مصاحبه با حمید شب خیز، مدیر تلویزیون ایران
مصاحبه با حمید شب خیز، مدیر تلویزیون ایران
" به شما قول می دهم که این تلویزیونها اگر تأمین باشند این قدر به هم بهتان نمی زنند" |
تلویزیون ایران هفت سال پیش به ماهواره پیوست و بیست و چهار ساعته شد، این تلویزیون یکی از شبکه هایی است که چون کار سیاسی نمی کند مورد انتقاد آن دسته از تلویزیونهایی است که کار سیاسی می کنند و هدفشان به گفته خودشان مبارزه با جمهوری اسلامی ایران است.
حمید شب خیز مدیر تلویزیون ایران از سال ۱۹۸۰ میلادی در لس آنجلس به کار رسانه ای مشغول است و کارخود را از تلویزیونهای محلی و کابلی این شهر آغاز کرده است، از او پرسیدیم که چگونه تصمیم گرفت که خود و رسانه اش را از سیاست به دور نگاه دارد.
هر کسی در جهتی کار می کند که توان بیشتری برای انجام دادنش داشته باشد، من بیشتر در کارهای هنری بودم و زمانی هم که به اینجا آمدم دیدم که در اطراف و در محور برنامه سرگرمی و موسیقی بهتر می توانم عمل بکنم، این کار را انجام دادم .
ضمن اینکه ما از روز اول سرلوحه کار خودمان را این گذاشتیم که مردم ما بخصوص مردم خوبمان در داخل کشور احتیاج به شادی و شادمانی دارند پس ما هم سعی می کنیم این کار را برایشان انجام بدهیم و فکر می کنم که موفق بودیم.
ما از روز اول سرلوحه کار خودمان را این گذاشتیم که مردم ما بخصوص مردم خوبمان در داخل کشور احتیاج به شادی و شادمانی دارند پس ما هم سعی می کنیم این کار را برایشان انجام بدهیم و فکر می کنم که موفق بودیم |
شما برنامه خبری هم دارید؟
بله اخبار داریم.
این اخبار چگونه تهیه می شود؟
اخبار از روی سایتهای اینترنتی تهیه می شود، روی شبکه های معتبر خبری، منبع خبر ما هم صدای آمریکا و بی بی سی هستند، مجله ها و روزنامه های داخل کشور هستند، به هر جهت ما عمده خبرها را به صورت سرخط پخش می کنیم و بیشتر، عناوین اخبار را اعلام می کنیم چون هر روز بیشتر از نیم ساعت خبرهای سیاسی نداریم، اگر منظور شما آن گونه خبرهاست ولی خبرهای دیگر را مخصوصاً شبکه دوی ما از روی سایتهای اینترنتی و روی سی ان ان و روی چند شبکه خبری دیگر مثل فاکس نیوز و دیگر سایتهایی که روی اینترنت وجود دارد استفاده می کند.
اخبار ایران را هم منعکس می کنید؟
اخبار ایران را هم منعکس می کنیم البته آنهایی که روی خبرگزاریهای معتبر جهانی مطرح و تائید شده اند.
تلویزیون شما از نظر آگهی یکی از تلویزیونهای موفق اینجاست، فکر می کنید چون کار سیاسی نمی کنید به شما آگهی می دهند؟
والله نه، ما در این کار تجربه بیست و هفت ساله خارج از کشور داریم، زمینه های کار باید وجود داشته باشد برای تلویزیونی که اعلام می کند فقط از طریق آگهی واسپانسرشیپ ارتزاق می کند تا بتواند روی پای خود بایستد.
ما آدمهایی هستیم که با زحمات خیلی زیاد اول با سرمایه های شخصی و بعد هم با حمایتهای مردمی سرپا ایستادیم و آن هم در بازاری بسیار بسیار محدود |
اکثر تلویزیونها بخصوص غیرسیاسیها بیشتر از طریق آگهی ارتزاق می کنند و بعضیها تجربه دارند و بعضیها هم تجربه ندارند، آنها که تجربه دارند طی سالیان گرفتن آگهی فهمیدند که ارتباط برقرار کردن با صاحب آگهی چگونه است، چطور باید توی این بازار رقابت کرد، آنها هم که کم تجربه ترند احیاناً کار خودشان را با تلاش بیشتر جلو می برند ولی در بعضی از موارد قیمت شکنی می کنند که مقداری برای دیگر تلویزیونهایی که حرفه ای تر عمل می کنند تولید اشکال می کند.
به طور کلی روابط رسانه های ایرانی در لس آنجلس با هم چگونه است یعنی حالت همکاری دارند؟ با هم قسمت می کنند؟
اکثراً رابطه ای ندارند، کارخودشان را می کنند، حالا نگوییم دشمن همند، می توانیم بگوییم که زیاد با هم ارتباط کاری ندارند، همان سلام و علیکهایی که از دور هست، درکار رسانه ای من کمتر دیدم که دو تلویزیون یا دو نشریه یا دو رادیو بتوانند با هم همکاری داشته باشند.
فکر نمی کنید با همکاری بهتر بتوانند کار بکنند؟
بله، اما ما هنوز به آن نقطه نرسیده ایم، فکر می کنم چون اگر می شد کنار هم بنشینیم به قول معروف حرف همدیگر را بشنویم خیلی خوب می شد، وضعیت خیلی بهتر می شد، منتهی کم کم.
توی غربت بیست و چند سال گذشت شاید یک چند سال دیگر هم طول بکشد تا راه را یاد بگیریم ببینیم که بغل رقبا هم می شود نشست، می شود حرف زد، باید هم که گوش شنوا داشته باشیم و همین طور حرف ما را دیگران بشنوند تا انشاء الله به آن نقطه برسیم.
در گذشته شما شاید آگهیهایی می دیدید که الآن دیگر در برنامه های ما نیستند، شاید توی شبکه های خود ایران الآن آگهیهایشان پخش می شود، به هر جهت ما از همه آنها هم تشکر می کنیم که واقعاً در روزهای اول در جهت حمایت از ما گام برداشتند، دستشان درد نکند |
من علتش را می خواهم بدانم.
رقابت، حالا اسمش را نگذاریم رقابت تجارتی.
من سؤالم از شما این است که چرا حتی یک مدیر سیاسی نمی تواند بیاید کنار یک تلویزیون به قول شما تجارتی و به قول من تلویزیون غیر سیاسی بنشیند و حرف بزند.
این ریشه دارد و ما متأسفانه در بسیاری از موارد نمی توانیم بنشینیم و با هم حرف بزنیم، نه گوش شنوا هست نه طاقت شنیدن، ولی انشاء الله درست می شود.
این رقابت می تواند سالم باشد، شبکه های تلویزیونی آمریکایی هم با هم رقابت دارند ولی هیچوقت به هم تهمت نمی زنند یا کاری به هم ندارند. حتی از هم نقل قول می کنند، با هم همکاری می کنند، میهمانهایشان را با هم تقسیم می کنند، خارج از رقابت یا شاید حسادت، بازار تهمت و افترا هم من در لس آنجلس دیدم هست در رسانه ها.
متأسفانه اینها همه ریشه های مادی دارد، حالا چه آن تلویزیونهایی که دنبال آگهی اند و چه آن تلویزیونهایی که سیاسی اند، تمام اینها برمی گردد به اینکه تلویزیون تأمین هست یا نه، من به شما قول می دهم که این تلویزیونها اگر تأمین باشند این قدر به هم بهتان نمی زنند، این قدر به آگهیهای هم کار نخواهند داشت، در محیط خیلی دوستانه تری می توانند کار بکنند ولی متأسفانه من خیلی صراحتاً خدمت شما عرض می کنم اکثر رسانه های ما متأسفانه با مشقت بسیار زیاد کار خودشان را جلو می برند و شما وقتی ای بی سی و ان بی سی را نقل می کنید که شبکه ای آمریکایی با شبکه آمریکایی دیگری همکاری دارد، اینها شبکه هایی اند که میلیونها دلار پشتوانه دارند.
شبکه های ما شبکه های خودجوشی اند، ما آدمهایی هستیم که با زحمات خیلی زیاد اول با سرمایه های شخصی و بعد هم با حمایتهای مردمی سرپا ایستادیم و آن هم در بازاری بسیار بسیار محدود، اگر روزی ما هم سرمایه های چند میلیونی این شبکه ها را داشته باشیم قربون صدقه همدیگر هم خواهیم رفت، الآن وضعیت خراب است که دوستان به هم می پرند امیدوارم که این جوری نباشد.
من اولین کسی بودم که بازار آگهیهای دوبی را باز کردم یعنی تا قبل از اینکه برنامه های تلویزیونی ما پخش بشود، آگهی به این صورت در دوبی نبود |
من کمی اگر صریحتر بگویم؛ شما فرض کنید که این تلویزیونهایی که سیاسی اند یعنی می گویند که هدفشان مبارزه با حکومت ایران است، شماها را که غیر سیاسی هستید متهم می کنند که با حکومت ایران کار می کنید یا حکومت ایران از شما حمایت می کند.
ما چنین ارتباطاتی نداریم، فقط و فقط خود مردم و صاحبان آگهیها هستند که ریسک می کنند و به ما آگهی می دهند، در گذشته کل برنامه های مارا که نگاه می کنید شما اگر صدتا آگهی ببینید شاید ده تایش بیشتر از داخل ایران نباشد و آنها هم با زحمات بسیار این آگهیها را به ما می رسانند چون که اشکالات زیادی برایشان تراشیده می شود، مهمترین قضیه اش هم این است که در گذشته شما شاید آگهیهایی می دیدید که الآن دیگر در برنامه های ما نیستند، شاید توی شبکه های خود ایران الآن آگهیهایشان پخش می شود، به هر جهت ما از همه آنها هم تشکر می کنیم که واقعاً در روزهای اول در جهت حمایت از ما گام برداشتند، دستشان درد نکند.
شما خودتان در کارهای هنری هم بودید یعنی کنسرت هم برپا می کردید، هیچ مشکلی دارید با هنرمندها برای پخش آهنگهایشان یا برای پخش ویدیوهایشان، یعنی تا به حال با مشکل قانونی برخورد کردید؟
بله بله ما با مشکل قانونی هم برخورد کردیم، ما با یک کمپانی به اسم کلتکس با مشکل برخورد کردیم که ما را به دادگاه برد، البته یکی دو تا از کمپانیها بودند که اوائل از ما شکایت کردند، به ما می گفتند زمانی در اختیار ما بگذارید ولی چون در توانایی کاری ما نبود که آن وقتی را که می خواهند به آنها بدهیم کارمان به مراحل قانونی کشید و من تنها تلویزیونی بودم که از من شکایت کردند، بعد هم با پول وکیل و کاغذبازیهایی که انجام شد، ما چیزی حدود هفتصد هشتصد هزار دلار مجبور شدیم پرداخت کنیم و با مردم در میان گذاشتیم، برنامه ای گذاشتیم و در آن برنامه حدود دویست هزار دلار جمع کردیم، بقیه اش را هم قسطی داریم می دهیم.
امروز اگر دوبی نباشد و بازاری که آنجا وجود دارد از بازار آگهیهایی که عمدتاً به ایران هم ربط دارد خالی شود، بسیاری از تلویزیونها دچار ورشکستگی خواهند شد، از جمله خود ما |
اشکال چی بود یعنی شما بدون رعایت کپی رایت پخش کرده بودید؟
بله اینها می گفتند که اگر این ساعت را به ما بدهید ما هیچ شکایتی از شما نداریم ولی اگر ندهید طبق نامه هایی که وکلای ما به شما داده اند شما خلف وعده کرده اید و شما را به دادگاه می بریم.
از وقتی که دوبی به این شکل امروزی درآمده و تعداد ایرانیهای آنجا زیاد شده و تجارت ایرانیها زیاد شده، کار تلویزیونهای لس آنجلس، تلویزیونهای غیرسیاسی گل کرده یعنی از لحاظ آگهی، می خواستم خواهش کنم در مورد فعالیت خودتان در دوبی توضیحاتی بدهید.
من اولین کسی بودم که بازار آگهیهای دوبی را باز کردم یعنی تا قبل از اینکه برنامه های تلویزیونی ما پخش بشود، آگهی به این صورت در دوبی نبود.
ما رفتیم با کنسرتهایی که آنجا برگزار کردیم و با صاحبان آگهی صحبت کردیم و راهنمایی گرفتیم و راهنمایی کردیم در رابطه با کارهای تبلیغاتی، بیست سال تجربه پشت این قضیه بود.
روشنشان کردیم که می توانید در اینجا بازار خوب آگهی داشته باشید با نزدیکی که به ایران هست و با آمدوشدهایی که عزیزان ما از ایران به آنجا می کنند یا بالعکس و خوشبختانه فکر من درست بود و این کار انجام شد، امروز اگر دوبی نباشد و بازاری که آنجا وجود دارد از بازار آگهیهایی که عمدتاً به ایران هم ربط دارد خالی شود، بسیاری از تلویزیونها دچار ورشکستگی خواهند شد، از جمله خود ما.
آگهی های خود لس آنجلس چه طور؟
من در سال هشتاد میلادی کار رادیو تلویزیون را در اینجا شروع کردم، در آن موقع که در لس آنجلس بودیم یا در سانفرانسیسکو فعالیت می کردم آگهیها معطوف بود به خود محل یا لس آنجلس و یا سانفرانسیسکو.
از زمانی که ما روی شبکه بیست و چها رساعته آمدیم عمدتاً مقام اول از آگهیها را باید بدهیم به دوبی و نهایتاً بازاری که مربوط می شود به ایران، مقام دوم را شاید بدهیم به اروپا، مجموعه اروپا را می گویم و مقام سوم را هم بدهیم به آمریکا که این البته در بعضی از فصلها تغییر می کند.
این فقط برای تلویزیون شماست یا تلویزیونهای دیگر هم همینطوراست؟
فرق می کند، ببینید شما شاید تلویزیونها را نگاه می کنید مملو از آگهی است ولی این آگهیها مال کجاست و چطورپخش می شود، یک تعریف دارد. مثلاً آگهی مربوط به خشکشویی در همین خیابان بغل دست ما را شبکه جهانی پخش می کند، این آقای خشکشویی نمی تواند مثلاً ماهی پانصدهزار دلار بدهد برای یک ماه آگهی، حال اینکه رقمهایی که در دوبی هست رقمهایی است که می تواند تلویزیون بیست و چهار ساعته ای را سر پا نگاه دارد.
تلویزیونهای بیست و چهار ساعته من به شما می گویم که بسیار پرخرجند، مخارجشان بسیار کمرشکن است، من به دوستان و رقبایی که توی این کارند خسته نباشید می گویم، انشاء الله وضع مالی همه ما خوب بشود که بتوانیم این راه را با رفاقت و دوستی جلو ببریم.