معمای پیچیده جنایت در کارگاه مبل سازی

معمای پیچیده جنایت در کارگاه مبل سازی
متهمان سرقت خونین از کارگاه مبل سازی در جلسه محاکمه انگشت اتهام را به سوی یکدیگر نشانه رفتند و قضات دادگاه را با معمایی پیچیده روبه رو کردند.
به گزارش خبرنگار ما روز گذشته صفر خاکی نماینده دادستان تهران هنگامی که در جایگاه ویژه شعبه 74 دادگاه کیفری استان قرار گرفت به تشریح جنایتی پرداخت که در جریان آن جوانی به نام حسین در یک کارگاه مبل سازی از پای درآمد. خاکی در توضیح ماجرا گفت؛ «در این پرونده سعید 21 ساله متهم به مباشرت در قتل عمدی و بابک متهم به معاونت در قتل عمدی جوانی به نام حسین هستند. روز 29 تیرماه سال 84 ماموران کلانتری شهرک راه آهن از وقوع قتل در یک کارگاه مبل سازی مطلع شدند و با حضور در محل مشاهده کردند مقتول دست و پایش بسته و پارچه یی دور گردنش پیچیده شده است. در جریان تحقیقات با اطلاعاتی که از صاحب کارگاه به دست آمد و همچنین با بررسی اموالی که از متهمان در صحنه باقی مانده بود در فاصله کوتاهی از زمان وقوع قتل متهمان بازداشت شدند و ضمن اعتراف به قتل انگیزه شان را سرقت از کارگاه اعلام و تاکید کردند فقط 140 هزار تومان از مقتول دزدیده اند. نماینده دادستان تهران ادامه داد؛ پزشکی قانونی علت اصلی فوت حسین را خفگی ناشی از انسداد مجاری فوقانی تنفسی اعلام کرد و در نهایت سعید قتل را پذیرفت و بابک به همدستی با وی اقرار کرد. به همین خاطر درخواست صدور حکم قانونی را دارم.»
در ادامه جلسه محاکمه اولیای دم مقتول برای سعید به عنوان متهم ردیف اول درخواست قصاص کردند و خواستار اشد مجازات برای بابک شدند. سپس قاضی کوه کمره یی رئیس دادگاه نوبت را به سعید داد تا به دفاع از خود بپردازد. این جوان با انکار اتهام قتل، همدستش را به عنوان عامل اصلی جنایت معرفی کرد و گفت؛ من و بابک هر دو از شهرستان به تهران آمده بودیم و دنبال کار می گشتیم تا اینکه روز حادثه به دهکده المپیک رفتیم و پس از صحبت با صاحب کارگاه مبل سازی توانستیم در آنجا مشغول به کار شویم و قرار شد شب ها را نیز نزد حسین - یکی از کارکنان کارگاه- بمانیم.وی افزود؛ هنگامی که برای خرید شام بیرون رفتیم بابک به من گفت در دست حسین 30 هزار تومان پول دیده است. از من خواست به او کمک کنم تا پول را از حسین بدزدیم اما من وی را از این کار منصرف کردم و در نهایت به کارگاه بازگشتیم. برای خواب آماده شده بودیم که ناگهان حسین از کارگاه به طرف مغازه رفت و بابک به وی حمله کرد و از پشت گردن او را گرفت و به من اشاره کرد تا کمکش کنم ولی من این کار را انجام ندادم. آن دو با هم درگیر شدند و حسین در حالی که دست و پا می زد یک پیچ گوشتی را که روی زمین افتاده بود برداشت اما نتوانست با آن از خودش دفاع کند و ناگهان خون از بینی و دهانش بیرون زد. هرچه به بابک اصرار کردم که حسین را رها کند به حرفم توجهی نکرد و بعد از آنکه مرد جوان روی زمین افتاد بابک از من خواست برایش سیم و پارچه ببرم تا دست و پا و گردن وی را ببندد. من نیز از ترس این کار را کردم.متهم به قتل در ادامه اظهاراتش گفت؛در این هنگام همسایه ها با شنیدن داد و فریادهای ما به مقابل کارگاه آمدند و بابک به آنها گفت اتفاق خاصی نیفتاده و ما در حال شوخی با یکدیگر بودیم و آنها نیز رفتند. همه ماجرا به این شکل اتفاق افتاد و من در قتل هیچ نقشی نداشتم و اگر سابقه زندگی ام را بررسی کنید متوجه می شوید اصلاً نیازی به دزدی و آدم کشی ندارم.در این هنگام قاضی دادگاه به بخشی از اعترافات قبلی سعید اشاره کرد و گفت؛ تو گفته یی برای اینکه مقتول داد و فریاد نکند با چاقو او را تهدید کرده و سپس دست و پا و گردنش را بسته یی. در این باره چه می گویی؟متهم پاسخ داد؛ آن زمان من 18 سال بیشتر نداشتم و هرچه قبلاً گفتم تحت فشار بوده و به هیچ وجه با حسین درگیر نشدم.در ادامه جلسه محاکمه بابک در جایگاه متهم قرار گرفت و با پذیرفتن اتهام همدستی در قتل ایفای نقش اصلی در این جنایت را انکار کرد و گفت؛ این سعید بود که در دست مقتول پول را دید و به من پیشنهاد سرقت داد و خود وی نیز آن مرد را کشت و من فقط با وی همدستی کردم. متهم ردیف دوم ادامه داد؛ پس از فرار از کارگاه به ترمینال رفتیم در حالی که هنوز نمی دانستم حسین فوت شده است. از سعید در این باره سوال کردم او مرگ مرد جوان را تایید کرد و گفت خودش در پایان کار بینی و دهان حسین را گرفته و از مرگ وی مطمئن شده است. بعد از آن هر کدام به شهر خودمان رفتیم.بعد از پایان دفاعیات دو متهم، وکیل سعید در جایگاه قرار گرفت و گفت؛ در بازجویی های اولیه بعد از آنکه موکلم قتل را گردن گرفت بابک از زندان برایم نامه یی نوشت و طی آن از پذیرش اتهام قتل از سوی سعید تشکر کرد و این نشان می دهد در این قتل هر دو متهم نقش داشته اند و نمی توان سعید را به تنهایی عامل این جنایت دانست.در ادامه وکیل مدافع متهم ردیف دوم نیز بر بیگناهی موکلش اصرار کرد و سپس قاضی دادگاه ادامه رسیدگی به پرونده را برای مشخص شدن قاتل اصلی و تحقیق درخصوص نامه بابک به آینده موکول کرد.
رأی دهید
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.
  • اجبار شرم‌آور شوهر سوری: بوسیدن پای مادر شوهر متکبر، جنجالی تازه در شبکه‌های اجتماعی! + ویدئو
  • شما حتی یک اسم مسلمانی روی این همه دختربچه نمی‌بینید! آنچه برباد رفته، «اسلام» است
  • اعتراف جنجالی کمال تبریزی: من در اشغال سفارت آمریکا حضور داشتم! + ویدئو
  • تشویق یکصدای رسول خادم توسط تماشاچیان بعد از اعلام نام علیرضا دبیر!
  • راز «زشت‌ترین حیوان جهان»؛ چه توضیحی پشت پرده دماغ میمون بینی‌دراز پنهان است؟
  • حضور معنادار مسیح علینژاد در کنار حامیان رهبر اپوزیسیون ونزوئلا + ویدیو
  • مهران غفوریان: فحاشی به دختر خردسالم دور از انسانیت است. با دختر ۷ ساله من چه کار دارید؟
  • تصویری کمتر دیده شده: بوسه محمد مصدق بر دستان ثریا اسفندیاری
  • «کوچر بیرکار»، پناهنده کُرد ایرانی که استاد ریاضی دانشگاه کمبریج شد، دومین ایرانی برنده مدال «فیلدز» پس از مریم میرزاخانی
  • جایزه فحاشی؟ کادوی آیفون ۱۷ پرومکس برای مداحی که اردستانی را حرام زاده نامید! + ویدئو
  • +205شیرین سعیدی، استاد دانشگاه آرکانزاس، به دلیل «تمجید از خامنه‌ای و مواضع ضداسرائیلی» اخراج شد
  • +153شاهزاده رضا پهلوی: هم‌صدایی و همبستگی‌ را حفظ کنید و خواستار آزادی همه بازداشت‌شدگان باشید
  • +138حمایت مردم از شاهزاده رضا پهلوی در مراسم خسرو علی‌کردی؛ بازداشت نرگس محمدی و چند فعال دیگر
  • +136مهری طالبی دارستانی، از مدافعان حجاب اجباری، پس از بازجویی توسط نیروهای امنیتی سکته کرد!
  • +125اتریش حجاب را برای دختران زیر ۱۴ سال در مدارس ممنوع کرد
  • +108چرا یک نفر این آقای ابوالفضل اقبالی را از برق نمی‌کشد؟: پدیده شوهرکُشی در ایران از زن‌کُشی بیشتر است
  • +108شما حتی یک اسم مسلمانی روی این همه دختربچه نمی‌بینید! آنچه برباد رفته، «اسلام» است
  • +106تشویق یکصدای رسول خادم توسط تماشاچیان بعد از اعلام نام علیرضا دبیر!
  • +105بانگی که از خراسان برخاست؛ این است شعار ملی، رضا رضا پهلوی
  • +100برادر خسرو علی‌کردی: فریاد خون‌خواهی برادرم را در مجامع بین‌المللی مطرح می‌کنم