قتل ناپدری به حمایت از مادر

قتل ناپدری به حمایت از مادر
پسری که در دفاع از مادر خود ناپدری اش را با ضربات چاقو به قتل رسانده است، دیروز در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد. به گزارش خبرنگار ما در جلسه محاکمه محمدحسن متهم 25 ساله ابتدا علی دلداری نماینده دادستان تهران در جایگاه حاضر شد و در مورد کیفرخواست گفت؛ 16 اردیبهشت ماه سال 86 به ماموران پلیس خبر دادند مرد 40 ساله یی به نام حسن در خانه اش به قتل رسیده است. پس از حضور ماموران در محل مشخص شد حسن با ضربات چاقوی پسر ناتنی اش به نام محمدحسن کشته شده و متهم پس از قتل متواری شده است.نماینده دادستان ادامه داد؛ در ردیابی های انجام شده معلوم شد متهم پس از فرار به قشم رفته و در یک تراشکاری مشغول به کار شده است.
با صدور قرار نیابت ماموران به این جزیره رفتند و محمدحسن را دستگیر کردند. نماینده دادستان در ادامه گفت؛ محمدحسن پس از بازداشت به قتل اعتراف و ادله به دست آمده هم صحت اعترافات را تایید کرد. با توجه به مدارک موجود و قرائن منعکس در پرونده به عنوان نماینده دادستان تقاضای صدور حکم قانونی را دارم. پس از اظهارات نماینده دادستان، اولیای دم مقتول برای قاتل فرزندشان درخواست قصاص کردند و سپس نوبت به متهم رسید تا در برابر اتهام قتل از خود دفاع کند. متهم گفت؛ اتهام قتل را قبول دارم، من حسن را کشتم اما چاره یی نداشتم. زمانی که مادرم را با بدنی کبود و زخمی دیدم دیگر نتوانستم خودم را کنترل کنم.حسن شوهر مادرم بود، من چون نمی توانستم رفتارهای ناپدری را تحمل کنم بیشتر روزها را در خارج از خانه بودم و فقط گاهی اوقات پیش حسن و مادرم می رفتم. ناپدری ام حسن اعتیاد داشت و مادرم را اذیت می کرد، او چندین بار مادرم را تا حد مرگ کتک زده بود، حتی این کتک زدن ها یک بار باعث شد مادرم سقط جنین کند. روز حادثه من سر کار بودم که مادرم تماس گرفت و از رفتار حسن گله کرد.پسر جوان ادامه داد؛ به خانه مادرم رفتم. حسن داشت همچنان به کتک زدن او ادامه می داد، مادرم بی حال و بی رمق در گوشه یی از خانه افتاده و بدنش خون آلود شده بود. وقتی حال و روز مادرم را دیدم دیگر نتوانستم تحمل کنم به سمت حسن حمله کردم و با هم درگیر شدیم. چاقویی از جیبم بیرون آوردم و با وارد آوردن چند ضربه او را به قتل رساندم و بعد از آن هم فرار کردم.وی در ادامه گفت؛ از اتفاقی که افتاده است به شدت پشیمان هستم، اما در آن زمان دیدن بدن کبود و خون آلود مادرم باعث شد کنترل خودم را از دست بدهم.در ادامه جلسه محاکمه قاضی عزیزمحمدی - رئیس دادگاه - مادر محمدحسن را برای ادای توضیح به جایگاه فرا خواند. این زن گفت؛ زمانی که پسرم دو ساله بود پدرش فوت کرد و از آن به بعد بدبختی ها و آوارگی های ما شروع شد. نمی توانستم هزینه زندگی مان را تامین کنم و به همین خاطر هم ازدواج کردم. شوهر دومم مرد خوبی بود، اما به خاطر اعتیادی که داشت نتوانستیم ادامه دهیم و من از وی جدا شدم.وی ادامه داد؛ من و محمدحسن دوباره تنها شدیم. خانه یی کوچک اجاره کردیم، قصد نداشتم دیگر ازدواج کنم تا اینکه با حسن آشنا شدم، او پسر صاحبخانه ما بود و بعد از اینکه مدتی در خانه آنها ماندیم به من ابراز علاقه کرد. به خاطر تجربیات تلخی که داشتم دوست نداشتم به ازدواج تن بدهم، از طرفی خانواده حسن هم مخالف این وصلت بودند. به هر حال با اصرار حسن اول به صورت صیغه یی به عقد هم در آمدیم. تصمیم داشتم در صورتی که نتوانستم با حسن زندگی کنم پس از پایان دوران صیغه او را ترک کنم. اوایل زندگی مان همه چیز خیلی خوب بود. به همین خاطر هم عقد دائم کردیم. بعد از عقد بود که متوجه شدم حسن معتاد است. کم کم اعتیاد او آنقدر زیاد شد که زندگی مان را تحت تاثیر قرار داد. شوهرم مرتب مرا کتک می زد. به هر بهانه یی اذیتم می کرد و حتی یک بار به خاطر این کتک ها سقط جنین کردم. با این وجود از آنجایی که او سومین شوهرم بود مجبور بودم تحمل کنم و نمی توانستم طلاق بگیرم.مادر متهم به قتل افزود؛ روز حادثه حسن آنقدر مرا کتک زد که توان بلند شدن نداشتم. برای اینکه کسی کمکم کند با پسرم تماس گرفتم، اما حسن وقتی فهمید به محمدحسن تلفن زده ام، عصبی شد و دوباره مرا کتک زد. وقتی هم حسن و پسرم درگیر شدند، از آنجایی که من نمی توانستم از جایم بلند شوم از درگیری چیزی ندیدم.در ادامه پس از اخذ آخرین دفاع از متهم هیات قضات برای صدور رای پرونده وارد شور شدند.
bahram1 - ایران - تبریز
مرگ حقش بوده
لعنت به قانونی که این پسر رو محاکمه کنه اونم با اعدام
سه‌شنبه 12 شهریور 1387

arash1977 - ایران - تهران
آخه زن محترم تو با هر کی ازدواج کردی معتادش کردی!!
سه‌شنبه 12 شهریور 1387

roshaanak_alman - آلمان - برلین
اینم تقصیر دولته. وقتی یک زن از حمایت دولت برخوردار نمیشه مجبوره برای ادامه زندگی تن به این ذلت ها بده و ازدواج اشتباه انجام بده. رای قصاص برای این جوون خیلی ظلمه و نباید اعدامش کنند.
سه‌شنبه 12 شهریور 1387

raha_99 - انگلیس - لندن
باز نادانی و آبرو داری احمقانه که چون همسر سومم بود دیگر نمی توانستم جدا شوم . حالا مردم را خبر کن که بیان و کمک کنند که بسرت به عنوان قاتل شناخته نشود . بزرگترین بلایی که بر سر ایرانیان می آید از فرهنگ بی بایه و اعتبار به حساب آبرو داری ست . نیک بودن با آن به کلی متفاوت است . بسر به اون بزرگی و مادر جوان که هنوز می خواهد بار دار شود نباید ازدواج کند . تنهایی هزار بار بهتر از بوجود آمدن این شرایط است . چند وقت قبل دایی یک عروس هنگام دادن کادوی کم ارزش خود از شدت خجالت از کادوی خود در برابر سرویسهای جواهر سکته می کند ومی میرد . در جامعه درد وبدبختی یکی دوتا که نیست ومردم هم خودشان به این مسایل دامن می زنند . متاسفانه در جامعه ما ابتکار ونو آوری نیست اما تا جاییکه بخواهیم دنباله روی وتقلید است .
سه‌شنبه 12 شهریور 1387

azadi 393534 - هند - بنگلور
اگه عدلی باشه نباید اعدام بشه کی می تونه اشکای مادرشو ببینه و کاری نکنه
پنج‌شنبه 14 شهریور 1387

رأی دهید
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.