حسین شریعتمداری صدای تندروها در ایران
حسین شریعتمداری، 'صدای تندروها در ایران'
مایکل اسلکمن گزارش خود را با محکومیت به حبس ابد حسین شریعتمداری در 27 سالگی به خاطر عقاید سیاسی اش آغاز می کند و به شکنجه وی از جمله کشیدن ناخن های پا و دست، کشیدن دندان ها و وارد کردن شوک الکتریکی می پردازد و می گوید که هنگامی که متحدان او به قدرت می رسند و او از زندان آزاد می شود، چه اتفاقی می افتد؟
به نوشته مایکل اسلکمن، حسین شریعتمداری که دندان هایش را در شکنجه پلیس مخفی زمان شاه از دست داد، امروز مایه هراس بسیاری از مردان کشورش است.
او به صدای تندروهای ایران تبدیل شده است، نه فقط تندرو که افراطی و آشتی ناپذیر.
به نوشته نیویورک تایمز، او قد کوتاهی دارد و ریشی جو گندمی و رفتاری متواضعانه. کمتر کسانی از مصونیت آقای شریعتمداری برخوردارند. سمت رسمی وی، نماینده آیت الله خامنه ای، رهبر ایران در روزنامه کیهان است و ارتباطات نزدیکی هم با سازمان های اطلاعاتی دارد.
حسین شریعتمداری واژه بنیادگرا را دوست ندارد و لفظ اصولگرا را ترجیح می دهد. او هدفش را پرورش سیستم مذهبی (جمهوری اسلامی) می داند که تقریبا 30 ساله است و کماکان در جستجوی راه خود است.
وی می گوید که هنوز افرادی هستند که ارزش ها را به چالش می گیرند و منظورش از چالش " افرادی هستند که درباره ارزشهای سیستم(حکومتی) بحث می کنند."
مدیر مسئول کیهان می گوید زنانی که محدودیت های لباس را نادیده می گیرند و روسری خود را عقب می کشند، مردانی که از مدل های موی بی بند و بار استفاده می کنند، روحانیونی که بنیاد های مذهبی تئوری ولایت فقیه را زیر سئوال می برند، از این دسته از افراد به شمار می روند.
گزارشگر نیویورک تایمز در گزارش خود به تاریخچه روزنامه کیهان می پردازد و می گوید که این روزنامه ابتدا در سال 1942 منتشر شد و بعد به صدای انقلاب ایران تبدیل شد.
امروزه این روزنامه به نوشته مایکل اسلکمن، هفتاد هزار نسخه تیراژ دارد و هزار کارمند در اروپا، آسیا و خاورمیانه دارد. کیهان به انگلیسی نیز منتشر می شود.
منتقدان این روزنامه می گویند که کیهان تنها ابزاری در دست سازمان های اطلاعاتی است. ماشاالله شمس الواعظین، که پیشتر در کیهان کار می کرد و 15 سال پیش از زمان پیوستن آقای شریعتمداری، این روزنامه را ترک کرد، می گوید: "حقیقت آن است که کیهان، یک روزنامه اطلاعاتی است."
این گزارش می گوید: حسین شریعتمداری 58 ساله دفتری در قسمت مرکزی شهر دارد. در ساختمانی که یادآور دفتر حزب حاکم شوروی سابق است. او همیشه شخصا از مهمانانش استقبال می کند. در میز کنفرانس او سیب، انجیر، هندوانه و میوه های فصل دیده می شوند.
در مورد او شایعات مختلفی وجود دارد از میلیون ها دلار پول در خارج از کشور تا تملک قصری در کانادا اما مصطلح ترین شایعه در مورد او، بازجو بودن وی در سازمان های اطلاعاتی است.
آقای شریعتمداری می گوید که چنین سخنانی بی پایه هستند. البته او می گوید که از وی در برخی مواقع خواسته شده تا با زندانیان صحبت کند و می افزاید که با مسرت، بازجو می شد.
آقای شریعتمداری در جوانی می خواست دکتر شود. در ایران در این رشته درس می خواند و کار می کرد و به گسترش عقاید آیت الله خمینی کمک می کرد. اما بازداشت و به حبس ابد محکوم شد.
سپس انقلاب رخ داد و او از زندان آزاد شد. اولین توقف وی در سپاه پاسداران بود که در حین جنگ ایران و عراق، از فرماندهان آن بود.
گزارشگر نیویورک تایمز می گوید آقای شریعتمداری در حین این مدت آرام و خویشتن دار بود اما رفتارش هنگامی که از او درباره مقاله اش درباره بحرین پرسیده شد، تغییر کرد.
وی گفت: "اینها کشورهایی هستند که حتی 200 سال هم سابقه ندارند، که ظاهرا اشاره وی نه تنها به بحرین بلکه به کل کشورهای منطقه خلیج فارس بود."
هنگامی که مصاحبه با آقای شریعتمداری پایان یافت، وی دست داد و دست راستش را به نشانه صداقت و مهر و محبت روی قلبش گذاشت و به هر کدام از مهمانانش کادویی داد. کیفی که از روزنامه کیهان پر شده بود.
