نگاهی به دوره نخست وزیری بازرگان؛ آزادیخواه انقلاب - ناگفته های انقلاب ۵۷
نگاهی به دوره نخست وزیری بازرگان؛ آزادیخواه انقلاب - ناگفته های انقلاب 57
داریوش فروهر،یدالله سحابی،هاشم صباغیان و مهندس بازرگان بر مزار دکتر مصدق
نخستوزیری بازرگان آغاز فصل دیگری از زندگی او بود. بازرگان 72 ساله اینک سکاندار دولت موقت گشته بود تا خواستههای انقلابی مردم را جامه عمل بپوشاند. او علیرغم توصیه طالقانی که به او گفته بود نخستوزیر نشود، احساس مسئولیت کرد و سمت نخستوزیری را برعهده گرفت و به قول خودش "نردبان قدرت آقایان" شد. خود دردمندانه ماجرای نخست وزیر شدنش را اینگونه تعریف میکند:
"در جلسه ای که برای نخست وزیری اتمام حجت کردم و از آاقایان خواستم موافقت و مخالفت خودشان را اعلام کنند سکوت و قبولی و اصرار آقایان روحانی شورای انقلاب و امام در برابر شرایط و اتمام حجت من باعث تعجبم شد و انتظار آنرا نداشتم. بعد ها معلوم شد آقای خامنه ای( رئیس جمهور) در یکی از مصاحبههای خود در دهه فجر اظهار کردهاند که شخص دیگری را نداشتیم و خودمان هم آن موقع نمی توانستیم. دوستان و من غافل از این بودیم که بعد ها چه معامله خواهند کرد و مرا بطور موقت برای جلب اعتماد مردم ایران و خارج و اعتبار انقلاب به عنوان نردبان قدرت در آنجا میگذارند و راه و برنامه های خودشان را گام به گام دنبال خواهند کرد. طالقانی توصیه کرده بود نپذیریم و فرموده بود این آقایان وفا و صفا نخواهند داشت ولی دوستان و خود من در چنان اوضاع و احوال اجتماعی وظیفه شرعی خودمان میدانستیم شانه از زیر مسئولیت خالی نکنیم. بالاخره با خواندن در جمع و استماع و تصویب امام متن فرمان( نخست وزیری) به شرحی که شنیده یا دیدهاید صادر شد. من سرم را به زیر انداخته صادقانه و صمیمانه دنبال اجرای این فرمان راه افتادم و آقایان متولیان شورای انقلاب هم به دنبال نقشه و کارهای انقلاب آن طور که فکر خودشان بود رفتند."[][]
آقای خمینی که در جلسه تنفیذ حکم نخست وزیری، مهندس بازرگان را " مردی که از نزدیک می شناسد"،" صالح و متدین" و"عقیده مند به دیانت و امین و ملی" خوانده بود[][2]، بعدها انتخاب او را کاری "اشتباه" نامید و از این انتخاب ابراز پشیمانی کرد:
"دولت موقت را قرار دادیم خطا کردیم. از اول باید یک دولتی که قاطع باشد و جوان باشد و بتواند مملکت را اداره کند نه یک دولتی که نتواند. منتها آن وقت ما نداشتیم فردی را که بتوانیم انتخاب کنیم . انتخاب شد وخطا شد."[][3]
"والله قسم من با نخست وزیری بازرگان مخالف بودم ولی او را هم آدم خوبی میدانستم والله قسم من رای به ریاست جمهوری بنی صدر ندادم و در تمام موارد نظر دوستان را پذیرفتم."[][4]
با نخستوزیری بازرگان روح تازه در کالبد انقلاب دمیده شد. در19 بهمن 57 میلیونها نفر در راهپیمایی فریاد زدند بازرگان، بازرگان، نخست وزیر ایران[][5] . مردم با شعارهای بازرگان، بازرگان، مجری حکم قرآن؛ بازرگان، بازرگان،حکومت مبارک؛حکومت خود کامان هرگز ،حکومت بازرگان آری، به استقبال نخستوزیر آمدند. اما آیا رفتارها و کنشهای او میتوانست آتش پرالتهاب مردم را فرونشاند؟ در آن جو انتقامی و انقلابی آن روز بازرگان از معدود افرادی بود که همه را به آرامش، گذشت ورعایت اخلاق اسلامی دعوت میکرد:
"ما اگر بخواهیم تصفیه و پاکسازی بکنیم، مثل دورۀ قبل از رفتن شاه باید کار سازندگی و انجام وظایف مربوط به این دوران و جواب دادن بخواسته ها و احتیاجات را کنار بگذاریم و از همه که ناراحتی داریم، سوء ظن داریم، آنها را تصفیه بکنیم.اما محمد انتقام نگرفت، اسیر نگرفت، غارت نکرد، رفتار پیغمبر دلهای سخت ترین دشمنان خویش را به هیجان آورد، کینه های کهنه را شست و جای آنرا محبت وی پر کرد ..."[][6]
"این سیل، تب انقلاب است که متاسفانه با کینه و ستیز و انتقام جویی همراه شده است. آنچه عقل و خدا حکم می کند این است که این سیل در کانال های مفید جاری می شود تا خرابی ببار نیاورد ."[][7]
"خدا آنچه را که گذشت عفو کرد ،ما هم به دستور خدا وپیغمبر عمل کنیم. الآن مملکت رفته روی بدبینی و انتقام و دشمنی، یعنی باز هم همان روح تخریب به نام پاکسازی".[][8]
"توصیه می کنم هموطنان عزیز برادروار با افسران و سربازان رفتار نمایند و از هر گونه حمله و خرابکاری، آتش سوزی، آزار، دخالت و تصرف به موسسات ارتشی و نظامی خود داری نمایند و عمارات دولتی و عمومی را که متعلق به مردم و کشور می باشد حفاظت نموده نگذارند لاابالیگران و بی خردان خسارت و مزاحمتی پدید آورند."[][9]
"بنده مخالف انتقام و تسویه حسابهای شخصی هستم حسابهای گذشته را باید گذاشت کنار و رفت به ملت و مردم ایران خوشبین بود." [][10]
و اعلام کرد:
"من طرفدار عفو عمومی هستم"[][11]
بازرگان دائما بر حق مردم و آزادی آنها تاکید میکرد:
"قدرت الهی فقط به روحانیون تفویض نشده بلکه متعلق به تمام مردم است."[][12]
"هدف ما حاکمیت خلق است. ما می خواهیم استقلال مملکت ایران حفظ شود".[][13]
"باید حاکمیت را به خود ملت سپرد."[][14]
"بگذاریم گروههای اقلیت طرفدار قانون اساسی به تناسب جمعیت و طرفدارانشان نماینده ای به مجلس بفرستند تا نظرات و انتقادات خود را آزادانه و با مسالمت ابراز دارند ."[][15]
"آیا جمهوری اسلامی همین بود؟ مردم باید همهچیز را بدانند . مردم وقتی نباشند حکومت به چه دردی می خورد؟ وقتی راضی نباشند به چه دردی می خورد؟!"[][16]
"آن کسی که رای مردم را داشت او باید حاکم باشد نه اینکه بنده بدلیل اینکه مهندسم و 50 سال در مبارزه بوده ام. نه. اگر ملت به من رای داد کار می کنم اگر رای نداد دیگر هیچ حقی ندارم که بگویم من متخصصم و فلان خصوصیت را دارم . اصلا نشانه تقوی انتخاب مردم و رای مردم است".[][17]
" آن دینی که با اجبار و زور تحمیل شود پیش خدا ارزشی ندارد."[][18]
"قران و اسلام و خلقت مبنایش روی آزادی است . خدا آزادی را به انسان ارزانی داشت."[][19]
بازرگان با بستن روزنامه ها بشدت مخالف بود. زمانی که دادستان انقلاب اسلامی وارد عمل شد و به تعطیل کردن مطبوعات اقدام کرد، بازرگان اعلام کرد:
"اگر دوتا روزنامه و مجله یا چهار سطری در یک مقاله ، بی پایه و احیانا مغرضانه باشد، به خاطر یک بینماز در مسجد را نمیبندند وجلوی آزادی بیان و قلم را نمیگیرند."[][20]
"دولت در برابر فشار تسلیم نمی شود. دولت در برابر حق قانونی خود تمکین و تبعیت دارد."[][21]
بعد از استعفای دولت موقت، بازرگان در پاسخ به آنها که از دولتش انتقاد میکردند راجع به همین آزادی گفت:
"پس ازبرکناری دولت موقت یکی ازگناهانیکه برایماشمردند یکی آزادیخواه بودن و لیبرال بودن ماست. اما حالا باید بگویم که اگر ما لیبرال نبودیم آنها که مقاله می نویسند و نشریه می دهند امروز بودند یا نه؟ اقلا این حق شناسی را ندارند که بگویند خدا پدر بازرگان را بیامرزد شما آدم بدی بودید، لیبرال بودید، ولی در نتیجه لیبرال بودن شما ما به همه چیز رسیدیم."[][22]
در مقابل بار شدید انتقادها روی دولت موقت بود که چرا انقلابی و قاطع عمل نمیکند. حملات به دولت موقت از هر سو اوج میگرفت:
منتظری: "دولت در قضیه کردستان مسامحه کرده و مقصر است."[][23] ایت الله مشکینی: "به خدا شاید زمان طاغوت هم این همه جنایت دولت موقت را انجام نداده بودند دولت موقت و هیئت دولت باید محاکمه شوند."[][24] حبیب الله پیمان : "حاکمیت لیبرالها امپریالیسم آمریکا را امید وار کرده بود اما امام با قاطعیت راه سازشکاری را بست."[][25]محمد منتظری : "بازرگان مرد متینی است، دروغ نمی گوید اما همانطور که صهیونیسم پدر نیکسون و کارتر را در اورد حالا حرف در دهان مهندس بازرگان می گذارد."[][26] موسویخوئینیها:" سیاست گام به گام دولت موقت جریان انحرافی آمریکا در انقلاب ایران بود."[][27] سید احمد خمینی:" امام بی مهابا به آمریکا می تازد ولی دولت و شورای انقلاب یک اعلامیه هم علیه آمریکا نداده اند."[][28] مهدی کروبی:" سیاست خارجی دولت موقت سازشکارانه است."[][29]
بازرگان در مقابل این انتقادها گفت:
"اگر مقصود از انقلاب؛ عمل کردن، زدن و ریختن وکشتن و پاشیدن و پا روی همه اصول و قانون و مقررات گذاشتن باشد البته دولت و شخص بنده انقلابی نیستیم. اما اگر بنا باشد که نظم واصول و سیستم و تغیر عمیق باشد ما انقلابی بودیم و هستیم."[][30]
"اما اینکه می گویند دولت قاطع نیست ، فکر کنید کسی را چاقویی دستش می دهند اما تیغه چاقو را به کس دیگری می دهند دستش چاقویی است که اصلا تیغه ندارد."[][31]
"مجلس ختم تشکیل می دهند برای سپاه پاسداران ، آقای واعظ مطلبی خداپسندانه تر از حمله به دولت موقت پیدا نمی کن. گروهها و احزاب و حتی رادیو تلویزیون که با پول دولت کار می کند وظیفه خودشان را اعتراض و حمله و ایراد و انتقاد به دولت می دانند.[][32]"
"کار بسیارمشکل است، برای اینکه اگر از مسائل ومشکلات بگویم و درددل کنم، می گویند چرا نق میزند! اگر حقایق را پوست کنده بگویم می گویند چرا دیکتاتور شده !"[][33]
"ما نمی توانیم برای فرماندهی لشکر مثلا آدم از قم بیاوریم! میگردیم یک متخصص پیدا می کنیم و میگذاریم رئیس شهربانی. بلافاصله دادگاه های انقلاب و کمیتهها راه می افتند همین شخص را توقیف می کنند . چاره ای جز استفاده از افراد متخصص نداریم مگر اینکه بگویید نه اشکالی ندارد یک سره بنشینید قصابی کنید! انقلاب کنید! بگیرید، ببندید، بزنید، بکشید، محاصره کنید. دیروز عده ای مقابل ساختمان نخست وزیری جمع شده بودند وقتی خوب گوش دادم دیدم یک چیزی مثل آهنگ می خواندند یکی می گفت : وزیر دفاع بقیه می گفتند طاغوت است! وزیر دفاعی که رئیس ستاد مصدق بود و طاغوت او را به سه سال زندان محکوم کرد."[][34]
"وقتی مدیرکلی را وزیری در یک محل می گذارد یا استانداری به جایی می رود و این مدیر کل را عده ای بنام پاسدار یا مامور می گیرند و تهدید می کنند و یا دادگاه انقلاب او را احضار می کند دیگر آن وزیر چه کار میتواند بکند ؟"[][35]
"گرانی میشود ، ارزانی میشود،هر کاری وقتی بد است مقصر دولت است اما کار خوب هر چه بشود بنام هزار نفر است و آنها هستند که می کنند."[][36]
تمام هم و غم بازرگان در این دوران جلوگیری از اعدامهای بیرویه، انتقامجوییها و رفتارهای غیرمتعارف بود. ماشین کمیتههای انقلاب، سپاه و دادگاههای انقلاب به راه افتاده بود و هر کسی را به هر بهانهای درو میکرد :
"این کمیته ها یکسری کار بیجا انجام می دهند نظیر این بازداشتها و ممانعتها و مزاحمتهای بسیار که علی رغم وظیفه شان است به ادارات می روند و مسئولین را بازداشت میکنند ، زندانی میکنند ویا با اسلحه تهدید به توقیف و توهین می کنند . بدتر و وحشتناکتر و خطرناک تر از همه حملههایی است که به سفارتخانهها و اتباع بیگانه می کنند و با این عمل آبروی اسلام ودولت ومملکت وهمه را میبرند."[][37]
"این بگیر و بند ها ، این بزن بکش ها ،این سلب امنیت و اطمینانی که از مردم شده و هر روز در روزنامهها یمان نمونه ها و نشانه های اعدام ها کشتار ها و سخت گیری های شدید را می خوانیم یک حالت تزلزل و وحشت و ناراحتی و نگرانی بوجود آورده و ملت ایران یک حالت عدم تعادل پیدا کرده همه می پرسند اگر کمیته ها و پاسداران و افرادیکه بنام کمیته و پاسدار با نهایت بی حیایی و ناجوانمردی به نام امام می کنند و اسلحه هم دارند این وضع اگر ادامه پیدا کند عاقبت این ملک و ملت و مردم و دولت چه خواهد شد وقتی افراد با گناه و بی گناه روی حساب عدالت خواهی یا خصوصی و غرض ورزی دستگیر شوند اصلا زندگی دیگر وجود نخواهد داشت چه برسد به ترقی و رسیدن به محیط عدالت و وضع مطلوب ."[][38]
"موج عظیم مصادره و تصفیه حسابها که جلوه شدیدش یک ماه ونیم بعد پیروزی بود،صورت خاصی پیدا کرده و بنده اسم انتقام روی آن گذاشتهام. از شعارهای دیگر طرد کارمندان و بر کناری آنها است که اول متوجه به چند وزیرو مدیر کل رژیم گذشته بود و بعد ها دامنه این خصومت ایرادها و اتهامات مذهبی حتی جبهه ملی و مصدقی بودن را هم در بر گرفته و جزو لوازم انقلاب شده است."[][39]
"مجامع بین المللی که یکروزی ما به آنها متوسل می شدیم و به داد ما می رسیدند، اینهایی که وقتی ما میگفتیم چرا با زندانیان سیاسی این کارها را می کنید چرا در دادگاههای غیر علنی ما را محکوم می کنید آنها حرف ما را به گوش دنیا می رساندندو پشتیبان ما می شدند حالا همانها به این دولت انقلاب اعتراض می کنند و از ما می پرسند چرا این کارها را میکنید ؟ ببینید چه بی آبرویی برای ما در دنیا برپا شده ."[][40]
"امروز اسلام و انقلاب ما یکی از مظلومترین موجودات روی زمین شده است.مثل این امامزادهها شده است که هر کس دخیلی به ضریح آن میبندد. آن قدر به ضریح این امامزاده غریب طلسم تضاد و طبقات و شمایل خدایان خشم با خنجرهای خونچکان آویزان کردهاند که ضریح و مرقد گم شده است!"[][41]
"بدشانسی دولت در این است که در این مملکت هر وقت کسی ناراحت می شود نقابی به صورتش می زند و با ژ 3 به خانه طرف میرود و می گیرد و مصادره می کند و زن و بچه آن بیچاره را ویلان می کند."[][42]
"محاکمات باید قانونی باشد. آن چیزی که ما به شاه اعتراض میکردیم این بود که چرا محاکمات ما علنی نیست و ما وکیل نداریم."[][43]
بازرگان لبه تیز انتقادات خود را متوجه حجتالاسلام خلخالی، حاکم شرع انقلاب کرد و گفت:
" آقای خلخالی از آدمکشی لذت میبرد!"[][44]
آنقدر این بگیر و ببندها ادامه پیدا کرد تا صدای همه درآمد. ناصر مکارم:" به حکومت ژ3 پایان دهید."[][45] آیت الله شریعتمداری:"ایجاد وحشت و تصفیه حساب خصوصی راه خطرناک به سوی اختناق و استبداد خواهد بود با عفو و اغماض می توان تا حدودی به کارها سروسامان داد.[][46] آیتالله طباطبایی قمی:"کشتار و زندان و مصادره اموال به قدری کثیف انجام میشود که واقعا نمیشود توصیف کرد. عدهای به نام بنیاد مستضعفین مرتبا اموال مردم را از خانه میبرند و توقیف میکنند... زندانهای بیجا، تازیانههای بیجا، افراد را میآورند و با وقاحت تازیانه میزنند بدون آنکه جرمی به ایشان ثابت شود. مصادرات بیمورد، زندانهای بیمورد، احکام بیمورد، کشتارهای بیمورد. دیروز به امام یادآور شدم که آقا! عفو عمومی بدهید..."[][47] حسن ثقفی: "چهره زشت و ترسناکی از اسلام ساخته ایم. این همه نارضایتی و اضطراب و خشم مردم را نباید نادیده گرفت."[][48] سید احمد خمینی:" تا دیروز رئیس کلانتری شاهنشاهی می گرفت ومی زد امروز رئیس کلانتری جمهوری اسلامی می گیرد و می زند."[][49] و در مقالهای در روزنامه اطلاعات نوشته شد: "آقایان اسلام علی را با اسلام حجاج ابن یوسف اشتباه کردهاند و دوست دارند از خون مخالفان خود آسیاب بگردانند . شلاق زدنها و تعزیر و اجرای حدود از ریاست سر چشمه می گیرد نه از ضرورت."[][50]
جالب اینجا که با همه این اعتراض ها باز هم بگیر و ببندها ادامه پیدا کرد. بازرگان گفت:
"شاه رفته، مستبد اصلی رفته اما جوجه مستبد ها هستند. منظورم کسانی نیستند که بنام ساواکی و درباری و مزدوری کار میکنند. از کجا معلوم خود من هم مستبد نباشم؟ روح استبداد، ضد آزادی خواهی، خودخواهی از بین نرفته." [][51]
"میگویند ماما وقتی دوتا شه، سر بچه کج در میاد. حال وای به حال ما که به عوض دو تا ده تا و صد تا داریم خدا به داد برسد و ما را از دست این ماما ها نجات دهد."[][52]
"برداشته اند اسم بنیاد پهلوی را گذاشته اند بنیاد علوی !این بنیاد، بنیاد پهلوی است. بد است، بگذارید بنام او باشد. چرا آنقدر مرض اسم عوض کردن داریم؟"[][53]
جمهوری دموکراتیک اسلامی، نظام ایدهآل و مورد نظر مهندس بازرگان بود:
"در همهپرسی این سوال دربرابر مردم خواهد بود: جمهوری دمکراتیک اسلامی،آری یا نه".[][54]
"حکومت جمهوری اسلامی ما جمهوری دموکراتیک است و جمهوری دموکراتیک واقعی و حقیقی نیز اسلامی است"[][55]
اما آقای خمینی نظری جز این داشت و در سخنرانیای مهندس بازرگان را شیطان نامید و از او به عنوان کسی یاد کرد که حالا که انقلاب شده است میخواهد سر سفره بنشیند:
"جمهوری اسلامی، نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد. برای اینکه الآن شیطانها افتاده اند دنبال این که جمهوری محض، همین جمهوری باشد، جمهوری دموکراتیک باشد و از این حرفها"[][56]
"آنهایی که قلمشان تابع آنها شده بود یا غربزده شده بودند، شروع کردن بنویسند که جمهوری باشد. جمهوری دموکراتیک باشد. آخرش هم راضی شده بودند که جمهوری اسلامی دموکراتیک باشد. اینها از اسلام میترسند. از رژیم اسلامی میترسند. حالا که از اسلام ضربه خوردند یعنی رژیم را مسلمانها با کلمه اسلام از بین بردند، کسانی حالا آمدند و سر سفره میخواهند بنشینند. اینها دخالت نداشتند،حالا شدند انقلابی! حالا شدند مخالف رژیم! خیال میکنند من از کره مریخ آمدم و نمیدانم اینها چه بودهاند."[][57]
آنچه مهندس بازرگان را بیش از همه نگران ساخته بود، دستکاری در قانون اساسی، در مجلس خبرگان بود. بازرگان بارها نسبت به تغییر قانون اساسی اولیه و داخل شدن حقوق خاص برای طبقه روحانی هشدار داد. پس از آنکه مجلس خبرگان طرح اولیه قانون اساسی را کناری نهاد و تغییرات بسیار گسترده ای در آن اعمال کرد و اصل ولایت فقیه را در آن گنجاند،بازرگان به دفعات ابراز نارضایتی نمود:
" تا آن جا که مربوط به دولت و شخص بنده ما طرحی تهیه کردیم و سپردیم دست آقایان .حالا آنها چه بلایی سرش بیاورند حواله شان به خدا و حضرت عباس"[][58]
"برای قانون اساسی پیش نویس تهیه کردیم اما چه بلایی سرش آوردند به ما مربوط نیست."[][59]
در مورد سئوالی که آیا در مورد مواد قانون اساسی که تا کنون به تصویب رسیده نظری دارند یا نه؟ گفت : "والله وقت خواندنش را نداشتیم چون فایده ای هم نداشت حالا بخوانیم آدم حرفش به جایی نمی رسد . آن آقایان حتی این قدر اعتنا و لطف به دولت نداشتند که یک روز صدایش کنند بگویند این چیه نوشتی. نه وزیر کشور نه مشاور نه نخست وزیر هیچ کدام را صدا نکردند خودشان را خبره می دانستند و صاحب اطلاع و صاحب صلاحیت"[][60]
و سرانجام پس از کنار رفتن از نخست وزیری گفت :
"به مجلس خبرگان وصیت میکنم در بعضی موارد تغییراتی بدهند تا حکومت انحصاری نباشد."[][61]
کریم سنجابی از قول بازرگان نقل میکند:
"بازرگان به من گفت بزرگترین اشتباهش در دوران نخست وزیری این بود که پیش نویس نخست قانون اساسی را به رای عمومی نگذاشت و پافشاری کرد که مجلس خبرگان تشکیل شود و به همین خاطر موقعیت روحانیون را در ساختار قانون اساسی تحکیم کرد."[][62]
اکنون که سخن از اشتباهات مهندس بازرگان به میان آمده است، ذکر چند نکته بی مناسبت نیست. در حقیقت اگر بخواهیم نگاهی کلی به جریانات و حوادث سال های ابتدایی انقلاب بیاندازیم، نقش پر رنگ نهادهای تازه تاسیس را به وضوح می بینیم. نهادهایی چون جهاد سازندگی، کمیته های انقلاب و سپاه پاسداران که در ماه های آغازین انقلاب با خلوص نیت از سوی مهندس بازرگان و دولت موقت تاسیس شدند، متاسفانه بلای جان انقلاب گشتند و ابزار کودتا علیه آرمان های انقلاب. یکی از خصوصیات ذاتی و بارز مهندس بازرگان این بود که تا خود به حرفی نمی رسید و تجربه نمی کرد، آن را به کار نمی بست. این خصوصیت باعث شد تا هشدارها در مخالفت با تاسیس این نهادهای شبه نظامی نادیده گرفته شود و راه برای تسخیر قدرت توسط روحانیون افراطی هموارتر گردد. اگرچه حال که 25 سال پس از انقلاب اسلامی نگاه میکنیم، برنامه حزب جمهوری در تصرف قدرت را چنان دقیق، حساب شده و زیرکانه می یابیم که به نظر میرسد حتی اگر این اشتباهات نیز رخ نداده بود، باز هم انقلاب اسلامی، همچون دیگر انقلاب ها که اسیر دست قدرتمداران شده اند، به تاراج می رفت. موجه ترین دلیل آن است که حزب جمهوری حمایت تام شخصی را در اختیار داشت که جبهه مقابل متشکل از ملی- مذهبی ها فاقد آن بود:
سید روح الله الموسوی خمینی.
منبع: بازرگان؛ آزادیخواه تمام عیار
[1]- شورای انقلاب و دولت موقت،مهندس مهدی بازرگان،ص36-37
[2]- ر.ک به سخنرانی آقای خمینی در روز تنفیذ حکم نخستوزیری مهندس بازرگان
[3]- صحیفه نور، ج 12،ص253
[4]- نامه آقای خمینی به منتظری،6/1/68. گرچه آیتالله منتظری این نامه را جعلی میداند. نگاه کنید به خاطرات آیتالله منتظری،ج1،ص663-666
[5]- کیهان،19 بهمن 57
[6]- پیام رادیو و تلویزیونی مهندس بازرگان خطاب به مردم، 4/2/58
[7]- پیام رادیو تلویزیونی،9/ 12/ 57، مشکلات ومسائل اولینسال انقلاب اززبان مهندس بازرگان،ص90
[8]- انقلاب ایران در دو حرکت، مهندس مهدی بازرگان، چاپ سوم، تابستان 63،ص136
[9]- پیام رادیو و تلویزیون 23/ 11/ 57،مشکلات و مسائل، ص84
[10]- مشکلات و مسائل، ص283
[11]- اطلاعات، 3 خرداد 58
[12]- زندگینامه سیاسی بازرگان،سعید برزین،ص330
[13]- مصاحبه با رادیو تلویزیون شوروی، 23/12/57
[14]- اطلاعات، 20 اردیبهشت 58
[15]- کیهان، 21 اردیبهشت 59
[16]- میزان، 26 آبان 59
[17]- مشکلات و مسائل، ص282
[18]- انقلاب اسلامی 21 /6 / 58
[19]- سخنرانی در دانشگاه تهران به مناسبت فوت آیت الله طالقانی، مشکلات و مسائل،ص 345
[20]- اسناد نهضت آزادی،ج11،دفتر سوم، نامه 26 /8 /59
[21]- اطلاعات، 24 تیر 58
[22]- کیهان، 9 دی 58
[23]- کیهان، 2 آبان 58
[24]- کیهان، 6 مرداد 58
[25]- کیهان، 7 بهمن 58
[26]- اطلاعات، 30 تیر 58
[27]- اطلاعات، 9 دی 58
[28]- اطلاعات، 24 مهر 58
[29]- نطق در مجلس شورای اسلامی،27 شهریور 1359
[30]- مشکلات ومسائل، ص 228
[31]- پیام 8 /6 /58 مشکلات ومسائل، ص 229
[32]- سخنرانی 8/6/58، درتکاپوی آزادی،ج2،ص239
[33]- پیام 14/4/58 ، مشکلات ومسائل، ص189
[34]- مشکلات و مسائل،ص192
[35]- مشکلات و مسائل،ص291
[36]- مشکلات و مسائل،ص231
[37]- مشکلات و مسائل، ص 91
[38]- پیام رادیویی 4/2/58، مشکلات و مسایل،ص131
[39]- کیهان، 26 آبان 58
[40]- پیام رادیویی، تلویزیونی 24/ 1 /58 ،مشکلات و مسائل،ص 107
[41]- بازیابی ارزشها، مهدی بازرگان، ج1،ص47
[42]- مشکلات و مسائل، ص 231
[43]- انقلاب اسلامی، 31 فروردین 59
[44]- انقلاب اسلامی،8 خرداد 59
[45]- اطلاعات، 17 تیر 58
[46]- اطلاعات، 6 اردیبهشت 58
[47]- اطلاعات،12 اسفند 58
[48]- اطلاعات، 20 تیر 58
[49]- اطلاعات، 25 مهر 58
[50]- اطلاعات، 2 مهر 58
[51]- آخرین مصاحبه تلویزیونی در مقام نخست وزیری، 15/ 8 /58، مشکلات ومسائل،ص281
[52]- انقلاب ایران در دو حرکت،ص134
[53]- انقلاب ایران در دو حرکت، ص215
[54]- کیهان، 30 بهمن57
[55]- اولین پیام به ملت ایران بعد از نخست وزیری در دانشگاه تهرا ن 20/11/57،مشکلات ومسائل ،ص73.همچنین در شورای انقلاب و دولت موقت،ص45
[56]- صحیفه نور، ج5،ص122
[57]- سخنرانی آقای خمینی در جمع نمایندگان دانشجویان، 31/6/58
[58]- کیهان، 15 مهر 58
[59]- کیهان، 1 آبان 58
[60]- کیهان، 1 آبان 58
[61]- اطلاعات، 17 آبان 58
[62]- امیدها وناامیدیها، کریم سنجابی،ص234
|
|
|
|