گاف های علی آبادی , رئیس سازمان تربیت بدنی
گاف های علی آبادی , رئیس سازمان تربیت بدنی
اعتماد ملی: محمد علیآبادی، رئیس سازمان تربیت بدنی ، مردی که از هر فرصتی برای ورود به مباحث رشته فوتبال استفاده میکند، دیروز در اولین نشست مشترک فدراسیون و روسای هیاتهای این رشته، باشگاهها را منع کرد که از هر کشوری مربی نگیرند. او وعده داد که 3600 باشگاه حرفهای در کشور تاسیس میشود، از ضرورت تعیین سبکی مشخص در فوتبال ایران حرف زد و به بازیکنان توصیه کرد که وقتی 30 درصد شانس گلزدن دارند توپ را به بازیکنی بدهند که 70 درصد شانس دارد.
او همچنین در تشریح مشکلات فرهنگی فوتبال ایران به خروج شبانه بازیکنان تیم ملی از هتلها و اردوها اشاره کرد و گفت نباید تصور شود که کار فرهنگی فقط شرکت در دعای کمیل است. اما نکته قابل توجه سخنان رئیس سازمان تربیت بدنی جایی بود که وارد جزئیات فنی بازی فوتبال شد.
از ضعف بازیکنان در استپ سینه حرف زد و صحنهای از بازی ایران - امارات را مثال زد که در آن نامجو مطلق توپ را نتوانسته کنترل کند و... . مشخص نیست منظور علیآبادی از نامجو مطلق کدام بازیکن ایران بوده است. بی تردید او میداند که مجید نامجومطلق بازیکن دهه 70 تیم ملی، سالها است فوتبال را کنار گذاشته و مربیگری میکند.
اشتباهات علیآبادی به همین محدود نشد. او دیروز آخرین قهرمانی فوتبال ایران در جام باشگاههای آسیا را ده، یازده سال عقب برد. به اوایل پیروزی انقلاب یا یکی دو سال بعد از آن. یکی از حاضران در این نشست توضیح داد که سال 1370 تیم پاس قهرمان آسیا شده است! یک سال پیش از پاس هم استقلال قهرمان جام باشگاهها و پرسپولیس قهرمان جام در جام باشگاههای آسیا شده بود.
در نشست دیروز، علیآبادی بیش از آنچه تصور میشد از جزئیات فوتبال حرف زد. حتی از بازی اسپانیا و پرتغال در جام ملتهای اروپا هم مثال آورد و عجبا که آن هم اشتباه بود، چرا که این دو تیم در این جام با هم بازی نکردند!
علاوه بر رئیس سازمان تربیتبدنی که پس از انتخابات فدراسیون به مانند یک رئیس فدراسیون و حتی یک مربی، علاقهاش را به فوتبال نشان میدهد، در این نشست کیومرث هاشمی، رئیس مرکز ورزش قهرمانی سازمان و عبدالرضا ساور، معاون فرهنگی سازمان هم حضور داشتند.
بخشهایی از حرفهای علیآبادی را به نقل از ایسنا بخوانید:
فرهنگ فقط دعای کمیل نیست
باید فرهنگی به وجود بیاید که اگر دو بازیکن در بیرون از زمین با هم مشکل دارند، در زمین این مشکلات تاثیرگذار نباشد. این مساله متاسفانه در تیم ملی هم سابقه داشته. باید فرهنگی به وجود بیاید که اگر بازیکنی فرصتی 30 درصدی برای زدن گل داشت، توپ را به بازیکنی بدهد که شانسی 70 درصدی دارد.
بارها دیدهایم که شب قبل از بازی بازیکنان تیم ملی بیرون از خوابگاه بودهاند و یا اخلاق را رعایت نکردهاند و فردا تیم ملی شکست خورده است. نباید فکر کنیم که فرهنگ این است که بازیکنان باید در دعای کمیل شرکت کنند، این مساله هم مهم است اما باید طوری برخورد کنیم که فرهنگسازی در تیمهای ملی به وجود آید.
آخرین قهرمانی ایران در آسیا
فکر میکنم آخرین باری که یک تیم ایرانی موفق به کسب مقام قهرمانی در رقابتهای باشگاهی آسیا شد، به اوایل انقلاب برگردد یا نهایتا دو سال بعد از انقلاب این قهرمانی به دست آمده است. در این لحظه او از حاضرین پرسید <آیا کسی حضور ذهن دارد که چه زمانی یک تیم ایرانی موفق به قهرمانی شد؟> که یکی از روسای هیاتهای فوتبال گفت: پاس برای آخرین بار در سال 1370 به قهرمانی رسید.
رجوع به بازی اسپانیا و پرتغال
ما در ورزش به سبک نیاز داریم و باید سبکمان را مشخص کنیم. نباید هر روز یک تعداد مربی را از کرواسی، برزیل، آلمان و اسپانیا بیاوریم و سرمربی تیم ملی مجبور باشد در زمانی بسیار کم بازیکنانی که با اهداف مختلف تاکتیکی در تیمهای باشگاهیشان تمرین کردهاند را هماهنگ کند.
شما بروید بازی اسپانیا و پرتغال را نگاه کنید که چگونه بازیکن اسپانیایی که یک متر و 60 سانتیمتر قد دارد موفق میشود. ما با اسپانیاییها و پرتغالیها چه تفاوتی داریم. باید سبکی ایجاد کنیم که تمام تیمهایمان از آن پیروی کنند. فدراسیون هم باید به باشگاهها حکم کند که حق ندارید از هر کجا مربی بیاورید. باید مربی و بازیکن از کشوری آورده شوند که مطابق با سبک فوتبال ما باشد.
3600 باشگاه حرفهای
هر هیات فوتبال باید 6 تیم باشگاهی داشته باشد. ما هزار شهر داریم که اگر از این هزار شهر ششصد شهر شش تیم داشته باشند، در مجموع سه هزار و ششصد باشگاه حرفهای تشکیل میشود. باید از دل این تیمها بازیکنانی خارج کنیم که بتوانند برای تیم ملی موفق باشند و با مسائل ابتدایی فوتبال آشنایی داشته باشند.
مشکل استپ سینه
متاسفانه در تیم ملی میبینیم بازیکنی توپ را روی سینههایش استپ میکند اما، توپ 7 متر جلوتر پرت میشود. در بازی ایران و امارات چند بار دیدم که نامجو مطلق توپ را در اختیار داشت اما از پشت اسماعیل مطر توپ را از او میگرفت. در تیم ملی ما مسائل ابتدایی رعایت نمیشود. در تیمهای ملیمان کم داشتهایم بازیکنانی مانند همایون بهزادی که بتوانند با سر توپ را به هدف بزنند. این نقاط ضعف ماست. سرعت تیمی ما هم پایین است. باید این مسائل کارشناسی شود. این طرحها هیچ ربطی به باشگاهها ندارد بلکه باید هیاتهای فوتبال آنها را برطرف کند. نگاه مدیران ما نباید به جامجهانی 2010 باشد بلکه باید به بلندای تاریخ ورزش کشور باشد.
مردمی که بازیهای تیم ملی را میبینند برایشان مهم نیست که با دیدن این بازی لذت ببرند. آنها تنها برای موفقیت تیمملیشان دعا میکنند. حتی شاید خیلی از آنها ندانند که کدام تیم ایران است و کدام تیم عربستان
|
|
|
|
|
|