جمعه ۲۲ تیر ۱۳۸۶ - ۱۳ جولای ۲۰۰۷
افتتاح رستوران دزدها در آفریقای جنوبی
پیشخدمت رستوران، یک دزد سابقه دار است. سرآشپز لباس نارنجی زندان را به تن دارد و پلیس ها هم به مراقبت از حیاط رستوران مشغولند. رستوران «بن اپتایت» در آفریقای جنوبی با این شکل و شمایل کمی با رستوران های دیگر متفاوت است.همان طور که رستوران های سرشناس مانند پارل، فرانشهوک و اشتلن بوش در تلاش برای بازگرداندن خدمه بامهارت خود هستند، مسوولان این رستوران چهارچشمی مراقبند تا کارکنانشان پا به فرار نگذارند.مشتری ها می توانند همبرگر را با قارچ، مار و صدف صرف کنند یا گوشت های با طعم مختلف را امتحان کنند. حتی در لیست غذاهای این رستوران غذایی به اسم «گوشت ویکتور مخصوص» است که به یاد دورانی که این مکان زندان ویکتور ورستر خوانده می شد نامگذاری شده است. نلسون ماندلا یکی از معروف ترین زندانیان این زندان بوده است.اگر جایی برای نشستن پیدا کنید می توانید دسرهای این رستوران شامل کیک، پودینگ یا بستنی وانیلی میل کنید.جک دی ویلرز 40 ساله مدیر این رستوران و نوئل فرانسیس 51 ساله صاحب آن بر این باورند که استخدام زندانیان در این رستوران باعث می شود آنها پس از پایان دوران محکومیت خود حرفه یی یاد گرفته باشند. به علاوه کار کردن به آنها پیروی از قانون و تعهد را آموزش می دهد. دی ویلرز می گوید؛ «ما در رستوران خود زندانیانی را که جرم شان سنگین باشد استخدام نمی کنیم. برای مثال قاتلان و متجاوزین به عنف در این مکان جایگاهی ندارند زیرا مردم در کنار آنها احساس امنیت نمی کنند. ما تنها دزدان خرده پا را استخدام می کنیم و قبل از اینکه آنها کارشان را آغاز کنند آموزش های کاملی به آنها می دهیم.»این رستوران برای پرداخت پول غذا چک هم قبول می کند و به زندانی ها پول نقد می دهد اما انعام باید تنها به مدیر رستوران پرداخت شود. دی ویلرز می گوید؛ «اکثر افرادی که به این رستوران می آیند گذشته تلخی داشته اند. بعضی از آنها نه پدری دارند و نه مادری و در دوران مدرسه حتی یک کلمه هم یاد نگرفته اند. آنها افراد بدبختی هستند و دادن این فرصت به آنها برای فعالیت در محیط کاری، آموختن قوانین و نظم و سر وقت بودن کمک بزرگی به آینده آنها است.»برخلاف دیگر مدیران رستوران ها مدیر این رستوران گاهی اوقات مجبور می شود برای ممانعت از فرار زندانیان با آنها درگیری فیزیکی پیدا کند. دی ویلرز گفت؛ «شما همیشه باید آنها را با چشم تان دنبال کنید. در چند سال گذشته خیلی از کارکنان این رستوران اقدام به فرار کرده اند. یک روز من نتوانستم یکی از آنها را پیدا کنم بنابراین از بقیه سراغ او را گرفتم و آنها گفتند که دوست شان به دستشویی رفته است. من دنبال او به دستشویی رفتم ولی او را پیدا نکردم. او یک سال بعد در ژوهانسبورگ دستگیر شد.»این زندان را کوه های بلند احاطه کرده و در آن دو هزار زندانی و 900 کارمند اقامت دارند. اکثر زندانیان این مکان تحت مراقبت های شدید هستند زیرا جزء گروه اشرار بوده اند و مرتکب جرائم زیادی شده اند.این رستوران به طور متوسط هفته یی بین 80 تا 90 مشتری ثابت دارد و بقیه مشتری هایش را کارمندان زندان تشکیل می دهند. خیلی از آنها در محوطه زندان زندگی می کنند و به مراقبت از زندانیانی که تحت آموزش هستند، می پردازند.سود حاصل از این رستوران بین نگهبانان و مدیر آن تقسیم می شود. به علاوه به زندانیانی که به تهیه غذا برای مشتری ها مشغولند حقوق پرداخت می شود. یکی از زندانیان 31 ساله این زندان که سه سال و 8 ماه از محکومیت 5 ساله اش به خاطر دزدی باقی مانده، سینی همبرگر و نوشابه را در دست دارد. او لباس نارنجی رنگ زندان را که روی آن واژه «اصلاح» چاپ شده بر تن دارد. قرار بود روی لباس این افراد واژه زندانی چاپ شود اما آقای فرانسیس به شدت با درج این کلمه مخالف بود زیرا آن را مخالف حقوق بشر می دانست.سرآشپز این رستوران که صورتش از رنج هایی که در گذشته کشیده خبر می دهد عاشق آشپزی است. او می گوید؛ «بیش از یک سال است که در این مکان مشغول به کار هستم. من دوست دارم از بیرون هم سفارش بگیرم.»در کنار او لورن 27 ساله ایستاده است. او اکنون در سال دوم محکومیت 4 ساله اش به خاطر سرقت خودرو به سر می برد. او سخت سرگرم تزیین ظرف ها و قرار دادن آنها در سینی است. او با قد بلند و لبخند جذاب خیلی خوش چهره به نظر می رسد و خالکوبی بر بازوی خود دارد که نام گروهی که در زمان شرارت با آنها فعالیت می کرد رویش حک شده است اما در پشت او هم شعار گروهش خالکوبی شده که می گوید؛ «من عاشق بویی که از آشپزخانه می آید، هستم.»این رستوران بسیار مشهور شده و شعبه یی هم در ایستگاه پلیس زده است. البته شکست هایی هم داشته و خیلی از کارمندانش به علت اقدام به فرار و انجام رفتارهای نامتعارف به سلول شان بازگردانده شده اند.
الن - ایران - تهران |
این که چیزی نیس.من یه کشور میشنا سم که تمام مسولینش دزدن.اگه گفتین کجاس؟!! |
شنبه 3 آذر 1386 |
|
ساحلپ - ایران - تهران |
بی مزه |
شنبه 3 آذر 1386 |
|
شمس - پاکستان - کویته |
آلن : جان درسته من هم میشناسم
|
شنبه 3 آذر 1386 |
|
یوسف - ایران - تهران |
الن جان خوت پاک پاکی؟ |
یکشنبه 4 آذر 1386 |
|
امید - ایران - تهران |
آفرین یوسف جان .کسی می تونه از چیزی ایراد بگیره که خودش کاملا از اون مورد مبرا باشه |
دوشنبه 5 آذر 1386 |
|
عسل - ایران - تهران |
الن جان منم میشناسمش
یوسف همه ما پاک به دنیا میآییم این روزگاره که تورو دزد و قاتل میکنه که اگر باهاش جنگیدی مردی . |
دوشنبه 5 آذر 1386 |
|
الن - ایران - تهران |
من که ماست خودمو میخورم. |
دوشنبه 5 آذر 1386 |
|
الن - ایران - تهران |
پس بشینید یا دزدی کنید چون تمام اقازاده ها دزدن و یا ایراد نگیرید و نگیم چرا با پول مردم تو کانادا هتل میسازین و ماشین های 200میلیونی سوار میشید؟نکنه قراره همه معصوم باشن تا از سرنوشت پول های به باد رفته کشورشون بپرسن؟ |
دوشنبه 5 آذر 1386 |
|
یوسف - ایران - تهران |
ما کسانی که همش غر میزنیم و ایراد می گیریم واقعاْ خودمون برای این آب و خاک چیکار کرده ایم ؟ |
سهشنبه 6 آذر 1386 |
|