چگونه یک کودک خیابانی برنده جایزه نوبل پزشکی شد
چگونه یک کودک خیابانی برنده جایزه نوبل پزشکی شد
ماریو کاپچی ایتالیایی تبار که جایزه برنده نوبل پزشکی امسال را از آن خود کرده است اولین درسهای خود را در کلاس سختیها و بدبیاریهای دوران کودکی فراگرفت. خبرگزاری رویترز طی گزارشی در مورد شرح حال این دانشمند مینویسد ماریو زمانی که کودکی بیش نبود ، مادرش به عنوان زندانی سیاسی در یک اردوگاه نازیها زندانی شد و او مدت چهار سال در خیابانهای ایتالیا سرگردان بود. ماریو کاپچی که در سال ۱۹۳۷در ورونا به دنیا آمده است میگوید وقتی مادرم را به بازداشتگاه نازی "داخائو" بردند فقط سه سالم و نیم سن داشتم. او مرا به یک خانواده کشاورز در ایتالیا سپرد، زیرا گمان میکرد بدون او شانس بیشتری برای زنده ماندن دارم. بعد از آن پولهایی که مادرم به آنها داده بود تمام شد و من درحالی که چهار سال و نیم سن داشتم تا ۹سالگی در خیابانها رها شدم. نمیتوانم بگویم چگونه زنده ماندم. او در مصاحبه دانشگاه یوتا در سال ۱۹۹۷جزییات دلخراش و تلخ بیشتری از زندگی خود را بیان کرده است. ماریو میگوید به طرف جنوب رفتم گاهی در خیابانها زندگی میکردم، گاهی به دستههای سایر کودکان بیخانمان میپیوستم و گاهی در یتیمخانه بسر میبردم، اما بیشتر وقتها گرسنه بودم. او یک سال را در شهر رجیو املیا بود که به علت سوءتغذیه در بیمارستان بستری شد. مادر ماریو بعد از پایان جنگ جهانی دوم ، پس از یک سال جستجو سرانجام فرزندش را یافت و آن دو راهی آمریکا شدند. در آنجا شانس به او روکرد، هر چند هنوز زبان انگلیسی را یاد نگرفته بود. ماریو میگوید خیلی خوش شانس بودم. داییام در آمریکا زندگی میکرد. او یک فیزیکدان عالی بود. این موقعیت مرا به سوی علم کشاند. ابتدا آموختن فیزیک را آغاز کردم بعدها به زیست شناسی روی آوردم. ماریو اکنون استاد برجسته زیست شناسی و ژنتیک انسانی در دانشگاه یوتا است او معتقد است زندگی خیابانی به سرسختی او به عنوان یک دانشمند کمک کرده است. در آزمایشگاه او این سرسختی را برای پرورش موشهای عالی بکار گرفت. این شیوه یک روش تحقیقاتی پرورش موشها فاقد یک ژن خاص است که به دانشمندان در درک عملکرد ژنهای مجزا کمک میکند. او میگوید یکی از کارهایی که باید انجام داد آنست که آنقدر حماقت داشته باشی که طرحی را بیشتر مردم آن را کنار گذاشتهاند، ادامه دهی. او مسیر خود را به سوی جایزه نوبل فقط شانس میداند. او امیدوار است فرصتها و منابع در اختیار سایر دانشمندان جوان قرار گیرد تا تواناییهایشان را اثبات کنند. به نظر او، درسی که از تجربه او میتوان گرفت اینست که نمیتوان پیشبینی کرد که استعدادها از کجا ظهور خواهند کرد بنابراین باید امکانات پیشرفت و ترقی برای همه فراهم باشد.