کنند برای شناسایی شیخی ! خلاصه امیدورام اخبار بعدی را هم در اختیار بزارین
پنج‌شنبه 28 آذر 1387

رأی دهید
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.
  • رئیس موساد: تروریست‌ها و فرستندگان ایرانی‌شان را پیدا می‌کنیم و به حسابشان می‌رسیم
  • کارشناس صداوسیما: با توجه به گرانی برنج مردم میتوانند به جای آن جو بخورند
  • ویدیوی دلخراش درگیری جسورانه زوج پیر یهودی با مهاجمان سیدنی و کشته شدن توسط آنها
  • جزایر سه‌گانه؛ آیا چین شیوخ امارات را به روحانیون ایران ترجیح می‌دهد؟ اعداد با شما سخن می‌گویند
  • مدیرعامل ایران‌ایر: ۱۵ میلیون دلار به فرودگاه‌های استانبول، نجف، دبی، جده و مدینه بدهکاریم
  • دوران محمدرضا شاهی؛ ۲۵ آذر؛ روز مادران ایران (صد سال پهلوی؛ ۱۳۰۴ تا ۱۴۰۴) - بخش شصت و پنجم
  • گسترش قوانین شهروندی کانادا؛ کودکان مهاجران کانادایی متولد شده در خارج امکان دریافت شهروندی می‌یابند
  • تصاویر؛ وضعیت ابر ویلای معروف جاده چالوس بعد از اجرای حکم تخریب
  • ترامپ شهروندان هفت کشور دیگر را به فهرست «منع کامل سفر به آمریکا» افزود
  • یورش کماندوهای آمریکایی به کشتی عازم ایران؛ آیا واشنگتن می‌خواهد چین و جامعه بین‌الملل را محک بزند؟