طلاق به سبکِ اسرائیلی: بررسی یک فیلم مستند

طلاق به سبکِ اسرائیلی: بررسی یک فیلم مستند

دوستداران سینمای مستند بی شک فیلم «طلاق به سبک ایرانی» را به خاطر دارند. دهسال پیش، کیم لونگینوتو، مستند ساز توانای انگلیسی با همکاری زیبا میرحسینی، کشمکش زوجهای ایرانی را در یک دادگاه خانواده در تهران به تصویر کشیدند و اثری ماندگار پیرامون معضل طلاق خلق کردند که مستندسازان وطنی موفق به ساخت آن نشده بودند. بیشتر زنهای این فیلم با وجود محدودیت های ناشی از قوانین اسلامی، زیرکانه شوهران خود را تا مرز تسلیم و پذیرشِ طلاق پیش می‌بردند و در جدالی نابرابر، فشارهای روحی بسیاری را نیز متحمل می‌شدند. با اینکه این فیلم به صراحت سیستم قضایی جمهوری اسلامی را به باد انتقاد نمی‌گیرد، در ایران اجازۀ نمایش به آن داده نشد.

سه سال پیش مستندی با همین موضوع در اسرائیل ساخته شد و قوانین تبعیض آمیز دین یهود نسبت به زنان را، هدفِ انتقاد قرار داد. این فیلم یک ساعته که «محکوم به ازدواج»* (یا اسیر ازدواج) نام دارد، با استقبال زیادی بخصوص دربینِ زنانِ یهودی مواجه شد. همچنین جایزۀ بهترین فیلم مستند را در جشنوارۀ فیلم اورشلیم دراسرائیل از آنِ خود کرد و در جشنوارۀ معتبر ایدفا نیز نامزد جایزۀ اصلی بود. شماری از شبکه های تلویزیونی، به خصوص در اروپا، این فیلم تکان دهنده را در دوسال گذشته بارها نمایش داده‌اند و گاه موضوع فیلم را به بحث گذاشته‌اند.

آنات زوریا، کارگردان فیلم، سه زن یهودی را در فرایند طلاق دنبال می‌کند تا بدین طریق ماهیت مذهبی و زن ستیز سیستم حقوقی اسرائیل را آشکار سازد. در سال ١٩۵۳یعنی کوتاه زمانی پس از تشکیل حکومت اسرائیل که گروه های سکولار و ارتدوکس در آن نفوذ داشتند، دولت این کشور قانونی را وضع کرد که رسیدگی به امور ازدواج و طلاق را بر عهدۀ شارعان یهود یا خاخام ها می‌گذاشت. براساس شریعت یهود یک مرد می‌تواند زنان متعددی داشته باشد اما یک زن باید همواره به شوهر خود وفادار بماند. هر زنی که شوهراش او را ترک کرده، ناچار است رضایتِ شوهر را در گِت (طلاق) جلب کند. احکام نکاح و فسخِ نکاح در فقه اسلامی شباهت های زیادی به قوانین ازدواج و طلاق در هالاخای یهود دارد.

آنات زوریا درمصاحبه‌ای دربارۀ علتِ انتخاب این موضوع برای فیلم خود می‌گوید: «سیستم طلاق در اسرائیل تحت کنترل تندروهای مذهبی است که تفسیر تعصب آمیزی از آیین یهود دارند و به زنان و کودکان ستم می‌کنند». بی توجهی نسبت به این وضعیت در اسرائیل و سکوت دربارۀ آن، او را برآن داشت تا مستندی در این باره بسازد.

آنات زوریا چون اجازه نیافت دوربین اش را به تالار دادگاه ببرد، میکروفن را به داخل فرستاد و با دوربینِ مخفی در راهروهای دادگاه پرسه زد تا بدین شکل صدای جدل های نومیدانۀ زنان را با خاخام های متحجر یا شوهرهای انعطاف ناپذیرشان به گوش بیننده برساند. ترکیبِ صدای رویداد اصلی با تصاویر حاشیه‌ای در نهایت موجبِ انگیزشِ تخیل تماشاگر می‌شود و در قیاس با صحنه های مستقیم دادگاه (همچون در فیلم طلاق به سبک ایرانی) تأثیر عمیق تری برجا می‌گذارد. چراکه تجسم فضای خارج از محدودۀ دید (دادگاه) به بیننده واگذار می‌شود و توجه بر محتوای جدل و بر لحن گفتار متمرکز می‌ماند و نه بر حالات چهره ها و فضای دادگاه. از سوی دیگر این صحنه های ناپیدا، ماهیتی فرازمینی و «غیبی» به خود می‌گیرند، گویی خاخام ها با قدرتی که دارند و با لحن آمرانه شان، داوری الهی را بر روی زمین جاری می‌سازند.

فیلم با تصاویر شادِ یک جشن عروسی آغاز می‌شود. تامارا، شخصیت محوری، پس از گذشت سه سال دیگر نشانی از شادیِ عروسی برچهره ندارد. لبخندهای غمزده‌ای که در طول فیلم بر چهرۀ کودکانه اش نقش می‌بندند، هر بار با اشک همراه می‌شوند. او در دادگاه از خشونتِ شوهر اش شاکی است و از ربودنِ طفل اش. خاخام پرخاشگریِ شوهر او را هر بار توجیه می‌کند: هدف ترساندن بوده است. و آن دفعه ای که با چاقو مرا تهدید کرد چی؟ جواب همان است. تامارا در خانۀ محقراش لحظه‌ای با ماسکِ اکسیژن نفس می‌کشد و با خواندن تورات به خود آرامش می‌دهد.

در جریان بحث های زن دیگری به نام میشل و مادر اش با مشاور حقوقی، قوانین تبعیض آمیزِ مذهبی به گونه‌ای حلاجی می‌شوند که حتا تماشاگر ناآشنا با آیین یهود نیز بتواند به ابعاد مشکل این زنان پی ببرد. مادر میشل از فرایند قضایی فرساینده و تحقیرآمیز به خشم می‌آید. فیلمساز نیز با همان صراحت در میان نویسی اعلام می‌کند: در دولت اسرائیل جدایی دین از سیاست وجود ندارد. در اسرائیل حق ازدواج و طلاق شهروندی [غیر مذهبی] وجود ندارد.....

نماهایی از انبوه پرونده های موجود در بایگانیِ دادگاه، استعاره‌ای می‌شود برای زنها و کودکان بسیاری که گرفتار این ساز و کار مذهبی- کافکایی هستند.

بخار از قابلمۀ جوشانی در آشپزخانۀ تامارا بلند شده‌است. او در انزوای زندان گونۀ خود به تنهایی غذا می‌خورد. چند صحنه بعد با پول زیادی که از بانک گرفته به دادگاه می‌رود به این امید که آزادی خود را بازخرید کند. صدای خشک قاضی رقم بدهکاریهای شوهر او را به دلار اعلام می‌کند؛ بهایی که او برای فسخ واگذاری مالکیت خود (یا همان قبالۀ ازدواج) باید بپردازد. چک و چانه زدن حاصلی ندارد. از دید تامارا شوهراش امتناع خواهد کرد چون از عذاب دادن او لذت می‌برد.

برای این زنان هر مکانی به اتاق انتظاری برزخی می‌ماند: خانه، محل کار و اتاقِ انتظار دادگاه. آنها درجستجوی راهکاری هستند برای رهایی از زندانی که کلید اش را خود به مردها سپرده‌اند و حال به زور باید پس بگیرند. اما زورشان نه به مردها می‌رسد و نه به قوانین مردسالارانۀ مذهبی. اینجاست که خشم تلنبار شدۀ سالها تنهایی، انتظار و بلاتکلیفی سربازمی‌کند و در تصادم با بی اعتناییِ خشک سرانۀ شوهران و خاخامها به فوران می‌رسد. مادر میشل شرح می‌دهد که چطور با حکم جلب داماد اش قصد بازداشت او را داشته است اما همکاران قاضی او را از در پشتی فراری داده‌اند. گویی مردها بر علیه زنان همدست شده‌اند و زنان نیز در مقابله با آنان به یکدیگر پناه آورده‌اند.

اوج فیلم صحنه‌ای است که یکی دیگر از زنها، یعنی راشل قرار است پس از چهار سال تنهایی و چندین دادگاه غیابی سرانجام با حضور شوهر اش نزد قاضی برود. شوهر تا می‌رسد، همانجا و پیش از ورود به صراحت می‌گوید: «طلاق ات نمی‌دهم». در جلسۀ دادگاه صدایش را می‌شنویم که برای راشل شرط و شروط می‌گذارد. راشل از هوسرانی های او می‌گوید، اما صدایی مردانه (قاضی یا شوهر اش) او را «گستاخ» خطاب می‌کند. راشل ناگهان به انفجار می‌رسد. جیغ دردناک و دلخراش او تا اعماق وجود هر بیننده‌ای نفوذ می‌کند: «بذار منو بکشند، دیگه نمی‌تونم اینجوری زندگی کنم.... اون بچۀ یه زن دیگه رو بزرگ می‌کنه و زن خودش رو طلاق نمی‌ده. بذار همه بشنوند... من دیگه به این دین و مذهب ایمان ندارم. شوهر من با یه زن دیگه ست. کی من رو آزاد می‌کنید؟ می‌خوام آزاد باشم. تک و تنها از چهارتا بچه مراقبت می‌کنم. دیگه حرفهام رو نگه نمی‌دارم. چهار سال سکوت کردم». هق هق گریه و رنجموره های لرزانِ او بر اشباح خاخام ها و مردانی که در راهروهای دادگاه اینور و آنور می‌روند به گوش می‌رسد.

شاید شنیدن این ضجه ها برای خاخام های دم و دستگاه قضایی اسرائیل یا متعصبانی از این دست در هرکجای دنیا، عادی و بی اهمیت باشد، اما برای هر کس که ذره‌ای از وجدان انسانی در او زنده است، منقلب کننده و تفکربرانگیز خواهد بود. آنات زوریا در مصاحبه‌ای می‌گوید که خاخام های ارتدکس فیلم او را به سخره گرفتند و آن را تخیلی نامیدند. اما درعوض بسیاری از زنان یهودیِ دیندار و برخی محافل دینی از آن استقبال کردند.

این خود نشانۀ تناقضِ نهفته در قوانین متحجرانۀ مذهبی و تضاد آن با نیازها و حقوق اولیۀ انسانهاست؛ فارغ از اعتقاد یا عدم اعتقاد آنها به مذهب. فیلم مستندِ «محکوم به ازدواج» به شکل جسورانه‌ای ابعاد ناعادلانۀ قوانین خانواده را در مذهب یهود می‌کاود و به شکلی ملموس ژرفای رنج زنانی را آشکار می‌سازد که در لوای مذهب حقوق ابتداییِ خود را از دست داده‌اند.

*عنوان انگلیسی فیلم: “Sentenced to Marriage”.کارگردان: Anat Zuria

رأی دهید
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.