تأسیس فاحشهخانه کلکتیو برای المپیک زمستانی ۲۰۱۰
تأسیس فاحشهخانه کلکتیو برای المپیک زمستانی 2010
ونکوور، کانادا – سوزان دیویس خود را یکی از آدم های خوشبختها میداند. در 21 سال زندگی به عنوان تنفروش، دیویس 39 ساله، همکاران بسیاری دیده است که در شنزار "داونتاون ایستساید" ونکوور خودکشی کردهاند، به قتل رسیدهاند، ایدز گرفتهاند یا بر اثر مصرف بیش از حد مواد مخدر مردهاند.
او خودش بر اثر مصرف کوکائین چهار بار دچار حمله قبلی شده و از چندین حمله مشتریان هنگام کار در خیابانها، جان به در برده است. دیویس با اشاره به 99 درصد از همکارانش که در این منطقه محروم و اعتیادزده مردهاند، میگوید: «من جزو یک درصد هستم.»
اکنون دیویس و سایر تنفروشان محلی گرد آمدهند تا اولین فاحشهخانه مشترک در کانادا را تأسیس کنند، تا زنان جای امنی برای کار داشته باشند. این گروه، که از سوی تنفروشان محلی تأسیس شده است و "ائتلاف کلمبیای بریتانیایی زنان تجربی" نام دارد، ماه بعد کار مشترک خود را آغاز خواهند کرد و آن زمان کارهای مقدماتی افتتاح یک فاحشهخانه مشترک تقریباً به انجام رسیده است.
اعضای گروه کار، جستجو برای محل را آغاز کردهاند و در حال تهیه فهرستی از رشتههای تجاری، پلیس و سازمانهای کار یاریرسان محلی هستند. مقامات محلی که میخواهند شهر را برای برگزاری مسابقات المپیک زمستانی سال 2010 پاکسازی کنند، حاضرند این ایده را بررسی نمایند.
هاوارد چاو، سخنگوی پلیس ونکوور، میگوید: «ما میخواهیم هر چیزی را که به بهبود وضعیت تنفروشان یاری رساند، مورد بررسی قرار دهیم و امنیت آنها را بیشتر کنیم و شرایط جامعه را بهبود بخشیم.» اما به یک شرط: «باید قانونی باشد.»
بهرهوری از استثنای قانونی
تنفروشی در کانادا قانونی است. اما از آن جایی که بسیاری از کارهای مرتبط با آن قانونی نیستند – نظیر مشترییابی در مکانی عمومی، اداره فاحشهخانهها و امرار معاش از طریق جاکشی – گروه در صدد است تا از دولت فدرال، معافیتهایی را تقاضا کند.
دولت قبلاً اجازه داده است در شهر، محلی امن و تحت کنترل برای تزریق باز شود، محلی که به معتادان تزریقی پناه میدهد. دیویس با اشاره به این محل و نیز اقدامات ابتکاری دیگر نظیر برنامههای ارائه سرنگهای مجانی و مراکز آزمایش تجویز هروئین به معتادان، میگوید: «ونکوور دارد واقعاً زمینههای اجرایی ایدههای نوین را بررسی میکند.»او میگوید: «ما نمیتوانیم کاری کنیم که پلیس را به دستگیری ما وادارد. بنابراین چیزی که میگوییم این است، "این جای خیلی کوچکی است، بگذارید امتحان کنیم و نشان دهیم به نظر ما چه اتفاقی خواهد افتاد، این کار شکایت از سوی همسایگان را بسیار کم خواهد کرد و ایمنی تنفروشان را در داونتاون ایستساید بیشتر خواهد کرد."»
سازمانهای "رهایی از تجاوز ونکوور" و "خانه امن زنان" به ایده فاحشهخانه مشارکتی اعتراض دارند زیرا فحشا را یکی از عوامل استمرار خشونت علیه زنان میدانند. دیزی کلر، سخنگوی "خانه امن زنان" میگوید، اکثریت بزرگی از تنفروشان اگر امکان داشته باشند، این کار را رها خواهند کرد. او گفت: «این تصور که زنانی هستند که درصورت امکان انتخاب دیگری، آزادانه تصمیم به تنفروشی بگیرند، یک تصور باطل است.» او افزود، چنین فاحشهخانهای از اکثریت زنان آسیبپذیر ونکوور، که به تنهایی در خیابانها کار میکنند و احتمالاً پول ندارند تا در آن شریک شوند، حمایت نمیکند.
کلر میگوید، مبارزه با جاکشها و دلالان در امنیت تنفروشان تأثیر بیشتری دارد تا تأسیس مکانی که مردان بتوانند در آن به استثمار زنان ادامه دهند. «به نظر ما مردان حق ندارند برای لذت خود، زنان را خرید و فروش کنند.»
دیگرانی هم هستند که این کار را برگزیدهاند
دیویس میپذیرد که، در شرایط ایدهآل، زنانی که بخواهند این کار را رها کنند، میتوانند. اما میگوید که او بنا به میل خود وارد این کار شده است و دیگرانی هم هستند که این راه را آزادانه انتخاب کردهاند. به نظر وی: «برای فمینیستها سخت است که این را هضم کنند. در واقع همه میخواهند حق انتخاب سرنوشت خود را داشته باشند. بسیاری هستند که بدون این که تجربهای داشته باشند میخواهند نظر خود را به ما تحمیل کنند.»
پیشنهاد تأسیس این فاحشهخانه مورد استقبال برخی از تنفروشان آن منطقه قرار گرفته است؛ تعداد این تنفروشان به 60 نفر میرسد که در فاصله اواخر دهه 1980 تا 2001 تعدادی از آنها ناپدید شدهاند. مفقودالاثر شدن این زنان منجر به آغاز تحقیقات درباره بدترین پرونده قتلهای زنجیرهای در کانادا گشت.
شخص مظنون، رابرت ویلیام پیکتون، یک پرورشدهنده محلی خوک، در سال 2002 دستگیر شد و به 26 مورد قتل محکوم شد. در حال حاضر مرگ شش زن دیگر در دست تحقیق است و دادگاه دیگری در این باره برگزار خواهد شد.کری پورت و شری کیزلباخ، هماهنگکنندگان سازمان غیر انتفاعی "انجمن مشاوره و آموزش آلترناتیوهای فحشا" واقع در ونکوور، میگویند از هنگام این تحقیقات، اقدامات ناچیزی جهت تأمین امنیت تنفروشان انجام شده است.
آنها میگویند، تنفروشانی که در خیابانها کار میکنند همچنان طعمه مشتریانی هستند که خشونت اعمال میکنند. و در حالی که مخالفان فاحشهخانه اشتراکی با این طرح مخالفند، پورت و کیزلباخ میگویند اگر تنفروشان در محلهای بسته، نظیر فاحشهخانه و همراه با محافظ کار کنند، احتمال وقوع خشونت بسیار کمتر خواهد شد، گرچه از بین نخواهد رفت.پورت میگوید: «هر وقت که آدم بیرون میرود، نمیداند چه اتفاقی خواهد افتاد. آدم نمیداند که آیا شب آخر عمرش خواهد بود، و این فشار عصبی مسخرهایست که باید با آن زندگی کرد.»به گفته وی، جامعه سالیان زیادی برای قانونی کردن فحشا مبارزه کرده است، زیرا کاری مخفی بود و زنان را مجبور میکرد در انزوا و تحت شرایط خطرناک کار کنند.
دیویس که پیشتاز ایده فاحشهخانه اشتراکی است، میگوید مکانی را میخواهد که "دوران طلایی فحشا" را احیا کند، زمانی را که فاحشهخانههای قدیمی آزادانه کار میکردند.
رقاصان، شام و یک اتاق
او میگوید، این گروه، در همان فاحشهخانه، یک موزه و گالری افتتاح خواهد کرد تا صنایع و تاریخچه رقاصان و فواحش را به نمایش بگذارد. همچنین رستورانی خواهد داشت همراه با نمایشهای استریپتیز.
به گفته وی، هر تنفروشی میتواند با اندکی پول به این فاحشهخانه ملحق شود و اتاقهای ارزان و تمیز اجاره کند. اگر چه همه در هزینهها شریک هستند، اعضا سرمایه میگذارند و سود میبرند. همچنین استانداردهای کار رعایت خواهد شد.
دیویس میگوید، اکنون، برخی از نیرومندترین مخالفان، بنگاههای ارائه محافظ هستند که در صورت وجود یک رقیب سازمانیافته کارشان در مخاطره قرار میگیرد. سیاستمداران و تجار محلی موافق این طرح هستند. دیویس میگوید، هدف این گروه آن است تا زمان برگزاری بازیهای المپیک که حضور تعداد زیادی توریست انتظار میرود، موزه و فاحشهخانه افتتاح شده باشد.
او میگوید، از آن جایی که بخشی از وظیفه کمیته سازماندهنده المییک، کمک به بهبود وضعیت اقتصادی شهر است، چنین شرکتی میتواند با این وظیفه منطبق باشد و در عین سودآوری رشته سکس را تحت کنترل نگاه دارد.
پورت و کیزلباخ یادآوری میکنند که بازیهای بینالمللی مانند المپیکها، معمولاً موجب افزایش تقاضا برای فحشا میگردند. برای مثال، پیش از برگزاری مسابقات جام جهانی فوتبال در آلمان، سیاستمداران و گروههای حقوق زنان آن جا ورود 40 میلیون زن به کشور را برای کار در رشته فحشا پیشبینی کرده بودند.
دیویس میگوید، علیرغم قضاوت درباره خوبی و بدی این کار، نیاز مبرمی به ایجاد امنیت برای تنفروشان وجود دارد.«ما میتوانیم همچنان درباره اصول اخلاقی مشاجره کنیم، من فکر نمیکنم این کار باید برچیده شود... اما نمیتوانیم وجود آن را انکار کنیم. منظورم این است که چگونه اصول اخلاقی اجازه میدهد آدمها بمیرند؟»