از الهام ما تا الهام آنها - طنز ابراهیم نبوی
از الهام ما تا الهام آنها - طنز ابراهیم نبوی
این برنامه را از «اینجا» بشنوید
با سلام، این جانب عل اصغر، خبرهای هفته گذشته را از دگولس پرس به سمع و نظر شما میرساند.
خانم هاله اسفندیاری از زندان آزاد شد. وی که مدت 100 روز در زندان انفرادی بود، پس از آزادی گفت: «زندان اوین خیلی خوب بود، بازجوها مهربان بودند و من خیلی خوشم آمد.» وکیل هاله اسفندیاری گفت: «هاله اسفندیاری، هر وقت دلش بخواهد، میتواند از ایران برود.» دختر هاله اسفندیاری گفت: «مامانم هر وقت بخواهد میتواند از ایران برود، ولی دلش نمیخواهد برود.» بازجوی هاله اسفندیاری گفت: « ایشان اصرار عجیبی داشتند که در زندان بمانند، ولی ما مجبور شدیم ایشان را از زندان اخراج کنیم.» خود هاله اسفندیاری در این رابطه برو بر به بازجو نگاه کرد و هیچ چیزی نگفت.
رئیس خفنگ نیروی انتظامی اعلام کرد «خودروهای همراه عروس سه ماه توقیف میشوند.» معاون خفنگ نیروی انتظامی گفت: «اگر عروس و داماد بوق نزنند خیلی بهتر است.» مدیر خفنگ روابط عمومی نیروی انتظامی گفت: «اگر عروس و داماد سوار ماشین نشوند، بهتر است.» رئیس خفنگ نگهبانی نیروی انتظامی گفت: «اگر عروس و داماد پیاده عروسی کنند، بهتر است.» دربان خفنگ نیروی انتظامی گفت: «چه مرگتونه هی عروسی میکنین؟ بسه دیگه، ده نکنین دیگه.»
فرمانده نیروی انتظامی تهران در حال مهرورزی قبل از بازداشت
عبدالله تاتلیس معروف به عبدالله خودت گل، پیرهنت گل، سبیلت گل، روسری زنت گل، در مرحله اول انتخابات ترکیه رأی کافی نیاورد و انتخاب نشد. وی برای پیروزی در انتخابات به زنش گفت که مدل روسریاش را عوض کند تا شاید رأی بیاورد. در ونزوئلا، ولادیمیر عبدالله چاوز، رئیسجمهور فعلی و رهبر بعدی ونزوئلا، در حال اصلاح سر قانون اساسی، سرش را از بیخ برید و اعلام کرد «اگر ملت به من رأی بدهند، من رئیسجمهور مادامالعمر میشوم.» مردم ونزوئلا گفتند: «اگر رای ندهیم چی؟» چاوز گفت: «حالتان را میگیرم.» در همین راستا حسن آقای دوم، رئیس اردن، پارلمان این کشور را به کلی منحل کرد و دستور داد به جای آن پارک بسازند.
به خانم رأی ندهید، به خودم رآی بدهید
پنج هواپیمای توپولف در سال آینده سقوط خواهند کرد. هنوز از محل سقوط هواپیماها و زمان سقوط این هواپیماها اطلاعات دقیقی در دست نیست. اما چون معلوم است که این هواپیماهای توپولف قطعاْ خریداری شدهاند، در مورد سقوط آنها در سال آینده هیچ تردیدی نیست. چند نفر پیشنهاد کردند که برای کاهش مرگ و میر مسافران در جریان سقوط هواپیماهای روسی، دولت ایران پول هواپیماها را به دولت روسیه بدهد و آنها خودشان در همان روسیه هواپیما را به هر کوهی که میخواهند بزنند و لاشه آن را برای اطمینان به دولت ایران تحویل دهند؛ تا هم در هزینه حمل هواپیما به ایران و هم از نظر تعداد شهید صرفه جویی شود.
آقام محمود نفتی برای یک سفر تفریحی علمی به باکو رفت و با آقا الهام رئیسجمهور مادامالعمر جمهوری آذربایجان ملاقات کرد. محمود نفتی به الهام آنها گفت: «ما هم توی تهران یک الهام داریم، ولی اون کوچیکه، نصف شماست.» چند نفر گزارش گردند که در جریان سفر محمود نفتی به باکو نه سیل آمد، نه زلزله رخ داد و نه بیماری وبا همهگیر شد. به همین دلیل دولت جمهوری آذربایجان جشن عمومی اعلام کرد.
دو مقام بلندپایه ایران و جمهوری آذربایجان
پخش رادیو بیبیسی در روسیه ممنوع شد. ولادیمیر چکمه ضمن اعلام این خبر گفت: «چون همه مردم خبرها رو شنیده بودن، قطعش کردیم.»
دو توریست چینی که اراک را با پاریس عوضی گرفته بودند، به اتهام عکاسی از مناطق نظامی و طبعاْ جاسوسی دستگیر شده و با توجه به آشناییهای کافی که با تاریخ چین داشتند، سریعاْ به جاسوسی اعتراف کردند. اما بازجویان زندان اوین که مطمئن بودند توریستهای جاسوس چینی اهداف فرهنگی ندارند، آنها را سریعاْ آزاد کرده و قرار شد دو نفر روزنامهنگار چینی را که بعداْ برای سفر به ایران میآیند، به جای آنها دستگیر کنند.
گروهی از اشرار خفن در بلوچستان 30 نفر از مردم عادی را گروگان گرفتند که در اثر تلاش و فداکاری نیروی انتظامی ایران، پلیس پاکستان، گروگآنهای ایرانی را آزاد کرد.
گزارشی از هلسینکی: آدامسهایی برای تاریخضمن سلام به شما و مادرم ربابه، گزارش ویژه علمی خود را از هلسینکی به شما تقدیم میکنم. با کشف یک آدامس، یا به قول ما کرمونیها آندانس یا سقز، تحقیقات علمی دانشمندان فک و دندون و آندانسولوژی وارد مراحل جدیدی شد. این آندانس هفته پیش به وسیله یک دانشمند فنلاندی کشف شده. این دانشمند فنلاندی که این آدامس را از روی سنگی پیدا کرده بود، ساعتها این آدامس را تق تق جوید و تا یک هفته به جویدن آن ادامه داد. وی اعلام کرد که تا پنج هزار سال دیگر هم میتواند این آدامس را بجود. دانشمندان معتقدند آدامس جویدن در طول تاریخ بارها و بارها مورد استفاده علمی و تکنولوژیکی قرار گرفته است.
سون اندرسون، آدامس شناس معروف سوئدی و رئیس دانشگاه آدامسون گفته است که اولین بار در مصر و در جریان چسباندن پرکهای سنگی بزرگ و چند تنی اهرام ثلاثه مصر از آن استفاده شده است. سون آندرسون پاپیروسی را در اختیار دارد که نوشته روی آن، نشان میدهد که مصریها سی هفته صمغ درخت عنان را با نارگیل آنقدر میجویدند تا به صورت آدامس در میآمد و از آن به جای چسب استفاده میکردند. چسبندگی چسبهای مصری چنان زیاد بود که به آن چسب دوقلو میگفتند. چون بارها کارگرانی که از این چسبها استفاده میکردند، چنان مثل دوقلوهای به هم چسبیده به هم میچسبیدند که تا آخر عمر از هم جدا نمیشدند.
جری آدامس، که خانواده او سیصد سال است به تولید آدامس در آمریکا میپردازد، گفت که اولین بار جد پدری اش، آبراهام آدامس از عصاره یک صمغ آدامس گون آفریقایی به نام «بجو بجو» برای تعمیر لولههای توپ در جنگ استقلال استفاده کرده و در حال حاضر از همان آدامس برای گرفتن منافذ موشکهای فضاپیما و زیر دریاییهای مختلف استفاده میکنند.
«آدامس روزنبرگ» که در تاریخ با نام دیگرش یعنی رودلف هیملر شناخته شده است، اولین آلمانی است که از آدامس در تولید مینهای ضدنفر استفاده کرده است. آدامس روزنبرگ در یادداشتهای خود به نام «آدامسهای جنگ» که در سال 1957 منتشر شد، نوشت: «اگر آدامسها نبودند، مینهای ضدنفر نمیتوانست عامل مهمی برای جلوگیری از حملات دشمن به جبهه آلمان نازی شود.» اما ولادیمیر آدامسکی متخصص اکودامس، یا اقتصاد سیاسی آدامس در عصر فئودالیزم و خرده بورژوازی گفته است: «استالین 90 هزار نفر را در سیبری مجبور کرده بود که روزانه 20 ساعت آدامس بجوند تا بتوانند در مقابل متفقین مینهای ضدنفر بسازند.»
دکتر پ.ف.ک.ن.ع. آدامسکی از آکادمی سابق شوروی که اکنون در خط کرملین به ایستگاه قطار مرکز مسکو راننده تاکسی و تنها آدامسشناس قرون هشتم تا دهم ایران است، معتقد است: «از نقش آدامس در ایجاد یا جلوگیری از بسیاری جنگها نمیتوان چشم پوشید.» او میگوید: «اگر یعقوب لیث صفاری که هر روز نان و پیاز میخورد و به همین دلیل دائماْ دهانش بو میداد و همین موضوع باعث بسیاری از جنگهای او شده بود، آدامس میخورد، بسیاری از جنگهای وی اتفاق نمیافتاد.» او معتقد است شاید آدامس جویدن ژوزفین باعث بسیاری از حملههای ناپلئون به کشورهای همسایه شده باشد.
اما در تاریخ بشر هرگز کسی مانند جولیا رابرتز موفق به استفاده از آدامس برای پنهان کردن دهان گشاد خودش نشده است. جولیا رابرتز به دکتر هوشنگ کاووسی گفته است: «اون موقع توی سینما کسی به من شغلی نمیداد. چون تا دهانم رو باز میکردم، همه میتونستند تا وسط معده من رو ببینند. اولین بار وقتی با خوردن آدامس برای تست بازیگری رفتم، موفق به بازی در فیلمهای مختلف شدم.»
جین مانسفیلد، سالها قبل از جولیا رابرتز با خوردن آدامس به عنوان بمب جاذبه جنسی شناخته شد. بسیاری از هالیوودنگاران، نقش آدامس را در شهرت جین مانسفیلد بیش از نقش سینههای بزرگ او میدانند. در سینمای ایران نیز شهره آغداشلو یکی از جذابترین صحنههای سینمایی خود را در فیلم «سوته دلان» در مقابل بهروز وثوقی غول بازیگری سینمای ایران در حالی بازی کرد که یک آدامس بادکنکی را باد میکرد... آدامسی که در خاطره سینمایی ملت باقی ماند.
تصویری از جولیا رابرتز قبل از مصرف آدامس
در سه ماه گذشته فنلاند وارد یک عصر جدید شده است. گروهی از دانشمندان معتقدند کشف یک آدامس 5 هزارساله که روی آن جای دندانهای انسان اولیه مانده است، توسط «فینیش آرت اند ساینس» یا مؤسسه هنر و علم تمام شد، میتواند فنلاند را ۲۴۰ قدم در تاریخ علم پیش ببرد. در حالی که کارشناسان فنلاندولوژ یهاروارد معتقدند که این پیشرفت بزرگ، فقط میتواند فنلاندیها را ۲۱۵ قدم جلو ببرد. اکنون سؤالی که افکار عمومی را درگیر کرده، این است که «آیا این ۲۵ قدم در تاریخ فنلاند خیلی موضوع مهمی است؟» علی اکبر خوشحال، دگولس پرس، هلسینکی
دوازده صندلیصندلی اول- اولین صندلیاش یک لگن کوچولو بود که وقتی بچه بود، روی آن مینشست و پیپی میکرد.- وقتی بزرگتر شد، به مدرسه رفت و روی نیمکتی نشست که بچهها روی آن یک مشت مزخرفات تکراری را یاد میگرفتند.- بعد، به دانشگاه رفت و در همان روزهای اول برای اعتراض صندلیها را شکست.- وقتی از دانشگاه فارغالتحصیل شد، در ادارهای استخدام شد و یک صندلی کهنه فلزی گیرش آمد.- چند سال بعد مدیر کل شد و روی یک صندلی گردان نشست و احساس راحتی کرد.- از وقتی وزیر شده بود، روی مبل استیل مینشست.- بالاخره دستهایش را به دسته صندلی بستند و برق را به صندلی وصل کردند، لرزید و جان داد.
صندلی دومنیمکت مدرسه، یک صندلی مهربان بود که به دیگران هم اجازه نشستن میداد.
صندلی سومنیمکت پارک یک صندلی ساده و مهربان بود. بارها باعث شده بود که دخترها و پسرها با هم آشنا شوند و همیشه از اینکه امکان آشنایی غریبهها را فراهم کند، خوشش میآمد.
صندلی چهارممدیران و روسای کشور روی صندلی خودشان ننشسته بودند. به همین دلیل انقلاب شد.
صندلی پنجمنظامیان آنقدر رژه رفتند تا خسته شدند. آنها احتیاج به صندلیهای راحت داشتند. کودتا شد.
صندلی ششمآنان جوان بودند و نشستن روی صندلیهای دانشکده حوصلهشان را سر میبرد. صندلیها را شکستند، به خیابان آمدند و شورش دانشجویی اغاز شد.
صندلی هفتممردهای چاق روی صندلیهای راحت نشسته بودند. مردهای لاغر روی فرشی در زیرزمین خانه قدیمی نقشه کشیدند و چند مرد چاق را ترور کردند. بعد، مردهای لاغر روی صندلی مردهای چاق نشستند و بعد از مدتی چاق شدند. مردهای چاقی که زنده مانده بودند، به زندان رفتند و لاغر شدند و نقشه کشیدند که وقتی از زندان بیرون آمدند مردهای چاق را ترور کنند و صندلی آنان را بگیرند.
صندلی هشتمبرای راه انداختن پارلمان، ۳۰۰ صندلی راحت پیدا کردند، دشمنان مردم روی صندلیها نشستند.
صندلی نهمدیکتاتوری زمانی اتفاق میافتد که فقط یک صندلی بزرگ وجود داشته باشد و بقیه مجبور باشند روی زمین بنشینند. اصولاْ میان اندازه ارتفاع صندلی و شدت دیکتاتوری رابطه مستقیم وجود دارد.
صندلی دهمتوسعه سیاسی یعنی افزایش تعداد صندلیهایی که میتوان روی آن نشست و تصمیمگیری کرد. بنابراین برای گسترش دموکراسی تولید صندلی را باید افزایش داد.
صندلی یازدهموقتی اولین صندلی ساخته شد، همه به هم نگاه کردند و به طرف صندلی هجوم بردند. مبارزات سیاسی آغاز شد و گروهی کشته شدند.
صندلی دوازدهم- روی صندلی اتوبوس نشسته بود که مرد او را دید.- با همدیگر در پارک قرار گذاشتند و روی نیمکت پارک با هم حرف زدند.- روی صندلی رستوران به چشمهای هم خیره شدند.- روی صندلی ماشین اولین بار دستهای همدیگر را گرفتند.- اولین بار روی کاناپه خانهشان زن را بغل کرد و بوسید.- یک دست مبل راحتی خریدند تا دائماْ کنار هم بنشینند و همدیگر را بغل کنند.- از وقتی دو سال پیش مبل استیل گرانقیمت خریدند، رفتارشان سرد و رسمی شد.- سه ماه پیش روی صندلی دادگاه نشسته بودند و از هم جدا شدند.صد بار به آنها گفتم مبلهای استیل را نخرید.
نازلی و الهام و هالهگفتند دیگر شعری نسرایمیا به قول علی اصغر دیگر شعری درست نکناما چگونه میشوند شعری نگفتوقتی که گفتههای دیگرانهمچون لکههایی بر جغرافیای دامنت مینشیند و اگر پزشکی قانونی که تنها موضوع قانونی زندگی ماستتو را آزمایش کند، شاید نتیجه مثبت آزمایش پسری باشد که میتواند از طناب بالا برودیا دختری که از چاله پائین برود
برای تو شعری میسازمشعری که از ماست برای آنهاشعری است بیهیاهو درباره داشتن و نداشتنگور بابای همینگوی، زنده باد تقواییو ناخدا خورشیدی که خدا نیست و قاچاقچی است
دیروز رئیسجمهور کوتاه مابه دیدار رئیسجمهور دراز آنها رفت.آنها الهام دارند و الهام آنها میداند که بدون رشوه، کارهای جهان پیش نمیرودو ما الهام داریم، الهام ما امیدوار است بدون رشوه کارها پیش برودبه آنها الهام میشود و وقتی الهام شدکشوی میزشان پر از پول استو به ما الهام میشود و وقتی الهام شدصندوق پولهایمان خالی میشود
آنها هاله دارند و ما هاله داریمدیروز هاله ما را آزاد کردند و پیشانی هاله آنها همچنان نورانی بوداما پیشانی هاله ما چروک خورده استهاله نورانی آنها هفته قبل دستور داد که ایران امنترین جای جهان استو هاله ما دیروز جلوی زندان اوین که امنترین جای جهان استدر یک مصاحبه کاملاْ آزادو در حالی که چینهای صورتش اضافهتر میشدگفت: زندان خوب بود، بازجو خوب بود، همه چیز خوب استهاله آنها میگیرد و سفر میرودهاله ما به سفر میآید و دستگیر میشود.
آه! ما چه خوشبختیمگاهی خوشبختی همان خمیازه ای است که آن قدر میکشی تا دهانت جر میخوردما خوشبختیم چون هنوز خمیازه کشیدناگر در جهات اهداف دشمن نباشدفعلاْ آزاد است
ما خمیازه میکشیم و به انتفاضه فکر میکنیمما انتفاضه داریم و آنها انتفاضه دارنددر انتفاضه آنان سنگها به سوی تانک پرتاب میشودو در انتفاضه ما، سنگهابه سوی کسانی پرت میشود که آنها را بستهاند و سگها و سنگها را رها کردهاند آنها سنگ پرتاب میکنند، چون چیزی دیگری برای پرتاب ندارندما سنگ پرتاب میکنیم، چون همه وسایل را برای مردم داریم.
من در اخبار شنیدم که قرار است بزرگترین کارخانه تولید لباس را در اردبیل بسازندو رئیسجمهور گفته است لباسهای ما باید حرف اول را در دنیا بزندو او دستور میدهد که لباسها حرف بزننداو به جورابهای پاره دستور میدهد که علیه کفشهای چرمی مستکبر قیام کننداو نمیگذارد دست آمریکا از آستین پیراهن گوچی دربیایداو خشتک شلوارهای فاقکوتاه دشمنان کشور را به جای کلاه روی سرشان میکشدو کلاه گشادی که برای سر گرسنگان مناسب باشد بر سر آنان خواهد گذاشتو به مردم خواهد گفت: کمربندهایتان را محکم ببندید تا مقاومت کنیمو معلوم نیست، آنها از کجا حمله میکنند که ما باید کمربندهای مان را محکم ببندیمو قرار است از این پس کسی پا توی کفش ما نکندتا ما برای همه کسانی که میخواهند دوباره زن بگیرند، شلوار دومی بدوزیمتا آنها شلوارشان دو تا شودو وقتی دوباره ازدواج کردندبرای همه فاطیهایی که به خاطر بیچادری در خانه ماندهاندچادرهای اردبیلی بدوزیمو وقتی هر چه فاطی از هر چه خانه بیرون آمد،بقیه در خانه بمانند
نازلی احساس( معصومه مستشار)