فیلترینگ محکوم کردن فرهنگ جامعه به زندان انفرادى
فیلترینگ؛ محکوم کردن فرهنگ جامعه به زندان انفرادى
فرج سرکوهی (منتقد و روزنامه نگار)
برخى خبرگزارى هاى داخلى مسدود شدن چند ساعته وب سایت هاى گوگل و جى میل را در ایران به «بروز اشکالات فنى در مرکز فیلترینگ ایران» نسبت دادند و برخى محافل، تایید فیلترینگ این وب سایت ها را در مصاحبه مطبوعاتى حجت الاسلام حمید شهریارى، دبیر شوراى اطلاع رسانى، تصمیم برنامه ریزى شده اى ارزیابى کردند که به احتمال در همان مراحل آغازین اجرا به دلایلى اعلام نشده متوقف شده است.
گرچه تکذیب حذف کامل وب سایت گوگل، خطر محروم شدن ایرانیان را از یکى از منابع مهم بین المللى کسب اطلاعات و یکى از پرکاربرترین وب سایت هاى جهان منتفى کرد و از نگرانى ها کاست، اما ادامه فیلترینگ گسترده اینترنت در ایران و جنگ و گریز سانسور با شاهراه آزاد اطلاعاتى جهان نشانه اى گویا از روندى تلقى شد که نفى حق آگاه شدن شهروندان و قطع ارتباط آنان با جهان را نشانه رفته است.
در کشورى که دامنه گسترده سانسور اینترنت، فیلترینگ وب سایت ها، وبلاگ ها و حتى واژه ها به آن جا کشیده است که به گفته آقاى اسماعیل رادکانى، مدیر کل مدیریت و پشتیبانى فنى شرکت فن آورى اطلاعات، «ماهانه حدود ۱۳۰۰ سایت به صورت اتوماتیک پالایش و یا از طریق قوه قضاییه و کمیته مصادیق پایگاه هاى غیر اینترنتى فیلتر مى شوند»، نگرانى هایى که مسدود شدن چند ساعته گوگل پدید آورد درک شدنى است.
سرمایه گذارى هاى کلان دولت جمهورى اسلامى براى محروم کردن ایرانیان از شاهراه آزاد مبادله اطلاعات، خریدارى و راه اندازى سیستم هاى پیشرفته فیلترینگ، تصویب قوانین و تاسیس نهادهاى مختلف براى سانسور اینترنت و... گرچه راه را بر بهره گیرى از پیشرفت تکنولوژى ارتباطات نمى بندد، اما مى تواند رابطه ایرانیان را با تحولات سیاسى، فرهنگى،ادبى، هنرى و علمى جهان قطع یا تضعیف کند.
اغلب گزارش هاى داخلى و بین المللى حکایت از آن دارند که سانسور خبرى جامعه جوان و به شدت سیاسى شده ایرانى در سه دهه اخیر، در سطح جامعه و در عرصه سیاست، کارایى خود را تا حد بالایى از دست داده است.
بهره گیرى از اینترنت در ایران به لایه هاى با سوادتر، اما پر نفوذتر جامعه، محدود است. با این همه آمار بالاى کاربران اینترنت و وبلاگ نویسان در ایران از تلاشى خبر مى دهد که در غیبت مطبوعات و دیگر رسانه هاى آزاد مى کوشد تا خلاء فرهنگى و سیاسى و علمى، رکود ادبى و هنرى و سکوت فکرى و نظرى را با بهره گیرى از اینترنت پر و خود را از انزواى فکرى، فرهنگى، هنرى، ادبى و علمى به جهان گردش آزاد اطلاعات و افکار و آثار پرتاب کند.
رشد معیوب آینده
اغلب جامعه شناسان، ارتباط خلاق و فعال با جهان را از زمینه هاى اصلى ارتقاء فرهنگى یک جامعه مى دانند و بر آنند که مبادله آزاد اطلاعات، افکار و آثار هنرى و ادبى در جهان نه فقط بر ذهنیت و شعور لایه هاى تحصیل کرده یک جامعه که بر شکل گیرى شعور و روان شناسى کل جامعه تاثیرى کارساز دارد.
از این منظر، قطع ارتباط مردم یک کشور با جهان متحول معاصر، محکوم کردن فرهنگ یک جامعه به زندان انفرادى فرهنگ تک صدایى و نابودى آینده یک جامعه ارزیابى مى شود؛ چرا که زیستن در سلول انفرادى فرهنگ مسلط بیش از هر چه، به رشد معیوب نسل هایى منجر خواهد شد که مدیریت جامعه را در آینده بر عهده خواهند گرفت.
اغلب گزارش هاى داخلى و بین المللى حکایت از آن دارند که سانسور خبرى جامعه جوان و به شدت سیاسى شده ایرانى در سه دهه اخیر، در سطح جامعه و در عرصه سیاست، کارایى خود را تا حد بالایى از دست داده است.
تنوع و تعدد رسانه هاى صوتى و تصویرى فارسى زبان خارج از کشور و سرعت شگفت انگیز گردش شفاهى اخبار و شایعات سیاسى در میان لایه هاى گوناگون مردم، سد سانسور سیاسى را در عرصه خبرى تا حد زیادى شکسته است.
اما شکست سانسور در عرصه خبرها و شایعات سیاسى با موفقیت آن در عرصه هاى علمى، ادبى، هنرى و فرهنگى و با قطع ارتباط زنده و فعال ایرانیان با تحولات فکرى، هنرى ، ادبى و علمى جهان، جبران شده است چرا که حضور در این عرصه ها نیازمند مجالى فراخ تر از رسانه هاى خبرى است.
اینترنت نه فقط منبع غنى اطلاعات در همه زمینه ها است که به علاوه ، به دلیل تنوع و غناى اطلاعاتى، سرعت، آزادى و امکان پذیر کردن حضور و ارتباط فعال و خلاق کاربران، راه را بر معاصر شدن با جهان و پیوستن به تحولات فکرى، ادبى، هنرى و علمى باز مى کند و به همین دلیل، سانسور اینترنت نه فقط اقدامى استبدادى در عرصه سیاست که علاوه بر آن، قطع ارتباط شهروندان با جهان معنا مى شود.
سانسور مکتبى اینترنت
سانسور سیاسى رسانه هاى سنتى و اینترنت در حکومت هاى استبدادى حذف منتقدان سیاسى را هدف مى گیرد، اما دیگر عرصه هاى ذهنى و فرهنگى، از جمله علوم، ادبیات، هنر، فلسفه را تا آنجا که از انتقاد سیاسى مى پرهیزند، از آزادى نسبى برخوردار مى کند.
نسل هایى که در استبدادهاى سیاسى چشم عقل و حس به جهان باز مى کنند، بخت آن را مى یابند که تا حدى که سانسور رخصت مى دهد، فعال و خلاق با بخشى از تحولات فرهنگى، علمى، هنرى و ادبى جهان دمخور شوند و جهان را نه فقط از منظر فرهنگ سنتى غالب که از چشم اندازهایى متحول و رنگارنگ بنگرند.
به دوران پهلوى دوم که استبداد خشن سیاسى راه بر طرح هر تفکر انتقادى در عرصه سیاست مى بست و حتى مطالعه برخى کتاب ها به مجازات هاى سنگین منجر مى شد، روشنفکران و دیگر لایه هاى تحصیل کرده جامعه، تولید کنندگان آثار فرهنگى و مخاطبان آنان، بخت آن را داشتند که به شرط پرهیز از نقد سیاست مسلط، فیلم هاى با ارزش جهان را در سینماها ببینند، نشریات ادبى و فرهنگى جهان را بخوانند، در پاتوق هاى فرهنگى درباره تحولات هنرى و ادبى جهان بحث کنند، در نمایشگاه هاى نقاشى معاصر و در سمینارهاى علمى حضور یابند و...
نسل هایى که در دهه هاى چهل و پنجاه به بلوغ فکرى و فرهنگى رسیدند، روشنفکران، هنرمندان و نویسندگان این دو دهه و مخاطبان آنان، زخم استبداد پهلوى دوم را بر پشت و پیشانى داشتند، اما در مقایسه با سه دهه اخیر با فرهنگ جهانى دمخور و معاصر بودند.
معاصر بودن با جهان و ارتباط با تحولات فکرى و فرهنگى دنیا را از دلایل شکوفایى هنرى و ادبى دهه هاى چهل و پنجاه تلقى مى کنند.
سانسور در استبداد هاى مکتبى و ایدئولوژیک اما نه فقط سیاست، که علوم، نظام ارزشى، اخلاقى، دینى و به تقریب همه عرصه هاى زندگى را در بر مى گیرد.
تنوع و تعدد رسانه هاى صوتى و تصویرى فارسى زبان خارج از کشور و سرعت شگفت انگیز گردش شفاهى اخبار و شایعات سیاسى در میان لایه هاى گوناگون مردم، سد سانسور سیاسى را در عرصه خبرى تا حد زیادى شکسته است.
فرهنگ تک صدایى غالب در نظام هاى مکتبى، تنوع فکرى و فرهنگى را بر نمى تابد و مى کوشد تا امکانات ارتباطى با جهان را از دسترس شهروندان خود دور کند.
چشم انداز نسل هایى که در سایه سانسور مکتبى و در فضاى قطع ارتباط زنده، فعال و خلاق فکرى و فرهنگى با جهان به بلوغ فکرى مى رسند حد اکثر به ترجمه هاى مجاز سانسور شده محدود مى شود.حتى گروه اندک شمارى که در قالب سى دى و ویدیو به فیلم هاى سینمایى تولید کنندگان بزرگ دسترسى دارند، از دیدن اغلب فیلم هاى با ارزش و کم بیننده و آوانگارد محرومند.
حضور در کنسرت هاى زنده موسیقى غیر ایرانى و نمایشگاه هاى نقاشى و گرافیک هنرمندان معاصر جهان، حضور فعال در بحث هاى زنده و آوانگارد، حضور در سمینارها و کنفرانس هاى نظرى و علمى که دستاوردهاى نو را مطرح مى کنند، حضور در همه فضاها، محیط ها و بحث هایى که حضور معاصر تعریف مى شود، در استبدادهاى مکتبى دشوار یا ناممکن است.
تبعید آینده به گذشته
معاصر کردن همه آدمیان کره خاکى با جهان فکرى، هنرى، فرهنگى، ادبى، علمى، مبادله آزاد اطلاعات، آثار و افکار را از مهم ترین شاخص هاى اینترنت تعریف مى کنند.
اینترنت راه تحمیل فرهنگ تک صدایى و قطع ارتباط شهروندان با جهان معاصر را بر استبدادهاى مکتبى مى بندد.
فیلترینگ اینترنت، به معناى محروم کردن جامعه ایرانى از امکانى چنین کارا و غنى است و فقر فرهنگى، هنرى و علمى جامعه را تشدید کرده و نسل جوان جامعه ایران را، نسلى که آینده ما را در جهانى پیچیده تر از جهان کنونى مدیریت خواهد کرد، از جهان معاصر منزوى و به زیستن در گذشته اى ناممکن و مبهم محکوم مى کند.